←روایاتی که وجود ریشهها و عوامل گناهان را در امام منتفی میدانند
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
=== روایاتی که وجود ریشهها و عوامل گناهان را در امام منتفی میدانند === | === روایاتی که وجود ریشهها و عوامل گناهان را در امام منتفی میدانند === | ||
روایاتی که به عوامل و ریشه [[گناهان]] اشاره میکنند و با بیان بسیار [[زیبا]] و لطیف این عوامل را در [[امام]] منتفی میدانند که در نتیجه آن، عصمت عملی امامان به دست میآید. به عنوان نمونه [[محمد بن عمیر]] میگوید: "روزی با هشام بن حکم همکلام بودیم، او در وصف [[عصمت امام]] {{ع}} چیزی گفت که در طول مصاحبتهای خود بهتر از آن [[کلامی]] نشنیدم". محمد بن عمیر از هشام بن حکم سؤال کرد: "آیا امام {{ع}} معصوم است". هشام گفت: بله. مجدداً محمد بن عمیر سؤال کرد؛ وصف عصمت در امام {{ع}} چیست و به چه چیز شناخته میشود؟ هشام جواب داد ریشه همه گناهان در چهار چیز است و پنجمی ندارد: [[حرص]]، [[حسد]]، [[غضب]] و [[شهوت]] که هیچ یک از اینها در [[امام]] {{ع}} وجود ندارد. امام {{ع}} حریص بر [[دنیا]] نیست، زیرا تمام دنیا تحت [[اختیار]] امام و ایشان خزانهدار [[مسلمین]] است، پس بر چه چیز حرص بورزد. امام {{ع}} [[حسود]] نیست، زیرا [[انسان]] بر مافوق حسد میورزد و امام {{ع}} مافوق ندارد، پس چگونه بر زیر دستش حسد بورزد. امام {{ع}} برای چیزی از [[امور دنیا]] غضب نمیکند، مگر اینکه دنیا را بر [[آخرت]] ترجیح دهد؛ حال اینکه [[خداوند]] آخرت را برای امام {{ع}} | روایاتی که به عوامل و ریشه [[گناهان]] اشاره میکنند و با بیان بسیار [[زیبا]] و لطیف این عوامل را در [[امام]] منتفی میدانند که در نتیجه آن، عصمت عملی امامان به دست میآید. به عنوان نمونه [[محمد بن عمیر]] میگوید: "روزی با هشام بن حکم همکلام بودیم، او در وصف [[عصمت امام]] {{ع}} چیزی گفت که در طول مصاحبتهای خود بهتر از آن [[کلامی]] نشنیدم". محمد بن عمیر از هشام بن حکم سؤال کرد: "آیا امام {{ع}} معصوم است". هشام گفت: بله. مجدداً محمد بن عمیر سؤال کرد؛ وصف عصمت در امام {{ع}} چیست و به چه چیز شناخته میشود؟ هشام جواب داد ریشه همه گناهان در چهار چیز است و پنجمی ندارد: [[حرص]]، [[حسد]]، [[غضب]] و [[شهوت]] که هیچ یک از اینها در [[امام]] {{ع}} وجود ندارد. امام {{ع}} حریص بر [[دنیا]] نیست، زیرا تمام دنیا تحت [[اختیار]] امام و ایشان خزانهدار [[مسلمین]] است، پس بر چه چیز حرص بورزد. امام {{ع}} [[حسود]] نیست، زیرا [[انسان]] بر مافوق حسد میورزد و امام {{ع}} مافوق ندارد، پس چگونه بر زیر دستش حسد بورزد. امام {{ع}} برای چیزی از [[امور دنیا]] غضب نمیکند، مگر اینکه دنیا را بر [[آخرت]] ترجیح دهد؛ حال اینکه [[خداوند]] آخرت را برای امام {{ع}} محبوب کرده، چنانکه برای ما دنیا محبوب است. امام {{ع}} تمام توجهش به آخرت است چنانکه همه توجه ما به دنیاست، آیا دیدهای کسی که وجه [[حسن]] را برای وجه [[قبیح]] وانهد یا طعام [[نیکو]] را برای رسیدن به طعام زودگذر ترک کند یا پیراهن لطیف و نرم را نپوشد و لباس خشن به تن کند یا [[نعمت]] باقی را ترک کند و دنیای فانی را بپذیرد<ref>ر.ک: معانی الأخبار، ص۱۳۲؛ میزان الحکمه، ج۳، ص۱۹۹۷؛ بحار الأنوار، ج۲۵، ص۱۹۴</ref>. | ||
البته این [[روایت]] ولو مستقیماً از [[معصوم]] [[نقل]] نشده، لکن چون از ابن ابی عمیر و [[هشام بن حکم]] نقل شده و آنان مورد [[اطمینان]] بودهاند ـ به گونهای که حتی مراسیل آنها به عنوان مستند قابل قبول است ـ لااقل میتواند به عنوان مؤید سایر [[روایات]] استفاده گردد<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۵۰-۵۵.</ref>. | البته این [[روایت]] ولو مستقیماً از [[معصوم]] [[نقل]] نشده، لکن چون از ابن ابی عمیر و [[هشام بن حکم]] نقل شده و آنان مورد [[اطمینان]] بودهاند ـ به گونهای که حتی مراسیل آنها به عنوان مستند قابل قبول است ـ لااقل میتواند به عنوان مؤید سایر [[روایات]] استفاده گردد<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۵۰-۵۵.</ref>. |