←لوازم عصمت قرآن
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
== لوازم عصمت قرآن == | == لوازم عصمت قرآن == | ||
عصمت قرآن از هرگونه [[خطا]] و [[انحرافی]] لوازمی را به دنبال دارد که عبارتاند از: | عصمت قرآن از هرگونه [[خطا]] و [[انحرافی]] لوازمی را به دنبال دارد که عبارتاند از: | ||
# احتیاج به [[تفسیر]] در قرآن: [[لزوم عصمت]] در قرآن، ما را بینیاز از تفسیر آن نمیکند؛ چراکه به هیچ عنوان نمیتوان بدون تبیین و تفسیر توسط [[پیامبر]] و [[جانشینان]] [[معصوم]] به [[حقیقت]] | # احتیاج به [[تفسیر]] در قرآن: [[لزوم عصمت]] در قرآن، ما را بینیاز از تفسیر آن نمیکند؛ چراکه به هیچ عنوان نمیتوان بدون تبیین و تفسیر توسط [[پیامبر]] و [[جانشینان]] [[معصوم]] به [[حقیقت]] واقعی این [[کلام]] [[مقدس]] دست پیدا کرد<ref>ر.ک: [[حمید رضا شاکرین|شاکرین، حمید رضا]]، [[عصمت تام قرآن و برون دادهای آن (مقاله)|عصمت تام قرآن و برون دادهای آن]]؛ ص۵ـ۷.</ref>. | ||
# [[عامه]] پسند بودن قرآن: قرآن در عین اینکه یک کلام [[معصومانه]] است یعنی بدون خطا و [[تحریف]] است، اما به صورت عامه پسند و بدون هیچ پیچیدگی ظاهری نازل شده است؛ همین امر عاملی شد تا عدهای به این [[باور]] برسند که زبان [[قرآنی]] [[زبان]] بشری همراه با محدودیت [[تاریخی]] ـ [[فرهنگی]] آن [[زمان]] است؛ لذا پیامبر به وسیلۀ [[پیام]] [[وحی]] غیر از [[باورها]] و تصورات فرهنگی [[روزگار]] خودش، چیز اضافه ای برای بشر نیاورده است<ref>ابوزید، نصرحامد، مفهوم النص، ص۳۴؛ مفهوم پوشیده و مبهم وحی، ترجمه محمدتقی کرمی، نقد و نظر شماره ۱۲ ص۳۴۵.</ref>. | # [[عامه]] پسند بودن قرآن: قرآن در عین اینکه یک کلام [[معصومانه]] است یعنی بدون خطا و [[تحریف]] است، اما به صورت عامه پسند و بدون هیچ پیچیدگی ظاهری نازل شده است؛ همین امر عاملی شد تا عدهای به این [[باور]] برسند که زبان [[قرآنی]] [[زبان]] بشری همراه با محدودیت [[تاریخی]] ـ [[فرهنگی]] آن [[زمان]] است؛ لذا پیامبر به وسیلۀ [[پیام]] [[وحی]] غیر از [[باورها]] و تصورات فرهنگی [[روزگار]] خودش، چیز اضافه ای برای بشر نیاورده است<ref>ابوزید، نصرحامد، مفهوم النص، ص۳۴؛ مفهوم پوشیده و مبهم وحی، ترجمه محمدتقی کرمی، نقد و نظر شماره ۱۲ ص۳۴۵.</ref>. | ||
این ادعا به دو دلیل قابل پذیرش نیست: | این ادعا به دو دلیل قابل پذیرش نیست: | ||
# با نگاهی به [[خالق]] و گویندۀ قرآن روشن میشود چنین خالق با عظمتی نمیتواند کلامش محدود به [[کلامی]] بشری و محصور در تنگناهای محیطی، [[فرهنگی]] و [[تاریخی]] باشد. | |||
# براساس آیۀ {{متن قرآن|لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ}}<ref>«در حال و آینده آن، باطل راه ندارد» سوره فصلت، آیه ۴۲.</ref> در مییابیم [[قرآن]] از [[عقاید]]، [[افکار]]، [[آداب]] و [[فرهنگ]] [[باطل]] به دور است؛ اما به جهت امکان تفاهم با [[مردم]]، از واژگان [[عرفی]] آنان استفاده کرده است؛ این امر (کاربست واژگان رایج در میان مردم) لزوماً به معنای پذیرش فرهنگ آنان نیست، بلکه میتواند صرفاً از باب هم سویی در کاربرد واژگان رایج در عرف آن [[زمان]] و به زبان آن عرف باشد چنانکه چنین امری در همۀ زبانها امری رایج و مرسوم است<ref>ر.ک: [[محمد هادی معرفت|معرفت، محمد هادی]]، شبهات وردود، ص۱۱۰-۱۱۳ و نقد شبهات پیرامون قرآن کریم، ص۱۴۷-۱۴۸.</ref>. | |||
== [[برهان]] عصمت قرآن == | == [[برهان]] عصمت قرآن == |