←ادله نقلی
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
=== [[ادله نقلی]] === | === [[ادله نقلی]] === | ||
اما اینکه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} چگونه حامل وحی یعنی [[جبرئیل]] را میشناخت و یا چگونه متوجه شد این [[کلام]]، [[وحی الهی]] است، روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده که فرمودند: «همانا [[خداوند]] وقتی بندهای را [[رسول]] خویش کند به او [[سکینه]] و [[وقار]] نازل میکند پس آنچه از ناحیه [[خدا]] برایش میآید برای او مثل امری میشود که به چشم خود آن را مشاهده میکند»<ref>{{متن حدیث|إنَّ اللَّهَ إِذَا اتَّخَذَ عَبْداً رَسُولًا أَنْزَلَ عَلَیْهِ السَّکِینَةَ وَ الْوَقَارَ فَکَانَ الّذی یَأْتِیهِ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِثْلُ الَّذِی یَرَاهُ بِعَیْنِهِ}}؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۲۶۲.</ref>. | اما اینکه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} چگونه حامل وحی یعنی [[جبرئیل]] را میشناخت و یا چگونه متوجه شد این [[کلام]]، [[وحی الهی]] است، روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده که فرمودند: «همانا [[خداوند]] وقتی بندهای را [[رسول]] خویش کند به او [[سکینه]] و [[وقار]] نازل میکند پس آنچه از ناحیه [[خدا]] برایش میآید برای او مثل امری میشود که به چشم خود آن را مشاهده میکند»<ref>{{متن حدیث|إنَّ اللَّهَ إِذَا اتَّخَذَ عَبْداً رَسُولًا أَنْزَلَ عَلَیْهِ السَّکِینَةَ وَ الْوَقَارَ فَکَانَ الّذی یَأْتِیهِ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِثْلُ الَّذِی یَرَاهُ بِعَیْنِهِ}}؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۲۶۲.</ref>. | ||
==فرآیند [[تثبیت وحی]]== | |||
[[وحی در ادیان]] [[وحیانی]] مفهومی اساسی است، اما در همه آنها به معنای واحدی محوریت ندارد. مقصود ما از [[وحی]] «القای [[حقایق]] از جانب [[خداوند]]» است. | |||
محوریت وحی در [[اسلام]] به گونهای است که همه حقایق و [[معارف]] این [[دین]] وابسته به آن است و [[پیامبر خاتم]]{{صل}} آن را [[معرفت]] زلال، [[نور]] و [[هدایتگر]] معرفی فرموده و [[تمسک]] به آن را مایه [[رهایی]] از [[هلاکت]] قرار داده است. به همین دلیل از آغاز [[نزول وحی]] در صدد تثبیت آن بوده و نسبت به آن اهتمام خاصی داشته است. | |||
===نقش [[حفظ]] در تثبیت وحی=== | |||
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} پس از نزول وحی، [[آیات]] و [[سورههای قرآن]] [[کریم]] را برای [[اصحاب]] خود [[تلاوت]] میفرمود و آنان را به حفظ و [[نگارش]] آن [[تشویق]] و [[ترغیب]] میکرد و بر هر دو امر، اشراف و [[نظارت]] دقیق داشت. شواهد زیادی در دست است که [[رسول خدا]]{{صل}} فرآیند تثبیت وحی را به دو شیوه حفظ و نگارش به اتمام رسانید و بدینسان پشتوانه سترگی برای [[سلامت]] و صیانت [[قرآن]] فراهم ساخت. | |||
حفظ و سپردن [[آیات قرآن]] به [[حافظه]] [[مؤمنان]] از مهمترین شیوههای تثبیت وحی و مطمئنترین عامل صیانت قرآن از [[تغییر]] و [[تحریف]] است. [[ابن جزری]] که از [[استادان]] نامدار قرائت بوده، میگوید: | |||
حفظ پشتوانه مهمی است که قرآن [[کتاب آسمانی]] اسلام از آن برخوردار است. حفظ، ضامن جاوید ماندن و تغییر نیافتن قرآن و والاترین ویژگی و امتیازی است که [[خداوند متعال]] به [[امت اسلامی]] ارزانی داشته است<ref>محمد عبدالعظیم زرقانی، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۹۸.</ref>. | |||
اهمیت دیگر [[حافظان قرآن]] آن است که در جمعآوری و [[نگارش قرآن]]، پس از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} پشتوانه نوشتههای باقیمانده از دوره [[پیغمبر]]{{صل}} بودند و اگر به بینقطه و علامت بودن [[کتابت]] آن دوره توجه کنیم، بر اهمیت [[حفظ قرآن]] و [[قرائت صحیح]] آن بیشتر واقف خواهیم شد.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسشهای نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسشهای نو ج۱]] ص ۱۰۳.</ref>. | |||
===[[جمع قرآن]] و معانی آن=== | |||
«جمع» در [[علوم قرآنی]] به دو معناست: | |||
# حفظ و به [[ذهن]] سپردن [[قرآن کریم]]؛ لذا [[حافظان قرآن]] را «جماع القرآن» نیز مینامیدند از [[حفظ قرآن]] به «جمع اول» نیز تعبیر میشود. | |||
# [[نگارش قرآن]] که به گونههای مختلف قابل تصویر است: | |||
## [[نگارش]] تمام [[آیات]] به صورت آیات و سورههای پراکنده. | |||
## نگارش تمام [[آیات قرآن]] با رعایت ترتیب آیات هر [[سوره]] و تدوین هر سوره در یک [[صحیفه]] جداگانه. | |||
## نگارش تمام آیات قرآن با رعایت ترتیب کامل آیات و [[سورههای قرآن]]، مجموعاً در یک صحیفه که همه [[سورهها]] مانند آیات، یکی پس از دیگری تنظیم شده باشد<ref>صبحی صالح، مباحثی در علوم قرآن، ترجمه محمد علی لسانی فشارکی، ص۹۵؛ سیدمحمدباقر حجتی، پژوهشی در تاریخ قرآن کریم، ص۲۱۸.</ref>.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسشهای نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسشهای نو ج۱]] ص ۱۰۴.</ref>. | |||
===[[ادله]] [[تثبیت وحی]] به شیوه [[حفظ]]=== | |||
ادله و شواهد بسیاری در دست است که [[رسول خدا]]{{صل}} فرآیند تثبیت [[قرآن]] را به شیوه حفظ و به [[ذهن]] سپردن یارانش به اتمام رساند و شمار زیادی از [[اصحاب]] همه آیات و سورههای قرآن را به گونه صحیح حفظ کردند: | |||
'''گفتار اول: [[دلیل عقلی]]''': تثبیت وحی، یکی از [[وظایف]] و رسالتهای [[رسول]] خداست و او هیچ [[وظیفه]] و رسالتی را فروگذار نکرده است؛ پس رسول خدا{{صل}} [[وحی]] را تثبیت فرمود. دلیل [[اثبات]] مقدمه نخست آن است که قوام [[رسالت]] و [[نبوت]] هر نبیای به رساندن [[پیام]] و همان دادههای [[وحیانی]] است که از عالم برین دریافت کرده است. بنابراین رساندن و نشر آیات قرآن جزو وظایف و رسالت اوست. | |||
از سوی دیگر، نشر و رساندن آیات وحیانی مستلزم آن است که دستکم گروهی از [[یاران]] و [[مبلغان]] آن حضرت، آیات را به ذهن بسپارند تا آن را به دیگران منتقل کنند. و به همین دلیل رسول خدا{{صل}} یارانش را در حفظ قرآن [[تشویق]] و [[ترغیب]] میفرمود و آنان را برای انجام این امر خطیر مهیا میساخت. اثبات مقدمه دوم نیز روشن است؛ زیرا در بحثهای [[کلامی]] به اثبات رسیده است که [[پیامبران]] در انجام همه وظایف و رسالتشان [[معصوم]] و در انجام آنها از [[غفلت]] و [[فراموشی]] و [[اهمال]]، پیراستهاند. | |||
'''گفتار دوم: شواهد [[تاریخی]]''': شواهد تاریخی بسیاری نشان دهد مید که [[رسول خدا]]{{صل}} در [[تثبیت وحی]] اهتمام و تأکید داشته و بر این امر [[توفیق]] یافتهاند؛ به گونهای که بسیاری از [[اصحاب]] او (بیش از صدها نفر) همه [[آیات]] و [[سورههای قرآن]] [[کریم]] را [[حفظ]] کرده بودند. برخی از [[نخبگان]] [[یاران]] او<ref>از امیر مؤمنان روایت شده است که فرمود: «هیچ آیهای بر رسول خدا{{صل}} نازل نشده جز اینکه او آن را بر من قرائت و املا میفرمود و من آن را با خط خودم مینگاشتم و تأویل و تفسیر، ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه آن را به من میآموخت و از خدا میخواست تا درک و حفظ آن را به من عطا فرماید و از آن پس هیچ آیهای از کتاب خدا را فراموش نکردم.».. (سیدهاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۶).</ref> نیز بر اث نیز بر اثر [[آموزههای وحیانی]] آن جناب، افزون بر [[حفظ قرآن]]، بر تمام [[اسرار]] و معانی و رموز [[قرآن]] دست یافته بودند. | |||
یکی از این شواهد، تلاش وافر خود [[پیامبر]]{{صل}} بر فراگرفتن [[وحی]] و حفظ آن است که در سختترین حالات هم زبانش را بدان میگرداند؛ چنان که گاه از [[ترس]] اینکه مبادا کلمهای از یادش برود یا حرفی تبدیل گردد، در به خاطر سپردن و به [[دل]] نگه داشتن آن [[عجله]] میورزید و زبان خود را با [[شتاب]] به [[آیات الهی]] میگرداند<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۷، ص۵۱ - ۵۲ و ج۱۰، ص۶۰۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۳۵؛ ا. ی. ونسک، المعجم الفهرس لالفاظ الحدیث النبوی، ج۱، ص۴۵۰.</ref>. تا آنکه [[پروردگار]] او را [[اطمینان]] بخشید و بدو [[وعده]] کرد که قرآن را در سینهاش جمع کند و قرائت لفظ و [[فهم]] معنایش را بر او آسان سازد: {{متن قرآن|لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ * إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ}}<ref>«زبانت را به (خواندن) آن مگردان تا در (کار) آن شتاب کنی * گردآوری و خواندن آن با ماست» سوره قیامه، آیه ۱۶-۱۷.</ref>. | |||
گویا [[رسول خدا]] پیش از آنکه [[نزول آیه]] به اتمام رسد، از [[حرص]] عظیمی که بر ثبت و ضبطش داشت، آن را بر [[اصحاب]] میخواند<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۱، ص۶۰۰.</ref>. تا اینکه [[خداوند]] فرمود: {{متن قرآن|وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ}}<ref>«پس، فرابرترا که خداوند است، آن فرمانفرمای راستین و در قرآن پیش از آنکه وحی آن به تو پایان پذیرد شتاب مکن و بگو: پروردگارا! بر دانش من بیفزای!» سوره طه، آیه ۱۱۴.</ref>. از آن پس دیگر [[پیامبر]]{{صل}} آن [[شتاب]] را نداشت و چنان که [[حکم]] شده بود، [[قرآن]] را بدون شتاب و با درنگ و آرام بر [[مردم]] میخواند. با [[قرائت قرآن]] [[شب زندهداری]] میکرد و [[نماز]] را بدان [[زینت]] میبخشید<ref>ا.ی. ونسنک، المعجم المفهرس لالفاظ الحدیث النبوی، ج۶، ص۱۵۸- ۱۵۹.</ref>. | |||
'''گفتار سوم: [[روایات]]''': در روایات مختلفی از [[حفظ]] [[قرآن کریم]] و شمار [[حافظان]] آن در [[عهد رسول خدا]]{{صل}} سخن به میان آمده است. در پارهای از [[اخبار]]، [[حافظان قرآن]] در چهار نفر منحصر شدهاند. در برخی دیگر از پنج یا شش نفر از آنان نامبرده شده و در تعدادی دیگر، نام حافظان [[مهاجران]] و [[انصار]] آمده است. | |||
[[بخاری]] از [[قتاده]] نقل میکند که «از [[انس بن مالک]] پرسیدم که قرآن را چه کسی در عهد رسول خدا{{صل}} حفظ کرده است؟ او گفت: چهار نفر از انصار: [[ابی بن کعب]]، [[معاذ بن جبل]]، [[زید بن ثابت]] و [[ابوزید]]. پرسیدم زید کیست؟ گفت یکی از عموهایم»<ref>{{عربی|قال: سألت أنس بن مالك: من جمع القرآن على عهد رسول الله؟ فقال: أربعة كلهم من الأنصار. أبي بن كعب و معاذ بن جبل، و زيد بن ثابت و أبوزيد. قيل من أبوزيد؟ قال أحد عمومتي}}؛ (بخاری، صحیح البخاری، ج۶، ص۵۸۷).</ref>. | |||
در این [[حدیث]] هر چند که نام چهار نفر آمده است! لیکن از آنجا که حافظان را منحصر در آن چهار نفر نکرده، مشکل به نظر نمیرسد. همو از طریق ثابت از انس نقل میکند که گفت: «[[پیامبر]]{{صل}} از [[دنیا]] رفت در حالی که [[قرآن]] را جز چهار نفر [[حفظ]] نکرده بودند: [[ابودرداء]]، [[معاذ بن جبل]]، [[زید بن ثابت]] و [[ابوزید]]»<ref>{{عربی|عن أنس قال: مات النبي{{صل}} و لم يجمع القرآن غير أربعة: أبوالدرداء و معاذ بن جبل و زيد بن ثابت و أبوزيد}}؛ (بخاری، صحیح البخاری، ج۶، ص۵۸۷).</ref> چنان که پیداست، این [[حدیث]] ظهور در [[حصر]] دارد و جز این چهار نفر، [[حافظان]] دیگر را [[نفی]] میکند.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسشهای نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسشهای نو ج۱]] ص ۱۰۴.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |