←شبهه ششم: عصمت پیامبران {{ع}} و ناامیدی از قوم خود
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۴: | ||
[[امام رضا]] {{ع}} فرمود: آن شخص (ذالنّون) [[یونس بن متی]] بود. خشمگین به خاطر ([[اعمال]] قوماش از بین آنها رفت. گمان کرد، یعنی [[یقین]] داشت که بر او تنگ نمیگیریم. (مفهوم لن نقدر:) قدرت نداریم نیست، بلکه روزی او را بر او تنگ نمیگیریم است و از همین قبیل است سخن [[خدای تعالی]] {{متن قرآن|وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ}}<ref>«و چون پروردگارش او را بیازماید و روزیاش را بر او تنگ گیرد» سوره فجر، آیه ۱۶.</ref> (که مفهوم [[قدر]]:) یعنی تنگ گرفت و روزی او را کم کرد. {{متن قرآن|فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ}}<ref>«پس در آن تاریکیها بانگ برداشت» سوره انبیاء، آیه ۸۷.</ref> یعنی در [[تاریکی]] شب و تاریکی دریا و تاریکی شکم ماهی ([[خداوند]] را ندا در داد) {{متن قرآن|أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«که هیچ خدایی جز تو نیست، پاکا که تویی، بیگمان من از ستمکاران بودهام» سوره انبیاء، آیه ۸۷.</ref> یعنی من به سبب ترک عبادتی که باعث روشنی چشم من بود در شکم ماهی خود را از [[ظالمین]] میدانم، مراد [[ظلم]] به مفهوم مصطلح آن نبود، بلکه سلب امکان [[عبادت]] در شکم ماهی بود. پس خداوند دعای او را [[استجابت]] کرد و خدای عزّوجل فرمود: {{متن قرآن|فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ * لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ }}<ref>«و اگر او از نیایشگران نبود * بیگمان در شکم آن (ماهی)، تا روزی که (همگان) برانگیخته میگردند میماند» سوره صافات، آیه ۱۴۳-۱۴۴.</ref>.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۷۲-۸۵.</ref> | [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: آن شخص (ذالنّون) [[یونس بن متی]] بود. خشمگین به خاطر ([[اعمال]] قوماش از بین آنها رفت. گمان کرد، یعنی [[یقین]] داشت که بر او تنگ نمیگیریم. (مفهوم لن نقدر:) قدرت نداریم نیست، بلکه روزی او را بر او تنگ نمیگیریم است و از همین قبیل است سخن [[خدای تعالی]] {{متن قرآن|وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ}}<ref>«و چون پروردگارش او را بیازماید و روزیاش را بر او تنگ گیرد» سوره فجر، آیه ۱۶.</ref> (که مفهوم [[قدر]]:) یعنی تنگ گرفت و روزی او را کم کرد. {{متن قرآن|فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ}}<ref>«پس در آن تاریکیها بانگ برداشت» سوره انبیاء، آیه ۸۷.</ref> یعنی در [[تاریکی]] شب و تاریکی دریا و تاریکی شکم ماهی ([[خداوند]] را ندا در داد) {{متن قرآن|أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«که هیچ خدایی جز تو نیست، پاکا که تویی، بیگمان من از ستمکاران بودهام» سوره انبیاء، آیه ۸۷.</ref> یعنی من به سبب ترک عبادتی که باعث روشنی چشم من بود در شکم ماهی خود را از [[ظالمین]] میدانم، مراد [[ظلم]] به مفهوم مصطلح آن نبود، بلکه سلب امکان [[عبادت]] در شکم ماهی بود. پس خداوند دعای او را [[استجابت]] کرد و خدای عزّوجل فرمود: {{متن قرآن|فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ * لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ }}<ref>«و اگر او از نیایشگران نبود * بیگمان در شکم آن (ماهی)، تا روزی که (همگان) برانگیخته میگردند میماند» سوره صافات، آیه ۱۴۳-۱۴۴.</ref>.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۷۲-۸۵.</ref> | ||
=== | === عصمت پیامبران {{ع}} و ناامیدی از قوم خود === | ||
از حضرت در باره این [[آیه]] پرسیده شد که میفرماید: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا}}<ref>«تا آنجا که پیامبران به آستانه نومیدی رسیدند و پنداشتند که (مردم در وعده پشتیبانی) به آنان دروغ گفتهاند، (ناگهان) یاری ما به آنان رسید» سوره یوسف، آیه ۱۱۰.</ref>. منظور این است که، اولاً چرا [[پیامبران]] [[مأیوس]] شدند؟ و ثانیاً چرا [[گمان]] کردند که [[تکذیب]] شدهاند؟ | از حضرت در باره این [[آیه]] پرسیده شد که میفرماید: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا}}<ref>«تا آنجا که پیامبران به آستانه نومیدی رسیدند و پنداشتند که (مردم در وعده پشتیبانی) به آنان دروغ گفتهاند، (ناگهان) یاری ما به آنان رسید» سوره یوسف، آیه ۱۱۰.</ref>. منظور این است که، اولاً چرا [[پیامبران]] [[مأیوس]] شدند؟ و ثانیاً چرا [[گمان]] کردند که [[تکذیب]] شدهاند؟ | ||