←حدیث وصایت
(←منابع) |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
متکلمان امامیه این [[حدیث]] را به عنوان [[دلیل]] بر [[امامت]] و نمونهای از نص جلی بر [[خلافت]] [[امیر المؤمنین]] آوردهاند. در [[حدیث]] [[یومالانذار]] کلماتی که [[رسول اکرم]] {{صل}} درباره [[علی]] {{ع}} فرمودهاند مانند: {{متن حدیث|إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِیعُوهُ}}، به صراحت بر مدعای [[امامیه]] در [[خلافت]] و [[جانشینی]] و [[لزوم اطاعت]] از [[امیر المؤمنین]] {{ع}} به عنوان [[خلافت]] و [[وصایت]] دلالت دارد. مخاطبان هم در آن جلسه چیز دیگری برداشت نکردند لذا به [[ابوطالب]] از روی طعنه و [[استهزا]] گفتند: تو را [[فرمان]] داد تا حرف پسرت را بشنوی و [[اطاعت]] کنی<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref>. | متکلمان امامیه این [[حدیث]] را به عنوان [[دلیل]] بر [[امامت]] و نمونهای از نص جلی بر [[خلافت]] [[امیر المؤمنین]] آوردهاند. در [[حدیث]] [[یومالانذار]] کلماتی که [[رسول اکرم]] {{صل}} درباره [[علی]] {{ع}} فرمودهاند مانند: {{متن حدیث|إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِیعُوهُ}}، به صراحت بر مدعای [[امامیه]] در [[خلافت]] و [[جانشینی]] و [[لزوم اطاعت]] از [[امیر المؤمنین]] {{ع}} به عنوان [[خلافت]] و [[وصایت]] دلالت دارد. مخاطبان هم در آن جلسه چیز دیگری برداشت نکردند لذا به [[ابوطالب]] از روی طعنه و [[استهزا]] گفتند: تو را [[فرمان]] داد تا حرف پسرت را بشنوی و [[اطاعت]] کنی<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref>. | ||
==[[ | == حدیث وصایت == | ||
{{همچنین|حدیث وصایت}} | |||
[[وصیت]] کردن به انگیزه دوام [[شریعت الهی]]، [[سیره]] همیشگی [[انبیا]] بوده است. [[پیامبر خدا]]{{صل}} بارها و به مناسبتهای گوناگون با عبارتهای صریح، به [[فرمان خدا]] [[امام علی]]{{ع}} را [[وصی]] خود خواند که برخی از آنها عبارت است از: | |||
# «بیگمان، هر [[پیامبری]] وصی و وارثی دارد و علی، وصی و [[وارث]] من است»<ref>تاریخ مدینة دمشق و ذکر فضلها و تسمیة من حلها من الأماثل، ج۴۲، ص۳۹۲.</ref>. | |||
# [[پیامبر]]{{صل}} در [[بیماری]] وفاتش به [[فاطمه]]{{س}} فرمود: «من [[خاتم پیامبران]] و گرامیترین آنان نزد [[خدا]] و بهترین [[آفریدگان]] نزد خدایم و پدر توام. وصی من [نیز] بهترین [[اوصیا]] و محبوبترین آنان نزد خدا و [[همسر]] توست»<ref>المعجم الکبیر، ج۳، ص۵۷؛ المعجم الأوسط، الطبرانی، ج۶، ص۳۲۷؛ تاریخ مدینة دمشق و ذکر فضلها و تسمیة من حلها من الأماثل، ج۴۲، ص۱۳۰.</ref>. | |||
# پیامبر{{صل}} فرمود: «[[سوگند]] به آنکه مرا به [[حق]] برانگیخت! [[خداوند]]، پیامبری گرامیتر از من نزد خودش و وصیای گرامیتر از وصی من، علی{{ع}} برنیانگیخت»<ref>الأمالی، ص۱۰۶.</ref>. | |||
# پیامبر{{صل}} فرمود: «هر که [[دوست]] دارد [[روز]] و شب در [[رحمت خدا]] به سر بَرد، شکی به [[دل]] راه ندهد که [[دودمان]] من بهترین دودمان و وصیام [[برترین]] اوصیاست»<ref>ینابیع المودة لذوی القربی حافظ سلیمان بن ابراهیم قندوزی، ج۲، ص۲۶۷.</ref>. | |||
این گفتههای [[پیامبر خدا]]{{صل}} درباره علی{{ع}} به اندازهای فراوان بوده که واژه «[[وصی]]» به وصفی شناخته شده و بدون ابهام برای علی{{ع}} بدل شده است. این واژه در گفتارها و سرودهها به کار میرفت و بسیاری از [[مسلمانان]] صدر اسلام، بدون هیچ تردیدی علی{{ع}} را مصداق آن میدانستند<ref>معالم المدرستین، مرتضی عسکری، ترجمه محمدجواد کرمی، ج۱، ص۲۸۹.</ref>. | |||
[[روایات]] «[[وصایت]]»، پاسخ روشنی به آن [[پرسش]] اساسی است. [[پیامبر خدا]]{{صل}} [[آیین]] «وصیگزینی» را شیوه همه [[پیامبران]] میدانسته و از اینرو، خودش که خاتم جریان [[رسالت]] به شمار میرفته، به تعیین، [[وارث]] ملزم بوده است. از سوی دیگری با صراحت، ویژگیهای «[[وصایت]]» خود را در [[امامت]] و [[دانش]]، شناسانده است<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]]، ص ۲۶۰ ـ ۲۶۵.</ref>. | |||
==[[حدیث منزلت]]== | ==[[حدیث منزلت]]== | ||
==[[حدیث هدایت]]== | ==[[حدیث هدایت]]== |