بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
==== ادله نقلی ==== | ==== ادله نقلی ==== | ||
===== [[آیات]] نافی [[عصمت پیامبران]] از نسیان ===== | |||
=== [[آیات]] نافی [[عصمت پیامبران]] از نسیان === | |||
در بیان داستان و سرگذشت برخی از [[انبیای الهی]] در [[قرآن]]، آیاتی به چشم میخورد که ظاهرشان دلالت بر پدید آمدن نسیان و فراموشی در مورد برخی از آن حضرات دارد. برای مثال درباره حضرت [[حضرت موسی]]{{ع}} میخوانیم: {{متن قرآن|فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَيْنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَبًا}}<ref>«(ولی) هنگامی که به محل تلاقی آن دو دریا رسیدند، ماهی خود را (که برای تغذیه همراه داشتند) فراموش کردند؛ و ماهی راه خود را در دریا پیش گرفت (و روان شد)» سوره کهف، آیه ۶۱.</ref>؛ با ملاحظه چنین آیاتی ممکن است این سؤال به ذهن برسد که آیا امکان پذیر بودن [[فراموشی]] راجع به [[انبیای الهی]]، [[عصمت]] آنها را نقض نمیکند؟! [[مفسران]] [[قرآن]]، توضیحات و تبیینهای مختلفی راجع به چنین آیاتی بیان کرده اند: گروهی از [[مفسرین]] در [[تفسیر آیات]] نسبت دهنده [[نسیان]] به [[پیامبران]] گفتهاند: «نسيان» گاهى به معناى درنگ کردن و یا ترک نمودن چيزى است، هرچند [[انسان]] آن را فراموش نكرده باشد، همان گونه كه در داستان [[حضرت آدم]]{{ع}} مى خوانيم: {{متن قرآن|وَلقَد عَهِدْنَا الى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِىَ...}}<ref>«پیش از این، از آدم پیمان گرفته بودیم؛ امّا او فراموش کرد؛ و عزم استواری برای او نیافتیم!»، سوره طه، آیه ۱۱۵</ref>. مسلّماً حضرت آدم پيمان الهى را فراموش نكرده بود، ولى در مورد آن درنگ نمود، از این درنگ و تامل تعبير به فراموشى شده است. | در بیان داستان و سرگذشت برخی از [[انبیای الهی]] در [[قرآن]]، آیاتی به چشم میخورد که ظاهرشان دلالت بر پدید آمدن نسیان و فراموشی در مورد برخی از آن حضرات دارد. برای مثال درباره حضرت [[حضرت موسی]]{{ع}} میخوانیم: {{متن قرآن|فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَيْنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَبًا}}<ref>«(ولی) هنگامی که به محل تلاقی آن دو دریا رسیدند، ماهی خود را (که برای تغذیه همراه داشتند) فراموش کردند؛ و ماهی راه خود را در دریا پیش گرفت (و روان شد)» سوره کهف، آیه ۶۱.</ref>؛ با ملاحظه چنین آیاتی ممکن است این سؤال به ذهن برسد که آیا امکان پذیر بودن [[فراموشی]] راجع به [[انبیای الهی]]، [[عصمت]] آنها را نقض نمیکند؟! [[مفسران]] [[قرآن]]، توضیحات و تبیینهای مختلفی راجع به چنین آیاتی بیان کرده اند: گروهی از [[مفسرین]] در [[تفسیر آیات]] نسبت دهنده [[نسیان]] به [[پیامبران]] گفتهاند: «نسيان» گاهى به معناى درنگ کردن و یا ترک نمودن چيزى است، هرچند [[انسان]] آن را فراموش نكرده باشد، همان گونه كه در داستان [[حضرت آدم]]{{ع}} مى خوانيم: {{متن قرآن|وَلقَد عَهِدْنَا الى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِىَ...}}<ref>«پیش از این، از آدم پیمان گرفته بودیم؛ امّا او فراموش کرد؛ و عزم استواری برای او نیافتیم!»، سوره طه، آیه ۱۱۵</ref>. مسلّماً حضرت آدم پيمان الهى را فراموش نكرده بود، ولى در مورد آن درنگ نمود، از این درنگ و تامل تعبير به فراموشى شده است. | ||
خط ۷۴: | خط ۷۳: | ||
توضیح دیگری نيز راجع به چنین آیاتی بیان شده و آن اینکه پيامبران در برابر نسيان و فراموشى معصومند، امّا نسيانهايى كه به نوعى با [[دعوت]] آنها ارتباط داشته باشد، ولى نسيان در يك كار عادى روزانه كه هيچ ارتباطى با مسأله وحى و نبّوت و تعليم و تربيت و تبليغ ندارد، بلكه عدم ارتباط آن را همه مىدانند، لطمهاى به [[مقام عصمت]] انبياء نمىزند و نسيانى كه در آيات بالا آمده از همين قبيل است<ref>چنانچه سيّد مرتضى در مورد سخن موسى{{ع}} به جناب خضر یعنی {{متن قرآن|قَالَ لا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ}}، «مرا مؤاخذه به چيزى كه فراموش كردم [و عهد و پيمانى كه با تو بسته بودم] نكن)»، سوره کهف، آیه ۷۳، این است که در اینجا سه احتمال وجود دارد. نخست اينكه نسيان به همان معناى معروفش يعنى فراموشكارى است و تعجب ندارد كه موسى{{ع}} در اين مدت كوتاه چنين پيمانى را فراموش كند، به خاطر اشتغال فكرى به مسائل مهمتر و غير آن. احتمال دیگر این است که بگوییم منظور حضرت موسی{{ع}} اين بود كه مرا مؤاخذه به آنچه ترك كردم مكن. يعنى موسى آگاهانه اين پيمان را ترك كرده بود و مى دانيم پيمان او مشروط بود، يعنى خضر به حضرت موسی{{ع}} گفته بود که: «اگر مى خواهى با من باشى بايد سؤالى نكنى تا خودم توضيح دهم». وجه سوم هم این است که معتقد شویم منظور حضرت موسى{{ع}} اين بود كه مرا به كارى كه شبيه فراموشكارى بود مؤاخذه نكن. سید مرتضی پس از نقل وجوه سه گانه مى افزايد: هر گاه عبارت «نسیت» را به معنایی غير از نسيان حقيقى تفسير كنيم، هیچ اشکالی پیش نمی آید و عصمت نقض نمی گردد ولی اگر آن را بر نسيان حقيقى حمل كنيم توجيه آن اين است كه نسيان در صورتى بر پيامبر جايز نيست كه بخواهد چيزى را از سوى خدا يا در مورد شريعت، يا در امورى كه مردم را از او متنفر مى سازد، بيان كند، اما در مورد چيزى كه از اين دايره خارج باشد، مانعى ندارد، مثل اينكه پيامبر غذا يا نوشيدنى خود را فراموش كند امّا نه فراموشى مستمر و پى در پى. چنين چيزى بر پيامبر محال نيست. مكارم شيرازى، ناصر، پيام قرآن، ج ۷، ص۱۲۴-۱۲۷.</ref>. | توضیح دیگری نيز راجع به چنین آیاتی بیان شده و آن اینکه پيامبران در برابر نسيان و فراموشى معصومند، امّا نسيانهايى كه به نوعى با [[دعوت]] آنها ارتباط داشته باشد، ولى نسيان در يك كار عادى روزانه كه هيچ ارتباطى با مسأله وحى و نبّوت و تعليم و تربيت و تبليغ ندارد، بلكه عدم ارتباط آن را همه مىدانند، لطمهاى به [[مقام عصمت]] انبياء نمىزند و نسيانى كه در آيات بالا آمده از همين قبيل است<ref>چنانچه سيّد مرتضى در مورد سخن موسى{{ع}} به جناب خضر یعنی {{متن قرآن|قَالَ لا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ}}، «مرا مؤاخذه به چيزى كه فراموش كردم [و عهد و پيمانى كه با تو بسته بودم] نكن)»، سوره کهف، آیه ۷۳، این است که در اینجا سه احتمال وجود دارد. نخست اينكه نسيان به همان معناى معروفش يعنى فراموشكارى است و تعجب ندارد كه موسى{{ع}} در اين مدت كوتاه چنين پيمانى را فراموش كند، به خاطر اشتغال فكرى به مسائل مهمتر و غير آن. احتمال دیگر این است که بگوییم منظور حضرت موسی{{ع}} اين بود كه مرا مؤاخذه به آنچه ترك كردم مكن. يعنى موسى آگاهانه اين پيمان را ترك كرده بود و مى دانيم پيمان او مشروط بود، يعنى خضر به حضرت موسی{{ع}} گفته بود که: «اگر مى خواهى با من باشى بايد سؤالى نكنى تا خودم توضيح دهم». وجه سوم هم این است که معتقد شویم منظور حضرت موسى{{ع}} اين بود كه مرا به كارى كه شبيه فراموشكارى بود مؤاخذه نكن. سید مرتضی پس از نقل وجوه سه گانه مى افزايد: هر گاه عبارت «نسیت» را به معنایی غير از نسيان حقيقى تفسير كنيم، هیچ اشکالی پیش نمی آید و عصمت نقض نمی گردد ولی اگر آن را بر نسيان حقيقى حمل كنيم توجيه آن اين است كه نسيان در صورتى بر پيامبر جايز نيست كه بخواهد چيزى را از سوى خدا يا در مورد شريعت، يا در امورى كه مردم را از او متنفر مى سازد، بيان كند، اما در مورد چيزى كه از اين دايره خارج باشد، مانعى ندارد، مثل اينكه پيامبر غذا يا نوشيدنى خود را فراموش كند امّا نه فراموشى مستمر و پى در پى. چنين چيزى بر پيامبر محال نيست. مكارم شيرازى، ناصر، پيام قرآن، ج ۷، ص۱۲۴-۱۲۷.</ref>. | ||
=== [[عصمت پیامبر خاتم]] و [[امامان]] اثنی عشر از [[نسیان]] === | ===== [[عصمت پیامبر خاتم]] و [[امامان]] اثنی عشر از [[نسیان]] ===== | ||
یکی از دغدغههای [[پیامبر خاتم]]{{صل}}، احتمال فراموش کردن [[آیات]] [[وحی]] از سوی آن حضرت بود؛ آن هم در شرایطی که حجم انبوهی از آیات بر او نازل شده و پیامبر خاتم{{صل}} موظف به دریافت کامل از فرشته وحی و [[ابلاغ]] آنها بدون هیچ کم و زیادی به [[مردم]] بود. به همین سبب [[قرآن کریم]] در آیات مختلفی این [[نگرانی]] را از آن حضرت دفع نموده و به نوعی به [[عصمت پیامبر]] از نسیان یا [[فراموشی]] اشاره نموده است. | یکی از دغدغههای [[پیامبر خاتم]]{{صل}}، احتمال فراموش کردن [[آیات]] [[وحی]] از سوی آن حضرت بود؛ آن هم در شرایطی که حجم انبوهی از آیات بر او نازل شده و پیامبر خاتم{{صل}} موظف به دریافت کامل از فرشته وحی و [[ابلاغ]] آنها بدون هیچ کم و زیادی به [[مردم]] بود. به همین سبب [[قرآن کریم]] در آیات مختلفی این [[نگرانی]] را از آن حضرت دفع نموده و به نوعی به [[عصمت پیامبر]] از نسیان یا [[فراموشی]] اشاره نموده است. | ||