←منابع
جز (جایگزینی متن - 'خاتمیت در قرآن با رویکرد پاسخ به شبهات' به 'خاتمیت در قرآن') |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۳۵۲: | خط ۳۵۲: | ||
زراره گوید از امام صادق{{ع}} راجع به [[حلال و حرام]] پرسیدم، فرمود: [[حلال]] محمد{{صل}} همیشه تا [[روز قیامت]] حلال است و حرامش نیز تا [[قیامت]] [[حرام]] است، غیر [[حکم]] او حکمی نیست و جز او [[پیغمبری]] نیاید. | زراره گوید از امام صادق{{ع}} راجع به [[حلال و حرام]] پرسیدم، فرمود: [[حلال]] محمد{{صل}} همیشه تا [[روز قیامت]] حلال است و حرامش نیز تا [[قیامت]] [[حرام]] است، غیر [[حکم]] او حکمی نیست و جز او [[پیغمبری]] نیاید. | ||
«عدم [[نسخ]] تعالیم قرآنی» با «[[جاودانگی]] [[تعالیم اسلام]]» پیوندی عمیق دارد؛ لذا برای بسط بیشتر بحث، خوانندگان گرامی را به آنچه در ذیل این عنوان بیان شد، ارجاع میدهیم<ref>[[نفیسه ابوالحسنی|ابوالحسنی، نفیسه]]، [[خاتمیت در قرآن (کتاب)|خاتمیت در قرآن]]، ص ۱۳۷.</ref>. | «عدم [[نسخ]] تعالیم قرآنی» با «[[جاودانگی]] [[تعالیم اسلام]]» پیوندی عمیق دارد؛ لذا برای بسط بیشتر بحث، خوانندگان گرامی را به آنچه در ذیل این عنوان بیان شد، ارجاع میدهیم<ref>[[نفیسه ابوالحسنی|ابوالحسنی، نفیسه]]، [[خاتمیت در قرآن (کتاب)|خاتمیت در قرآن]]، ص ۱۳۷.</ref>. | ||
==[[دلایل قرآنی]] بر [[ختم نبوت]]== | |||
برخی [[آیات قرآن کریم]] را میتوان بر [[خاتمیّت]] [[دین اسلام]] [[شاهد]] آورد، هر چند این [[آیات]] از نظر نوع و دامنه دلالت همسان نیستند. بعضی از این آیات بر [[پایان یافتن نبوت]] [[تبلیغی]] و [[تشریعی]] - هر دو - دلالت دارند و برخی فقط بر ختم [[نبوت تشریعی]]. همچنین بعضی از آیات به صراحت و به دلالت مطابقی بر خاتمیّت دین اسلام دلالت دارند، در حالی که بعضی دیگر به دلالت التزامی و از طریق [[اثبات]] ویژگیها و اوصاف خاص [[دین خاتم]]، مدعا را اثبات مینمایند. | |||
آیاتی که با استناد به آنها میتوان خاتمیّت را اثبات نمود، عبارتانداز: | |||
١. {{متن قرآن|مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref>«محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است و خداوند به هر چیزی داناست» سوره احزاب، آیه ۴۰.</ref>. | |||
یکی از سنتهای [[اجتماعی]] رایج در بین [[اعراب پیش از اسلام]]، رسم پسرخواندگی بود که به موجب آن پسرخوانده در [[احکام]] [[ارث]] و [[ازدواج]] همچون پسر [[واقعی]] و نسبی به شمار میآمد و همچنان که ازدواج با مطلقه پسر واقعی [[زشت]] و [[ناپسند]] بود، ازدواج با مطلقه پسرخوانده نیز [[قبیح]] بود و از آن منع میشد. به منظور [[براندازی]] و [[منسوخ]] نمودن این [[سنت]]، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} دستور یافت با [[زینب]]، [[همسر]] مطلقه فرزندخواندهاش - [[زید بن حارثه]] -ازدواج کند. طبیعی بود این عمل در سطح [[جامعه]] بازتاب ناخوشایندی به همراه داشته باشد. برای دفع [[اعتراض]]، [[آیه]] فوق نازل شد که در آن [[خداوند]] خطاب به [[مردم]] میفرماید: محمد{{صل}} پدر هیچ یک از مردان شما نیست - و از جمله زید بن حارثه؛ بنابراین ازدواج او با مطلقه زید در [[حکم]] ازدواج با مطلقه پسر واقعیاش نیست و اشکال ندارد - لیکن او [[رسول خدا]] و [[خاتم پیامبران]] است<ref>الالهیات، ج۲، ص۴۶۴؛ مفاهیم القرآن، ج۳، ص۱۱۸؛ المیزان، ج١۶، ص٣٢۴ - ٣٢۵؛ خاتمیت، ص١۴ - ١٧؛ همچنین ر.ک: تفسیر موضوعی قرآن مجید، ج۸ (سیره انبیاء)، ص١٢؛ ولایت فقیه، ص۶۵.</ref>. | |||
از [[آیه]] فوق، به دلالت مطابقی، هم ختم [[نبوت تبلیغی]] را میتوان نتیجه گرفت و هم ختم [[تشریعی]] را - اعم از این که [[شریعت]] جدید، [[ناسخ]] شریعت پیشین فرض شود و یا غیر ناسخ، به این صورت که تکمیل کننده و یا تفصیل دهنده آن باشد-؛ اما سایر آیاتی که برای [[اثبات]] [[خاتمیّت]] [[دین اسلام]] به آنها استناد شده، اکثراً تنها در حد [[نفی]] [[تشریع]] [[آیین]] جدیدی که ناسخ [[شریعت اسلام]] باشد کارآیی دارند<ref>مفاهیم القرآن، ج۳، ص۱۲۹، پاورقی شماره ۱ (با تصرف).</ref>. این [[آیات]] با اثبات اوصاف خاص [[دین خاتم]]، راه به سوی اثبات خاتمیّت دین اسلام میگشایند؛ که عبارتاند از: | |||
۲. {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}}<ref>«بیگمان ما خود قرآن را فرو فرستادهایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.</ref>. | |||
۳. {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ * لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>«به یقین آنان که این یادکرد را چون بر آنان فرود آمد انکار کردند (کیفر خواهند دید) و به راستی آن کتابی است ارجمند * در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲.</ref>. | |||
یکی از عوامل مهم [[تجدید نبوت]] و ظهور [[پیامبران]] متعدد، نابودی و [[تحریف کتابهای آسمانی]] بود که سبب میشده [[تعالیم پیامبران]] پیشین صلاحیت خود را برای [[هدایت]] [[انسانها]] از دست بدهند. ظهور پیاپی پیامبران در طول [[تاریخ]]، بیش از آنکه معلول [[تحول]] شرایط زمانی و مکانی و به تناسب آن نیاز [[بشر]] به [[آیین جدید]] باشد، معلول همین [[تغییر]] و تبدیلهاست. دو آیه فوق با اشاره به [[تحریفناپذیری قرآن]]، بر تحقق شرط لازم - و نه کافی - خاتمیّت دین اسلام دلالت دارند<ref>شش مقاله، ص۷۸ - ۷۹.</ref>. همچنین میتوان نسخناپذیری و در نتیجه [[خاتمیّت]] [[دین اسلام]] را از آنها استفاده نمود؛ زیرا این دو [[آیه]] به اطلاق خود، مصون و محفوظ ماندن [[قرآن]] از هر گونه باطلی، اعم از [[تحریف]] به زیادت و نقیصه [[نسخ]] به وسیله [[کتاب آسمانی]] دیگر و عدم مطابقت [[خبرهای غیبی]] مربوط به گذشته و [[آینده]] آن با واقع را، تضمین مینماید. با این وصف، [[حجیت]] و اعتبار قرآن نمیتواند به [[زمان]] خاص و معیّنی محدود شود و جاودان و همیشگی خواهد بود، که این خود دلالت دارد بر دوام [[رسالت]] [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} و خاتمیّت [[شریعت]] او. به عبارت دیگر شریعت جدید یا عین [[اسلام]] خواهد بود و یا غیر آن؛ بنا بر فرض اول، [[تشریع]] [[آیین جدید]]، کاری است [[لغو]] و [[بیهوده]] و بنا بر فرض دوم، نظر به این که [[حقانیت]] و بطلانناپذیری [[شریعت اسلام]] به دلیل [[آیات]] فوق امری ثابت و مسلّم است، هر دو شریعت باید برحق باشند که در این صورت به [[اجتماع]] نقیضین میانجامد<ref>الالهیات، ج۲، ص۴۶٩ - ۴٧٠؛ مفاهیم القرآن، ج۳، ص١٣٣ - ١٣۵.</ref>. | |||
۴. {{متن قرآن|قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ}}<ref>«بگو: چه چیزی در گواهی بزرگتر است؟ بگو: خداوند که میان من و شما گواه است و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم، آیا شما گواهی میدهید که با خداوند خدایان دیگری هست؟ بگو: من گواهی نمیدهم؛ بگو: من گواهی نمیدهم؛ بگو: تنها او خدایی یگانه است و من از شرکی که میورزید بیزارم» سوره انعام، آیه ۱۹.</ref>. | |||
این آیه به روشنی دلالت دارد بر این که [[قرآن کریم]] همگان را [[انذار]] میکند؛ اعم از کسانی که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} رو در رو [[آیات قرآن]] را بر آنان [[تلاوت]] کرده و کسانی که از غیر آن حضرت آیات را شنیدهاند و یا تا [[روز قیامت]] خواهند شنید<ref>المیزان، ج۷، ص۳۹؛ الالهیات، ج۲، ص۴٧٠ - ۴٧١؛ مفاهیم القرآن، ج۳، ص١٣۵.</ref>. | |||
۵. {{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا}}<ref>«بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیمدهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.</ref>. | |||
لفظ «العالمین» در این [[آیه شریفه]]، اگر چه شامل همه [[آفریدگان]] میشود، لیکن بنا بر [[سیاق آیه]] که [[هدف]] از فروفرستادن [[قرآن]] را [[انذار]] دانسته، مراد از آن، مکلّفین از مخلوقاتاند؛ یعنی [[انسان]] و [[جن]]<ref>المیزان، ج١۵، ص١٧٣.</ref>. | |||
شاید گفته شود: برخی [[مفسران]] در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«ای بنی اسرائیل، نعمتم را که ارزانی شما داشتم به یاد آورید و (نیز) این را که شما را بر جهانیان برتری دادم» سوره بقره، آیه ۴۷.</ref>، {{متن قرآن|الْعَالَمِينَ}} را به معنای [[جمعیت]] انبوه گرفتهاند؛ آیا نمیتوان احتمال داد که در آیه مورد [[استشهاد]] نیز همین معنا [[اراده]] شده باشد؟ در پاسخ باید گفت: از لفظ «العالمین» هم در استعمال [[عرفی]] و هم در کاربرد [[قرآنی]] آن، عموم به [[ذهن]] تبادر میکند. در [[قرآن کریم]] این کلمه گاه به معنای عموم [[مخلوقات]] به کار رفته است؛ مانند آیه {{متن قرآن|قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ * قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ}}<ref>«فرعون گفت: و «پروردگار جهانیان» چیست؟ *(موسی) گفت: پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست اگر اهل یقین باشید» سوره شعراء، آیه ۲۳-۲۴.</ref> و گاه بر همه مخلوقاتی که از [[علم]] و [[آگاهی]] برخوردارند (یعنی [[ملائکه]] و جن و انس) اطلاق شده است؛ مانند آیه {{متن قرآن|وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داوود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود میخواست بدو آموخت، و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت، زمین تباه میگردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref> و گاه خصوص [[انسانها]] از آن [[اراده]] شده است؛ مانند [[آیه]] {{متن قرآن|أَتَأْتُونَ الذُّكْرَانَ مِنَ الْعَالَمِينَ}}<ref>«آیا از میان جهانیان با مردان آمیزش میکنید؟» سوره شعراء، آیه ۱۶۵.</ref>. | |||
در عبارت {{متن قرآن|أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«ای بنی اسرائیل، نعمتم را که ارزانی شما داشتم به یاد آورید و (نیز) این را که شما را بر جهانیان برتری دادم» سوره بقره، آیه ۴۷.</ref> نیز اولاً، لفظ {{متن قرآن|الْعَالَمِينَ}} برخلاف آنچه صاحب [[کشاف]] [[تفسیر]] نموده، در [[جماعت]] و گروه انبوه ظهور ندارد و مراد همه انسانهاست. نهایت اینکه به [[مردمان]] در یک مقطع زمانی خاص نظر دارد<ref>توضیح بیشتر در این زمینه ر.ک: مفاهیم القرآن، ج۳، ص۱۳۳.</ref>؛ ثانیاً این کلمه چه به معنای [[جمعیت]] انبوه باشد و چه به همه [[مردم]] در یک مقطع زمانی تخصیص یابد، علت [[عدول]] از ظاهر آن و روی آوردن به یکی از این دو تفسیر، وجود [[شاهد]] و قرینه است که [[قرآن]] در جای دیگر خطاب به [[امت اسلام]]، به [[برتری]] آنها بر سایر [[امتها]] تصریح نموده است: {{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ}}<ref>«شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان میآوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref>؛ همچنان که آیه {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۴۲.</ref> نیز گویای برتری [[حضرت مریم]]{{س}} بر [[زنان]] جهانیان است، در حالی که مطابق [[احادیث]]، [[فاطمه زهرا]]{{س}} [[برتر]] از حضرت مریم{{س}} بوده است؛ که اگر این شاهد [[قرآنی]] یا [[روایی]] نبود، لفظ «العالمین» بر همان معنای [[حقیقی]] خود حمل میشد؛ ولی در مورد [[آیه]] اول [[سوره فرقان]] چنین [[شاهد]] و قرینهای در [[اختیار]] نیست تا لفظ را از معنای حقیقیاش بگرداند و سبب دست برداشتن از [[ظاهر آیه]] شود<ref>مفاهیم القرآن، ج۳، ص۱۳۰ - ۱۳۳ و الالهیات، ج۲، ص۴٧١ - ۴٧٣.</ref>. | |||
۶. {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و تو را جز مژدهبخش و بیمدهنده برای همه مردم نفرستادهایم اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره سبأ، آیه ۲۸.</ref>. | |||
معنایی که در وهله نخست از آیه به [[ذهن]] خطور میکند این است که «کافّة» حال از «[[الناس]]» است که بر آن مقدّم شده است و ترکیب اصلی آیه چنین است: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا}}<ref>«و تو را جز مژدهبخش و بیمدهنده برای همه مردم نفرستادهایم اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره سبأ، آیه ۲۸.</ref>. | |||
احتمال دیگر این که «کافّة» حال از ضمیر [[منصوب]] در «ارسلناک» باشد که در این صورت معنای آیه چنین خواهد بود: «ما تو را نفرستادیم مگر برای آنکه [[مردم]] را از [[گناه]] منع کنی و باز داری». این احتمال از چند جهت قابل [[تأمل]] است: اولاً طبق این ترکیب، با وجود ذکر {{متن قرآن|بَشِيرًا وَنَذِيرًا}} در ذیل آیه نیازی به تقیید آن به قید کافّه نیست؛ چراکه [[بشارت]] و [[بیم]] دادن متضمن منع از [[محرمات]] و [[گناهان]] هم هست؛ ثانیاً، لفظ «کافّة» در [[قرآن]]، در همه جا به معنای «جمیعاً» به کار رفته است؛ مثل {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً}}<ref>«ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید و از گامهای شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۰۸.</ref>، {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً}}<ref>«بیگمان شمار ماهها نزد خداوند در کتاب وی روزی که آسمانها و زمین را آفرید دوازده ماه است؛ از آنها چهار ماه، حرام است، این است آیین استوار، در آنها به خود ستم روا ندارید و همگی با مشرکان جنگ کنید چنان که آنان همگی با شما جنگ میکنند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۳۶.</ref> و {{متن قرآن|وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً}}<ref>«و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref><ref>ر.ک: مفاهیم القرآن، ج۳، ص١٣۵ - ١٣۶؛ الالهیات، ج۲، ص۴٧۴؛ المیزان، ج١۶، ص٣٧۶ - ٣٧٧.</ref>. این [[آیات]] بر [[جهانی بودن دین اسلام]] نیز دلالت دارند. | |||
علاوه بر شواهد [[قرآنی]] یاد شده، آیات دیگری نیز به [[خاتمیّت]] [[دین اسلام]] اشاره دارند؛ از جمله: | |||
۱. {{متن قرآن|أَفَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ * وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«آیا جز خداوند را به داوری بجویم حال آنکه اوست که (این) کتاب را روشن به سوی شما فرو فرستاد و کسانی که به آنان کتاب دادهایم میدانند که آن (قرآن) فرو فرستادهای راستین از سوی پروردگار توست پس به هیچ روی از تردیدکنندگان مباش! * و سخن پروردگارت به راستی و دادگری کامل شد؛ هیچ دگرگون کنندهای برای سخنان وی نیست و او شنوای داناست» سوره انعام، آیه ۱۱۴-۱۱۵.</ref>. | |||
مراد از (کلمه) در [[آیه]]، به قرینه این بخش از آیه قبل: {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ}}<ref>«آیا جز خداوند را به داوری بجویم حال آنکه اوست که (این) کتاب را روشن به سوی شما فرو فرستاد و کسانی که به آنان کتاب دادهایم میدانند که آن (قرآن) فرو فرستادهای راستین از سوی پروردگار توست پس به هیچ روی از تردیدکنندگان مباش!» سوره انعام، آیه ۱۱۴.</ref>، [[دعوت اسلامی]]، [[قرآن کریم]] و یا [[احکام]] و [[شرایع]] مشتمل بر آنهاست، که با [[ظهور اسلام]] و [[نزول]] [[کتاب آسمانی]] که [[حاکم]] و ناظر بر کتابهای پیش از خود است، [[دین]] و [[شریعت]] واحد [[الهی]] که در گذر [[زمان]]، به تدریج به سوی کمال گام برداشته، در [[کاملترین]] جلوهگاه خویش - از جهت [[صدق]] و [[درستی]] و [[عدل]] و [[میانهروی]] و [[پرهیز]] از هر گونه [[افراط]] و [[تفریط]] - نمودار شده است؛ با این وصف، این دین تغییرپذیر نیست و اعتبار خود را برای همیشه [[حفظ]] خواهد کرد<ref>ر.ک: مفاهیم القرآن، ج۳، ص۱۳۹؛ الالهیات، ج۲، ص۴٧۶؛ المیزان، ج۷، ص٣٢٩ - ٣٣٠.</ref>. | |||
۲. {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا}}<ref>«و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبلهای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی میکند و چه کسی واپس میگراید، و بیگمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>. | |||
این [[آیه]] [[امت اسلام]] را امتی وسط و [[متعادل]] و کامل معرفی میکند، که این خود میتواند قرینه و شاهدی باشد بر [[ختم نبوت]]؛ زیرا اگر بعد از [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} [[پیامبر]] دیگری [[مبعوث]] شود، با توجه به این که معنا ندارد شریعت جدید نسبت به شریعت پیش از خود ناقص باشد، باید امتی کاملتر از امت اسلام ظهور کند، در حالی که این آیه چنین فرضی را رد میکند<ref>ر.ک: خاتمیت، ص۱۹.</ref>. | |||
خلاصه پاسخ: [[آیات]] متعددی از [[قرآن]] بر ختم نبوت دلالت دارند، هر چند از نظر نوع دلالت و دامنه آن یکسان نیستند؛ از جمله آیه ۴۰ [[سوره احزاب]] که به دلالت مطابقی هم بر ختم [[نبوت تشریعی]] [[گواه]] است و هم بر ختم [[نبوت تبلیغی]]. برخی از [[آیات]] هم به دلالت التزامی و از راه [[اثبات]] پارهای ویژگیهای [[دین خاتم]]، تنها برای [[اثبات ختم نبوت]] [[تشریعی]] کارآیی دارند، مانند [[آیه]] ۹ [[سوره حجر]] و ۴۱ - ۴۲ فصلت که بر [[تحریفناپذیری قرآن]] و نسخناپذیری [[اسلام]] دلالت دارند، و آیه ۱۹ [[سوره انعام]]، ۱ فرقان و ۲۸ [[سبأ]] که به [[جهانی بودن دین اسلام]] ناظرند. آیات ۱۱۴ - ۱۱۵ سوره انعام و ۱۴۳ بقره نیز به [[خاتمیّت]] [[دین اسلام]] اشاره دارند.<ref>[[سعیده سادات نبوی|نبوی، سعیده سادات]]، [[خاتمیت در محضر علما (کتاب)|خاتمیت در محضر علما]] ص ۳۴.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:IM010661.jpg|22px]] [[نفیسه ابوالحسنی|ابوالحسنی، نفیسه]]، [[خاتمیت در قرآن (کتاب)|'''خاتمیت در قرآن''']] | # [[پرونده:IM010661.jpg|22px]] [[نفیسه ابوالحسنی|ابوالحسنی، نفیسه]]، [[خاتمیت در قرآن (کتاب)|'''خاتمیت در قرآن''']] | ||
# [[پرونده:1379734.jpg|22px]] [[سعیده سادات نبوی|نبوی، سعیده سادات]]، [[خاتمیت در محضر علما (کتاب)|'''خاتمیت در محضر علما''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||