←پرسش مستقیم
برچسبها: برگرداندهشده پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۲۴۲: | خط ۲۴۲: | ||
اگر اشکال شود که سکوت امام عصر {{ع}} میتواند جایگزین امضای سیره باشد، پاسخ میدهیم که هیچ کدام از پایههای حجیّت سیره عقلایی در اینجا وجود ندارد؛ زیرا [[امام غایب]] هیچ تکلیفی برای [[امر به معروف و نهی از منکر]] ندارد و [[لزوم]] [[تعلیم]] [[جاهل]] برای [[امام]] در پرده [[غیبت]] فعلیت پیدا نمیکند و غرض از [[تشریع]] و لزوم حفاظت از آن در [[زمان غیبت]] برای معصوم در حال غیبت همچون امام حاضر تحقق نمییابد و استظهار چنین نقض غرضی محل اشکال است؛ بنابراین سیرهای که به زمان حضور معصوم متصل نمیشود، حجیّتی ندارد<ref>محمدباقر صدر، دروس فی علم الاصول، الحلقة الثانیه، ج۱، ص۱۸۳ - ۱۸۴.</ref>.<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۳۸۴.</ref> | اگر اشکال شود که سکوت امام عصر {{ع}} میتواند جایگزین امضای سیره باشد، پاسخ میدهیم که هیچ کدام از پایههای حجیّت سیره عقلایی در اینجا وجود ندارد؛ زیرا [[امام غایب]] هیچ تکلیفی برای [[امر به معروف و نهی از منکر]] ندارد و [[لزوم]] [[تعلیم]] [[جاهل]] برای [[امام]] در پرده [[غیبت]] فعلیت پیدا نمیکند و غرض از [[تشریع]] و لزوم حفاظت از آن در [[زمان غیبت]] برای معصوم در حال غیبت همچون امام حاضر تحقق نمییابد و استظهار چنین نقض غرضی محل اشکال است؛ بنابراین سیرهای که به زمان حضور معصوم متصل نمیشود، حجیّتی ندارد<ref>محمدباقر صدر، دروس فی علم الاصول، الحلقة الثانیه، ج۱، ص۱۸۳ - ۱۸۴.</ref>.<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]]، ص ۳۸۴.</ref> | ||
==== کلام ==== | |||
'''جایگاه [[عصمت]] در [[سلامت]] [[حاکم]] و [[حکومت]]''' | |||
تأکید بر عصمت برای حاکم از آن روست که نقش اساسی در سلامت رفتار حاکم و حکومت دارد و [[نظام سیاسی]] را در مسیر درست اهداف و [[وظایف]] نگه میدارد و امکان و [[اجازه]] [[تجاوز]] و [[تعدی]] از [[اصول اسلام]] و [[قوانین]] [[شریعت]] را نمیدهد. [[خداوند]] به صراحت در [[آیه ۱۲۴ سوره بقره]]، عصمت را از [[شرایط امامت]]، [[پیشوایی]] و [[رهبری]] دانسته است. [[علامه]] [[طبرسی]] از [[آیه]] مذکور استفاده کرده که [[امام]] باید [[معصوم]] باشد؛ زیرا غیر معصوم یا [[ظالم]] به نفس است یا ظالم به غیر و دیگری؛ و چنین شخصی در هر دو صورت نمیتواند، امام باشد<ref>مجمع البیان، ج ۱ – ۲، ص۳۸۰.</ref>. پس آن کس که [[ظلم به خدا]] کرده و هرچند مدت کوتاهی [[شرک]] ورزیده و [[بت]] پرست بوده نمیتواند حاکم و [[ولی امر مسلمین]] باشد؛ زیرا خداوند میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز میداد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref>. | |||
از نظر [[قرآن]]، کسی که از عصمت خداداد برخوردار باشد، به صورت خودکار از هر گونه [[گناه]] و [[فکر گناه]] اجتناب میکند. بنابراین، نه تنها [[کفر]] و شرک در هیچ مرتبه از مراتب را ندارد، بلکه فکر گناه و عمل به گناه نیز در [[دل]] و خاطرش راه نمییابد و این گونه تلاش میکند تا نسبت به [[مردم]] بهترینها باشد و به [[اصول اخلاقی]] و [[شرعی]] از جمله [[راستگویی و صداقت]]، [[امانت داری]]، [[وفاداری]] و مانند آنها [[گرایش]] داشته و عمل میکند و هرگز [[دروغ]] و خیانتی از وی سر نمیزند. خداوند در آیه ۲۴ [[سوره یوسف]]{{ع}} میفرماید برخورداری از عصمت [[خدادادی]]، مایه رویگردانی [[آدمی]] از قصد گناه و [[نیت]] آن میشود؛ پس نه تنها گناه نمیکند، بلکه [[فکر]] و نیت گناه نیز در دلش خطور نمیکند. | |||
[[امام رضا]]{{ع}} درباره جمله {{متن حدیث|وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَي بُرْهَانَ رَبِّهِ}}؛ اگر [[برهان]] پروردگارش را ندیده بود آهنگ او میکرد»، فرمود: یوسف{{ع}} [[معصوم]] بود و معصوم قصد [[ارتکاب گناه]] نمیکند<ref>عیون اخبارالرضا، ج ۲، ص۱۷۹، ح ۱، باب ۱۱۵؛ تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص۴۱۹، ح ۴۲.</ref>. | |||
بر این اساس، شخصی که به [[عصمت]] دست یافت یا [[خداوند]] به او این [[مقام عصمت]] را [[عنایت]] کرد، از همه اقسام [[گناه]] و [[محرمات]] پرهیز کرده و تلاش میکند تا برای کسب [[رضایت الهی]] و مظهریت در اسمای کمالی، به [[واجبات]] تعبدی خود عمل کند و به [[استعمار]] و [[آبادانی زمین]] به عنوان یکی از مهمترین [[وظایف]] [[زندگی دنیوی]] بپردازد<ref>هود، آیه ۶۱.</ref>. | |||
دارنده عصمت همچنین در همان [[پاکی]] و [[اعتدالی]] [[فطری]] خود قرار دارد و بر اساس [[الهامات]] [[الهی]] در مسیری گام بر میدارد که به مقام اطمینان و [[راضیه]] [[مرضیه]]<ref>فجر، آیه ۲۷.</ref> میرساند. این گونه است که نسبت به [[حق و باطل]] [[شناخت]] داشته و به [[تقوا]] [[گرایش]] و از [[فجور]] گریزش داشته<ref>شمس، آیات ۷ و ۸ و ۹.</ref> و خداوند کارهای خیر را به وی [[وحی]] میکند و او را [[راهنمایی]] و [[دستگیری]] مینماید. خداوند دراین باره میفرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>. | |||
در ادامه این بحث گفته میشود در غیر معصوم از [[حاکمان]] [[اسلامی]] احتمال خطا میرود، هر چند احتمال گناه عمدی و یا حتی [[فکر گناه]] عمدی نمیرود؛ زیرا مرتبهای از [[عصمت]] برای [[حاکمان]] [[اسلامی]] شرط است. پس وقتی [[حاکم اسلامی]] و [[ولی امر مسلمین]] در [[نظام سیاسی ولایی]] از [[مقام عصمت]] در هر مرتبه ای برخوردار باشد، هرگز [[ظلم]] و ستمی به خود و دیگری نمیکند. این ستم به خود شامل [[شرک]] و [[کفرورزی]] و [[گناهان]] آشکار و نهانی است که موجب سقوط و [[هبوط]] وی میشود؛ بنابراین، کسی که ستم به خود کند و گناهی را در [[نهان]] مرتکب شود، از [[ولایت الهی]] ساقط میشود، هر چند که پیش از این گناهی نکرده باشد. همچنین ولی امر مسلمین باید نسبت به دیگران از [[خدا]] و [[خلق]] [[عدالت]] را رعایت کند و ظلمی در قالب شرک و [[کفر]]، یا [[تجاوز]] و [[تعدی به حقوق مردم]] نداشته باشد؛ زیرا اگر این گونه عمل کند، از ولایت الهی خارج شده و [[مظهر]] [[طاغوت]] میشود و خود به خود از [[ولایت]] و [[حکومت]] منعزل شده و حکومت و [[حاکمیت]] وی [[مشروعیت]] اسلامی و قانونی ـ [[سیاسی]] نخواهد داشت. | |||
[[حاکم]] و [[ولی امر مسلمین]] که در [[زمان غیبت]] [[مسئولیت]] این امر را به عهده میگیرد، باید خود مجتهدی کامل در [[اسلام]] باشد. در [[حقیقت]] لازم است تا [[اسلام شناس]] باشد و همه ابعاد اسلام را بداند و [[توانایی]] [[استنباط]] را به تمام و کمال داشته باشد. بنابراین، اگر سخن از [[ولایت فقیه]] به عنوان ولی امر مسلمین است، مراد [[فقاهت]] در [[فقه]] و [[احکام]] نیست، بلکه فقاهت در کلیت اسلام است؛ زیرا [[حاکمیت]] و [[حکومت]] و [[ولایت]] از مسایل [[علم کلام]] است نه [[علم فقه]] جزیی و فردی. بر این اساس، ولایت فقیه زمانی مسئولیت و عهدهدار حکومت و ولایت در [[نظام سیاسی ولایی]] میشود که اسلام شناس به تمام معنای کلمه باشد و در فقه از منظر [[اجتماعی]] ـ [[حکومتی]] بنگرد و [[استنباط احکام]] کند. چنین فردی با شرایط [[عامه]] ای که به عنوان [[عصمت]] عمومی برای او [[اثبات]] شده میتواند در مسند [[ولایت الهی]] قرار گیرد و خود و [[جامعه]] را از [[ولایت طاغوت]] دور نگه دارد. | |||
مهمترین عوامل ایجادی چنین عصمتی در افراد اموری چون: [[آخرت]] اندیشی و دوری از [[دنیاطلبی]]<ref>ص، آیات ۴۵ تا ۴۸.</ref>، [[اخلاص]] [[خدادادی]]<ref>یوسف، آیه ۲۴.</ref>، [[اراده الهی]]<ref>احزاب، آیه ۳۳.</ref>، [[مشاهده]] [[یقینی]] [[برهان]] و [[حجت الهی]]<ref>یوسف، آیه ۲۴.</ref>، [[خوف از خدا]]<ref>انعام، آیه ۱۵؛ یونس، آیه ۱۵؛ زمر، آیه ۱۳.</ref>، [[استمداد]] و [[نیایش]] به درگاه خداوند<ref>یوسف، آیات ۳۳ و ۳۴.</ref>، [[رحمت خدا]]<ref>نساء، آیه ۱۱۳؛ یوسف، آیه ۵۳.</ref>، [[عقیده]] به [[ربوبیت]] و پروردگاری [[الهی]] در همه حال<ref>یوسف، آیات ۲۱ و ۲۳.</ref>، عنایت خاصّ و [[حفظ]] و نگهداری [[خدا]]<ref>اسراء، آیات ۷۳ و ۷۴؛ یوسف، آیه ۲۴.</ref>، [[فضل الهی]]<ref>نساء، آیه ۱۱۳.</ref>، [[هدایت ویژه]]<ref>انعام، آیه ۹۰؛ مریم، آیه ۵۸؛ طه، آیه ۱۲۲.</ref>، [[ذکر خدا]] و حضور [[در محضر خدا]]<ref>اعراف، آیه ۲۰۱.</ref> و اموری دیگر که همه را [[عبادت]] تقوایی مرتبط و مربوط است<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[عصمت مهمترین شرط حاکم در نظام ولایی (مقاله)|عصمت مهمترین شرط حاکم در نظام ولایی]].</ref>. | |||
== پرسش مستقیم == | == پرسش مستقیم == |