بنی سلهم بن حکم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۳: خط ۱۳:
خاستگاه اولیه این [[قوم]] [[یمن]] بود<ref>ر.ک: ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۲.</ref> اما در دوران [[اسلامی]]، برخی از آنان به مناطقی از [[حجاز]] از جمله شهرهای [[مکه]]<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج۴، ص۹۳.</ref> و [[مدینه]]<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۳؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج۶، ص۱۵۳.</ref> و نیز [[بصره]]<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج۴، ص۹۳.</ref> و [[مصر]] رفتند. آنان در مصر در شرق [[فسطاط]] و نزدیک [[حصن]] [بابلیون]<ref>ابن ابی الحکم، فتوح مصر و اخبارها، ص۲۲۷-۲۲۸.</ref> و [[صعید]]<ref>ابن یونس، تاریخ ابن یونس، ج۱، ص۴۲۶؛ ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۲۱۶.</ref>[[سکونت]] گزیدند. گفته شده برخی از [[طوایف]] آن در مصر، خطّه‌ای خاص خود داشتند<ref>محمد عبد القادر بامطرف، الجامع (جامع شمل أعلام المهاجرین المنتسبین إلی الیمن و قبائلهم)، ج۲، ص۵۳۳.</ref>. این خطه بین محدوده اختصاصی [[بنی عامر]] و بنی غطیف و [[قبایل]] مراد و بین صحرا واقع بود<ref>ابن ابی الحکم، فتوح مصر و اخبارها، ص۲۲۴ و۲۲۷-۲۲۸.</ref>. [[ابن کلبی]] (م.۲۰۴) از اختصاص مسجدی در مصر به بنی سلهم خبر داده است<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۳۴.</ref>. همچنین در شماری از منابع، از سکونت برخی از آنان، - در دوره‌های متأخرتر - در [[وادی]] «آش» - در غرناطه [[اندلس]] - خبر داده شده است<ref>ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۰۸.</ref>. ضمن این که به نظر می‌رسد برخی از آنان نیز همچنان حضور خود را پس از [[اسلام]] در [[یمن]] ادامه دادند<ref>ر.ک: ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۲.</ref>.
خاستگاه اولیه این [[قوم]] [[یمن]] بود<ref>ر.ک: ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۲.</ref> اما در دوران [[اسلامی]]، برخی از آنان به مناطقی از [[حجاز]] از جمله شهرهای [[مکه]]<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج۴، ص۹۳.</ref> و [[مدینه]]<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۳؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج۶، ص۱۵۳.</ref> و نیز [[بصره]]<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج۴، ص۹۳.</ref> و [[مصر]] رفتند. آنان در مصر در شرق [[فسطاط]] و نزدیک [[حصن]] [بابلیون]<ref>ابن ابی الحکم، فتوح مصر و اخبارها، ص۲۲۷-۲۲۸.</ref> و [[صعید]]<ref>ابن یونس، تاریخ ابن یونس، ج۱، ص۴۲۶؛ ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۲۱۶.</ref>[[سکونت]] گزیدند. گفته شده برخی از [[طوایف]] آن در مصر، خطّه‌ای خاص خود داشتند<ref>محمد عبد القادر بامطرف، الجامع (جامع شمل أعلام المهاجرین المنتسبین إلی الیمن و قبائلهم)، ج۲، ص۵۳۳.</ref>. این خطه بین محدوده اختصاصی [[بنی عامر]] و بنی غطیف و [[قبایل]] مراد و بین صحرا واقع بود<ref>ابن ابی الحکم، فتوح مصر و اخبارها، ص۲۲۴ و۲۲۷-۲۲۸.</ref>. [[ابن کلبی]] (م.۲۰۴) از اختصاص مسجدی در مصر به بنی سلهم خبر داده است<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۳۴.</ref>. همچنین در شماری از منابع، از سکونت برخی از آنان، - در دوره‌های متأخرتر - در [[وادی]] «آش» - در غرناطه [[اندلس]] - خبر داده شده است<ref>ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۰۸.</ref>. ضمن این که به نظر می‌رسد برخی از آنان نیز همچنان حضور خود را پس از [[اسلام]] در [[یمن]] ادامه دادند<ref>ر.ک: ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۲.</ref>.


از معدود [[اخبار]] [[جاهلی]] بنی سلهم و طوایف آن می‌توان به [[غارت]] بنی حدأ بن نمرة بن سعدالعشیره بر بنی بُندقه و [[کشتار جمعی]] از آنان اشاره کرد. این [[حمله]]، بلافاصله [[یورش]] تلافی‌جویانه بنی بندقه به بنی حدأ و نابودی آنها را در پی داشت<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۵۵؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۱۰۸.</ref>. عکس‌العمل سریع بنی بندقه در قبال این عمل و نابودی [[طایفه]] بنی حدأ، در [[عرب]] مثل شد چندان که گفتند: {{عربی|حدأ حدأ وراءک بندقة}}<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۱؛ قلقشندی، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، ج۱، ص۱۸۱؛ فیروزآبادی، قاموس المحیط، ج۱، ص۱۱.</ref>. از دیگر اخبار جاهلی این [[قوم]] را باید برقراری [[احلاف]] و پیمان‌هایی با برخی از [[قبایل]] و [[طوایف]] [[عرب جاهلی]] دانست که [[پیمان]] با [[بنی تیم بن مره قریش]] از جمله این [[احلاف]] است<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۲. نیز ر.ک: ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج۴، ص۹۳.</ref>. علاوه بر این حلف‌ها، برقراری پیوندهای سببی با دیگر تیره‌ها و قبایل هم می‌توانست زمینه‌های [[امنیت]] و [[آسایش]] خاطر آنان را، در دستیابی به اهداف مورد نظر فراهم سازد. [[ازدواج]] [[عبدالله بن سعد بن جابر بن عمیر]] با [[خواهر]] [[عثمان]] از [[طایفه بنی امیه]] قریش<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۲؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۳؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج۶، ص۱۵۳.</ref> را می‌توان در همین راستا و در جهت استوارسازی جایگاه خود در میان قبایل منطقه از جمله قریش برشمرد. از وقایع دوران [[اسلامی]] بنی سلهم هم می‌توان از حضور برخی از بزرگان این [[قوم]] همچون [[عبدالجد بن ربیعة بن حجر]]<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۲.</ref> و [[قدامة بن مالک بن خارجه]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۹۴.</ref> در جمع هیأت اعزامی قبایل [[مذحج]] به [[مدینه]] نزد [[پیامبر]]{{صل}} یاد کرد. [[فرزندان]] بنی سلهم نقش مؤثری در [[فتوحات اسلامی]] بخصوص در [[فتوحات]] [[مصر]] داشتند<ref>ر.ک: ابن یونس، تاریخ ابن یونس، ج۱، ص۴۲۶؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۹۴؛ ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۲۱۶.</ref>. آنان پس از فتح این [[سرزمین]]، در مناطقی از آن، از جمله در شرق [[فسطاط]] و نزدیک حصن بابلیون<ref>ابن ابی الحکم، فتوح مصر و اخبارها، ص۲۲۷-۲۲۸.</ref> و [[صعید]]<ref>ابن یونس، تاریخ ابن یونس، ج۱، ص۴۲۶؛ ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۲۱۶.</ref>[[سکونت]] گزیدند. [[همراهی]] برخی از آنان با [[عایشه]] در سفرها و عهده‌داری [[امام جماعت]] او در این سفرها<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۲.</ref> و نیز [[حکمرانی]] [[جراح بن عبدالله بن جعاده]] حکمی بر [[خراسان]]<ref>ابن درید، الاشتقاق، ص۴۰۶؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۰۸.</ref> از دیگر اخباری است که به نقش افراد این [[طایفه]] در دوران [[اسلامی]] پرداخته است. [[جراح بن عبدالله]] از [[امراء]] معروف [[دولت]] [[بنی امیه]] بود که سالیان متمادی به این دولت [[خدمت]] کرد. او در [[نبرد]] [[دیر الجماجم]] ([[سال ۸۲ هجری]]) به عنوان یکی از [[فرماندهان]] ارشد [[سپاه]] [[حجاج بن یوسف ثقفی]] در دفع [[شورش عبدالرحمن بن محمد بن اشعث]] کوشید<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۶، ص۳۵۰؛ ابن مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۳۴۶.</ref>. پس از آن، وی در امر امارت و کارپردازی‌های دولت بنی امیه، خدمات ارزنده‌ای به آنان ارائه داد و در دوران [[خلافت]] [[پنج تن]] از [[خلفای اموی]] بعد از [[عبدالملک]]<ref>این خلفا به ترتیب عبارتند از: ولید بن عبدالملک (حک. ۸۶-۹۶)، سلیمان بن عبدالملک (حک. ۹۶-۹۹)، عمر بن عبدالعزیز (حک. ۹۹-۱۰۱)، یزید بن عبدالملک (حک. ۱۰۱-۱۰۵) و هشام بن عبدالملک (حک. ۱۰۵-۱۲۵).</ref> همواره [[حکمرانی]] مناطقی چون [[بصره]]<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۱۹۸. نیز ر.ک: ابن ابی‌حاتم، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۵۲۳؛ سمعانی، الانساب، ج۴، ص۲۰۳.</ref>، [[خراسان]]<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۲۰۵؛ طبری، تاریخ الطبری، ج۶، ص۵۶۲. نیز ر.ک: ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۷۲، ص۵۶؛ ابن ابی‌حاتم، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۵۲۳.</ref> و ارمنیه<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۲۱۱-۲۱۷؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۸، ص۳۶۹؛ طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۶۷.</ref> را بر عهده داشت و فتوحاتی را برای آنان در منطقه ارمنیه و [[آذربایجان]] انجام داد<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۲۱۱-۲۱۷.</ref> که فتح [[بلنجر]] در [[سال ۱۰۴ هجری]] از مهم‌ترین آنهاست<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۱۴.</ref>. او همچنان بر سمت [[کارگزاری]] [[ولایت]] ارمنیه باقی ماند تا این که در [[سال ۱۱۲ هجری]] در بلنجر به دست [[ترکان]] کشته شد<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۲۲۱؛ طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۷۰.</ref>. از [[رجال]] و معاریف شهیر این [[قوم]] علاوه بر جرّاح بن عبداللّه، می‌توان از عمیر بن بشیر بن عمیر بن بشیر بن عویمر بن حارث بن کثیر بن ردی السّبل بن حدقة بن مظّه<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۱.</ref>، قدامة بن مالک بن خارجه - از [[اصحاب]] و وفود کنندگان به [[مدینه]] -<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۹۴.</ref>، [[مالک بن قدامة بن مالک بن خارجه]] - از فاتحین [[مصر]] -<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج۶، ص۲۱۶.</ref>، عبداللّه بن سعد بن جابر بن عمیر [[همسر]] [[آمنه بنت عفان]]، [[خواهر]] [[عثمان بن عفان]]<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۲؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۳؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۰۹.</ref>، خَلِج (عبدالله) [[شاعر]]<ref>ابن درید، الاشتقاق، ص۴۰۹.</ref>، [[عبدالجد بن ربیعة بن حجر]] از رؤسای [[یمن]] و از اصحاب و وفود کنندگان<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۲. نیز ر.ک: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۰۵؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۳، ص۳۱۶.</ref> و [[ابویحیی عمیر بن عامر بن عویمر بن عبداللّه]] از موثقین و همراهان [[عایشه]] و [[امام جماعت]] وی در سفرها<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۲.</ref> یاد کرد.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>.
از معدود [[اخبار]] [[جاهلی]] بنی سلهم و طوایف آن می‌توان به [[غارت]] بنی حدأ بن نمرة بن سعدالعشیره بر بنی بُندقه و [[کشتار جمعی]] از آنان اشاره کرد. این [[حمله]]، بلافاصله [[یورش]] تلافی‌جویانه بنی بندقه به بنی حدأ و نابودی آنها را در پی داشت<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۱، ص۵۵؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۱۰۸.</ref>. عکس‌العمل سریع بنی بندقه در قبال این عمل و نابودی [[طایفه]] بنی حدأ، در [[عرب]] مثل شد چندان که گفتند: {{عربی|حدأ حدأ وراءک بندقة}}<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۱؛ قلقشندی، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، ج۱، ص۱۸۱؛ فیروزآبادی، قاموس المحیط، ج۱، ص۱۱.</ref>. از دیگر اخبار جاهلی این [[قوم]] را باید برقراری [[احلاف]] و پیمان‌هایی با برخی از [[قبایل]] و [[طوایف]] [[عرب جاهلی]] دانست که [[پیمان]] با [[بنی تیم بن مره قریش]] از جمله این [[احلاف]] است<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۲. نیز ر.ک: ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج۴، ص۹۳.</ref>. علاوه بر این حلف‌ها، برقراری پیوندهای سببی با دیگر تیره‌ها و قبایل هم می‌توانست زمینه‌های [[امنیت]] و [[آسایش]] خاطر آنان را، در دستیابی به اهداف مورد نظر فراهم سازد. [[ازدواج]] [[عبدالله بن سعد بن جابر بن عمیر]] با [[خواهر]] [[عثمان]] از [[طایفه بنی امیه]] قریش<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۲؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۳؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج۶، ص۱۵۳.</ref> را می‌توان در همین راستا و در جهت استوارسازی جایگاه خود در میان قبایل منطقه از جمله قریش برشمرد. از وقایع دوران [[اسلامی]] بنی سلهم هم می‌توان از حضور برخی از بزرگان این [[قوم]] همچون [[عبدالجد بن ربیعة بن حجر]]<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۲.</ref> و [[قدامة بن مالک بن خارجه]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۹۴.</ref> در جمع هیأت اعزامی قبایل [[مذحج]] به [[مدینه]] نزد [[پیامبر]]{{صل}} یاد کرد. [[فرزندان]] بنی سلهم نقش مؤثری در [[فتوحات اسلامی]] بخصوص در [[فتوحات]] [[مصر]] داشتند<ref>ر.ک: ابن یونس، تاریخ ابن یونس، ج۱، ص۴۲۶؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۹۴؛ ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۲۱۶.</ref>. آنان پس از فتح این [[سرزمین]]، در مناطقی از آن، از جمله در شرق [[فسطاط]] و نزدیک حصن بابلیون<ref>ابن ابی الحکم، فتوح مصر و اخبارها، ص۲۲۷-۲۲۸.</ref> و [[صعید]]<ref>ابن یونس، تاریخ ابن یونس، ج۱، ص۴۲۶؛ ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۲۱۶.</ref>[[سکونت]] گزیدند. [[همراهی]] برخی از آنان با [[عایشه]] در سفرها و عهده‌داری [[امام جماعت]] او در این سفرها<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۲.</ref> و نیز [[حکمرانی]] [[جراح بن عبدالله بن جعاده]] حکمی بر [[خراسان]]<ref>ابن درید، الاشتقاق، ص۴۰۶؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۰۸.</ref> از دیگر اخباری است که به نقش افراد این [[طایفه]] در دوران [[اسلامی]] پرداخته است. [[جراح بن عبدالله]] از [[امراء]] معروف [[دولت]] [[بنی امیه]] بود که سالیان متمادی به این دولت [[خدمت]] کرد. او در [[نبرد]] [[دیر الجماجم]] ([[سال ۸۲ هجری]]) به عنوان یکی از [[فرماندهان]] ارشد [[سپاه]] [[حجاج بن یوسف ثقفی]] در دفع [[شورش عبدالرحمن بن محمد بن اشعث]] کوشید<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۶، ص۳۵۰؛ ابن مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۳۴۶.</ref>. پس از آن، وی در امر امارت و کارپردازی‌های دولت بنی امیه، خدمات ارزنده‌ای به آنان ارائه داد و در دوران [[خلافت]] [[پنج تن]] از [[خلفای اموی]] بعد از [[عبدالملک بن مروان اموی]]<ref>این خلفا به ترتیب عبارتند از: ولید بن عبدالملک (حک. ۸۶-۹۶)، سلیمان بن عبدالملک (حک. ۹۶-۹۹)، عمر بن عبدالعزیز (حک. ۹۹-۱۰۱)، یزید بن عبدالملک (حک. ۱۰۱-۱۰۵) و هشام بن عبدالملک (حک. ۱۰۵-۱۲۵).</ref> همواره [[حکمرانی]] مناطقی چون [[بصره]]<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۱۹۸. نیز ر.ک: ابن ابی‌حاتم، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۵۲۳؛ سمعانی، الانساب، ج۴، ص۲۰۳.</ref>، [[خراسان]]<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۲۰۵؛ طبری، تاریخ الطبری، ج۶، ص۵۶۲. نیز ر.ک: ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۷۲، ص۵۶؛ ابن ابی‌حاتم، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۵۲۳.</ref> و ارمنیه<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۲۱۱-۲۱۷؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۸، ص۳۶۹؛ طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۶۷.</ref> را بر عهده داشت و فتوحاتی را برای آنان در منطقه ارمنیه و [[آذربایجان]] انجام داد<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۲۱۱-۲۱۷.</ref> که فتح [[بلنجر]] در [[سال ۱۰۴ هجری]] از مهم‌ترین آنهاست<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۱۴.</ref>. او همچنان بر سمت [[کارگزاری]] [[ولایت]] ارمنیه باقی ماند تا این که در [[سال ۱۱۲ هجری]] در بلنجر به دست [[ترکان]] کشته شد<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۲۲۱؛ طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۷۰.</ref>. از [[رجال]] و معاریف شهیر این [[قوم]] علاوه بر جرّاح بن عبداللّه، می‌توان از عمیر بن بشیر بن عمیر بن بشیر بن عویمر بن حارث بن کثیر بن ردی السّبل بن حدقة بن مظّه<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۱.</ref>، قدامة بن مالک بن خارجه - از [[اصحاب]] و وفود کنندگان به [[مدینه]] -<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۹۴.</ref>، [[مالک بن قدامة بن مالک بن خارجه]] - از فاتحین [[مصر]] -<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج۶، ص۲۱۶.</ref>، عبداللّه بن سعد بن جابر بن عمیر [[همسر]] [[آمنه بنت عفان]]، [[خواهر]] [[عثمان بن عفان]]<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۲؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۳؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۴۰۹.</ref>، خَلِج (عبدالله) [[شاعر]]<ref>ابن درید، الاشتقاق، ص۴۰۹.</ref>، [[عبدالجد بن ربیعة بن حجر]] از رؤسای [[یمن]] و از اصحاب و وفود کنندگان<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۲. نیز ر.ک: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۰۵؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۳، ص۳۱۶.</ref> و [[ابویحیی عمیر بن عامر بن عویمر بن عبداللّه]] از موثقین و همراهان [[عایشه]] و [[امام جماعت]] وی در سفرها<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۲.</ref> یاد کرد.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۲۱۸٬۱۰۷

ویرایش