←گستره عصمت امام
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
باید توجه داشت که این [[روایت]] در کتابی مانند [[عیون اخبار الرضا]] {{ع}} است، و برخورد [[شیخ صدوق]] با [[روایات]] این کتاب به گونهای است که اگر روایتی را قبول نداشته، درباره آن اظهارنظر و نپذیرفتن خود را [[اعلان]] کرده است. از این رو، میتوان این روایت را پذیرفته ایشان دانست. البته عبارات ایشان در این باره با یکدیگر همنوا نیستند؛ به گونهای که برخی مبهماند و خواننده را به نتیجه نمیرسانند. برای نمونه میتوان به عبارت زیر اشاره کرد که ایشان در توصیف [[پیامبران]]، [[رسولان]]، [[امامان]] و ملائکه مینویسد: [[اعتقاد]] ما درباره آنان این است که [[معصوم]]، موصوف به کمال و تمام و [[علم]]، از آغاز امورشان تا انجام آناند. در هیچ حالتی از حالاتشان، متصف به نقص و [[گناه]] و [[جهل]] نمیشوند»<ref>{{عربی|و اعتقادنا فيهم انهم معصومون موصوفون بالكمال و التمام و العلم من اوائل أمورهم الى اواخرها لا يوصفون في شيء من أحوالهم بنقص و لا عصيان و لا جهل}} محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، الاعتقادات، ص۷۰.</ref>. در این عبارت، به [[درستی]] روشن نیست که مراد او از کلماتی مانند {{عربی|اوائل امورهم يا احوالهم}} چیست. آیا مراد از آنها امر و حال [[نبوت]] و [[امامت]] است یا مطلق ادوار [[زندگی]] ایشان؟ | باید توجه داشت که این [[روایت]] در کتابی مانند [[عیون اخبار الرضا]] {{ع}} است، و برخورد [[شیخ صدوق]] با [[روایات]] این کتاب به گونهای است که اگر روایتی را قبول نداشته، درباره آن اظهارنظر و نپذیرفتن خود را [[اعلان]] کرده است. از این رو، میتوان این روایت را پذیرفته ایشان دانست. البته عبارات ایشان در این باره با یکدیگر همنوا نیستند؛ به گونهای که برخی مبهماند و خواننده را به نتیجه نمیرسانند. برای نمونه میتوان به عبارت زیر اشاره کرد که ایشان در توصیف [[پیامبران]]، [[رسولان]]، [[امامان]] و ملائکه مینویسد: [[اعتقاد]] ما درباره آنان این است که [[معصوم]]، موصوف به کمال و تمام و [[علم]]، از آغاز امورشان تا انجام آناند. در هیچ حالتی از حالاتشان، متصف به نقص و [[گناه]] و [[جهل]] نمیشوند»<ref>{{عربی|و اعتقادنا فيهم انهم معصومون موصوفون بالكمال و التمام و العلم من اوائل أمورهم الى اواخرها لا يوصفون في شيء من أحوالهم بنقص و لا عصيان و لا جهل}} محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، الاعتقادات، ص۷۰.</ref>. در این عبارت، به [[درستی]] روشن نیست که مراد او از کلماتی مانند {{عربی|اوائل امورهم يا احوالهم}} چیست. آیا مراد از آنها امر و حال [[نبوت]] و [[امامت]] است یا مطلق ادوار [[زندگی]] ایشان؟ | ||
هر دو احتمال، مؤیدهایی دارند. برای نمونه، اینکه مقصود از {{عربی|اوائل امورهم}} را امر امامت و نبوت بدانیم، قرینهای دارد و آن این است که اگر مقصود از آن را همه ادوار زندگی بدانیم، ادامه عبارت، یعنی عدم انتساب نقص و [[عصیان]] و جهل به امامان در همه ادوار زندگی، با نظریات شیخ صدوق در باب [[علم امام]] که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت، منافات دارد، و از همین روست که عدهای از محققان، با استناد به این عبارت، ایشان را قایل به [[معصوم]] نبودن [[امام]]، پیش از تصدی منصب امامت دانستهاند<ref>[[مهدی فرمانیان|فرمانیان، مهدی]]، [[عصمت امامان شیعه (مقاله)|عصمت امامان شیعه]]، [[معارف کلامی شیعه (کتاب)|معارف کلامی شیعه]]، ص۱۸.</ref> و اگر مقصود از {{عربی|اوائل أمورهم}} را همه دورههای [[زندگی]] بدانیم، قرینهای برای آن وجود دارد که همان آمدن {{عربی|و اواخرهم}} در ادامه عبارت است؛ بدین معنا که اگر مقصود تنها دوران [[نبوت]] و [[امامت]] بود، نیازی به آوردن {{عربی|اواخرهم}} نبود، و تفکیک میان دوران نبوت و امامت، به معنای [[عصمت]] در بخشی از آن و معصوم نبودن در بخشی دیگر، بیمعناست. | هر دو احتمال، مؤیدهایی دارند. برای نمونه، اینکه مقصود از {{عربی|اوائل امورهم}} را امر امامت و نبوت بدانیم، قرینهای دارد و آن این است که اگر مقصود از آن را همه ادوار زندگی بدانیم، ادامه عبارت، یعنی عدم انتساب نقص و [[عصیان]] و جهل به امامان در همه ادوار زندگی، با نظریات شیخ صدوق در باب [[علم امام]] که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت، منافات دارد، و از همین روست که عدهای از محققان، با استناد به این عبارت، ایشان را قایل به [[معصوم]] نبودن [[امام]]، پیش از تصدی منصب امامت دانستهاند<ref>[[مهدی فرمانیان|فرمانیان، مهدی]]، [[عصمت امامان شیعه (مقاله)|عصمت امامان شیعه]]، [[معارف کلامی شیعه (کتاب)|معارف کلامی شیعه]]، ص۱۸.</ref> و اگر مقصود از {{عربی|اوائل أمورهم}} را همه دورههای [[زندگی]] بدانیم، قرینهای برای آن وجود دارد که همان آمدن {{عربی|و اواخرهم}} در ادامه عبارت است؛ بدین معنا که اگر مقصود تنها دوران [[نبوت]] و [[امامت]] بود، نیازی به آوردن {{عربی|اواخرهم}} نبود، و تفکیک میان دوران نبوت و امامت، به معنای [[عصمت]] در بخشی از آن و معصوم نبودن در بخشی دیگر، بیمعناست. |