بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
گاهی فردی کاری را انجام میدهد و آن کار پسندیده و ارزشمند است و [[ثواب]] فراوان دارد، اما اگر همان کار را فرد دیگری انجام دهد، نه تنها پسندیده و مطلوب نیست، بلکه انجام دهنده آن مستوجب ملامت و [[سرزنش]] است؛ مثلاً برای ساختن یک بیمارستان از [[مردم]] [[تقاضای کمک]] میشود، شخص کارگری مزد یک یا چند روزش را میبخشد. این عمل نسبت به او [[ایثار]] است و ثواب و [[حسنه]] دارد، اما اگر یک [[ثروتمند]] این مقدار کمک کند، نه تنها پسندیده نیست، بلکه در خور ملامت و مذمت و نکوهش است؛ با اینکه کار حرامی نکرده است. بنابراین ترک اولی ترک و انجام ندادن کاری توسط افراد خاصی است که توقع انجام آن عمل از آنان وجود داشت<ref>[[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن]]، ص ۴۳.</ref>. | گاهی فردی کاری را انجام میدهد و آن کار پسندیده و ارزشمند است و [[ثواب]] فراوان دارد، اما اگر همان کار را فرد دیگری انجام دهد، نه تنها پسندیده و مطلوب نیست، بلکه انجام دهنده آن مستوجب ملامت و [[سرزنش]] است؛ مثلاً برای ساختن یک بیمارستان از [[مردم]] [[تقاضای کمک]] میشود، شخص کارگری مزد یک یا چند روزش را میبخشد. این عمل نسبت به او [[ایثار]] است و ثواب و [[حسنه]] دارد، اما اگر یک [[ثروتمند]] این مقدار کمک کند، نه تنها پسندیده نیست، بلکه در خور ملامت و مذمت و نکوهش است؛ با اینکه کار حرامی نکرده است. بنابراین ترک اولی ترک و انجام ندادن کاری توسط افراد خاصی است که توقع انجام آن عمل از آنان وجود داشت<ref>[[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن]]، ص ۴۳.</ref>. | ||
== نمونههایی از [[ترک اولی]] در [[قرآن]] == | |||
در قرآن با واژههایی چون «[[عصیان]]» و «[[ظلم]]» از [[اعمال]] برخی [[پیامبران]] یاد شده و از [[استغفار]] آنها و بخشایش خدا، سخن آمده است که [[مفسران]] آنها را به ترک اولی [[تفسیر]] کردهاند. برخی از [[آیات قرآن]] در این زمینه و توضیحات مفسران درباره آنها به شرح زیر است: | |||
#کشتن [[مرد ]][[مصری]] توسط [[حضرت موسی]]: «([[موسی]]) گفت: پروردگارا! من به خویشتن [[ستم]] کردم مرا ببخش. پس [[خداوند]] او را بخشید» <ref>سوره قصص، آیه ۱۶.</ref>. در این [[آیه]] حضرت موسی{{ع}} به جهت کشتن شخصی،[[ استغفار]] میکند و به گفته قرآن، خداوند او را میآمرزد. در [[تفسیر نمونه]] آمده است مردی که توسط موسی کشته شد، از [[یاران]] [[فرعون]] و فردی [[ظالم]] بود و [[استحقاق]] کشتهشدن را داشت. به نوشته این کتاب، او در [[حال]] زورگفتن به مردی از [[بنیاسرائیل]] بود و حضرت موسی{{ع}} تنها یک مشت به او زد و قصد کشتن او را نداشت. <ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۴۲. </ref>. از این رو گناهی انجام نداده بود؛ اما این کار او ترک اولی بود؛ زیرا در آن شرایط بیاحتیاطی بود و موجب شد بیجهت به دردسر بیفتد. <ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۴۲، ۴۳.</ref>. | |||
#رها کردن [[رسالت]] توسط [[حضرت یونس]]: «و ذا النون [[[یونس]]] را (به یاد آور) در آن هنگام که [[خشمگین]] (از میان [[قوم]] خود) رفت و چنین میپنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت (امّا زمانی که در کام [[نهنگ]] فرو رفت) در آن ظلمتها صدا زد: جز تو معبودی نیست! منزّهی تو! من از [[ستمکاران]] بودم!» <ref>سوره انبیاء، آیه ۸۷.</ref>. این آیه به داستان حضرت یونس{{ع}} اشاره میکند که در آن حضرت یونس به جهت [[نافرمانی]] قومش آنها را ترک میکند و سپس از این کار پشیمان میشود، عمل خود را ظلم مینامد و [[توبه]] میکند. <ref>طباطبایی، المیزان،۱۴۱۷ق، ج۱۴، ص۳۱۴، ۳۱۵.</ref>.برخی از مفسران معتقدند که [[عمل]]حضرت یونس، واقعاً ظلم و [[گناه]] نبود و اینکه خدواند او را [[تنبیه]] کرد بدین سبب بود که او را [[تربیت]] کند تا حتی اعمالی که شبیه ظلم و گناه هستند هم انجام ندهد. <ref>طباطبایی، المیزان،۱۴۱۷ق، ج۱۴، ص۳۱۵.</ref>. در برخی تفاسیر دیگر نیز این [[عمل ]][[حضرت یونس]]{{ع}} [[ترک اولی]] دانسته شده است. <ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۴۸۵.</ref>. | |||
#خوردن میوه ممنوعه توسط [[حضرت آدم]]: قرآن میفرماید: «[[آدم]] به [[پروردگار]] خود [[عصیان]] ورزید و [[بیراهه]] رفت». <ref>سوره طه، آیه ۱۲۱.</ref>. برخی مفسران در [[تفسیر]] این [[آیه]] نوشتهاند: عصیان در لغت هر گونه خارج شدن از [[اطاعت خدا]] معنا میدهد. بنابراین تنها [[ترک واجبات]] را شامل نمیشود؛ بلکه ترک امور [[مستحب]] را نیز در بر میگیرد. در نتیجه عصیان حضرت آدم{{ع}} لزوما به معنای گناهکردن او نیست.<ref>طبرسی، مجمعالبیان، ۱۳۷۲، ج۷، ص۵۶.</ref> برخی دیگر در توضیح این آیه گفتهاند: [[امر و نهی]] گاه جنبه ارشادی دارد؛ مانند آنجا که [[پزشک]] بیمارش را به خوردن [[دارو]] دستور میدهد. در چنین موردی اگر [[بیمار]] به توصیه پزشک گوش ندهد، تنها به خود [[زیان]] وارد میکند. [[نهی]] [[خداوند]] از خوردن میوه ممنوع هم به معنای گناهبودن آن نبود؛ چراکه در آن [[زمان]] هنوز خداوند تکلیفی وضع نکرده بود؛ به این معنا بود که خوردن آن میوه موجب میشد آدم از [[بهشت]] بیرون رود و در [[زمین]] [[درد]] و [[رنج]] ببیند. <ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۳۲۳.</ref>. | |||
#[[قضا شدن نماز]][[ سلیمان]] هنگام سان دیدن سلیمان از اسبانی که برای [[جهاد در راه خدا]] آماده شده بودند و سرگرم شدن به آنها تا غروب کردن [[خورشید]] و قضا شدن نماز <ref>اطیب البیان فی تفسیر القرآن ، طیب، ۱۳۷۸ش.</ref> البته در این که [[نماز واجب]] از سلیمان [[قضا]] شده یا [[نماز نافله]] و یا این که [[خواندن نماز]] در اول وقتش از او فوت شده و این که [[خورشید پنهان]] شد یا اسبان از دید او پنهان شدهاند و در موارد دیگر میان [[مفسران]] [[اختلاف]] است. <ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه،۱۳۷۴ش، ج۱۹، ص۲۷۶؛ طبرسی، تفسیر مجمع البیان،۱۴۱۵ق، ج۸، ص۳۵۸.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |