←اشکالات محتوایی
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
=== اشکالات محتوایی === | === اشکالات محتوایی === | ||
==== تضاد حدیث غرانیق با ادله عصمت پیامبر ==== | ==== تضاد حدیث غرانیق با ادله عصمت پیامبر ==== | ||
[[ادله عقلی]] و [[نقلی]] فراوانی بر [[عصمت پیامبران]] و به ویژه [[پیامبر خاتم]]{{صل}} از انواع [[معاصی]]، [[خطا]]، [[اشتباه]] و [[نسیان]] قبل و بعد از تصدی منصب نبوت دلالت دارند، گستره این [[ادله]]، به حدی است که مشتمل بر [[عصمت]] آن حضرت در دریافت و ابلاغ وحی نیز میشود و افسانه غرانیق با این ادله صحیح و | [[ادله عقلی]] و [[نقلی]] فراوانی بر [[عصمت پیامبران]] و به ویژه [[پیامبر خاتم]]{{صل}} از انواع [[معاصی]]، [[خطا]]، [[اشتباه]] و [[نسیان]] قبل و بعد از تصدی منصب نبوت دلالت دارند، گستره این [[ادله]]، به حدی است که مشتمل بر [[عصمت]] آن حضرت در دریافت و ابلاغ وحی نیز میشود و افسانه غرانیق با این ادله صحیح و قطعی الصدور در تضاد است و از آنجا که در این گونه موارد [[وظیفه]] ما عرضه این داستان بر [[قرآن کریم]] است، عصمت آن حضرت را پذیرفته و این داستان را کنار میگذاریم. در ادامه به برخی از ادله [[اثبات]] پیامبر خاتم اشاره میکنیم. | ||
===== اول: دلایل نقلی ===== | ===== اول: دلایل نقلی ===== | ||
'''آیات مشتمل بر عصمت پیامبران''' | '''آیات مشتمل بر عصمت پیامبران''' | ||
در برخی از [[آیات قرآن کریم]] خصوصیاتی همچون اصطفای [[الهی]]، [[وجوب اطاعت]] تام و عدم [[تسلط]] [[شیطان]] بر برخی [[انسانهای برگزیده]] و نیز [[الگو]] بودن [[انبیا]] بیان شده که به مصونیت ایشان از ارتکاب کبائر، [[خطا]]، [[نسیان]] و [[اشتباه]] که همان [[حقیقت عصمت]] است، اشاره دارند. این آیات را میتوان در چند دسته جای داد که | در برخی از [[آیات قرآن کریم]] خصوصیاتی همچون اصطفای [[الهی]]، [[وجوب اطاعت]] تام و عدم [[تسلط]] [[شیطان]] بر برخی [[انسانهای برگزیده]] و نیز [[الگو]] بودن [[انبیا]] بیان شده که به مصونیت ایشان از ارتکاب کبائر، [[خطا]]، [[نسیان]] و [[اشتباه]] که همان [[حقیقت عصمت]] است، اشاره دارند. این آیات را میتوان در چند دسته جای داد که عبارتاند از: آیات دال بر عدم تسلط شیطان بر [[پیامبران]]<ref>سوره حجر، آیه ۴۲.</ref>، آیات اصطفای الهی پیامبران<ref>سوره حج، آیات ۷۵ و ۷۶.</ref>، آیات دال بر امر به [[اطاعت]] تام و مطلق از [[پیامبران]<ref>سوره نساء، آیات ۵۹ و ۶۴.</ref>، آیات دال بر معرفی [[پیامبران]] به عنوان الگوی حسنه<ref>سوره احزاب، آیه ۲۱؛ سوره ممتحنه، آیه ۴.</ref>، آیات دال بر اینکه [[اتمام حجت]] [[هدف]] از [[بعثت انبیا]] است<ref> سوره نساء، آیه ۱۶۵.</ref>، آیاتی که بر عصمت فرشته وحی دلالت دارند<ref>سوره انبیاء، آیه ۲۷.</ref>.<ref>[[محمد هادی فرقانی]] و [[محمد عباسزاده جهرمی]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم]]، [[شبههپژوهی مطالعات قرآنی (نشریه)|دوفصلنامه شبههپژوهی مطالعات قرآنی]].</ref> | ||
'''آیات منحصر در عصمت پیامبر خاتم{{صل}}''' | '''آیات منحصر در عصمت پیامبر خاتم{{صل}}''' | ||
[[آیات]] دال بر [[عصمت رسول خدا]]{{صل}} را نیز میتوان در چهار دسته کلی خلاصه نمود که | [[آیات]] دال بر [[عصمت رسول خدا]]{{صل}} را نیز میتوان در چهار دسته کلی خلاصه نمود که عبارتاند از آیات مشتمل بر خبر از دوری حضرت از [[گمراهی]] و [[هوای نفس]]<ref>سوره نجم، آیات ۴-۲.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۷۳.</ref>، آیات دال بر [[امر]] به [[اطاعت]] مطلق از آن حضرت<ref>سوره نساء، آیه ۵۹ و سوره آل عمران، آیه ۳۲.</ref>، آیات دال بر معرفی حضرت به عنوان [[اسوه حسنه]]، تاکید بر عدم ارتکاب [[فراموشی]] پیامبر در برخی آیات. | ||
===== دوم: براهین عقلی ===== | ===== دوم: براهین عقلی ===== | ||
مهمترین براهین عقلی اثبات [[عصمت]] [[پیامبرخاتم]] {{صل}} که همان براهین اثبات لزوم یا ضرورت عصمت معصومان هستند، عبارتاند از: برهان لزوم هدایت بشر، [[برهان]] وجوب [[اطاعت]] از [[معصوم]]<ref>علی شیروانی، ترجمه و شرح کشف المراد، ص۲، ص۶۷-۶۸ | مهمترین براهین عقلی اثبات [[عصمت]] [[پیامبرخاتم]] {{صل}} که همان براهین اثبات لزوم یا ضرورت عصمت معصومان هستند، عبارتاند از: برهان لزوم هدایت بشر، [[برهان]] وجوب [[اطاعت]] از [[معصوم]]<ref>علی شیروانی، ترجمه و شرح کشف المراد، ص۲، ص۶۷-۶۸.</ref>، [[برهان حفظ شریعت]]<ref>[[هادی اکبری ملکآبادی|اکبری]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)| ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۸۰-۸۲.</ref>، برهان لزوم اطمینان<ref>علی شیروانی، ترجمه و شرح کشف المراد، ج۲، ص۶۷-۶۸.</ref> و [[برهان لطف]]<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱]]، ص۱۹۲-۲۰۳.</ref>. | ||
===== سوم: [[اجماع]] مسلمانان بر [[عصمت پیامبر]] از [[کفر]] ===== | ===== سوم: [[اجماع]] مسلمانان بر [[عصمت پیامبر]] از [[کفر]] ===== | ||
خط ۵۴: | خط ۵۳: | ||
==== تنافی و مخالفت با سایر آیات قرآن ==== | ==== تنافی و مخالفت با سایر آیات قرآن ==== | ||
این [[حدیث]] مخالف [[قرآن]] است و حدیث مخالف قرآن بر اساس [[قوانین]] [[علم]] [[درایه]]، هرچند سند آن صحیح باشد فاقد اعتبار بوده، قطعا ساختگی و [[دروغ]] است<ref> الکافی، ج ۱، ص۶۸؛ امان الامة من الاختلاف، ص۶۷ ـ ۶۸؛ عمده، ص۸۴.</ref>.<ref>[[حسن ضیاء توحیدی|توحیدی، حسن ضیاء]]، [[افسانه غرانیق (مقاله)|مقاله «افسانه غرانیق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۴]]؛ [[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن]]، ص۳۷۶.</ref> | این [[حدیث]] مخالف [[قرآن]] است و حدیث مخالف قرآن بر اساس [[قوانین]] [[علم]] [[درایه]]، هرچند سند آن صحیح باشد فاقد اعتبار بوده، قطعا ساختگی و [[دروغ]] است<ref>الکافی، ج ۱، ص۶۸؛ امان الامة من الاختلاف، ص۶۷ ـ ۶۸؛ عمده، ص۸۴.</ref>.<ref>[[حسن ضیاء توحیدی|توحیدی، حسن ضیاء]]، [[افسانه غرانیق (مقاله)|مقاله «افسانه غرانیق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۴]]؛ [[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن]]، ص۳۷۶.</ref> | ||
وجوه مخالفت این حدیث با آیات قرآن نیز متعدد است و با مروری گذرا بر [[آیات قرآن]]، تنافی این داستان با [[قرآن]] به خوبی نمایان میشود. | وجوه مخالفت این حدیث با آیات قرآن نیز متعدد است و با مروری گذرا بر [[آیات قرآن]]، تنافی این داستان با [[قرآن]] به خوبی نمایان میشود. | ||
#تنافی با آیاتی که همه گفتار و رفتار پیامبر را وحی میدانند {{متن قرآن|مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى * وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}<ref>«که همنشین شما گمراه و بیراه نیست * و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود» سوره نجم، آیه ۲-۴.</ref>. این آیات با صراحت، دخالت هرگونه [[هوای نفسانی]] را از گفتار پیامبر{{صل}}، و گفتار آن حضرت را در [[تبیین آموزههای دینی]]، تنها برگرفته از سرچشمه زلال [[وحی]] معرفی میکنند و هرگونه [[انحراف]] از راه [[حق]] و گم کردن مقصد را از ساحت [[نبوی]] حضرت به دور میدارند، چه [[گمراهی]] و [[انحرافی]] از این بالاتر که ناخواسته در میان آیات [[توحید]]، ناگاه لب به [[ستایش]] از بتان بگشاید و چه نطقی از روی [[هوا و هوس]] از این بدتر که سخن [[شیطان]] را بر [[کلام خداوند]] بیفزاید؟! | # تنافی با آیاتی که همه گفتار و رفتار پیامبر را وحی میدانند: {{متن قرآن|مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى * وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}<ref>«که همنشین شما گمراه و بیراه نیست * و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود» سوره نجم، آیه ۲-۴.</ref>. این آیات با صراحت، دخالت هرگونه [[هوای نفسانی]] را از گفتار پیامبر{{صل}}، و گفتار آن حضرت را در [[تبیین آموزههای دینی]]، تنها برگرفته از سرچشمه زلال [[وحی]] معرفی میکنند و هرگونه [[انحراف]] از راه [[حق]] و گم کردن مقصد را از ساحت [[نبوی]] حضرت به دور میدارند، چه [[گمراهی]] و [[انحرافی]] از این بالاتر که ناخواسته در میان آیات [[توحید]]، ناگاه لب به [[ستایش]] از بتان بگشاید و چه نطقی از روی [[هوا و هوس]] از این بدتر که سخن [[شیطان]] را بر [[کلام خداوند]] بیفزاید؟! | ||
# تنافی با آیاتی که به نکوهش بت پرستان میپردازند: {{متن قرآن|إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ}}<ref>«آنها جز نامهایی که شما و پدرانتان نامیدهاید | # تنافی با آیاتی که به نکوهش بت پرستان میپردازند: {{متن قرآن|إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ}}<ref>«آنها جز نامهایی که شما و پدرانتان نامیدهاید نیستند» سوره نجم، آیه ۲۳.</ref>. همچنین به این نکته توجه داده شده است که [[فرشتگان]]، تنها در چارچوب [[رضایت]] و [[اذن الهی]] میتوانند [[شفاعت]] کنند؛ چه رسد به اجسام بیجانی چون بتان که هیچ کاری از دستشان ساخته نیست. همه [[باور]] [[مشرکان]] از سر [[جهل]] و [[ناآگاهی]] و بر پایه پندار و [[دنیاگرایی]] است: {{متن قرآن|وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَى *... وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ}}<ref>«و بسا فرشتههایی در آسمانهاست که میانجیگریشان هیچ به کار نمیآید مگر پس از آنکه خداوند برای کسی که بخواهد و بپسندد، اجازه دهد *... و آنان را بدان دانشی نیست؛ جز از گمان پیروی نمیکنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست» سوره نجم، آیه ۲۶-۲۸.</ref>. | ||
# تنافی با آیاتی که بر حفظ الهی پیامبر از وسوسههای شیطانی دلالت دارند:{{متن قرآن|وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا}}<ref>«و اگر ما تو را پابرجا نمیداشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی» سوره اسراء، آیه ۷۴.</ref>. با توجه به اینکه [[آیه]] ۷۲ همین [[سوره]] نشان میدهد [[کافران]] و مشرکان میکوشیدند با وسوسههای خود، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را از [[وحی]] آسمانی [[منحرف]] کنند، روشن میشود که [[خداوند]] هرگز [[اجازه]] نداده است آنان به این خواسته شوم خود دست یابند؛ {{متن قرآن|وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ}}<ref>«و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند حال آنکه جز خودشان را بیراه نمیکنند و به تو هیچ زیانی نمیرسانند و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمیدانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.</ref>. این [[آیه شریفه]]، نشان دهنده آن است که خداوند با [[امدادهای غیبی]]، راه نفوذ هرگونه وسوسهای را از سوی [[شیاطین]] بر [[دل]] پیامبر اکرم{{صل}} بسته و حضرتش را از هر [[انحرافی]] [[امان]] بخشیده است<ref>ر.ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، پیام قرآن، ج۷، ص۱۷۲.</ref>. | # تنافی با آیاتی که بر حفظ الهی پیامبر از وسوسههای شیطانی دلالت دارند: {{متن قرآن|وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا}}<ref>«و اگر ما تو را پابرجا نمیداشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی» سوره اسراء، آیه ۷۴.</ref>. با توجه به اینکه [[آیه]] ۷۲ همین [[سوره]] نشان میدهد [[کافران]] و مشرکان میکوشیدند با وسوسههای خود، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را از [[وحی]] آسمانی [[منحرف]] کنند، روشن میشود که [[خداوند]] هرگز [[اجازه]] نداده است آنان به این خواسته شوم خود دست یابند؛ {{متن قرآن|وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ}}<ref>«و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند حال آنکه جز خودشان را بیراه نمیکنند و به تو هیچ زیانی نمیرسانند و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمیدانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.</ref>. این [[آیه شریفه]]، نشان دهنده آن است که خداوند با [[امدادهای غیبی]]، راه نفوذ هرگونه وسوسهای را از سوی [[شیاطین]] بر [[دل]] پیامبر اکرم{{صل}} بسته و حضرتش را از هر [[انحرافی]] [[امان]] بخشیده است<ref>ر.ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، پیام قرآن، ج۷، ص۱۷۲.</ref>. | ||
#تنافی با آیات دال بر عصمت پیامبر در تلقی و ابلاغ وحی: {{متن قرآن|إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ}}<ref>«و بیگمان قرآن را از نزد فرزانهای دانا به تو میآموزند» سوره نمل، آیه ۶.</ref>؛ از این آیات چنین استفاده میشود که '''اولا''' پیامبراکرم در مقام ضبط وحی، فراموش کار نیست: {{متن قرآن|سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى}}<ref>«زودا که تو را خواندن (قرآن) آموزیم و دیگر از یاد نمیبری،» سوره اعلی، آیه ۶.</ref>؛ '''ثانیا''' آن حضرت در مقام انشا و [[ابلاغ]]، {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید» سوره نجم، آیه ۳.</ref> | # تنافی با آیات دال بر عصمت پیامبر در تلقی و ابلاغ وحی: {{متن قرآن|إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ}}<ref>«و بیگمان قرآن را از نزد فرزانهای دانا به تو میآموزند» سوره نمل، آیه ۶.</ref>؛ از این آیات چنین استفاده میشود که '''اولا''' پیامبراکرم در مقام ضبط وحی، فراموش کار نیست: {{متن قرآن|سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى}}<ref>«زودا که تو را خواندن (قرآن) آموزیم و دیگر از یاد نمیبری،» سوره اعلی، آیه ۶.</ref>؛ '''ثانیا''' آن حضرت در مقام انشا و [[ابلاغ]]، {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید» سوره نجم، آیه ۳.</ref> و '''ثالثا''' در مقام اجرای مأموریت، به دور از هر گونه [[بخل]] و [[کتمان]] است: {{متن قرآن|وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ}}<ref>«و او در (رساندن) وحی، تنگچشمی نمیورزد،» سوره تکویر، آیه ۲۴.</ref>.<ref>ر.ک: عبدالله جوادی آملی، وحی و نبوت در قرآن، تحقیق مرتضی واعظ جوادی، ص۲۸۱.</ref> | ||
#تنافی با آیات دال بر عصمت پیامبر از صفات رذیله: آیاتی چند، حکایت از آن دارند که [[خداوند]] پیامبرش را از اموری که در مرتبهای پایینتر از [[گناه]] قرار دارند، مانند فظاظت ([[خشونت]])، و [[غلظت]] [[قلب]] ([[سنگدلی]])<ref> | # تنافی با آیات دال بر عصمت پیامبر از صفات رذیله: آیاتی چند، حکایت از آن دارند که [[خداوند]] پیامبرش را از اموری که در مرتبهای پایینتر از [[گناه]] قرار دارند، مانند فظاظت ([[خشونت]])، و [[غلظت]] [[قلب]] ([[سنگدلی]])<ref>{{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}} «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref> و [[شاعر]] بودن، [[منزه]] و [[پاک]] فرموده است. حال چسان ممکن است آن حضرت این گونه به [[ستایش]] از بتان بپردازد و عنایت الهی، حضرتش را مصون ندارد؟<ref>ر.ک: سید مرتضی علم الهدی، تنزیه الانبیاء، ص۱۵۳.</ref>. | ||
# تنافی با آیاتی که بیانگر نگهبانی فرشتگان از انبیا هنگام نزول وحی است: [[خداوند متعال]] برای رسیدن بیکم وکاست پیامهای [[الهی]] به [[مردم]]، نگهبانانی از [[فرشتگان]] در پیش رو و پشت سر [[پیامبران]] قرار میدهد: {{متن قرآن|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا لِيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا}}<ref>«جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد تا معلوم دارد که رسالتهای پروردگارشان را رساندهاند؛ و (خداوند) آنچه را نزد آنهاست، از همه سو فرا میگیرد و شمار هر چیز را دارد» سوره جن، آیه ۲۷-۲۸.</ref> و بر این اساس برای پذیرش [[افسانه غرانیق]] که میگوید:[[ شیطان]] توانست کلماتی را از نزد خود در میان [[آیات الهی]] قرار دهد جایگاهی نمیماند<ref>[[حسن ضیاء توحیدی|توحیدی، حسن ضیاء]]، [[افسانه غرانیق (مقاله)|مقاله «افسانه غرانیق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۴]]؛ [[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن]]، ص۳۷۶.</ref>. | # تنافی با آیاتی که بیانگر نگهبانی فرشتگان از انبیا هنگام نزول وحی است: [[خداوند متعال]] برای رسیدن بیکم وکاست پیامهای [[الهی]] به [[مردم]]، نگهبانانی از [[فرشتگان]] در پیش رو و پشت سر [[پیامبران]] قرار میدهد: {{متن قرآن|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا لِيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا}}<ref>«جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد تا معلوم دارد که رسالتهای پروردگارشان را رساندهاند؛ و (خداوند) آنچه را نزد آنهاست، از همه سو فرا میگیرد و شمار هر چیز را دارد» سوره جن، آیه ۲۷-۲۸.</ref> و بر این اساس برای پذیرش [[افسانه غرانیق]] که میگوید: [[شیطان]] توانست کلماتی را از نزد خود در میان [[آیات الهی]] قرار دهد جایگاهی نمیماند<ref>[[حسن ضیاء توحیدی|توحیدی، حسن ضیاء]]، [[افسانه غرانیق (مقاله)|مقاله «افسانه غرانیق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۴]]؛ [[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن]]، ص۳۷۶.</ref>. | ||
==== تناقض با [[دعوت]] همیشگی [[پیامبر]] به [[توحید]] ==== | ==== تناقض با [[دعوت]] همیشگی [[پیامبر]] به [[توحید]] ==== | ||
این | این داستان، خود، [[گواه]] [[کذب]] خود است؛ زیرا [[پیامبری]] که از [[روز]] اول دعوتش ـ و حتی قبل از آن ـ سرلوحه کار او [[یکتاپرستی]] و [[مبارزه]] با [[بتها]] بوده، چگونه ممکن است چنین کلماتی را بر زبان آورد؟<ref>جزوه راه و راهنماشناسی، ص۶۰۷.</ref>؛ چگونه ممکن است حتی یک شخص عادی، در یک فاصله کوتاه، سخنانی این چنین متناقض بگوید و هیچ یک از مخاطبان پی به تناقض آشکار آن [[نبرد]]؟ جاعلان و سازندگان این قصّه، ناشیانه آن را در جریان نزول سورهای ادعا کردهاند که در [[آیه]] ۲۳ آن در نکوهش بتها آمده است<ref>الهدی الی دین المصطفی، ج۱، ص۱۳۳-۱۳۴؛ الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج۲، ص۶۸-۶۹؛ تنزیه انبیا از آدم تا خاتم، ص۱۹۸-۱۹۹.</ref>: {{متن قرآن|إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَى}}<ref>«آنها جز نامهایی که شما و پدرانتان نامیدهاید نیستند، خداوند بر (پرستش) آنها هیچ حجّتی نفرستاده است؛ آنها جز از گمان و هوسهایی که در دل دارند پیروی نمیکنند در حالی که به راستی از سوی پروردگارشان برای آنان رهنمود آمده است» سوره نجم، آیه ۲۳.</ref>. شگفتا که برخی، این عقبنشینی از مواضع پیشین را، حتی به قبل از جریان این داستان نسبت داده، میگویند: چون رویگردانی و [[انکار]] [[قریش]]، بر حضرت گران میآمد، [[آرزو]] میکرد که چیزی از جانب [[خدا]] نازل شود که به نحوی [[دل]] [[مشرکان]] را با حضرت نرم کند؛ تا اینکه این جریان اتفاق افتاد و آرزوی حضرت تحقق یافت؟<ref>ر.ک: تفسیر البیضاوی، ج۳، ص۱۴۹؛ دلائل الصدق، ج۱، ص۶۰۳.</ref>. | ||
==== تناقض با [[شأن نزول آیه]] ==== | ==== تناقض با [[شأن نزول آیه]] ==== | ||
#ظاهر سیاق آیه حکایت از آن دارد که منظور از {{متن قرآن|أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ}} همان [[توحید]] و روش درست و نفی شرک است. برخی [[اسباب نزول]] [[آیه]] نیز این برداشت را [[تأیید]] میکند. [[سبب نزول]] این آیه، این سان نقل شده است که [[مشرکان]] از حضرت خواستند خدایان آنان را به بدی یاد نکند و بردگانشان را که به حضرت [[ایمان]] آوردهاند، از خود دور سازد تا مشرکان با حضرت بنشینند و بحث را دنبال کنند. پس آیه این گونه [[تفسیر]] میشود: نزدیک بود مشرکان تو را بلغزانند و از آنچه به تو [[وحی]] شده است دور گردانند و در نتیجه بر ما [[افترا]] ببندی؛ چراکه [[رفتار]] تو افترا بر ما شمرده میشود؛ چون به ما منسوبی؛ اما با [[حفظ]] و صیانت ما از این [[لغزش]] در [[امان]] ماندی<ref>ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۳، ص۱۷۲.</ref>. | # ظاهر سیاق آیه حکایت از آن دارد که منظور از {{متن قرآن|أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ}} همان [[توحید]] و روش درست و نفی شرک است. برخی [[اسباب نزول]] [[آیه]] نیز این برداشت را [[تأیید]] میکند. [[سبب نزول]] این آیه، این سان نقل شده است که [[مشرکان]] از حضرت خواستند خدایان آنان را به بدی یاد نکند و بردگانشان را که به حضرت [[ایمان]] آوردهاند، از خود دور سازد تا مشرکان با حضرت بنشینند و بحث را دنبال کنند. پس آیه این گونه [[تفسیر]] میشود: نزدیک بود مشرکان تو را بلغزانند و از آنچه به تو [[وحی]] شده است دور گردانند و در نتیجه بر ما [[افترا]] ببندی؛ چراکه [[رفتار]] تو افترا بر ما شمرده میشود؛ چون به ما منسوبی؛ اما با [[حفظ]] و صیانت ما از این [[لغزش]] در [[امان]] ماندی<ref>ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۳، ص۱۷۲.</ref>. | ||
#در [[شأن نزول آیه]] چنین [[روایت]] شده است که مشرکان به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} گفتند: ما [[اجازه]] نمیدهیم بدون دست زدن به بتهای ما [[حجر الاسود]] را استلام کنی. [[پیامبر]]{{صل}} نیز [[عزم]] داشت تا در ظاهر، این کار را انجام دهد، اما در [[قلب]] همچنان این کار را ناپسند میداشت که این آیه نازل شد<ref>ر.ک: محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج۱۵، ص۸۸.</ref>. | # در [[شأن نزول آیه]] چنین [[روایت]] شده است که مشرکان به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} گفتند: ما [[اجازه]] نمیدهیم بدون دست زدن به بتهای ما [[حجر الاسود]] را استلام کنی. [[پیامبر]]{{صل}} نیز [[عزم]] داشت تا در ظاهر، این کار را انجام دهد، اما در [[قلب]] همچنان این کار را ناپسند میداشت که این آیه نازل شد<ref>ر.ک: محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج۱۵، ص۸۸.</ref>. | ||
#همچنین در روایتی آمده است [[قریش]] به حضرت پیشنهاد کردند اگر آیه [[رحمت]] را به آیه عذاب و آیه عذاب را به آیه رحمت تبدیل کنی، به تو ایمان میآوریم که این [[آیه شریفه]] نازل شد<ref>ر.ک: محمود بن عمر زمخشری، الکشاف، ج۲، ص۲۸۴.</ref>. در پارهای از [[روایات]]، نسبتهای ناروایی به پیامبر{{صل}} داده شده است که [[تأویل]] پذیر نیست و حاکی از آن است که دست جعل، این روایات را ساخته و پرداخته است. پس تفسیر را نمیتوان به این روایات پیوند داد<ref>ر.ک: ابوالفضل شهاب الدین محمود آلوسی، روح المعانی، ج۸، ص۱۲۳.</ref>.<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص۴۰۳-۴۰۸.</ref> | # همچنین در روایتی آمده است [[قریش]] به حضرت پیشنهاد کردند اگر آیه [[رحمت]] را به آیه عذاب و آیه عذاب را به آیه رحمت تبدیل کنی، به تو ایمان میآوریم که این [[آیه شریفه]] نازل شد<ref>ر.ک: محمود بن عمر زمخشری، الکشاف، ج۲، ص۲۸۴.</ref>. در پارهای از [[روایات]]، نسبتهای ناروایی به پیامبر{{صل}} داده شده است که [[تأویل]] پذیر نیست و حاکی از آن است که دست جعل، این روایات را ساخته و پرداخته است. پس تفسیر را نمیتوان به این روایات پیوند داد<ref>ر.ک: ابوالفضل شهاب الدین محمود آلوسی، روح المعانی، ج۸، ص۱۲۳.</ref>.<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص۴۰۳-۴۰۸.</ref> | ||
#بر پایه اخباری، آیه درباره [[امیرمؤمنان]]، علی{{ع}} است. [[حضرت رسول]]{{صل}} که میدانست بسیاری از همان [[مسلمانان]]، به ویژه [[منافقان]]، با علی{{ع}} [[دشمنی]] دارند | # بر پایه اخباری، آیه درباره [[امیرمؤمنان]]، علی{{ع}} است. [[حضرت رسول]]{{صل}} که میدانست بسیاری از همان [[مسلمانان]]، به ویژه [[منافقان]]، با علی{{ع}} [[دشمنی]] دارند ـ چراکه او در [[جنگها]] پدران و [[برادران]] و [[خویشان]] آنها را کشته بود ـ هنگامی که [[امر الهی]] درباره [[نصب]] [[امیرمؤمنان]]، علی{{ع}} بر [[خلافت]] رسید، برای اینکه آنها دست از [[اسلام]] برندارند، در [[ابلاغ]] امر الهی قدری توقف کرد. [[خداوند]] برای اینکه [[مسلمانان]] بدانند حضرتش در اجرای [[اوامر الهی]] کوتاهی نمیکند، این [[آیه]] را نازل فرمود و این توقف حضرت هم [[مخالفت]] با امر الهی نبود؛ زیرا وقت آن تا موقع [[غدیر خم]] که مسلمانان متفرق میشدند، وسعت داشت. در عبارت {{متن قرآن|وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ}}، «ان» مخففه از مثقله است و فاعل {{متن قرآن|كَادُوا}} همان جماعت مسلمانان است که نزدیک بود [[پیغمبر]]{{صل}} را تفتین کنند و منصرفش سازند. در عبارت {{متن قرآن|عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ}}<ref>«و نزدیک بود که تو را از آنچه ما به تو وحی کردیم (به ترفند) باز دارند تا جز آن را بر ما بربندی و آنگاه تو را بیگمان دوست میگرفتند» سوره اسراء، آیه ۷۳.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِي}} امیرمؤمنان است و موضوع [[وحی]]، [[تبلیغ]] خلافت و [[نصب علی]]{{ع}} است. {{متن قرآن|لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ}}؛ بر اساس این عبارت، توقع و تقاضای آنها این بود که [[رسول خدا]]{{صل}} بر خلاف [[وحی الهی]]، غیر علی{{ع}} را بر خلافت نصب کند: {{متن قرآن|وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا}}<ref>«و نزدیک بود که تو را از آنچه ما به تو وحی کردیم (به ترفند) باز دارند تا جز آن را بر ما بربندی و آنگاه تو را بیگمان دوست میگرفتند» سوره اسراء، آیه ۷۳.</ref> میگفتند اگر چنین کنی، ما تو را [[دوست]] خود میگیریم؛ [[غافل]] از اینکه آن حضرت، از روی [[هوای نفس]] [[سخن]] نمیگوید؛ بلکه آنچه میگوید، جز وحی نازل شده بر او نیست {{متن قرآن|مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref> و خداوند نیز میفرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ * لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ* ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ}}<ref>«و اگر (این پیامبر) بر ما برخی سخنان را میبست * دست راستش را میگرفتیم * سپس شاهرگش را میبریدیم» سوره حاقه، آیه ۴۴-۴۶.</ref>.<ref>ر.ک: عبدالحسین طیب، اطیب البیان، ج۸، ص۲۸۹.</ref> | ||
==== ناهمخوانی با [[تاریخ]] ==== | ==== ناهمخوانی با [[تاریخ]] ==== | ||
#اولاً [[حضرت رسول]]{{صل}} در آغاز بعثت، در حضور [[مشرکان]] و در کنار [[کعبه]] [[عبادت]] نمیکرد؛ بلکه سعی حضرت بر این بود که در اوقات خلوت به عبادت بپردازد. | # اولاً [[حضرت رسول]]{{صل}} در آغاز بعثت، در حضور [[مشرکان]] و در کنار [[کعبه]] [[عبادت]] نمیکرد؛ بلکه سعی حضرت بر این بود که در اوقات خلوت به عبادت بپردازد. | ||
#ثانیاً [[دشمنی]] مشرکان با حضرت بیش از این بود که بدون فحص و تحقیق به این مقدار از نرمش حضرت، واکنش مثبت نشان دهند. | # ثانیاً [[دشمنی]] مشرکان با حضرت بیش از این بود که بدون فحص و تحقیق به این مقدار از نرمش حضرت، واکنش مثبت نشان دهند. | ||
#ثالثاً [[محمد بن اسحاق]] که از باسابقهترین مورخان است، بر جعلی بودن این داستان از سوی زندیقان پافشاری دارد و کتابی نیز در همین راستا نگاشته است؛ چنان که [[احمد بن حسین بیهقی]] اصل داستان را غیر ثابت میداند و بر [[طعن]] راویان آن تأکید میکند<ref>ر.ک: عمر بن علی بن عادل دمشقی، اللباب فی علوم الکتاب، تحقیق عادل احمد عبدالموجود، ج۱۴، ص۱۱۷.</ref>. | # ثالثاً [[محمد بن اسحاق]] که از باسابقهترین مورخان است، بر جعلی بودن این داستان از سوی زندیقان پافشاری دارد و کتابی نیز در همین راستا نگاشته است؛ چنان که [[احمد بن حسین بیهقی]] اصل داستان را غیر ثابت میداند و بر [[طعن]] راویان آن تأکید میکند<ref>ر.ک: عمر بن علی بن عادل دمشقی، اللباب فی علوم الکتاب، تحقیق عادل احمد عبدالموجود، ج۱۴، ص۱۱۷.</ref>. | ||
#رابعاً طبق [[روایت]] [[ابن عباس]] و [[ابن زبیر]]، [[سوره حج]] در [[مدینه]] نازل شده و حتی [[آیه]] ۵۲ سوره حج هم استثنا نشده است. این سخن با ادعای نزول آیه در [[مکه]] بلافاصله پس از جریان [[غرانیق]]، در تضاد است<ref>ر.ک: محمدجواد بلاغی، الهدی الی دین المصطفی، ج۱، ص۱۷۱.</ref>.<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص۱۲۰-۱۳۱.</ref> | # رابعاً طبق [[روایت]] [[ابن عباس]] و [[ابن زبیر]]، [[سوره حج]] در [[مدینه]] نازل شده و حتی [[آیه]] ۵۲ سوره حج هم استثنا نشده است. این سخن با ادعای نزول آیه در [[مکه]] بلافاصله پس از جریان [[غرانیق]]، در تضاد است<ref>ر.ک: محمدجواد بلاغی، الهدی الی دین المصطفی، ج۱، ص۱۷۱.</ref>.<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص۱۲۰-۱۳۱.</ref> | ||
# خامسا سوره نجم و [[داستان غرانیق]] مربوط به سال پنجم بعثت میباشد و حال آنکه آیه تمنّی که این داستان به عنوان [[شأن نزول]] آن، مطرح میشود، در [[سوره حج]] واقع شده که به تصریح بسیاری از [[مفسران]] از سورههای مدنی است<ref>الرحلة المدرسیة، ص۴۵؛ الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج۲، ص۶۹-۷۰.</ref>.<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص۱۲۲-۱۲۹.</ref> | # خامسا سوره نجم و [[داستان غرانیق]] مربوط به سال پنجم بعثت میباشد و حال آنکه آیه تمنّی که این داستان به عنوان [[شأن نزول]] آن، مطرح میشود، در [[سوره حج]] واقع شده که به تصریح بسیاری از [[مفسران]] از سورههای مدنی است<ref>الرحلة المدرسیة، ص۴۵؛ الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج۲، ص۶۹-۷۰.</ref>.<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]]، ص۱۲۲-۱۲۹.</ref> | ||
==== عدم سوء استفاده [[دشمنان]] از این ماجرا ==== | ==== عدم سوء استفاده [[دشمنان]] از این ماجرا ==== | ||
دشمنان پیامبر که در [[دشمنی]] با آن حضرت از هیچ اقدامی | دشمنان پیامبر که در [[دشمنی]] با آن حضرت از هیچ اقدامی فروگذار نمیکردند و برای پراکندن [[مردم]] از گِرد او از انواع [[تهمتها]] همچون ساحر، [[شاعر]] و [[مجنون]] استفاده میکردند، چگونه از این دستاویز بسیار مؤثر برای کوبیدن آن حضرت و پراکنده ساختن [[مسلمانان]] از گرد او استفاده نکردند و با توجه به اینکه برخی از آنها از [[فصحا]] و [[بلغا]] و نکتهسنجان بودند چگونه به دو جملهای که مشتمل بر [[ستایش]] خدایان آنهاست بسنده کردند، در صورتی که قبل و بعد آن سراپا نکوهش خدایان و بتهای آنهاست؟<ref>التمهید، ج ۱، ص۹۵؛ قضایا قرآنیه، ص۱۱۹؛ فروغ ابدیت، ج ۱، ص۳۴۳ ـ ۳۴۴.</ref>.<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص۱۲۰-۱۳۱.</ref> | ||
==== سلب [[اعتماد عمومی]] از [[پیامبر]] ==== | ==== سلب [[اعتماد عمومی]] از [[پیامبر]] ==== | ||
خط ۸۷: | خط ۸۶: | ||
==== عدم نقل گسترده ماجرا توسط [[مسلمانان]] و غیر آنها ==== | ==== عدم نقل گسترده ماجرا توسط [[مسلمانان]] و غیر آنها ==== | ||
اگر چنین ماجرایی رخ داده بود میبایست کسانی که در [[زمان]] وقوع این حادثه حضور داشتند اعم از [[مسلمان]] و غیرمسلمان آن را به | اگر چنین ماجرایی رخ داده بود میبایست کسانی که در [[زمان]] وقوع این حادثه حضور داشتند اعم از [[مسلمان]] و غیرمسلمان آن را به طور گسترده نقل میکردند، در حالیکه هیچیک از کسانی که این داستان را نقل کردهاند در آن زمان (ادعایی) حضور بلکه وجود نداشتهاند<ref>التمهید، ج ۱، ص۸۷؛ پژوهشهای قرآنی، ش ۱، ص۸۸، ۹۰.</ref>.<ref>[[حسن ضیاء توحیدی|توحیدی، حسن ضیاء]]، [[افسانه غرانیق (مقاله)|مقاله «افسانه غرانیق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۴]]؛ [[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن]]، ص۳۷۸؛ [[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص۱۲۰-۱۳۱.</ref> | ||
== [[پرسش]] مستقیم == | == [[پرسش]] مستقیم == |