بدون خلاصۀ ویرایش
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[عتاب در قرآن]] | پرسش مرتبط = }} | |||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[عتاب در قرآن | |||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
منظور آن دسته از آیاتی است که خطاب به [[پیامبر]] حاکی از عتاب و هشدار جدی است. که خود این عتابها [[دلیل]] است که [[قرآن]] سخن [[پیغمبر]] و ساخته [[فکر]] او نیست، زیرا کسی که [[اعمال]] پنهانی و [[افکار]] درونی خود را بر ملا نساخته و خویشتن را مورد [[مؤاخذه]] و عتاب قرار نمیدهد. | |||
#{{متن قرآن|وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ}}<ref>«و یهودیان و مسیحیان هرگز از تو خشنود نخواهند شد تا آنکه از آیین آنها پیروی کنی. بگو تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و اگر تو پس از دانشی که بدان دست یافتهای از خواستههای آنان پیروی کنی از سوی خداوند هیچ یار و یاوری نخواهی داشت» سوره بقره، آیه ۱۲۰.</ref>. | #{{متن قرآن|وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ}}<ref>«و یهودیان و مسیحیان هرگز از تو خشنود نخواهند شد تا آنکه از آیین آنها پیروی کنی. بگو تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و اگر تو پس از دانشی که بدان دست یافتهای از خواستههای آنان پیروی کنی از سوی خداوند هیچ یار و یاوری نخواهی داشت» سوره بقره، آیه ۱۲۰.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|وَإِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ}}<ref>«و اگر رویگردانی آنان بر تو گران است چنانچه بتوانی سوراخی در زمین یا نردبانی بر آسمان بیابی تا نشانهای (دیگر) برای آنان بیاوری (چنین کن، اما باز ایمان نمیآورند) و اگر خداوند میخواست همه آنان را بر رهنمود (خود) گرد میآورد پس، هرگز از نادانان مباش!» سوره انعام، آیه ۳۵.</ref> | #{{متن قرآن|وَإِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ}}<ref>«و اگر رویگردانی آنان بر تو گران است چنانچه بتوانی سوراخی در زمین یا نردبانی بر آسمان بیابی تا نشانهای (دیگر) برای آنان بیاوری (چنین کن، اما باز ایمان نمیآورند) و اگر خداوند میخواست همه آنان را بر رهنمود (خود) گرد میآورد پس، هرگز از نادانان مباش!» سوره انعام، آیه ۳۵.</ref> | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
'''نکته''': بیشتر [[مفسرین]] بر این نکته [[اصرار]] دارند که در [[قرآن کریم]] [[آیات]] عتاب به حسب ظاهر خطاب به [[پیغمبر]] {{صل}} دارد، ولی در واقع مخاطب، [[مسلمانان]] و [[امت پیامبر]] {{صل}} است و به اصطلاح این [[آیات]] از قبیل {{عربی|ایاک اعنی و اسمعی یا جاره}} است به در میگویند تا دیوار گوش کند که البته با این اصل منافاتی ندارد که گاهی اوقات [[قرآن]] ابتدا پیامبرش را مورد مواخذه قرار میدهد تا از این طریق [[عظمت]] آن فعل را برای همگان نشان دهد. نکته دیگر [[پیامبران]] نیز [[طبیعت]] ما فوق [[انسانی]] و بشری ندارند که بر [[عصیان]] [[قادر]] نباشند؛ بلکه از آن جهت که انسانند در معرض [[لغزشها]] و توبیخها قرار میگیرند؛ لذا [[خداوند]] برای [[هدایت]] آنها دست به [[آموزش]] و [[مراقبت]] و [[تربیت پیامبر]] میزند و از طریق خطابات هشدارآمیز، [[هدایت]] و [[ارشاد]] میکند. | '''نکته''': بیشتر [[مفسرین]] بر این نکته [[اصرار]] دارند که در [[قرآن کریم]] [[آیات]] عتاب به حسب ظاهر خطاب به [[پیغمبر]] {{صل}} دارد، ولی در واقع مخاطب، [[مسلمانان]] و [[امت پیامبر]] {{صل}} است و به اصطلاح این [[آیات]] از قبیل {{عربی|ایاک اعنی و اسمعی یا جاره}} است به در میگویند تا دیوار گوش کند که البته با این اصل منافاتی ندارد که گاهی اوقات [[قرآن]] ابتدا پیامبرش را مورد مواخذه قرار میدهد تا از این طریق [[عظمت]] آن فعل را برای همگان نشان دهد. نکته دیگر [[پیامبران]] نیز [[طبیعت]] ما فوق [[انسانی]] و بشری ندارند که بر [[عصیان]] [[قادر]] نباشند؛ بلکه از آن جهت که انسانند در معرض [[لغزشها]] و توبیخها قرار میگیرند؛ لذا [[خداوند]] برای [[هدایت]] آنها دست به [[آموزش]] و [[مراقبت]] و [[تربیت پیامبر]] میزند و از طریق خطابات هشدارآمیز، [[هدایت]] و [[ارشاد]] میکند. | ||
== نکات == | == نکات == | ||
در [[آیات]] فوق این محورها مطرح گردیده است: | در [[آیات]] فوق این محورها مطرح گردیده است: | ||
خط ۲۴: | خط ۲۵: | ||
# از خطرناکترین پرتگاههایی که بر سر راه [[رهبران]] بزرگ قرار دارد مسأله پیشنهادهای سازشکارانهای است که از [[ناحیه]] [[مخالفان]] مطرح میگردد، و در اینجا است که خطوط [[انحرافی]] بر سر راه [[رهبران]] ایجاد میشود و [[سعی]] دارد آنها را از مسیر اصلی بیرون برد، و این [[آزمون]] بزرگی برای آنها است. [[مشرکان]] “مکه” و [[منافقان]] “مدینه” بارها کوشیدند که با طرح پیشنهادهای سازشکارانه [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} را از خط “توحید” [[منحرف]] سازند، و [[خداوند]] پیامبرش را مورد خطاب قرار داده و میفرماید. ای [[پیامبر]] [[تقوای الهی]] پیشه کن: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ}} [[حقیقت]] [[تقوی]] همان [[احساس مسئولیت]] درونی است و تا این [[احساس مسئولیت]] نباشد [[انسان]] به دنبال هیچ برنامه سازندهای حرکت نمیکند. از [[کافران]] و [[منافقان]] [[اطاعت]] مکن! {{متن قرآن|وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ}} و در پایان این [[آیه]] برای تأکید این موضوع میگوید: [[خداوند]] عالم و [[حکیم]] است {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا}} اگر [[فرمان]] ترک [[پیروی]] آنها را به تو میدهد روی [[علم]] و [[حکمت]] بیپایان او است، زیرا میداند در این [[تبعیت]] و سازشکاری چه [[مصائب]] دردناک و [[مفاسد]] بیشماری نهفته است<ref>تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۱۸۸.</ref>؛ | # از خطرناکترین پرتگاههایی که بر سر راه [[رهبران]] بزرگ قرار دارد مسأله پیشنهادهای سازشکارانهای است که از [[ناحیه]] [[مخالفان]] مطرح میگردد، و در اینجا است که خطوط [[انحرافی]] بر سر راه [[رهبران]] ایجاد میشود و [[سعی]] دارد آنها را از مسیر اصلی بیرون برد، و این [[آزمون]] بزرگی برای آنها است. [[مشرکان]] “مکه” و [[منافقان]] “مدینه” بارها کوشیدند که با طرح پیشنهادهای سازشکارانه [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} را از خط “توحید” [[منحرف]] سازند، و [[خداوند]] پیامبرش را مورد خطاب قرار داده و میفرماید. ای [[پیامبر]] [[تقوای الهی]] پیشه کن: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ}} [[حقیقت]] [[تقوی]] همان [[احساس مسئولیت]] درونی است و تا این [[احساس مسئولیت]] نباشد [[انسان]] به دنبال هیچ برنامه سازندهای حرکت نمیکند. از [[کافران]] و [[منافقان]] [[اطاعت]] مکن! {{متن قرآن|وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ}} و در پایان این [[آیه]] برای تأکید این موضوع میگوید: [[خداوند]] عالم و [[حکیم]] است {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا}} اگر [[فرمان]] ترک [[پیروی]] آنها را به تو میدهد روی [[علم]] و [[حکمت]] بیپایان او است، زیرا میداند در این [[تبعیت]] و سازشکاری چه [[مصائب]] دردناک و [[مفاسد]] بیشماری نهفته است<ref>تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۱۸۸.</ref>؛ | ||
# [[خداوند]] با لحن [[قاطع]] [[پیامبر]] را مورد خطاب قرار داده و خطر [[شرک]] را بازگو کرده میفرماید: به تو و به همه [[انبیای پیشین]] [[وحی]] فرستاده شده است که اگر [[مشرک]] شوی مسلماً اعمالت حبط و نابود میگردد و از زیانکاران خواهی بود {{متن قرآن|وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}} به این ترتیب [[شرک]] دو پیامد خطرناک دارد حتی در مورد [[پیامبران الهی]] اگر به فرض محال [[مشرک]] شوند. نخست مسأله حبط [[اعمال]] است، و دوم گرفتار [[خسران]] و زیان [[زندگی]] شدن. اما “حبط اعمال” به معنی محو آثار و [[پاداش]] عمل به خاطر [[شرک]] است چرا که شرط [[قبولی اعمال]] [[اعتقاد]] به اصل [[توحید]] است و بدون آن هیچ عملی پذیرفته نیست. و اما زیانکار شدن آنها به خاطر این است که بزرگترین سرمایههای خود را که [[عقل]] و [[خرد]] و [[عمر]] گرانبها است در این بازار بزرگ [[تجارت]] [[دنیا]] از دست داده و “جز [[حسرت]] و [[اندوه]] متاعی نخریدند”. [[علامه طباطبایی]] مینویسد: خطاب در [[آیه]] به [[رسول خدا]] {{صل}} و سایر [[انبیا]] {{عم}} به [[نهی]] از [[شرک]] و انذارشان به حبط شدن عمل و جزو زیانکاران شدن خطابی است [[حقیقی]]، و [[تهدید]] و انذاری است واقعی، چون همانطور که قبلاً هم گفتیم غرض این [[سوره]] اشاره به این [[حقیقت]] است که [[رسول خدا]] {{صل}} هم [[مأمور]] به [[ایمان آوردن]] است. او [[مشرکین]] را به هر چه [[دعوت]] میکند که بدان [[ایمان]] آورند، خودش نیز باید بدان [[ایمان]] آورد و به هر تکلیفی که [[دعوت]] میکند انجام دهند خودش هم باید انجام دهد. خلاصه او هم فردی از افراد [[مسلمین]] است، پس دیگر نمیتواند پیشنهاد [[مشرکین]] را در [[پرستش]] بتهای ایشان بپذیرد. و صرف اینکه [[انبیاء]] [[معصوم]] به [[عصمت الهی]] هستند و با داشتن آن دیگر ممکن نیست [[معصیت]] از ایشان سر بزند، باعث نمیشود که [[تکلیف]] از ایشان ساقط باشد و توجه [[تکلیف]] به ایشان صحیح نباشد، چون اگر این طور بود دیگر [[عصمت]] در حقشان [[تصور]] نمیشد، همچنان که در [[حق]] جمادات و گیاهان [[تصور]] ندارد، پس [[معصوم]] به کسی گفته میشود که بتواند [[گناه]] کند، ولی نکند<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۴۴.</ref>. | # [[خداوند]] با لحن [[قاطع]] [[پیامبر]] را مورد خطاب قرار داده و خطر [[شرک]] را بازگو کرده میفرماید: به تو و به همه [[انبیای پیشین]] [[وحی]] فرستاده شده است که اگر [[مشرک]] شوی مسلماً اعمالت حبط و نابود میگردد و از زیانکاران خواهی بود {{متن قرآن|وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}} به این ترتیب [[شرک]] دو پیامد خطرناک دارد حتی در مورد [[پیامبران الهی]] اگر به فرض محال [[مشرک]] شوند. نخست مسأله حبط [[اعمال]] است، و دوم گرفتار [[خسران]] و زیان [[زندگی]] شدن. اما “حبط اعمال” به معنی محو آثار و [[پاداش]] عمل به خاطر [[شرک]] است چرا که شرط [[قبولی اعمال]] [[اعتقاد]] به اصل [[توحید]] است و بدون آن هیچ عملی پذیرفته نیست. و اما زیانکار شدن آنها به خاطر این است که بزرگترین سرمایههای خود را که [[عقل]] و [[خرد]] و [[عمر]] گرانبها است در این بازار بزرگ [[تجارت]] [[دنیا]] از دست داده و “جز [[حسرت]] و [[اندوه]] متاعی نخریدند”. [[علامه طباطبایی]] مینویسد: خطاب در [[آیه]] به [[رسول خدا]] {{صل}} و سایر [[انبیا]] {{عم}} به [[نهی]] از [[شرک]] و انذارشان به حبط شدن عمل و جزو زیانکاران شدن خطابی است [[حقیقی]]، و [[تهدید]] و انذاری است واقعی، چون همانطور که قبلاً هم گفتیم غرض این [[سوره]] اشاره به این [[حقیقت]] است که [[رسول خدا]] {{صل}} هم [[مأمور]] به [[ایمان آوردن]] است. او [[مشرکین]] را به هر چه [[دعوت]] میکند که بدان [[ایمان]] آورند، خودش نیز باید بدان [[ایمان]] آورد و به هر تکلیفی که [[دعوت]] میکند انجام دهند خودش هم باید انجام دهد. خلاصه او هم فردی از افراد [[مسلمین]] است، پس دیگر نمیتواند پیشنهاد [[مشرکین]] را در [[پرستش]] بتهای ایشان بپذیرد. و صرف اینکه [[انبیاء]] [[معصوم]] به [[عصمت الهی]] هستند و با داشتن آن دیگر ممکن نیست [[معصیت]] از ایشان سر بزند، باعث نمیشود که [[تکلیف]] از ایشان ساقط باشد و توجه [[تکلیف]] به ایشان صحیح نباشد، چون اگر این طور بود دیگر [[عصمت]] در حقشان [[تصور]] نمیشد، همچنان که در [[حق]] جمادات و گیاهان [[تصور]] ندارد، پس [[معصوم]] به کسی گفته میشود که بتواند [[گناه]] کند، ولی نکند<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۴۴.</ref>. | ||
# [[خداوند]] [[پیامبر]] را مورد خطاب قرارداده و میفرماید [[رسالت]] خود را در [[دعوت به توحید]] ادامه بده و در امر [[رسالت]] [[تعجیل]] مکن {{متن قرآن|فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ}} که بسیاری از امور برای رسیدن به نتیجه سسلسله علتهایی دارد که باید زمان تحقق آن برسد، [[نظام هستی]] بر اساس [[نظم]] و تدریج از سوی [[خداوند]] قرار گرفته است همانگونه که گیاهان برای رسیدن به میوهها و [[مادران]] زمان بارداری را برای [[تولد]] [[کودک]] باید طی کنند و شب و روز با سپری شدن زمان ایجاد میشوند<ref>من وحی القرآن، ج۲۳، ص۵۹.</ref>. پیامر تو مانند صاحب ماهی - [[یونس]] - [[پیامبر]] مباش {{متن قرآن|وَلَا تَكُنْ كَصَاحِبِ الْحُوتِ}} که برای رسیدن نتیجه در حرکت [[رسالت]] پیامبریش [[عجله]] کرد و [[صبر]] نکرد و در تقاضای مجازات قومش شتاب کرد، و گرفتار مجازات ترک اولی شد و در هنگام [[مناجات]] با [[خدا]] مالامال از [[خشم]] بوده، {{متن قرآن|إِذْ نَادَى وَهُوَ مَكْظُومٌ}} تو اینطور مباش، و این در [[حقیقت]] [[نهی]] از سبب [[خشم]] است، و سبب [[خشم]] این است که [[آدمی]] کمحوصله باشد، و در آمدن [[عذاب]] برای دشمنانش [[عجله]] کند<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم | # [[خداوند]] [[پیامبر]] را مورد خطاب قرارداده و میفرماید [[رسالت]] خود را در [[دعوت به توحید]] ادامه بده و در امر [[رسالت]] [[تعجیل]] مکن {{متن قرآن|فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ}} که بسیاری از امور برای رسیدن به نتیجه سسلسله علتهایی دارد که باید زمان تحقق آن برسد، [[نظام هستی]] بر اساس [[نظم]] و تدریج از سوی [[خداوند]] قرار گرفته است همانگونه که گیاهان برای رسیدن به میوهها و [[مادران]] زمان بارداری را برای [[تولد]] [[کودک]] باید طی کنند و شب و روز با سپری شدن زمان ایجاد میشوند<ref>من وحی القرآن، ج۲۳، ص۵۹.</ref>. پیامر تو مانند صاحب ماهی - [[یونس]] - [[پیامبر]] مباش {{متن قرآن|وَلَا تَكُنْ كَصَاحِبِ الْحُوتِ}} که برای رسیدن نتیجه در حرکت [[رسالت]] پیامبریش [[عجله]] کرد و [[صبر]] نکرد و در تقاضای مجازات قومش شتاب کرد، و گرفتار مجازات ترک اولی شد و در هنگام [[مناجات]] با [[خدا]] مالامال از [[خشم]] بوده، {{متن قرآن|إِذْ نَادَى وَهُوَ مَكْظُومٌ}} تو اینطور مباش، و این در [[حقیقت]] [[نهی]] از سبب [[خشم]] است، و سبب [[خشم]] این است که [[آدمی]] کمحوصله باشد، و در آمدن [[عذاب]] برای دشمنانش [[عجله]] کند<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲]]، ص ۱۹۲.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | # [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۳۴: | خط ۳۵: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:مفاهیم قرآنی]] |