انصار در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲: خط ۲:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
انصار [[پیامبر]]، به [[یاران]] و [[صحابه]] و [[نزدیکان]] [[پیامبر]] اطلاق می‌شود و در مفهوم واژگانی آن مطلق و شامل همه کسانی است که به [[پیامبر]] [[کمک]] کرده می‌شود، اما در جایی که در کنار [[مهاجران]] بکار گرفته می‌شود، منظور آنانی هستند که از اهل [[مدینه]] بوده‌اند.
واژه [[انصار]] از واژه‌ها و اصطلاحات مشهور [[تاریخ صدر اسلام]] است و در [[قرآن]] و بسیاری از متون [[روایی]]، [[تاریخی]] و [[تفسیری]] به‌کار رفته است. این واژه جمع کلمه [[ناصر]] و برگرفته از ریشه «ن ـ صـ ر» است که به مفهوم کمک کردن، [[یاری]] رسانیدن و [[دستگیری]] کردن است.<ref>ترتیب‌العین، ص۸۰۸؛ مقاییس‌اللغه، ج ۵، ص۴۳۵؛ لسان‌العرب، ج ۱۴، ص۱۶۰؛ «نصر».</ref> آنچه مفهوم این واژه را از مفهوم «اعوان» متمایز می‌سازد آن است که [[عون]] برای هر کمکی به‌کار می‌رود؛<ref>ترتیب العین، ص۵۹۱، «عون».</ref> امّا نصر کمک به فرد یا گروهی است که در [[رویارویی]] یا [[دشمنی]] با فرد یا گروهی قرار گرفته است، ازاین‌رو چنانچه در [[جنگ]] گروهی به یکی از طرفین [[نزاع]] بپیوندند آنان را [[نصرت]] داده‌اند.<ref>الفروق اللغویه، ص۵۴۰.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[انصار (مقاله)|مقاله «انصار»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص.</ref>


در [[قرآن]] افزون بر [[احترام]] به شخصیت [[مسیح]]، به [[حواریون]] او به عنوان انصار او، یاد و [[احترام]] شده است:
==آغاز و [[سیر]] [[نصرت پیامبر]] به وسیله [[اهل یثرب]]==
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنْصَارَ اللَّهِ كَمَا قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوَارِيِّينَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ فَآمَنَتْ طَائِفَةٌ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَكَفَرَتْ طَائِفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! یاوران (دین) خدا باشید چنان که عیسی پسر مریم به حواریان گفت: چه کسانی در راه خداوند یاوران من خواهند بود؟ حواریان گفتند: ما یاوران (دین) خداوندیم و دسته‌ای از بنی اسرائیل ایمان آوردند و دسته‌ای کافر شدند و ما مؤمنان را در برابر دشمنانشان نیرو» سوره صف، آیه ۱۴.</ref>.
[[تاریخ]] [[حمایت]] یثربیان از [[پیامبر]] به یک‌سال پیش از [[هجرت]] در [[پیمان عقبه]] دوم باز می‌گردد. در میان جمع [[بیعت کننده]] با پیامبر دو تن از سران تیره‌های [[اوسی]] (بنی‌عبدالأشهل) و [[خزرجی]] ([[بنی‌سلمه]]) نیز حضور داشتند که پیامبر با [[وعده]] آنان حاضر شد به [[یثرب]][[مهاجرت]] کند. [[بیعت کنندگان]] [[بیعت عقبه]] [[تعهد]] کردند همچون [[زنان]] و [[فرزندان]] خود از پیامبر[[دفاع]] کنند. (بیعت عقبه) واژه‌های به‌کار رفته در گزارش از این گفت‌وگوها عبارت است از «منع» به معنای مصون داشتن و [[حفظ]] کردن و «أوی» به معنای [[پناه دادن]]. در برخی گزارشها هم از «نصر» استفاده شده؛ امّا با قیدهای گفتاری پس از آن، همان مفهوم گزارشهای فوق به دست می‌آید.<ref>المستدرک، ج۲، ص۶۲۵ ـ ۶۲۶؛ السنن الکبری، ج ۸، ص۱۴۵؛ صحیح ابن حبان، ج ۱۴، ص۱۷۳.</ref> در [[آیات]] ۷۲ و ۷۴ [[انفال]] / ۸ نیز از واژگان «أوی» به معنای مصون کردن و «نصر» به معنای حمایت کردن بدین منظور استفاده شده است: «والَّذینَ ءاوَوا ونَصَرُوا... * والَّذینَ ءاووا وَنَصَروا اُولکَ هُمُ المُؤمِنونَ حَقـًّا لَهُم مَغفِرَةٌ ورِزقٌ کَریم». ([[انفال]] / ۸، ۷۳ـ ۷۴) به‌رغم صدور [[حکم جهاد]] در سال نخست [[هجری]] هیچ‌یک از اهالی یثرب در اعزامهای نخستین [[پیامبر]] برای تعرض به‌کاروانهای [[تجاری]] [[قریش]] حضور نداشتند.<ref>المغازی، ج ۱، ص۱۱؛ الطبقات، ج ۲، ص۴.</ref> با بالا گرفتن [[نزاع]] میان [[قریشیان]] [[مکه]] و قریشیان [[مهاجر]]، جنگ‌های متعددی روی داد و رابطه‌ای نو، میان [[مسلمانان]] یثربی و [[مهاجران]] شکل گرفت که سرآغاز آن [[جنگ بدر]] بود. این [[جنگ]] زمانی آغار شد که پیامبر به‌کاروان قریش در [[بدر]] دست نیافت و چون متوجه نزدیک شدن [[سپاه]] اعزامی از مکه شد با [[یاران]] خود [[مشورت]] کرد؛ اما به [[آمادگی]] مهاجران و نظرات آنان اکتفا نکرد و از انصاریان حاضر نیز نظرخواست؛ زیرا [[انصار]] طبق [[پیمان عقبه]] دوم [[متعهد]] به [[نصرت]] آن حضرت در خارج از [[مدینه]] نبودند،<ref>الطبقات، ج ۲، ص۶.</ref> آنگاه سعدبن‌معاذ از سران انصار برخاست و خود و دیگر انصار حاضر را تابع پیامبر و [[وحی الهی]] دانست،<ref> تاریخ طبری، ج۲، ص۱۴۱.</ref> ازاین‌روی [[حمایت]] یثربیان که تا این [[زمان]] محدود به [[دفاع]] از مهاجران در یثرب بود از آن فراتر رفت و به دیگر رویاروییهای پیامبر تسری یافت. حضور یثربیان در لشکرکشیهایی چون [[بدر الموعد]]، سویق،[[خیبر]]، [[فتح مکه]]، [[موته]]،[[تبوک]] و [[غزوات]] دیگر نشانی از این امر است.
#{{متن قرآن|ِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ}}<ref>«و چون عیسی در آنان (آثار) کفر را دریافت گفت: یاران من به سوی خداوند کیانند؟» سوره آل عمران، آیه ۵۲.</ref>.
#{{متن قرآن|وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بِي وَبِرَسُولِي قَالُوا آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ}}<ref>«و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستاده‌ام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهاده‌ایم» سوره مائده، آیه ۱۱۱.</ref>
* با آنکه حواریان از اولین [[ایمان]] آورندگان به [[مسیح]] بودند، گویی با توجه [[عامه]] در اواخر [[عمر]] [[رسالت]] وی، پس از احساس انحرافاتی در میان [[بنی اسرائیل]]، از آنان می‌خواهد که [[میثاق]] خود را اعلام کنند، آنان هم، [[پیمان الهی]] خود را تجدید کردند: {{متن قرآن|فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ}}<ref>و چون عیسی در آنان (آثار) کفر را دریافت گفت: یاران من به سوی خداوند کیانند؟؛ سوره آل عمران، آیه ۵۲.</ref>. این کلمه بعدها نهادینه و [[علم]] برای گروهی در برابر [[مهاجران]] شده و تنها در [[حق]] گروهی از [[صحابه]] غیر [[مهاجر]] تعبیر گردید که به [[پیامبر اسلام]] آورده و او را در [[شهر]] خود جای داده و از [[صحابه]] خواسته می‌شود که مانند آن دسته از حواریونی باشند که به ندای [[مسیح]] پاسخ دادند و انصار [[الله]] شدند.
#{{متن قرآن|لَقَدْ تَابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَحِيمٌ}}<ref>«خداوند بر پیامبر و مهاجران و انصاری که از او هنگام دشواری پیروی کردند- پس از آنکه نزدیک بود دل گروهی از ایشان بگردد- بخشایش آورد سپس توبه آنان را پذیرفت که او نسبت به آنها مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۱۷.</ref>
#{{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ * لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ * وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دار * (بخشی از این غنیمت‌ها) برای مستمندان مهاجری است که از خانه‌ها و دارایی‌های خود، رانده شده‌اند در حالی که بخشش و خشنودی‌یی از خداوند را می‌جویند و خداوند و پیامبرش را یاری می‌کنند؛ آنانند که راستگویند * و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشته‌اند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کرده‌اند، دوست می‌دارند و در دل به آنچه به مهاجران داده‌اند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمی‌گزینند هر چند خود» سوره حشر، آیه ۷الی۹.</ref>.


== نکات ==
[[تغییر]] نوع روابط یثربیان با مهاجران در [[آیات]] [[سوره انفال]] / ۸ که همزمان با جنگ بدر در [[سال دوم هجری]] نازل شده منعکس شده است. در آیات ۷۲ و۷۴ این [[سوره]] نصرت از [[پناهندگی]] تفکیک شده و بر کنش خاصی اطلاق شده است: «... و الَّذینَ ءاوَوا و نَصَرُوا..».، ازاین‌رو شاید نتوان پذیرفت که [[بیعت کنندگان]] [[عقبه دوم]] از واژه نصرت در سخنان خود با پیامبر استفاده کرده باشند؛ زیرا همان‌گونه که گفته شد، نصرت در جنگ بدر آغاز گردید.
در این دو [[آیه]] این موضوعات مطرح گردیده است.
 
# [[توبه]] برخی از [[مهاجران]] و انصار پس از [[لغزش]] قلبی آنان در [[غزوه تبوک]] و پذیرش آن از سوی [[خداوند]]: {{متن قرآن|لَقَدْ تَابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِنْهُمْ}}<ref>«خداوند بر پیامبر و مهاجران و انصاری که از او هنگام دشواری پیروی کردند- پس از آنکه نزدیک بود دل گروهی از ایشان بگردد- بخشایش آورد سپس توبه آنان را پذیرفت که او نسبت به آنها مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۱۷.</ref>
ردیابی نخستین کاربردهای واژه انصار برای مسلمانان یثرب با تکیه بر متون [[اسلامی]] ناکام می‌ماند؛ زیرا مؤلفان این متون در سده دوم و سوم به [[تحول]] مفهوم [[انصار]] پس از [[عصر نبوی]] توجه نکرده‌اند و هرگاه می‌خواستند از [[اوس]] یا [[خزرج]] نام ببرند از این واژه استفاده می‌کردند. (همین مقاله: تحول مفهوم انصار) در [[سوره انفال]] پس از بیان حوادث [[جنگ بدر]]، و در [[آیات]] پایانی این [[سوره]] برای اشاره به [[مسلمانان]] یثربی، از عبارتهایی چون «... والَّذین... نَصَرُوا..». استفاده شده است و نشان می‌دهد که هنوز واژه انصار به نامی برای آنها تبدیل نشده است ([[سال دوم هجری]])؛ اما در آیات سوره ستوبه نام انصار در کنار نام [[مهاجران]] آمده و نشان می‌دهد که چنین واژه‌ای در سال ششم به‌کار می‌رفته و برای همگان شناخته شده بوده است: «... المُهـجِرینَ والاَنصارِ..».. ([[توبه]] / ۹، ۱۰۰، ۱۱۷) در اشعار [[صدر اسلام]] نیز واژه انصار در برابر نام مهاجران به‌کار رفته است. گفته شده: به هنگام تأسیس [[مسجد]] [[نبوی]] در سال دوم در مصرع دوم شعری، به [[مهاجر]] و انصار[[دعا]] شده است.<ref>الطبقات، ج۱، ص۲۴۰؛ سنن ابی‌داود، ج۱، ص۱۱۱؛ سنن النسائی، ج ۲، ص۴۴.</ref> چنین اشعاری را به [[زمان]] حفر [[خندق]] در سال پنجم نیز نسبت می‌دهند؛ <ref>الطبقات، ج۲، ص۷۰؛ مسند احمد، ج ۵، ص۳۳۲؛ صحیح مسلم، ج ۵، ص۱۸۹.</ref> اما با توجه به آنکه آغاز [[نصرت]] در جنگ بدر و پس از ساختن مسجد بوده، نمی‌توان [[شعر]] نخست را به آن دوره نسبت داد؛ زیرا آنچه یثربیان در آغاز انجام می‌دادند [[پناه دادن]] (أوی) نامیده می‌شد.
# [[رأفت]] و [[رحمت]] گسترده [[الهی]] و [[پیروی]] انصار از [[پیامبر]] در وضعی دشوار منشأ پذیرش [[توبه]] آنان. «{{متن قرآن|ْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَحِيمٌ}}<ref>«خداوند بر پیامبر و مهاجران و انصاری که از او هنگام دشواری پیروی کردند- پس از آنکه نزدیک بود دل گروهی از ایشان بگردد- بخشایش آورد سپس توبه آنان را پذیرفت که او نسبت به آنها مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۱۷.</ref>
 
# سهیم بودن انصار در فیئ و گذشت آنان از [[حق]] خود به نفع [[مهاجران]]. {{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ}}<ref>«آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دار» سوره حشر، آیه ۷.</ref> {{متن قرآن|وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشته‌اند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کرده‌اند، دوست می‌دارند و در دل به آنچه به مهاجران داده‌اند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمی‌گزینند هر چند خود» سوره حشر، آیه ۹.</ref>.<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۱۹۶.</ref>.
در [[آیات مدنی]] [[قرآن کریم]] واژه انصار ۷ بار تکرار شده است. این واژه دوبار در [[سوره توبه]] همراه با واژه [[مهاجرین]] بیان شده است (توبه / ۹، ۱۰۰، ۱۱۷) و از گروههای ساکن در یثرب خبر می‌دهد، همچنین با اشاره به [[نصرت الهی]] نسبت به حواریان [[عیسی]] در آیات ۵۲ [[آل‌عمران]] / ۳ و ۱۴ صفّ / ۶۱ میان [[حمایت]] حواریان و حمایت انصار از [[خدا]] به نوعی مقایسه صورت می‌گیرد تا ایشان را دلگرم کند که هرکس [[خدا]] را [[یاری]] کند [[خداوند]] او را بر دشمنش [[پیروز]] می‌گرداند: «فَلَمّا اَحَسَّ [[عیسی]] مِنهُمُ الکُفرَ قالَ مَن اَنصاری اِلَی اللّهِ قالَ الحَوارِیّونَ نَحنُ اَنصارُ اللّهِ ءامَنّا بِاللّهِ واشهَد بِاَنّا مُسلِمون. ([[آل‌عمران]] / ۳، ۵۲) حواریان در این [[آیه]] خود را از [[انصار]] خداوند دانسته و از [[پیامبر]] خود می‌خواهند [[گواهی]] دهد که تسلیم‌اند؛ اما در آیه بعد خداوند[[ایمان]] حواریان عیسی را الگویی برای [[مؤمنان]] معرفی می‌کند که در برابر [[کافران]] از [[حمایت]] و [[پشتیبانی]] خداوند بهره‌مند شدند: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا کونوا اَنصارَ اللّهِ کَما قالَ عیسَی ابنُ مَریَمَ لِلحَواریّینَ مَن اَنصاری اِلَی اللّهِ قالَ الحَواریّونَ نَحنُ اَنصارُ اللّهِ فَـ ٔ مَنَت طَـافَةٌ مِن بَنی‌اِسرءیلَ وکَفَرَت طَـافَةٌ فَاَیَّدنَا الَّذینَ ءامَنوا عَلی عَدُوِّهِم فَاَصبَحوا ظـهِرین». (صفّ / ۶۱، ۱۴) ازاین‌رو واژه انصار می‌توانست [[حس]] [[معنوی]] ویژه‌ای در میان بومیان [[مسلمان]] یثرب ایجاد کند، به‌گونه‌ای که آنان خود را [[یاران]] و [[سربازان]] خداوند [[احساس]] کنند و بر [[ایمان]] و نگرش آنها به [[زندگی]] تأثیری عمیق بر جای [[نهد]]. [[انتظار]][[جهاد]]،<ref>الطبقات، ج ۲، ص۱۵۱؛ الثقات، ج ۱، ص۲۲۴.</ref> پیشتازی در [[نبرد]]، [[آمادگی]] برای [[شهادت]]، <ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۱۸۹؛ اسدالغابه، ج۵، ص۳۰؛ الاصابه، ج ۶، ص۳۵۷.</ref>[[شجاعت]]<ref>المغازی، ج ۱، ص۲۸۲.</ref> و آمار [[شهدا]] و زخمیهای آنان می‌تواند نشانی از این تأثیر باشد.
 
براساس گزارشهای [[واقدی]] ۹۴ درصد [[شهدای احد]] (۶۶ از ۷۰ تن)،<ref>المغازی، ج ۱، ص۳۰۰.</ref>
 
۵ / ۹۲ درصد شهدای [[بئر معونه]] (حدود ۳۷ از ۴۰ تن)، <ref>المغازی، ج ۱، ص۳۴۷.</ref> همه شهدای [[خندق]] (۶ تن)،<ref>المغازی، ج ۲، ص۳۹۶.</ref>
۶۰ درصد شهدای [[خیبر]] (۹ از ۱۵ تن)<ref>المغازی، ج ۲، ص۷۰۰.</ref> و همه شهدای حنین (۴ تن) از یاران یثربی پیامبر بودند <ref>المغازی، ج ۳، ص۹۲۲.</ref> که پشتوانه نظامی [[حکومت]] ایشان محسوب می‌شدند.
 
افزون بر [[نصرت]] نظامی باید به نقش انصار در [[تبلیغات]] بر ضد [[دشمنان پیامبر]] و [[رویارویی]] با تبلیغات منفی آنان اشاره کرد. این نقش را [[شاعران]] برجسته و شهره [[انصاری]] برعهده داشتند. در این زمینه به سه تن از شعرای یثربی چون [[حسان بن ثابت]]، [[کعب بن مالک]] و [[عبدالله بن رواحه]] اشاره شده است.<ref>الاغانی، ج۴، ص۱۴۴؛ تاریخ دمشق، ج۲۸، ص۹۶؛ اسدالغابه، ج۲، ص۴.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[انصار (مقاله)|مقاله «انصار»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص.</ref>
 
==[[تحول]] مفهوم [[انصار]]==
پس از [[هجرت]]، [[مسلمانان]] یثرب به دو دسته بومی و [[مهاجر]] تقسیم می‌شدند. شاید گزارشی که [[طبری]] از [[ابن عباس]] نقل کرده است بهترین مستند در این زمینه باشد. بنا به [[روایت]] وی، مسلمانان به چند دسته از جمله [[مؤمنان]] [[اعرابی]] ([[صحرانشین]]) ساکن در مناطق خود، مؤمنان مهاجر، و انصار تفکیک شده‌اند.<ref>جامع‌البیان، مج ۶، ج ۱۰، ص۷۱.</ref> به عبارت دیگر برای عمده مسلمانان شبه جزیره، در دوره‌ای از [[زمان]]، یثرب تنها مکان [[امن]] و انصار تنها حامیان قابل [[اعتماد]] بودند و در همین شرایط و فضا دو مفهوم «هجرت» و «[[نصرت]]» معنا یافته و امتیاز محسوب می‌شد؛ اما با [[تغییر]] شرایط و [[تسلط]] [[پیامبر]] بر شبه جزیره در سالهای پایانی و نامه‌نگاریهای او با [[حاکمان]] دوردست، مفهوم هجرت دیگر بر مسافران به یثرب اطلاق نمی‌شد، چنان که مفهوم نصرت نیز به یثربیان محدود نمی‌شد، هرچند بر دیگران نیز اطلاق نشد، بر این اساس در نخستین دوره واژه انصار در معنای [[یاران]] و حامیان بومی پیامبر در برابر [[کافران]] شبه جزیره به‌کار رفت و به [[قبیله]] و [[آیین]] خاصی محدود نمی‌شد و هرچند اشاره نشده؛ امّا [[یهودیان]] نیز که از پیامبر [[حمایت]] کردند و از [[جان]] خود گذشتند <ref>المغازی، ج ۱، ص۲۶۲؛ الطبقات، ج ۱، ص۳۸۹؛ تاریخ المدینه، ج ۱، ص۱۷۳ ـ ۱۷۵.</ref> بدون تردید جزو انصار خواهند بود.
 
با تأسیس [[دیوان]] از سوی [[خلیفه دوم]] و [[اخراج]] یهودیان ساکن در منطقه در زمان او مفهوم انصار وارد فضای [[اداری]] ـ [[اقتصادی]] گردید و همراه با [[اوس و خزرج]]، همپیمانان آنان نیز ذکر می‌شدند؛ زیرا اعضای [[قبایل]] همپیمان ([[حلیف]]) یک مجموعه تلقی می‌شدند و [[انصار]] قبایل همپیمان یثرب بودند که سهمیه خاصی را از [[بیت‌المال]] [[شهر مدینه]] دریافت می‌کردند و در بخشی خاص از [[دیوان]] جای داشتند.<ref>الطبقات، ج ۳، ص۶، ۲۹۶.</ref> این واژه در مرحله بعد بیشتر در منابع نسب‌شناسانه و [[تاریخی]] انعکاس یافته و معادل واژه بنی‌قیله ([[اوس و خزرج]]) است. شاخصه اصلی این واژه در این دوره، شاخصه‌ای نَسَبی است <ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص۱۰۶؛ المعارف، ص۱۰۹؛ صبح الاعشی، ج ۶، ص۴۸.</ref> و گاه شامل [[اوسیان]] و [[خزرجیان]] مخالف [[دولت]] [[پیامبر]] یا کسانی که پیش از [[هجرت پیامبر]]، یثرب را ترک کرده بودند نیز می‌شود. به نظر می‌رسد در عصر تدوین متون تاریخی بیشتر به مفهومِ نَسَبی انصار توجه شده است و در کاربرد آن در گزارشها کمتر دقت شده است؛ به عنوان نمونه از انصاریان [[منافق]]، انصاریان [[نامسلمان]] [[عصر جاهلی]] و...
 
سخن گفته‌اند،<ref>اسدالغابه، ج ۱، ص۱۵۸؛ الاصابه، ج ۱، ص۳۱۳؛ المعجم الکبیر، ج ۱، ص۲۷۶.</ref> ازاین‌رو برخی [[پژوهشگران]] معاصر از جمله مونتگمری وات، نیز انصار را معادل [[اوس]] و [[خرج]] می‌دانند.
 
مشخص نیست آیا در آغاز حضور پیامبر در یثرب معیاری برای [[انصاری]] شدن وجود داشته یا نه؛ زیرا در آن دوره همه یثربیان به [[نصرت پیامبر]] نیآمدند و افزون بر این، [[میزان]] و اهمیت [[نصرت]] کسانی که در دایره انصار قرار می‌گرفتند به یک اندازه نبود. آمار انصار از سالی به سال دیگر و از تیره‌ای به تیره دیگر تفاوت می‌کرد؛ لذا می‌توان انصار را نیز همچون [[مهاجران]] به انصاریان نخست و انصاریان واپسین تفکیک کرد. در منابع، این تقسیم‌بندی درباره مهاجران وجود دارد و شاخصه‌هایی هم برای تفاوت مهاجران نخستین و مهاجران متأخر تعیین کرده‌اند؛ اما در مورد انصار چنین تقسیمی مطرح نشده، هر چند در [[قرآن]] بدان تصریح شده است: «والسّـبِقونَ الاَوَّلونَ مِنَ... الاَنصارِ والَّذینَ اتَّبَعوهُم بِاِحسـنٍ..». ([[توبه]] / ۹، ۱۰۰)؛ همچنین می‌توان اشاره کرد که انصار در سالهای نخستین [[هجرت]] بخش عمده [[جمعیت]] [[مسلمانان]] را تشکیل می‌دادند در حالی که به مرور و با [[گسترش اسلام]] در شبه جزیره در سالهای واپسین [[حیات پیامبر]] به اقلیتی در میان مسلمانان تبدیل شده بودند، از این رو [[پیامبر]] سفارش [[انصار]] را در بیانات خود به مسلمانان کرده بود.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[انصار (مقاله)|مقاله «انصار»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص.</ref>
 
==[[مهاجران]] و انصار==
با [[هجرت پیامبر]] به یثرب و تبدیل آن به تنها پایگاه [[امن]] [[اسلامی]] در منطقه، [[سیر]] آرام [[مهاجرت]] به این [[شهر]] آغاز گردید؛ اما روند آن پس از [[جنگ خندق]] (دوره تثبیت)، [[شتاب]] یافت، ازاین‌رو در دوره نخست [[مدنی]] (۵ سال نخستین) شمار مهاجران اندک بود که بخشی از آنها مکّی و بخشی [[صحرانشین]] بودند.<ref>_۲۱. Ency clopedia of Islam Al - Ansar.</ref>[[اصحاب]] صفّه)[[انصار]] به نوعی مهاجران را همچون افراد خودی پذیرفتند و کاستیهایشان را جبران کردند و زمینه ادامه [[حیات]] آنها را در یثرب فراهم کردند. پیش از آنکه پیامبر در هجرت خود به یثرب برسد بسیاری از مهاجران مجرد در منطقه [[قبا]] و در [[خانه]] [[کلثوم]] بن هَدم که به [[بیت]] العزّاب <ref>الطبقات، ج۱، ص۲۳۳؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۱۰۶.</ref> (خانه مجردان) مشهور شد مستقر شده بودند؛ اما با ساخته شدن [[مسجد]] و بنای صفّه، آنجا مهمانسرای مهاجران مجرد گردید و انصاریان کمکهای غذایی خود را به آنجا می‌فرستادند: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اَنفِقوا مِن طَیِّبـتِ ما کَسَبتُم ومِمّا اَخرَجنا لَکُم مِنَ الاَرضِ ولا تَیَمَّموا الخَبیثَ مِنهُ تُنفِقونَ ولَستُم بِـ ٔ خِذیهِ اِلاّ اَن تُغمِضوا فیهِ واعلَموا اَنَّ اللّهَ غَنِیٌّ [[حَمید]]». (بقره / ۲، ۲۶۷) در این [[آیه]] از [[مؤمنان]] خواسته شده از محصولات مرغوب خود [[انفاق]] کنند و بدانها گوشزد شده که [[خداوند]] از شما [[بی‌نیاز]] است. به [[روایت]] سدّی این آیه درباره انصار و کمکهای آنها نازل شده است.<ref>اسباب النزول، ص۵۶.</ref> اما برخی مهاجران به ویژه [[قریشیان]] در میان تیره‌های گوناگون [[انصاری]] [[توزیع]] شدند و انصاریان در [[رقابت]] با همدیگر، براساس قرعه [[حمایت]] از خانواده‌های [[مهاجر]] را بر عهده می‌گرفتند.<ref>الطبقات، ج ۱۳، ص۳۹۶.</ref> برخی خانواده‌های مهاجر نیز که پیش از [[هجرت]] با [[مردم یثرب]] ارتباط داشتند نزد آشنایان خود رفتند و در [[خانه]] و کاشانه آنان مستقر شدند.<ref>الطبقات،، ج ۳، ص۱۷۴.</ref>[[انصار]] [[دارایی]][[خانه]] خود را در [[اختیار]] [[مهاجران]] قرار می‌دادند <ref>الطبقات،، ج ۳، ص۵۲۳.</ref> و آنان را در محصولات [[کشاورزی]] خود [[شریک]] کردند و برخی از آنان زمینهای پیرامون منازل مسکونی خود را به [[پیامبر]] بخشیدند.<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص۳۱۸.</ref> روابط میان [[انصار]] و مهاجران با [[پیمان برادری]] که پیامبر میان حدود ۴۵ [[انصاری]] و ۴۵ مهاجر بست تقویت گردید.<ref>الطبقات، ج۱،ص۲۳۸؛ ج۳،ص۲۲؛ انساب‌الاشراف، ج ۱، ص۳۱۹.</ref> به [[درستی]] نمی‌توان گفت [[اخوت]] چون حِلف یا وِلاء، مهاجران را به انصار پیوند می‌داد یا نه. شاید [[ارث]] بردن مهاجر از [[برادر]] انصاری خود نشان دهد که در آغاز همین‌گونه بوده است؛ امّا منابع نیز کمتر از مهاجری نام می‌برند که از برادر انصاری خود ارث برده باشد. البته [[محدثان]] به این امر اشاره می‌کنند و معتقدند این [[حکم]] با [[آیات قرآنی]] [[لغو]] شده است. [[آیه]] ذیل در خطاب به انصار چنین می‌گوید: «والَّذینَ ءامَنوا مِن بَعدُ وهاجَروا وجـهَدوا مَعَکُم فَاُولکَ مِنکُم واولُوا الاَرحامِ بَعضُهُم اَولی بِبَعضٍ فی کِتـبِ اللّهِ اِنَّ اللّهَ بِکُلِّ شَی‌ءٍ [[عَلیم]] = و کسانی که پس از آن [[ایمان]] آورده و هجرت کرده و همراه شما [[جهاد]] کرده‌اند، از شما هستند. در [[کتاب خدا]] [[خویشاوندان]] به یکدیگر (در ارث) سزاوارترند. [[خداوند]] به همه چیز [[آگاه]] است». ([[انفال]] / ۸، ۷۵) بررسی تمامی [[جنگ‌های پیامبر]] به خوبی نشان می‌دهد که مهاجران نه همراه با [[برادران]] انصاری خود، که در یگان ویژه مهاجران و به صورت مجزّا [[سازماندهی]] شده‌اند.<ref>المغازی، ج۱، ص۵۸، ۲۱۵، ۶۴۹؛ ج۲، ص۷۱۰، ۸۲۰ ـ ۸۲۱، ۸۹۵، ۹۹۶.</ref> [[حمایت مالی]] و معیشتی انصار از مهاجران تا [[سال چهارم هجری]] ادامه یافت. در آن سال [[بنی‌نضیر]] از [[مدینه]] [[تبعید]] شدند و [[اراضی]] مرغوب و آبهای آنها بنا به [[حکم]] [[قرآن]] به [[مالکیت]] [[پیامبر]] درآمد و آن حضرت از [[انصار]] خواست یکی از دو گزینه را [[انتخاب]] کنند: نخست آنکه روابط [[مهاجران]] و انصار همچنان باقی بماند و بخشی از زمینهای بنی‌نضیر در میان مهاجران و انصار [[توزیع]] شود و دوم آنکه بخشی از این زمینها در میان مهاجران توزیع شود و در مقابل، مهاجران آنچه از انصار دریافت کرده‌اند یا از [[منافع]] آن بهره می‌برند بدانها پس دهند؛ امّا انصار از پیامبر خواستند آن اراضی را در میان مهاجران تقسیم کند و مهاجران نیز همچنان در [[اموال]] آنها [[شریک]] بمانند.<ref>تاریخ المدینه، ج ۲، ص۴۸۹.</ref> به گزارش [[آیه]] نهم [[حشر]] / ۵۹، در این صحنه انصار در [[دل]] خود هیچ [[احساس]] تمایلی به اموالی که به مهاجران داده شد ندارند و مهاجران را [[دوست]] دارند و آنان را بر خود ترجیح می‌دهند. کسانی که از [[آزمندی]] نفس خویش در امان‌اند [[رستگار]] خواهند بود: «والَّذینَ تَبَوَّءُو الدّارَ والایمـنَ مِن قَبلِهِم یُحِبّونَ مَن هاجَرَ اِلَیهِم ولا یَجِدونَ فی صُدورِهِم حاجَةً مِمّا اوتوا ویُؤثِرونَ عَلی اَنفُسِهِم ولَو کانَ بِهِم خَصاصَةٌ ومَن یوقَ شُحَّ نَفسِهِ فَاُولکَ هُمُ المُفلِحون». پیامبر در گزارشی [[رفتار]] انصار با مهاجران را به [[محبت]] [[والدین]] به فرزندشان [[تشبیه]] کرده است.<ref>الآحاد والمثانی، ج ۳، ص۳۹۳؛ المستدرک، ج ۴، ص۸۳.</ref> شبیه به این تعبیر در گزارش [[عباس عموی پیامبر]] از [[جنگ حنین]] وجود دارد. براساس این گزارش زمانی که همه در [[حال]] [[فرار]] بودند چون به خواست پیامبر {{صل}}[[انصار]] فراخوانده شدند، همچون توجه مادر به ندای [[فرزندی]] که به خطر افتاده، به ایشان توجه کردند.<ref>الطبقات، ج ۴، ص۱۸؛ المصنف، ج ۵، ص۳۸۰.</ref> در گزارشهای دیگری هم آمده که مهاجران با [[مشاهده]] رفتار انصار از آن بابت نگران شده بودند که آنان همه [[اجر]] [[الهی]] را به خود اختصاص دهند.<ref>تاریخ‌المدینه، ج ۲، ص۴۹۰.</ref> به‌رغم [[پشتیبانی]][[انصار]] از [[مهاجران]] گاه تنشهایی هم میان برخی مهاجران و برخی از [[انصار]] به ویژه کسانی که متهم به [[نفاق]] بودند روی می‌داد؛ در [[نبرد]] [[بنی‌مصطلق]] در [[سال ششم هجری]] برخوردهایی میان برخی مهاجران و انصار دیده شد که به [[تدبیر]] [[پیامبر]] {{صل}} برطرف شد. در آن [[کارزار]] که فردی از مهاجران با یکی از انصار برخورد تندی کرد، عبدالله بن اُبیّ [[انصاری]] با [[ضرب‌المثل]]«سگت را چاق کن تا تو را بخورد» انصار را بر اثر حمایتهایشان از پیامبر و مهاجران [[سرزنش]]، و [[تهدید]] کرد که اقدامات لازم پس از بازگشت به [[مدینه]] انجام خواهد شد.<ref>الطبقات، ج ۴، ص۲۶۰؛ تاریخ‌المدینه، ج ۱، ص۳۷۴ـ۳۵۱؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص۲۶۰ ـ ۲۶۱.</ref> در پی این حادثه آیاتی از [[سوره منافقون]] نازل گردید.<ref>مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص۴۴۲.</ref>
 
[[آیات]] ۷ تا ۱۰ این [[سوره]] نشان می‌دهد که چگونه برخی انصار نسبت به [[حمایت]] دیگر انصاریان از مهاجران[[سخن]] به [[اعتراض]] می‌گشایند و از انصار می‌خواهند از حمایت مهاجران[[دست]] بردارند تا از اطراف پیامبر پراکنده شوند، ضمن آنکه مهاجران را تهدید کردند تا پس از بازگشت به مدینه آنان را از [[شهر]] بیرون خواهند کرد. [[خداوند]] پاسخ به این عده [[مؤمنان]] را به [[پایداری]] فرا می‌خواند و از ایشان می‌خواهد به [[انفاق]] و حمایت خود ادامه دهند تا در شمار [[صالحان]] جای گیرند. «هُمُ الَّذینَ یَقولونَ لا تُنفِقوا عَلی مَن عِندَ رَسولِ اللّهِ حَتّی یَنفَضّوا ولِلّهِ خَزانُ السَّمـوتِ والاَرضِ ولـکِنَّ المُنـفِقینَ لایَفقَهون * یَقولونَ لـَن رَجَعنا اِلَی المَدینَةِ لَیُخرِجَنَّ الاَعَزُّ مِنها الاَذَلَّ ولِلّهِ العِزَّةُ ولِرَسولِهِ ولِلمُؤمِنینَ ولـکِنَّ المُنـفِقینَ لا یَعلَمون * یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تُلهِکُم اَمولُکُم ولا اَولـدُکُم عَن ذِکرِ اللّهِ ومَن یَفعَل ذلِکَ فَاُولکَ هُمُ الخـسِرون * واَنفِقوا مِن ما رَزَقنـکُم مِن قَبلِ اَن یَأتِیَ اَحَدَکُمُ المَوتُ فَیَقولَ رَبِّ لَولا اَخَّرتَنی اِلی اَجَلٍ قَریبٍ فَاَصَّدَّقَ واَکُن مِنَ الصّــلِحین».<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[انصار (مقاله)|مقاله «انصار»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص.</ref>
 
 
==[[انصار]] و [[پیامبر]]==
درباره [[حمایت]] انصار از پیامبر هم گزارشهای متعدد و متنوعی وجود دارد؛ [[ابوایوب انصاری]] تا ساخته شدن [[مسجد]] چند ماه یک طبقه از [[خانه]] خود را در [[اختیار]] پیامبر نهاد. در این مدت انصاریانی چون [[سعد بن عباده]]، سعد بن مُعاذ، [[عمارة بن حزم]] و [[ابوایوب]] برای پیامبر غذا می‌فرستادند.<ref>الطبقات، ج ۸، ص۱۶۳.</ref> [[حارثة]] بن‌نعمان چند خانه به ایشان داد که برخی [[زنان]] و نیز دخترش [[فاطمه]] علیهاالسلام و دامادش علی {{ع}} در آن مستقر بودند. زنان انصاریِ [[همسایه]] پیامبر، برای ایشان و همسرانش شیر می‌فرستادند <ref>الطبقات، ج ۱، ص۴۰۲.</ref> و برخی از آنان که [[زندگی ساده]] پیامبر را دیدند برایشان رختخواب و [[لباس]] بافتنی تهیه کردند.<ref>الطبقات، ج ۱، ص۳۶۰.</ref> برخی هم [[فرزندان]] خود را به خدمتکاری نزد ایشان فرستاده و برای شیردهی به ابراهیم ـ [[فرزند پیامبر]] {{صل}} با یکدیگر [[رقابت]] می‌کردند.<ref>الطبقات، ج ۱، ص۱۳۶، ۱۷۷.</ref> از طرف دیگر انصار علاقه خاصی به پیامبر داشتند؛ به عنوان نمونه در [[جنگ احد]] زمانی که [[جان]] پیامبر به خطر افتاد و به مدافعان خود [[وعده]] [[بهشت]] می‌داد تنها انصاریان در [[دفاع از پیامبر]] به استقبال [[شهادت]] رفتند که مایه [[گلایه]] پیامبر از عمده [[مهاجران]] شد.<ref>صحیح مسلم، ج۵، ص۱۷۸؛ سنن بیهقی، ج۹، ص۴۴.</ref> در [[توزیع]] [[غنایم]] قابل توجه حنین نیز، [[عشق]] به پیامبر آنان را از توجه به غنایم بازداشت؛ زمانی که به انصار چیزی داده نشد و پیامبر به آنها گفت: بگذارید تازه [[مسلمانان]][[قریش]] [[مکه]] با غنایم باز گردند. <ref>صحیح البخاری، ج ۵، ص۱۲۲؛ الارشاد، ج ۱، ص۱۴۶.</ref> پیامبر در ادامه همین سخن چون انصار را [[راضی]] دید فرمود: اگر همه [[مردم]] به سویی روند و انصار به سوی دیگر همانا من با انصار خواهم بود.<ref>صحیح البخاری، ج ۵، ص۱۲۲؛ الارشاد، ج ۱، ص۱۴۶.</ref> این سخن نشان می‌دهد [[ایمان]] و [[عمل]]انصار نزد پیامبر در اواخر [[حیات]] ایشان از چه اعتباری برخوردار بوده است. وی سپس مسلمانان را سفارش کرد تا پس از او به آنان [[نیکی]] کنند <ref>الطبقات، ج ۲، ص۲۵۱.</ref> و [[دشمنی]] با آنها را [[نشانه نفاق]] دانست.<ref>الآحاد والمثانی، ج ۲، ص۳۲۸؛ سنن الترمذی، ج ۵، ص۳۷۱.</ref> [[جریر بن عبدالله]] می‌گوید:[[انصار]] چنان به [[پیامبر]] [[خدمت]] می‌کردند که [[حال]] هر یک از آنها را ببینم در خدمتش خواهم بود.<ref>صحیح البخاری، ج۳، ص۲۹۴؛ الاحاد والمثانی، ج۳، ص۳۶۴؛ السنن الکبری، ج ۵، ص۲۵۷.</ref> یکی از پیامدهای روابط تنگاتنگ پیامبر و [[انصار]] آن بود که ایشان بخش گسترده‌ای از [[میراث]] [[نبوی]] را در [[اختیار]] داشتند. به عنوان نمونه عمده کسانی که در [[زمان پیامبر]] [[قرآن]] را جمع کرده‌اند [[انصاری]] بودند که [[خلیفه دوم]] پس از [[فتح شام]] سه تن از ایشان را برای [[تعلیم]] قرآن به تازه [[مسلمانان]] بدانجا فرستاد.<ref>الطبقات، ج ۲، ص۳۵۵.</ref> بسیاری از [[مفتیان]] برجسته پس از پیامبر <ref>الطبقات، ج ۲، ص۳۵۰.</ref> انصاری بودند. [[فرزندان]] آنها هم [[فتوا]] می‌دادند.<ref>الطبقات، ج ۲، ص۳، ۲۸۳، ۳۷۹.</ref> در دوره [[تابعان]] همچنان ۱۲۰ انصاری به سؤالات [[دینی]] پاسخ می‌دادند.<ref>الطبقات، ج ۶، ص۱۱۰.</ref> [[ابن عباس]] عمده [[احادیث نبوی]] را نزد آنان یافته و از ایشان دریافت کرده است.<ref>الطبقات، ج ۲، ص۳۶۸.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[انصار (مقاله)|مقاله «انصار»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص.</ref>
 
==انصار پس از پیامبر==
بنا به [[روایت]] مشهوری پیامبر [[پیشگویی]] کرده بود که انصار پس از [[رحلت]] ایشان مورد [[بی‌مهری]] و تحت فشار قرار خواهند گرفت. در دوره [[خلفای راشدین]] [[منصب]] و سهم قابل توجهی از [[اداره امور]] به انصار واگذار نشد و بزرگ ایشان [[سعد بن عباده]] که با [[خلیفه]] وقت [[بیعت]] نکرده بود، به طرز مشکوکی در [[زمان]] [[خلافت عمر]] در [[حوران]] [[شام]] کشته شد.<ref>شرح نهج‌البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۷، ص۲۲۳؛ الاحتجاج، ج۱، ص۹۴؛ المستدرک، ج ۳، ص۲۵۲؛ المعجم الکبیر، ج ۶، ص۱۶؛ الطبقات، ج ۳، ص۶۱۸.</ref> بسیاری از انصار هم در [[جنگ‌های رِدّه]] (سالهای ۱۱ ـ ۱۲ [[هجری]]) کشته شدند.<ref>الاصابه، ج۱، ص۲۳۶؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۲۵؛ معرفة الصحابه، ج ۱، ص۴۷۰.</ref> نخستین حضور قابل توجه [[انصار]]، حضورشان در [[سپاه]] [[امیر مؤمنان]]،[[علی]]{{ع}} در [[نبرد جمل]] در [[سال ۳۶ هجری]] بود. براساس روایتهای گوناگون ۷۰۰ <ref>انساب الاشراف، ج ۳، ص۳۰.</ref> یا ۸۰۰ تن <ref> تاریخ ابن خیاط، ص۱۳۸.</ref> [[انصاری]] در آن [[نبرد]] حضور داشتند. [[حجاج بن غزیه انصاری]] از دیگر انصاریان خواسته بود بار دیگر [[نصرت]] خود را محقق سازند، همان‌گونه که نخستین بار [[پیامبر]] را نصرت دادند.<ref>اسد الغابه، ج ۲، ص۱۷۹.</ref> تقریبا همه انصار در [[سپاه علی]] {{ع}} در [[صفین]] و بر ضدّ [[معاویه]] شرکت کردند.<ref>النهایه، ج ۵، ص۲۰۶؛ ج ۴، ص۷۲؛ الفایق، ج ۳، ص۳۷۱.</ref>[[انصار]] در دوره [[امویان]] تحت فشار فراوان قرار گرفتند. در حملاتی که [[سپاهیان معاویه]] در اواخر [[خلافت]] امیر مؤمنان، علی {{ع}} به مناطق گوناگون کردند (غارات)، [[بسر بن ارطاة]] در رأس سپاه خود به [[مدینه]] آمد و پس از [[تحقیر]] انصار و درخواست [[خون عثمان]] از ایشان از جانب معاویه از آنها [[بیعت]] گرفت.<ref>تاریخ طبری، ج ۳، ص۱۵۳؛ البدایة والنهایه، ج ۷، ص۲۵۷؛ الکامل، ج ۳، ص۳۸۳.</ref> معاویه با اتخاذ سیاستهای ویژه، چون [[محروم]] کردن آنها از [[بیت‌المال]] <ref>تاریخ المدینه، ج ۱، ص۲۷۰؛ تاریخ دمشق، ج ۵۹، ص۱۶۹.</ref> انصار را با [[بحرانی]] [[مالی]] مواجه ساخت و داراییهای آنان را در برابر قیمت نازلی خرید،<ref>الامامة و السیاسه، ج ۱، ص۲۲۸.</ref> در نتیجه انصار در [[دوران معاویه]] دچار [[فقر]] شدند.<ref>الاستیعاب، ج ۳، ص۱۴۲۱.</ref> معاویه به هنگام [[مرگ]] به یزید سفارش کرد در صورت فراهم بودن زمینه مناسب از آنان [[انتقام]] گیرد و [[مسلم بن عقبه]] را [[مأمور]] این کار کند.<ref>تاریخ ابن خیاط، ص۱۸۲؛ تاریخ طبری، ج ۳، ص۳۵۹؛ تاریخ دمشق، ج ۵۸، ص۱۰۴.</ref> مسلم در [[فاجعه]] [[حرّه]] (۶۲ [[هجری]])، به [[فرمان]] یزید به [[کشتار]]، [[غارت]] و [[تجاوز]] گسترده‌ای دست زد <ref>الاتحاف، ص۱۷۳ ـ ۱۷۴؛ وفاءالوفاء، ج۱، ص۱۳۱.</ref> و سه [[روز]] [[شهر]] را در [[اختیار]] سپاه خود قرار داد <ref>الطبقات، ج۳، ص۵۰؛ تاریخ دمشق، ج۳۹، ص۳۵۰.</ref> و آنگاه با آنان به عنوان [[بردگان]] یزید [[بیعت]] کرد.<ref>تاریخ ابن‌خیاط، ص۱۸۳؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۳۷۹.</ref> در دوره [[عبدالملک]] (۷۴ [[هجری]])، حجاج سه ماه [[والی مدینه]] بود. وی در این مدت با [[انصار]] [[سرسختی]] نشان داد و آنان را [[قاتلان عثمان]] خواند و بر دست و گردن بزرگان [[انصاری]] بسان بردگان داغ نهاد.<ref>تاریخ طبری، ج ۳، ص۵۴۳؛ التحفة اللطیفه، ج ۱، ص۴۶۰؛ تاریخ الاسلام، ج ۵، ص۳۱۷ ـ ۳۱۸.</ref> [[قبایل]] و تیره‌های انصاری به مناطق متعددی [[مهاجرت]] کردند؛ کوچه‌ای در [[گرگان]]،<ref> تاریخ جرجان، ص۱۷۳.</ref> روستایی در حوالی [[بصره]] <ref>الفهرست، ص۲۹.</ref> و [[مسجد]] بزرگی در [[بغداد]]<ref>الطبقات، ج۷، ص۲۳۹؛ تاریخ بغداد، ج۶، ص۶.</ref> به نام انصار نامگذاری شده که می‌تواند حاکی از حضور انصار در آن مناطق باشد؛ همچنین منابع از حضور انصاریان در [[شهر]] [[ینبع]] در حاشیه [[دریای سرخ]]،<ref>معجم ما استعجم، ج ۲، ص۶۵۶.</ref> مَنفلوط [[مصر]] <ref>صبح الاعشی، ج ۱، ص۳۷۲.</ref> و [[اندلس]] <ref>فتح الباری، ج ۶، ص۳۹۰.</ref> خبر می‌دهد، چنان‌که سلسله [[بنی‌نصر]] یا بنی‌احمر که چند [[قرن]] در جنوب اندلس (غرناطه)[[حکم]] راندند انصاری تبارند.
 
در گذر [[تاریخ]] درباره [[نسب]] یا [[مناقب]] و [[فضایل]] انصار کتابهایی نگاشته شده است که از آن جمله می‌توان به منابع ذیل اشاره کرد: کتاب من شهد [[صفین]] مع علیّ من الأنصار از کلبی،<ref>الذریعه، ج ۲۲، ص۲۲۹.</ref> باب مناقب الأنصار در [[صحیح بخاری]]، کتاب نسب الانصار از [[عبدالله بن محمد]] انصاری مشهور به [[ابن القداح]]، <ref>الطبقات، ج ۳، ص۵۱۳؛ تاریخ بغداد، ج ۱۰، ص۶۲.</ref> کتاب [[فضائل]] الانصار از ابی داوود صاحب [[سنن]]،<ref>کشف الظنون، ج۲، ص۱۲۷۴.</ref> کتاب فضائل الانصار از [[قاضی]] [[ابوالبختری]]،<ref>الفهرست، ص۱۱۳؛ هدایة العارفین، ج ۲، ص۱۹۵.</ref> الاستبصار فی نسب الأنصار از ابن [[قدامه]] مقدسی،<ref>ایضاح المکنون، ج ۱، ص۷۰؛ هدیه‌العارفین، ج ۱، ص۴۵۹.</ref> نزهة الابصاربفضائل الانصار از ابی [[الحسن]] بکری،<ref>ایضاح المکنون، ج۲، ص۶۳۴؛ هدیة العارفین، ج۲، ص۲۳۹.</ref> [[جلاء]] الافکار فی مناقب الانصار از دباغ،<ref>هدیة العارفین، ج ۱، ص۵۲۶.</ref> مسارح الانظار فی [[انساب]] الانصار از [[سید]] جعفر اعرجی <ref>الذریعه، ج ۲۰، ص۳۷۶.</ref> و تحفة الاخیار فی [[فضائل]] الانصار از نورالدین [[انصاری]].<ref>معجم المؤلفین، ج ۱۳، ص۱۲۱.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[انصار (مقاله)|مقاله «انصار»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[ مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[انصار (مقاله)|مقاله «انصار»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۴''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش