←ادله عقلی نصب الهی امام
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
اعتقاد شیعه [[امامیه]] این است که بر [[خداوند متعال]] لازم است پس از [[پیامبر]] {{صل}} [[امام]] را [[نصب]] کند و این مطلب با دلایل عقلی و [[نقلی]] ثابت میگردد. از جمله، هر دلیلی که بر [[وجوب]] [[فرستادن پیامبران]] بیان شده، بر [[نصب امام]] نیز دلالت میکند و غیر آن دلائل. دلایل عقلی بر [[وجوب نصب امام]] بر خداوند متعال بسیار است که به چند دلیل اشاره میشود: | اعتقاد شیعه [[امامیه]] این است که بر [[خداوند متعال]] لازم است پس از [[پیامبر]] {{صل}} [[امام]] را [[نصب]] کند و این مطلب با دلایل عقلی و [[نقلی]] ثابت میگردد. از جمله، هر دلیلی که بر [[وجوب]] [[فرستادن پیامبران]] بیان شده، بر [[نصب امام]] نیز دلالت میکند و غیر آن دلائل. دلایل عقلی بر [[وجوب نصب امام]] بر خداوند متعال بسیار است که به چند دلیل اشاره میشود: | ||
# '''اختلال نظام معاش و معاد:''' [[امامت]] یعنی [[جانشینی رسول خدا]] {{صل}} در برپایی [[دین]] و [[نظم]] امور [[مسلمانان]] طبق [[قوانین الهی]]» و با توجّه به این تعریف واضح است که حسن معاش و [[معاد]] و [[انتظام]] امور مسلمانان جز به [[اجتماع]] و تمدّن تحقّق نخواهد یافت و محقّق شدن این انتظام، وابسته به [[قوانین]] [[عدل الهی]] است، در غیر این صورت هر کس به مقتضای خواهشهای نفسانی، متعرّض [[اموال]] و ناموس دیگران خواهد شد و [[هرج و مرج]] بزرگی روی خواهد داد و در اندک زمانی، رشته [[نظام اجتماعی]] از هم خواهد گسیخت. از سوی دیگر، قوانین شرع در هر عصری محتاج به حافظ و [[مفسّر]] و [[مبیّن]] است، تا از [[خطا]] و خلل و [[تغییر]] و [[تحریف]] مصون بمانند وگرنه همان [[لزوم]] [[اختلال نظام]] انسانها ـ در امر معاش و [[معاد]] ـ همچنان به حال خود باقی خواهد ماند. بیتردید ایجاد اختلال در [[واجبات]]، از جانب [[خداوند متعال]] علاوه بر [[دلایل نقلی]]، عقلاً نیز [[قبیح]] است، پس همان طور که بر خداوند، اخلال در اصل [[تکلیف]] و قوانین شرعی و نیز اخلال در مبعوث کردن نبی جایز نیست؛ به همین دلیل، اخلال در نصب وصی نیز جایز نیست و بلکه [[اختلال نظام]] بر اثر [[نصب]] نکردن [[وصی]]، شدیدتر و بیشتر است<ref>[[سید قاسم علیاحمدی|علیاحمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]]، ص ۱۰۹.</ref>. | # '''اختلال نظام معاش و معاد:''' [[امامت]] یعنی [[جانشینی رسول خدا]] {{صل}} در برپایی [[دین]] و [[نظم]] امور [[مسلمانان]] طبق [[قوانین الهی]]» و با توجّه به این تعریف واضح است که حسن معاش و [[معاد]] و [[انتظام]] امور مسلمانان جز به [[اجتماع]] و تمدّن تحقّق نخواهد یافت و محقّق شدن این انتظام، وابسته به [[قوانین]] [[عدل الهی]] است، در غیر این صورت هر کس به مقتضای خواهشهای نفسانی، متعرّض [[اموال]] و ناموس دیگران خواهد شد و [[هرج و مرج]] بزرگی روی خواهد داد و در اندک زمانی، رشته [[نظام اجتماعی]] از هم خواهد گسیخت. از سوی دیگر، قوانین شرع در هر عصری محتاج به حافظ و [[مفسّر]] و [[مبیّن]] است، تا از [[خطا]] و خلل و [[تغییر]] و [[تحریف]] مصون بمانند وگرنه همان [[لزوم]] [[اختلال نظام]] انسانها ـ در امر معاش و [[معاد]] ـ همچنان به حال خود باقی خواهد ماند. بیتردید ایجاد اختلال در [[واجبات]]، از جانب [[خداوند متعال]] علاوه بر [[دلایل نقلی]]، عقلاً نیز [[قبیح]] است، پس همان طور که بر خداوند، اخلال در اصل [[تکلیف]] و قوانین شرعی و نیز اخلال در مبعوث کردن نبی جایز نیست؛ به همین دلیل، اخلال در نصب وصی نیز جایز نیست و بلکه [[اختلال نظام]] بر اثر [[نصب]] نکردن [[وصی]]، شدیدتر و بیشتر است<ref>[[سید قاسم علیاحمدی|علیاحمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]]، ص ۱۰۹.</ref>. | ||
# '''اغراء به قبیح و منکرات:''' اگر [[امامت]] و [[خلافت]] از جانب [[خداوند]] نباشد باید بگوییم: - العیاذ بالله - [[حق تعالی]] [[امت]] را به کارهای ناپسند و [[قبیح]] و [[شرور]] و | # '''اغراء به قبیح و منکرات:''' اگر [[امامت]] و [[خلافت]] از جانب [[خداوند]] نباشد باید بگوییم: - العیاذ بالله - [[حق تعالی]] [[امت]] را به کارهای ناپسند و [[قبیح]] و [[شرور]] و منکرات، اغراء نموده و [[حجّت]] را بر بندگانش تمام نکرده است! زیرا [[خداوند]] عالم به مقتضای [[حکمت]] و [[مصلحت]] در بندگانش غرور و [[شهوت]] و میل به سوی کارهای ناپسند قرار داده است و [[بندگان]] نیز بر حسب طبیعت خویش، از انجام دادن [[طاعات]] و تحمّل [[مشقّت]] تکالیف عبادی گریزان هستند! [[عقل]] نیز به تنهایی در این زمینه راهگشا نیست و نمیتواند مستقلا بدون مؤیّد و موکّد [[الهی]] در [[انزجار]] بندگان کافی باشد بلکه انگیزههای [[شهوانی]] در بیشتر بندگان غالب بر انگیزههای [[عقلی]] است. چه بسا در صورت عدم [[نصب امام]] توسط [[خداوند]] عذر ایشان موجّه و [[حجت الهی]] ناتمام خواهد بود؛ البته این هر دو لازم (یعنی اغراء مکلّفین به [[قبایح]] و [[شهوات]] و منکرات و ناتمام بودن حجت الهی بر [[بندگان]]) عقلاً و شرعاً [[باطل]] است؛ زیرا «اغراء و واداشتن بندگان بر کارهای زشت» و «[[مجازات]] آنان بدون [[اتمام حجت]]» [[قبیح]] است و [[افعال]] [[حق تعالی]] از هر امر قبیحی منزّه است<ref>[[سید قاسم علیاحمدی|علیاحمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]]، ص ۱۱۴.</ref>. | ||
# '''[[قاعده لطف]]:''' خداوندِ [[حکیم]] تمام اموری را که برای رسیدن [[انسان]] به [[هدف آفرینش]] لازم است باید در [[اختیار]] او قرار دهد. از جمله این امور، [[بعثت پیامبران]] و [[نصب امام]] [[معصوم]] است، پس لازم است که [[خداوند]]، کسی را به [[رسالت]] بفرستد و در زمانی که [[رسول]] نیست، [[جانشین]] و امامی را به جای او نصب کند تا خلق، یله و رها به حال خود نباشند و از [[بیهودگی]] و پوچی [[نجات]] یابند و در جهت رسیدن به [[هدف خلقت]] تلاش کنند، در غیر این صورت لازم میآید [[خداوند]] نقض غرض کرده باشد و این کار از [[حکیم]]، [[قبیح]] و صدورش محال است<ref>{{عربی|قال المحقّق الطوسی: الإمام لطف، فیجب نصبه علی الله تحصیلاً للغرض}}. تجرید الاعتقاد، الامامه، المسئلة الأولی، ص۳۶۲.</ref>.<ref>[[سید قاسم علیاحمدی|علیاحمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]]، ص ۱۱۷.</ref> | # '''[[قاعده لطف]]:''' خداوندِ [[حکیم]] تمام اموری را که برای رسیدن [[انسان]] به [[هدف آفرینش]] لازم است باید در [[اختیار]] او قرار دهد. از جمله این امور، [[بعثت پیامبران]] و [[نصب امام]] [[معصوم]] است، پس لازم است که [[خداوند]]، کسی را به [[رسالت]] بفرستد و در زمانی که [[رسول]] نیست، [[جانشین]] و امامی را به جای او نصب کند تا خلق، یله و رها به حال خود نباشند و از [[بیهودگی]] و پوچی [[نجات]] یابند و در جهت رسیدن به [[هدف خلقت]] تلاش کنند، در غیر این صورت لازم میآید [[خداوند]] نقض غرض کرده باشد و این کار از [[حکیم]]، [[قبیح]] و صدورش محال است<ref>{{عربی|قال المحقّق الطوسی: الإمام لطف، فیجب نصبه علی الله تحصیلاً للغرض}}. تجرید الاعتقاد، الامامه، المسئلة الأولی، ص۳۶۲.</ref>.<ref>[[سید قاسم علیاحمدی|علیاحمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]]، ص ۱۱۷.</ref> | ||
# '''برهان عنایت:''' برهان عنایت از دلایل عقلی [[نصب امام]] است که [[فلاسفه]] و عرفا دربارهاش بحث کردهاند. عنایت یعنی اعتنا و اهتمام به اینکه [[نظام تکوین]] و [[تشریع]] از هر جهت، احسن (بهترین) باشد. پس عنایت [[علمی]] [[خداوند]]، [[علم خداوند]] به ذاتش است که صدور و [[آفرینش]] با آن تحقق مییابد، و عنایت در مقام فعل و چگونگی [[مخلوقات]]، به معنای پیدایی مخلوقات و [[جهان آفرینش]]، بر اساس علم الهی و «[[نظام احسن]]» است. بنابراین عنایت، از صفات [[فعل خداوند]] شمرده میشود<ref>تعلیقة علی النهایة الحکمة، محمدتقی مصباح یزدی، ص۴۶۲.</ref>. عنایت در این نوشتار در معنای دومش به کار میرود؛ یعنی وجود و [[نصب امام]] در استواری و استحکام نظام تکوین و تشریع، ضروری است<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]]، ص ۱۳۲.</ref>. | # '''برهان عنایت:''' برهان عنایت از دلایل عقلی [[نصب امام]] است که [[فلاسفه]] و عرفا دربارهاش بحث کردهاند. عنایت یعنی اعتنا و اهتمام به اینکه [[نظام تکوین]] و [[تشریع]] از هر جهت، احسن (بهترین) باشد. پس عنایت [[علمی]] [[خداوند]]، [[علم خداوند]] به ذاتش است که صدور و [[آفرینش]] با آن تحقق مییابد، و عنایت در مقام فعل و چگونگی [[مخلوقات]]، به معنای پیدایی مخلوقات و [[جهان آفرینش]]، بر اساس علم الهی و «[[نظام احسن]]» است. بنابراین عنایت، از صفات [[فعل خداوند]] شمرده میشود<ref>تعلیقة علی النهایة الحکمة، محمدتقی مصباح یزدی، ص۴۶۲.</ref>. عنایت در این نوشتار در معنای دومش به کار میرود؛ یعنی وجود و [[نصب امام]] در استواری و استحکام نظام تکوین و تشریع، ضروری است<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]]، ص ۱۳۲.</ref>. |