دلایل عقلی اثبات عصمت انبیاء چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
| مدخل بالاتر = [[اثبات عصمت پیامبران]]
| مدخل بالاتر = [[اثبات عصمت پیامبران]]
| مدخل اصلی =  [[اثبات عصمت پیامبران در کلام اسلامی]] - [[اثبات ضرورت عصمت پیامبران]] - [[ضرورت عصمت]]
| مدخل اصلی =  [[اثبات عصمت پیامبران در کلام اسلامی]] - [[اثبات ضرورت عصمت پیامبران]] - [[ضرورت عصمت]]
| تعداد پاسخ = ۱۴
| تعداد پاسخ = ۱۵
}}
}}
'''دلایل عقلی [[اثبات]] [[عصمت انبیاء]] چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[عصمت (پرسش)|عصمت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[عصمت]]''' مراجعه شود.
'''دلایل عقلی [[اثبات]] [[عصمت انبیاء]] چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[عصمت (پرسش)|عصمت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[عصمت]]''' مراجعه شود.
خط ۱۱۷: خط ۱۱۷:


ایشان با بیان اینکه [[احترام]] و [[بزرگداشت]] نبی [[واجب]] است، و [[استخفاف]] او در [[مذهب]] [[اهل سنت]] [[فسق]] و در مذهب ما [[کفر]] به شمار می‌آید، می‌گوید: «[[صدور گناه]] از نبی موجب استخفاف او می‌شود. از این‌رو، لازم است نبی [[معصوم]] باشد، تا موجبات استخفاف فراهم نشود»<ref>{{عربی|و لأن تعظیمه واجب علی الإطلاق و الاستخفاف به فستق علی مذاهب من خالفنا و کفر عندنا و وقوع القبیح منه بوجب الاستخفاف}}؛ ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، تحقیق فارس تبریزیان، ص۱۷۴.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۴۵.</ref>
ایشان با بیان اینکه [[احترام]] و [[بزرگداشت]] نبی [[واجب]] است، و [[استخفاف]] او در [[مذهب]] [[اهل سنت]] [[فسق]] و در مذهب ما [[کفر]] به شمار می‌آید، می‌گوید: «[[صدور گناه]] از نبی موجب استخفاف او می‌شود. از این‌رو، لازم است نبی [[معصوم]] باشد، تا موجبات استخفاف فراهم نشود»<ref>{{عربی|و لأن تعظیمه واجب علی الإطلاق و الاستخفاف به فستق علی مذاهب من خالفنا و کفر عندنا و وقوع القبیح منه بوجب الاستخفاف}}؛ ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، تحقیق فارس تبریزیان، ص۱۷۴.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۴۵.</ref>
=== بیست و یکم: [[اتمام حجت]] ===
در صورت معصوم نبودن پیامبران مسأله [[اتمام حجّت]] نیز حاصل نمی‌شود؛ زیرا همیشه بهانه‌ای در دست مخالفان خواهد بود که عدم [[پیروی]] از تعلیمات پیامبر به خاطر احتمال دروغ و [[کذب]] و یا خطا و اشتباه بوده است؛ لذا در [[حدیثی]] از [[امام علی بن موسی الرضا]]{{ع}} می‌‌خوانیم: «او [[معصوم]] است و مویّد و موفّق و مستقیم و [[آگاه]] از [[حق]] و ایمن از خطاها و [[لغزش‌ها]] و [[انحراف]]‌ها؛ [[خداوند]] او را به این صفت مخصوص کرده تا حجّتش بر [[بندگان]] و شاهدش بر [[خلق]] باشد»<ref>{{متن حدیث|هُوَ مَعْصُومٌ مُویَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ اَمِنَ مِنَ الْخَطَایَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ یَخُصُّصهُ اللهُ بِذلِکَ لِیَکُونَ حُجَّتُهُ عَلی عِبَادِهِ وَ شَاهِدُهُ عَلی خَلْقِهِ}}، عیون أخبار الرضا{{ع}}‏، شیخ صدوق‏، ابوجعفر محمد بن علی ابن بابویه، نشر جهان‏، تهران‏، ۱۳۷۸ه‍ ق‏، چاپ اول، ج ۱، ص۲۲۲.</ref>.<ref>ر.ک: پیام قرآن‏، همان، ج ۷، ص۱۸۷</ref>.<ref>[[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن]]، ص ۸۲.</ref>


== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
خط ۵۷۰: خط ۵۷۳:


عدم [[عصمت پیامبران]] مساوی با [[ضعف]] وجودی آنان است: [[گناه]] کردن هر [[انسانی]]، زاییدۀ [[ضعف]] وجودی اوست، چراکه تمام قوای [[نفسانی]]، [[مطیع]] و تابع عقلند و [[عقل]] به هیچ عنوان ارادۀ [[گناه]] و [[معصیت]] را بر قوای [[نفسانی]] صادر نمی‌کند. بنابراین اگر شخصی دچار [[گناه]] و [[معصیت]] شد یعنی از نظر [[عقلی]] فردی ضعیف و ناقص است، با این وجود آیا می‌‌توان قائل شد [[پیامبران]] [[معصوم]] نیستند و آلودۀ به [[گناه]] می‌‌شوند»<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ص۱۰۰. </ref>.
عدم [[عصمت پیامبران]] مساوی با [[ضعف]] وجودی آنان است: [[گناه]] کردن هر [[انسانی]]، زاییدۀ [[ضعف]] وجودی اوست، چراکه تمام قوای [[نفسانی]]، [[مطیع]] و تابع عقلند و [[عقل]] به هیچ عنوان ارادۀ [[گناه]] و [[معصیت]] را بر قوای [[نفسانی]] صادر نمی‌کند. بنابراین اگر شخصی دچار [[گناه]] و [[معصیت]] شد یعنی از نظر [[عقلی]] فردی ضعیف و ناقص است، با این وجود آیا می‌‌توان قائل شد [[پیامبران]] [[معصوم]] نیستند و آلودۀ به [[گناه]] می‌‌شوند»<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ص۱۰۰. </ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = 15. سازندگی؛
| تصویر = 1379700.jpg
| پاسخ‌دهنده = مهدی سازندگی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[مهدی سازندگی|سازندگی]]''' در کتاب ''«[[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن]]»'' در این‌باره گفته است:
«دانشمندان فرق و مذاهب اسلامی غالباً در مورد اصل ضرورت عصمت انبیا نظر واحدی دارند و اختلافات موجود عمدتاً در بعضی از اقسام و مراحل و قلمروی عصمت انبیاست. پرسشی که در مورد [[عصمت انبیا]] مطرح می‌شود این است که: اولاً، چه لزومی دارد که [[انبیا]] [[معصوم]] باشند؟ ثانیاً، صرف [[عدالت]] کفایت می‌کند؛ زیرا همان طور که [[مردم]] به گفتار علمای [[عادل]] گردن می‌نهند و بیش از عدالت و [[وثاقت]] و [[راستی و درستی]] که در آنها سراغ دارند، [[انتظار]] دیگری ندارند و آیا درباره انبیا نیز به دلیل دیگری نیاز و ضرورتی [[احساس]] نمی‌کنند؟
در پاسخ به نخست باید گفت: از دو راه [[عقل]] و نقل می‌توان [[ضرورت عصمت انبیا]] را تبیین کرد. پیش از [[تمسک]] به [[ظاهر آیات]] [[قرآن]]، توجه به این نکته ضروری است که چون بین عقل و [[وحی]] تنافی وجود ندارد، لازم است [[آیات]] به گونه‌ای معنا شود که با [[حکم]] [[قاطع]] عقل، [[تعارض]] نداشته باشند.
در خصوص [[عصمت انبیا]]، تنها یک [[دلیل عقلی]] را ذکر می‌کنیم. [[محقق طوسی]] با عبارتی موجز می‌فرماید: «[[عصمت]] برای [[نبی]] لازم است تا [[اطمینان]] به وی حاصل شود و در نتیجه، غرض حاصل گردد». بنابراین [[لزوم]] عصمت انبیا به دلیل [[وثوق]] به گفتار، [[پیام]] و [[کردار]] انبیاست<ref>تجرید الاعتقاد، ص۱۵۵.</ref>.
برخی از [[محققان]] دلیل ضرورت عصمت انبیا را چنین بیان می‌کنند: وقتی وجود [[خداوند]] - با همه [[صفات جمال و جلال]] او -ثابت شد و وحی ممکن و [[نبوت عامه]] [[اثبات]] گردید، مطلب دیگری که عقل به آن حکم خواهد کرد، لزوم عصمت انبیا در دریافت و [[ابلاغ وحی]] می‌باشد، یعنی خدایی که برای [[هدایت]] [[بندگان]]، [[پیامبری]] را بر می‌گزیند، ضرورتاً پیامبری که از هرگونه [[سهو]] و [[نسیان]] - چه رسد به [[عصیان]] - در دریافت و ابلاغ وحی معصوم باشد، خواهد فرستاد؛ زیرا در غیر این صورت با [[حکمت]] [[نبوت]] و [[انزال کتب]] و [[ارسال رسل]] - که ریشه در [[حکمت آفرینش]] دارد - سازگار نخواهد بود. حکمت [[برانگیختن]] [[رسولان]]، هدایت ناس است و [[راهنمایی]] مردم در صورتی حاصل می‌شود که پیام آور [[خدا]] از [[خطا]] و سهو و نسیان در دریافت و رساندن وحی معصوم باشد.
این اصل [[کلامی]] ریشه در [[صفات الهی]]، از جمله [[علم]] و [[قدرت]] و [[حکمت آفرینش]]، [[حکمت]] [[تشریع]]، و بالاخره [[تنزه]] [[خداوند]] از هرگونه [[قبح]]، [[ظلم]] و [[عبث]] دارد. اگر رسولی در دریافت یا رساندن [[وحی]] [[خطا]] کند، [[جهل]] یا عجز و یا ناشایستگی در کار [[ربوبی]] را نشان خواهد داد، بلکه اگر [[پیامبری]] ضرورتاً [[معصوم]] نباشد، یا در [[هدایت]] وی [[اشتباه]] عمدی یا [[سهوی]] رخ خواهد داد و یا لااقل، [[امت]] [[اعتماد]] لازم بر خصوص پیامبری او، یا [[الهی]] بودن همه [[تکلیف]] و پیام‌هایش نخواهند داشت. در قسم اول، اغرا به جهل و [[گمراهی]] [[مردم]] و در صورت دوم، [[لغو]] و عبث لازم می‌آید و ساحت [[مقدس]] ربوبی از هر دو امر [[منزه]] است<ref>مهدی هادوی تهرانی، مبانی کلامی اجتهاد، ص۸۱.</ref>.
در پاسخ به [[پرسش]] دوم می‌توان گفت: فرق میان [[انبیا]] و [[علما]] در این است که منبع گفته‌های انبیا [[عالم غیب]] و ماورای ماده است و در صورت احتمال خطا یا تعمد [[کذب]]، راه تشخیص آن برای مردم عادی و [[خبرگان]] بسته است؛ برخلاف منبع آرای علما که در دسترس قرار دارد و [[اهل]] فن و آگاهان از [[دلایل]] [[علمی]]، امکان بررسی و دسترسی به [[صحت]] قضیه را دارند. از این رو پیوسته [[اهل خبره]] و کارشناسان، در پی آن هستند که درجه قوت و [[ضعف]] دلایل هر عالم را سنجیده، [[درستی]] و نادرستی، یا [[اعلم بودن]] وی را تشخیص دهند؛ زیرا منابع اصلی (کتاب، [[سنت]]، [[اجماع]]، [[عقل]]) در دست است و به کتب استدلالی نیز می‌توان رجوع کرد.
ولی برای کسی که بخواهد صحت گفتار یک [[پیامبر]] را بسنجد، چنین معیارهایی وجود ندارد؛ در صورت احتمال خلاف در گفتار یک پیامبر، هرگز نمی‌توان با [[علوم عادی]] بشری آن را تبیین کرد، بدان جهت که مصدر گفته‌های او وحی است و از ماورای ماده خبر می‌دهد که در دسترس [[بشریت]] عادی نیست؛ از این رو برای صحت سنجی [[نبوت]] و [[صدق]] اصل [[رسالت]]، صرفاً به [[ایمان]] و [[معجزه]] نیاز است و در صورت [[شک]]، راه دیگری وجود ندارد؛ از این رو تا دلیل [[صدق]] وی یعنی همان [[عصمت]]، وجود نداشته باشد، نمی‌توان به صرف [[عدالت]] ظاهری در [[انبیا]] بسنده کرد.
[[آیت‌الله]] [[معرفت]] [[فلسفه]] [[ضرورت عصمت انبیا]] و تفاوت آنها را با مصلحانی که [[معصوم]] نیستند، چنین تبیین می‌کند: [[پیامبر]]، معصوم‌ترین موجود عالم است و اگر بار سنگین [[وحی]] بر دوش نااهلی [[آلوده]] گذاشته شود، [[قادر]] به رساندن وحی به سر [[منزل]] مقصود نیست. [[پیامبران]] از [[عالم غیب]] خبر می‌دهند؛ عالمی که دسترسی به آن برای [[مصلحان]] و [[مجتهدان]] غیر معصوم امکان پذیر نیست، بنابراین، برای خداوندگاران [[دین]] و [[دیانت]]، عصمت شرط است»<ref>محمدهادی معرفت، تنزیه انبیا از آدم تا خاتم، گردآورنده خسرو تقدسی نیا، ص۵۳-۵۵.</ref>.<ref>[[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن]]، ص ۸۲.</ref>
}}
}}


خط ۵۸۵: خط ۶۰۹:
[[رده:پرسمان عصمت]]
[[رده:پرسمان عصمت]]


[[رده:(اا): پرسش‌های عصمت با ۱۴ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌های عصمت با ۱۵ پاسخ]]
۱۱۳٬۱۳۲

ویرایش