نام امام علی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۰: خط ۱۰:


در پاسخ [[شبهه]] فوق نکات ذیل قابل تأمّل است:
در پاسخ [[شبهه]] فوق نکات ذیل قابل تأمّل است:
# '''ذکر اوصاف خاص، کافی و بی‌نیاز از ذکر نام:''' در [[آیات]] پیش گفته روشن شد که [[خداوند]] با نزول [[آیات]] مزبور در صدد معرفی [[حضرت علی]] {{ع}} به عنوان [[امام]] و [[خلیفه]] بعد از [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} بوده است. با این تعداد [[آیات]] به ذکر نام خاص نیازی نبود؛ چراکه برخی از آیات مصداق منحصره جز [[امام علی|علی]] {{ع}} نداشتند که [[آیه ولایت|آیه ولایت]] و اعطای [[زکات]] در حال رکوع نمونه آن است و برخی از آیات نیز در مورد شخصیّت [[حضرت علی]] {{ع}} و معرّفی وی به عنوان [[امام]]، [[ولی]]، [[مولی]]، [[هادی]] و [[اهل البیت]] نازل و دلالت شفاف داشتند که مورد اتّفاق همه یا [[اکثریت]] [[صحابه]] بود که [[آیات]] آن گذشت. پس در اصل تطبیق آیات ولایت، [[اهل بیت]]، أولی الأمر، [[هادی]] و [[مولی]] به [[حضرت علی]] {{ع}} هیچ مشکل و کژفهمی وجود نداشت تا به ذکر نام خاص آن حضرت نیاز و ضرورت احساس شود. مثلاً اگر پدری هنگام مرگ [[وصیت]] کند که وصیّ من از میان فامیل یا پسرانم کسی است که حافظ همه [[قرآن]] باشد و بنابر فرض نیز تنها یک پسر به نام x حافظ کل [[قرآن]] باشد، در این فرض به ذکر نام پسر نیازی احساس نمی‌شود و بر پدر اشکال حقوقی گرفته نمی‌شود که چرا نام وصی یا حافظ [[قرآن]] را به صورت خاص مشخص نمی‌کند. چراکه گفته می‌شود، حافظ کل [[قرآن]] در میان پسران یکی بیش نیست. علاوه بر این، اگر پدر قبل از مرگ خود نیز به حافظ بودن پسر خود یا وصی بودنش تأکید و اهتمام داشته باشد. در مورد [[خلیفه]] و [[امام]] بدون [[حضرت علی]] {{ع}} نیز عین این جریان بلکه افزون تر از آن تکرار شده است.  
# '''ذکر اوصاف خاص، کافی و بی‌نیاز از ذکر نام:''' [[خداوند]] با نزول آیاتی در باب فضایل امیرالمؤمنین{{ع}} در صدد معرفی [[حضرت علی]] {{ع}} به عنوان [[امام]] و [[خلیفه]] بعد از [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} بوده است. با این تعداد [[آیات]] به ذکر نام خاص نیازی نبود؛ چراکه برخی از آیات مصداق منحصره جز [[امام علی|علی]] {{ع}} نداشتند که [[آیه ولایت|آیه ولایت]] و اعطای [[زکات]] در حال رکوع نمونه آن است و برخی از آیات نیز در مورد شخصیّت [[حضرت علی]] {{ع}} و معرّفی وی به عنوان [[امام]]، [[ولی]]، [[مولی]]، [[هادی]] و [[اهل البیت]] نازل و دلالت شفاف داشتند که مورد اتّفاق همه یا [[اکثریت]] [[صحابه]] بود که [[آیات]] آن گذشت. پس در اصل تطبیق آیات ولایت، [[اهل بیت]]، أولی الأمر، [[هادی]] و [[مولی]] به [[حضرت علی]] {{ع}} هیچ مشکل و کژفهمی وجود نداشت تا به ذکر نام خاص آن حضرت نیاز و ضرورت احساس شود. مثلاً اگر پدری هنگام مرگ [[وصیت]] کند که وصیّ من از میان فامیل یا پسرانم کسی است که حافظ همه [[قرآن]] باشد و بنابر فرض نیز تنها یک پسر به نام x حافظ کل [[قرآن]] باشد، در این فرض به ذکر نام پسر نیازی احساس نمی‌شود و بر پدر اشکال حقوقی گرفته نمی‌شود که چرا نام وصی یا حافظ [[قرآن]] را به صورت خاص مشخص نمی‌کند. چراکه گفته می‌شود، حافظ کل [[قرآن]] در میان پسران یکی بیش نیست. علاوه بر این، اگر پدر قبل از مرگ خود نیز به حافظ بودن پسر خود یا وصی بودنش تأکید و اهتمام داشته باشد. در مورد [[خلیفه]] و [[امام]] بدون [[حضرت علی]] {{ع}} نیز عین این جریان بلکه افزون تر از آن تکرار شده است.  
# '''تحویل [[شبهه]] به [[شبهه]] دیگر:''' باری ممکن است شخص یا اشخاصی نه در تطبیق [[آیات]] و صفات گفته شده بر [[حضرت علی]] {{ع}} بلکه در [[تفسیر]] مفاهیم و معانی آن [[شبهه]] و تردید نمایند، مثلاً بگویند درست است که [[قرآن]] [[حضرت علی]] {{ع}} را "ولی [[مؤمنان]]" یا "[[اهل البیت]]" یا "هادی" [[تفسیر]] و تطبیق کرده است، امّا سخن در معنای «"ولیّ" است که آیا به معنای رهبر، [[امام]] و [[خلیفه]] است یا به معنای دوست؟ در این صورت باید گفت پس اصل [[شبهه]] به عدم ذکر نام [[امام علی|علی]] {{ع}} در [[قرآن]] برنمی‌گردد؛ چراکه فرضاً اگر در [[قرآن]] صریح هم گفته می‌شد: "[[علی بن ابی طالب]] ولیّ [[مؤمنان]]" است، [[شبهه]] می‌شد که مقصود از "ولیّ" در آیه چیست؟ پس شبهه به [[تفسیر]] و توجیه معنای اوصاف آن حضرت برمی‌گردد. به دیگر سخن شبهه از موضوع خود "عدم ذکر نام علی در قرآن" به شبهه دیگر "اجمال و ابهام اوصاف [[امام علی|علی]] {{ع}}" تحویل می‌گردد و این خود شبهه دیگر می‌شود. در حلّ این [[شبهه]] نیز ما با قراین و شواهد مختلف در [[آیات]] و همچنین تمسّک به روایات نبوی روشن خواهیم کرد که اصل دلالت اوصاف [[حضرت علی]] {{ع}} بر مسئله [[حکومت]] و [[امامت]] روشن و شفاف است.  
# '''تحویل [[شبهه]] به [[شبهه]] دیگر:''' باری ممکن است شخص یا اشخاصی نه در تطبیق [[آیات]] و صفات گفته شده بر [[حضرت علی]] {{ع}} بلکه در [[تفسیر]] مفاهیم و معانی آن [[شبهه]] و تردید نمایند، مثلاً بگویند درست است که [[قرآن]] [[حضرت علی]] {{ع}} را "ولی [[مؤمنان]]" یا "[[اهل البیت]]" یا "هادی" [[تفسیر]] و تطبیق کرده است، امّا سخن در معنای «"ولیّ" است که آیا به معنای رهبر، [[امام]] و [[خلیفه]] است یا به معنای دوست؟ در این صورت باید گفت پس اصل [[شبهه]] به عدم ذکر نام [[امام علی|علی]] {{ع}} در [[قرآن]] برنمی‌گردد؛ چراکه فرضاً اگر در [[قرآن]] صریح هم گفته می‌شد: "[[علی بن ابی طالب]] ولیّ [[مؤمنان]]" است، [[شبهه]] می‌شد که مقصود از "ولیّ" در آیه چیست؟ پس شبهه به [[تفسیر]] و توجیه معنای اوصاف آن حضرت برمی‌گردد. به دیگر سخن شبهه از موضوع خود "عدم ذکر نام علی در قرآن" به شبهه دیگر "اجمال و ابهام اوصاف [[امام علی|علی]] {{ع}}" تحویل می‌گردد و این خود شبهه دیگر می‌شود. در حلّ این [[شبهه]] نیز ما با قراین و شواهد مختلف در [[آیات]] و همچنین تمسّک به روایات نبوی روشن خواهیم کرد که اصل دلالت اوصاف [[حضرت علی]] {{ع}} بر مسئله [[حکومت]] و [[امامت]] روشن و شفاف است.  
# '''ذکر نام حضرت در روایات نبوی:''' اگر مقصود از ذکر نام خاصّ حضرت، [[شناخت]] و فهم [[امامت]] آن حضرت در [[اسلام]] و از طرف [[خداوند]] باشد، باید گفت این غایت، غایت عقلانی و دینی است، لکن تحصیل آن به بردن نام خاصّ [[حضرت علی]] {{ع}} در [[قرآن]] منحصر نیست، بلکه راه‌کارهای دیگر می‌تواند وجود داشته باشد که یکی از راه‌کارهای شفاف ذکر اسم خاص حضرت در [[روایات]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} حامل [[وحی]] و مفسّر [[قرآن]] است. با این فرض غایت یعنی فهم و [[شناخت]] [[خلیفه]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} با مراجعه به روایات نبوی قابل حصول و دست‌یافتنی است و با این فرض دیگر به ذکر نام [[حضرت علی]] {{ع}} در [[قرآن]] نیازی احساس نمی‌شود. باری اگر کسی بگوید که من - العیاذ بالله - [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} را قبول ندارم و باید نام [[حضرت علی]] {{ع}} در قرآن ذکر می‌شود، باید گفت '''اوّلاً:''' کسی که آورنده [[قرآن]] یعنی [[پیامبر]] را قبول ندارد، چگونه به [[کتاب آسمانی]] بودن آن [[علم]] پیدا کرده است و '''ثانیاً:''' چنین شخصی نمی‌تواند [[مسلمان]] باشد و خوش‌بختانه ما نیز بر چنین قائلی دست نیافته‌ایم.  
# '''ذکر نام حضرت در روایات نبوی:''' اگر مقصود از ذکر نام خاصّ حضرت، [[شناخت]] و فهم [[امامت]] آن حضرت در [[اسلام]] و از طرف [[خداوند]] باشد، باید گفت این غایت، غایت عقلانی و دینی است، لکن تحصیل آن به بردن نام خاصّ [[حضرت علی]] {{ع}} در [[قرآن]] منحصر نیست، بلکه راه‌کارهای دیگر می‌تواند وجود داشته باشد که یکی از راه‌کارهای شفاف ذکر اسم خاص حضرت در [[روایات]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} حامل [[وحی]] و مفسّر [[قرآن]] است. با این فرض غایت یعنی فهم و [[شناخت]] [[خلیفه]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} با مراجعه به روایات نبوی قابل حصول و دست‌یافتنی است و با این فرض دیگر به ذکر نام [[حضرت علی]] {{ع}} در [[قرآن]] نیازی احساس نمی‌شود. باری اگر کسی بگوید که من - العیاذ بالله - [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} را قبول ندارم و باید نام [[حضرت علی]] {{ع}} در قرآن ذکر می‌شود، باید گفت '''اوّلاً:''' کسی که آورنده [[قرآن]] یعنی [[پیامبر]] را قبول ندارد، چگونه به [[کتاب آسمانی]] بودن آن [[علم]] پیدا کرده است و '''ثانیاً:''' چنین شخصی نمی‌تواند [[مسلمان]] باشد و خوش‌بختانه ما نیز بر چنین قائلی دست نیافته‌ایم.  
۱۱۲٬۷۳۰

ویرایش