تفسیر عصر رسالت در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:


== عصر رسالت و آغاز [[تفسیر]] ==
== عصر رسالت و آغاز [[تفسیر]] ==
منظور از [[رسالت]]، [[رسالت پیامبر خاتم]] {{صل}} و عصر رسالت حدود بیست و سه سال است که از [[بعثت]] آن حضرت آغاز شده و با [[رحلت]] آن حضرت پایان یافته است و [[قرآن کریم]] در طول این مدت به‌تدریج بر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نازل و به واسطۀ آن حضرت بر [[مردم]] [[تلاوت]] شده است.
منظور از [[رسالت]]، [[رسالت]] [[پیامبر خاتم]] {{صل}} و عصر رسالت حدود بیست و سه سال است که از [[بعثت]] آن حضرت آغاز شده و با [[رحلت]] آن حضرت پایان یافته است و [[قرآن کریم]] در طول این مدت به‌تدریج بر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نازل و به واسطۀ آن حضرت بر [[مردم]] [[تلاوت]] شده است.


مرتبه‌ای از معانی و [[معارف]] [[آیات قرآن]] به [[تفسیر]] نیازی ندارد و در عصر رسالت نیز به مجرد شنیدن [[آیات]] از [[رسول خدا]] {{صل}} و یا با اندکی [[تأمل]] و [[تدبر]] در آنها، این مرتبه از معانی و [[معارف]] [[آیات]] فهمیده می‌شده و به تبیین و [[تعلیم]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیازی نبوده است<ref>آیات تحدی و آیاتی از قبیل {{متن قرآن|وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ}} («و ما به راستی قرآن را برای پندگیری آسان (یاب) کرده‌ایم» سوره قمر، آیه ۱۷) شاهد این مدعا است.</ref>، ولی تردیدی نیست که در آن [[زمان]] نیز مانند زمان‌های بعد، در [[فهم]] بخش عمده‌ای از معانی و [[معارف]] [[آیات]] به [[تفسیر]] نیاز نبوده است<ref>از امام علی {{ع}} نقل شده که فرمود: {{متن حدیث|هَذَا الْقُرْآنُ إِنَّمَا هُوَ خَطٌّ مَسْطُورٌ بَيْنَ الدَّفَّتَيْنِ لَا يَنْطِقُ بِلِسَانٍ وَ لَا بُدَّ لَهُ مِنْ تَرْجُمَانٍ وَ إِنَّمَا يَنْطِقُ عَنْهُ الرِّجَالُ}} (نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، ص۳۸۷، خطبه ۱۲۵).</ref> و از چند راه می‌توان پی برد که [[پیامبر]] {{صل}}، آن بخش از معانی و [[معارف]] را [[تفسیر]] کرده است.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۱۷.</ref>
مرتبه‌ای از معانی و [[معارف]] [[آیات قرآن]] به [[تفسیر]] نیازی ندارد و در عصر رسالت نیز به مجرد شنیدن [[آیات]] از [[رسول خدا]] {{صل}} و یا با اندکی [[تأمل]] و [[تدبر]] در آنها، این مرتبه از معانی و [[معارف]] [[آیات]] فهمیده می‌شده و به تبیین و [[تعلیم]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیازی نبوده است<ref>آیات تحدی و آیاتی از قبیل {{متن قرآن|وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ}} («و ما به راستی قرآن را برای پندگیری آسان (یاب) کرده‌ایم» سوره قمر، آیه ۱۷) شاهد این مدعا است.</ref>، ولی تردیدی نیست که در آن [[زمان]] نیز مانند زمان‌های بعد، در [[فهم]] بخش عمده‌ای از معانی و [[معارف]] [[آیات]] به [[تفسیر]] نیاز نبوده است<ref>از امام علی {{ع}} نقل شده که فرمود: {{متن حدیث|هَذَا الْقُرْآنُ إِنَّمَا هُوَ خَطٌّ مَسْطُورٌ بَيْنَ الدَّفَّتَيْنِ لَا يَنْطِقُ بِلِسَانٍ وَ لَا بُدَّ لَهُ مِنْ تَرْجُمَانٍ وَ إِنَّمَا يَنْطِقُ عَنْهُ الرِّجَالُ}} (نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، ص۳۸۷، خطبه ۱۲۵).</ref> و از چند راه می‌توان پی برد که [[پیامبر]] {{صل}}، آن بخش از معانی و [[معارف]] را [[تفسیر]] کرده است.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۱۷.</ref>
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش