←کلام امامیه
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۹۵: | خط ۱۹۵: | ||
==== کلام امامیه ==== | ==== کلام امامیه ==== | ||
===== جایگاه [[عصمت]] در [[سلامت]] [[حاکم]] و [[حکومت]] ===== | ===== جایگاه [[عصمت]] در [[سلامت]] [[حاکم]] و [[حکومت]] ===== | ||
مراد از حاکم اسلامی | مراد از حاکم اسلامی همان ولی فقیه است. حال که سخن از [[ولایت فقیه]] به عنوان ولی امر مسلمین است، مراد [[فقاهت]] در [[فقه]] و [[احکام]] نیست، بلکه فقاهت در کلیت اسلام است؛ زیرا [[حاکمیت]] و [[حکومت]] و [[ولایت]] از مسایل [[علم کلام]] است نه [[علم فقه]] جزیی و فردی. [[حاکم]] و [[ولی امر مسلمین]] که در [[زمان غیبت]] [[مسئولیت]] این امر را به عهده میگیرد، باید خود مجتهدی کامل در [[اسلام]] باشد. در [[حقیقت]] لازم است تا اسلام شناس باشد و همه ابعاد اسلام را بداند و [[توانایی]] [[استنباط]] را به تمام و کمال داشته باشد. بر این اساس، ولایت فقیه زمانی مسئولیت و عهدهدار حکومت و ولایت در نظام سیاسی ولایی میشود که اسلام شناس به تمام معنای کلمه باشد و در فقه از منظر [[اجتماعی]] ـ [[حکومتی]] بنگرد و [[استنباط احکام]] کند. چنین فردی با شرایط [[عامه]] ای که به عنوان [[عصمت]] عمومی برای او [[اثبات]] شده میتواند در مسند [[ولایت الهی]] قرار گیرد و خود و [[جامعه]] را از [[ولایت طاغوت]] دور نگه دارد. | ||
تأکید بر عصمت برای حاکم از آن روست که نقش اساسی در سلامت رفتار حاکم و حکومت دارد و [[نظام سیاسی]] را در مسیر درست اهداف و [[وظایف]] نگه میدارد و امکان و [[اجازه]] [[تجاوز]] و [[تعدی]] از [[اصول اسلام]] و [[قوانین]] [[شریعت]] را نمیدهد. [[خداوند]] به صراحت در [[آیه ۱۲۴ سوره بقره]]، عصمت را از [[شرایط امامت]]، [[پیشوایی]] و [[رهبری]] دانسته است. | تأکید بر عصمت برای حاکم از آن روست که نقش اساسی در سلامت رفتار حاکم و حکومت دارد و [[نظام سیاسی]] را در مسیر درست اهداف و [[وظایف]] نگه میدارد و امکان و [[اجازه]] [[تجاوز]] و [[تعدی]] از [[اصول اسلام]] و [[قوانین]] [[شریعت]] را نمیدهد. [[خداوند]] به صراحت در [[آیه ۱۲۴ سوره بقره]]، عصمت را از [[شرایط امامت]]، [[پیشوایی]] و [[رهبری]] دانسته است. علامه [[طبرسی]] از [[آیه]] مذکور استفاده کرده که [[امام]] باید [[معصوم]] باشد؛ زیرا غیر معصوم یا [[ظالم]] به نفس است یا ظالم به غیر و دیگری؛ و چنین شخصی در هر دو صورت نمیتواند، امام باشد<ref>مجمع البیان، ج ۱ ـ ۲، ص۳۸۰.</ref>. پس آن کس که [[ظلم به خدا]] کرده و هرچند مدت کوتاهی [[شرک]] ورزیده و [[بت]] پرست بوده نمیتواند حاکم و [[ولی امر مسلمین]] باشد؛ زیرا خداوند میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز میداد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref>. | ||
از نظر [[قرآن]]، کسی که از عصمت خداداد برخوردار باشد، به صورت خودکار از هر گونه [[گناه]] و | از نظر [[قرآن]]، کسی که از عصمت خداداد برخوردار باشد، به صورت خودکار از هر گونه [[گناه]] و فکر گناه اجتناب میکند. بنابراین، نه تنها [[کفر]] و شرک در هیچ مرتبه از مراتب را ندارد، بلکه فکر گناه و عمل به گناه نیز در [[دل]] و خاطرش راه نمییابد و این گونه تلاش میکند تا نسبت به [[مردم]] بهترینها باشد و به اصول اخلاقی و [[شرعی]] از جمله راستگویی و صداقت، [[امانت داری]]، [[وفاداری]] و مانند آنها [[گرایش]] داشته و عمل میکند و هرگز [[دروغ]] و خیانتی از وی سر نمیزند. خداوند در آیه ۲۴ [[سوره یوسف]]{{ع}} میفرماید برخورداری از عصمت خدادادی، مایه رویگردانی [[آدمی]] از قصد گناه و [[نیت]] آن میشود؛ پس نه تنها گناه نمیکند، بلکه [[فکر]] و نیت گناه نیز در دلش خطور نمیکند. | ||
بر این اساس، شخصی که به [[عصمت]] دست یافت یا [[خداوند]] به او این [[مقام عصمت]] را | بر این اساس، شخصی که به [[عصمت]] دست یافت یا [[خداوند]] به او این [[مقام عصمت]] را عنایت کرد، از همه اقسام [[گناه]] و [[محرمات]] پرهیز کرده و تلاش میکند تا برای کسب [[رضایت الهی]] و مظهریت در اسمای کمالی، به [[واجبات]] تعبدی خود عمل کند و به [[استعمار]] و [[آبادانی زمین]] به عنوان یکی از مهمترین [[وظایف]] [[زندگی دنیوی]] بپردازد<ref>سوره هود، آیه ۶۱.</ref>. | ||
دارنده عصمت همچنین در همان [[پاکی]] و [[اعتدالی]] [[فطری]] خود قرار دارد و بر اساس [[الهامات]] [[الهی]] در مسیری گام بر میدارد که به مقام اطمینان و | دارنده عصمت همچنین در همان [[پاکی]] و [[اعتدالی]] [[فطری]] خود قرار دارد و بر اساس [[الهامات]] [[الهی]] در مسیری گام بر میدارد که به مقام اطمینان و راضیه مرضیه<ref>سوره فجر، آیه ۲۷.</ref> میرساند. این گونه است که نسبت به [[حق و باطل]] [[شناخت]] داشته و به [[تقوا]] [[گرایش]] و از [[فجور]] گریزش داشته<ref>سوره شمس، آیات ۷ و ۸ و ۹.</ref> و خداوند کارهای خیر را به وی [[وحی]] میکند و او را [[راهنمایی]] و دستگیری مینماید. خداوند دراین باره میفرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>. | ||
در غیر معصوم از [[حاکمان]] [[اسلامی]] احتمال خطا میرود، هر چند احتمال گناه عمدی و یا حتی | در غیر معصوم از [[حاکمان]] [[اسلامی]] احتمال خطا میرود، هر چند احتمال گناه عمدی و یا حتی فکر گناه عمدی نمیرود؛ زیرا مرتبهای از [[عصمت]] برای [[حاکمان]] [[اسلامی]] شرط است. پس وقتی [[حاکم اسلامی]] و [[ولی امر مسلمین]] در نظام سیاسی ولایی از [[مقام عصمت]] در هر مرتبه ای برخوردار باشد، هرگز [[ظلم]] و ستمی به خود و دیگری نمیکند. این ستم به خود شامل [[شرک]] و [[کفرورزی]] و [[گناهان]] آشکار و نهانی است که موجب سقوط و [[هبوط]] وی میشود؛ بنابراین، کسی که ستم به خود کند و گناهی را در [[نهان]] مرتکب شود، از [[ولایت الهی]] ساقط میشود، هر چند که پیش از این گناهی نکرده باشد. همچنین ولی امر مسلمین باید نسبت به دیگران از [[خدا]] و [[خلق]] [[عدالت]] را رعایت کند و ظلمی در قالب شرک و [[کفر]]، یا [[تجاوز]] و [[تعدی به حقوق مردم]] نداشته باشد؛ زیرا اگر این گونه عمل کند، از ولایت الهی خارج شده و [[مظهر]] [[طاغوت]] میشود و خود به خود از [[ولایت]] و [[حکومت]] منعزل شده و حکومت و [[حاکمیت]] وی [[مشروعیت]] اسلامی و قانونی ـ [[سیاسی]] نخواهد داشت. | ||
مهمترین عوامل ایجادی چنین عصمتی در افراد اموری چون: [[آخرت]] اندیشی و دوری از [[دنیاطلبی]]<ref>ص، آیات ۴۵ تا ۴۸.</ref>، [[اخلاص]] | مهمترین عوامل ایجادی چنین عصمتی در افراد اموری چون: [[آخرت]] اندیشی و دوری از [[دنیاطلبی]]<ref>سوره ص، آیات ۴۵ تا ۴۸.</ref>، [[اخلاص]] خدادادی<ref>سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>، [[اراده الهی]]<ref>سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>، مشاهده [[یقینی]] [[برهان]] و [[حجت الهی]]<ref>سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>، [[خوف از خدا]]<ref>سوره انعام، آیه ۱۵؛ سوره یونس، آیه ۱۵؛ سوره زمر، آیه ۱۳.</ref>، استمداد و [[نیایش]] به درگاه خداوند<ref>سوره یوسف، آیات ۳۳ و ۳۴.</ref>، [[رحمت خدا]]<ref>سوره نساء، آیه ۱۱۳؛ سوره یوسف، آیه ۵۳.</ref>، [[عقیده]] به [[ربوبیت]] و پروردگاری [[الهی]] در همه حال<ref>سوره یوسف، آیات ۲۱ و ۲۳.</ref>، عنایت خاصّ و [[حفظ]] و نگهداری [[خدا]]<ref>سوره اسراء، آیات ۷۳ و ۷۴؛ سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>، فضل الهی<ref>سوره نساء، آیه ۱۱۳.</ref>، [[هدایت ویژه]]<ref>سوره انعام، آیه ۹۰؛ سوره مریم، آیه ۵۸؛ سوره طه، آیه ۱۲۲.</ref>، [[ذکر خدا]] و حضور در محضر خدا<ref>سوره اعراف، آیه ۲۰۱.</ref> و اموری دیگر که همه را [[عبادت]] تقوایی مرتبط و مربوط است<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[عصمت مهمترین شرط حاکم در نظام ولایی (مقاله)|عصمت مهمترین شرط حاکم در نظام ولایی]].</ref>. | ||
== پیامدهای عصمت در اصول فقه امامیه == | == پیامدهای عصمت در اصول فقه امامیه == |