←احقاق حق در چارچوب عدل
(←پانویس) |
|||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
===احقاق حق در چارچوب عدل=== | ===احقاق حق در چارچوب عدل=== | ||
{{همچنین|عدل}} | {{همچنین|عدل}} | ||
از نظر آموزههای وحیانی قرآن، [[حق]] همان ثابت [[ازلی]] و [[ابدی]] است که ما از آن [[به نام خدا]] یاد میکنیم. اگر [[انسان]] در [[انفس]] و [[آفاق]] نظردقیق [[علمی]] نماید، این مطلب برایش روشن میشود که حق مطلق [[خدا]] است.<ref>{{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}} «به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref> بنابراین، جز [[حق تعالی]] کسی حق مطلق نیست. همچنین از نظر قرآن، چیزی [[نصیبی]] از [[حق]] میبرد که نسبتی با [[حق تعالی]] داشته باشد؛ زیرا خاستگاه هر حقی همان حق تعالی است.<ref>{{متن قرآن|أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ} «پس آیا کسی که از سوی پروردگارش برهانی دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست؛ و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است، (مانند کسی است که چنین نیست)؟ آنان (که اهل بینشاند) به آن ایمان دارند و از دستهها (ی مشرکان) هر کس بدان کفر ورزد آتش (دوزخ) وعدهگاه اوست پس نسبت به آن در تردید مباش که آن (کتاب) از سوی پروردگار تو راستین است اما بیشتر (این) مردم ایمان نمیآورند» سوره هود، آیه ۱۷؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ حَقَّتْ عَلَيْهِمْ كَلِمَتُ رَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ}} «بیگمان کسانی که فرمان (عذاب) پروردگارت بر آنان به حقیقت پیوسته است ایمان نمیآورند؛» سوره یونس، آیه ۹۶؛ {{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ}} «بلکه میگویند که آن را خود بربافته است؛ نه بلکه آن (قرآن) از پروردگار تو، راستین است تا گروهی را که پیش از تو بیمدهندهای برای آنان نیامده بود بیم دهی، باشد که رهیاب گردند» سوره سجده، آیه ۳.</ref> بنابراین، اگر نسبتی میان چیزی با [[خدا]] برقرار نباشد، آن چیز [[باطل]] و هیچ است که هم اینک نیز اثری ندارد.<ref>{{متن قرآن|بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ}} «بلکه، راستی را بر ناراستی میافکنیم که آن را درهم میشکند؛ و خود ناگهان از میان میرود و وای بر شما! از آنچه (در چگونگی خداوند) وصف میکنید» سوره انبیاء، آیه ۱۸.</ref> | از نظر آموزههای وحیانی قرآن، [[حق]] همان ثابت [[ازلی]] و [[ابدی]] است که ما از آن [[به نام خدا]] یاد میکنیم. اگر [[انسان]] در [[انفس]] و [[آفاق]] نظردقیق [[علمی]] نماید، این مطلب برایش روشن میشود که حق مطلق [[خدا]] است.<ref>{{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}} «به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref> بنابراین، جز [[حق تعالی]] کسی حق مطلق نیست. همچنین از نظر قرآن، چیزی [[نصیبی]] از [[حق]] میبرد که نسبتی با [[حق تعالی]] داشته باشد؛ زیرا خاستگاه هر حقی همان حق تعالی است.<ref>{{متن قرآن|أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ}} «پس آیا کسی که از سوی پروردگارش برهانی دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست؛ و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است، (مانند کسی است که چنین نیست)؟ آنان (که اهل بینشاند) به آن ایمان دارند و از دستهها (ی مشرکان) هر کس بدان کفر ورزد آتش (دوزخ) وعدهگاه اوست پس نسبت به آن در تردید مباش که آن (کتاب) از سوی پروردگار تو راستین است اما بیشتر (این) مردم ایمان نمیآورند» سوره هود، آیه ۱۷؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ حَقَّتْ عَلَيْهِمْ كَلِمَتُ رَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ}} «بیگمان کسانی که فرمان (عذاب) پروردگارت بر آنان به حقیقت پیوسته است ایمان نمیآورند؛» سوره یونس، آیه ۹۶؛ {{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ}} «بلکه میگویند که آن را خود بربافته است؛ نه بلکه آن (قرآن) از پروردگار تو، راستین است تا گروهی را که پیش از تو بیمدهندهای برای آنان نیامده بود بیم دهی، باشد که رهیاب گردند» سوره سجده، آیه ۳.</ref> بنابراین، اگر نسبتی میان چیزی با [[خدا]] برقرار نباشد، آن چیز [[باطل]] و هیچ است که هم اینک نیز اثری ندارد.<ref>{{متن قرآن|بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ}} «بلکه، راستی را بر ناراستی میافکنیم که آن را درهم میشکند؛ و خود ناگهان از میان میرود و وای بر شما! از آنچه (در چگونگی خداوند) وصف میکنید» سوره انبیاء، آیه ۱۸.</ref> | ||
از آن جایی که خدا حق مطلق و خاستگاه هر حقی است؛ تحقق هر حقی با پیوند میان چیزی با [[خدا]] تحقق خواهد یافت. پس اگر هر چه این پیوند قویتر باشد یعنی [[اسماء و صفات]] [[الهی]] در آن چیز به تمام کمال تحقق یابد، آن چیزی از [[حقانیت]] صد در صدی برخوردار خواهد بود؛ و هر چیزی در این پیوند ضعیفتر باشد به همان [[میزان]] و درجه نیز حقانیت آن کاهش مییابد. این گونه است که درجه حقانیت هر چیزی به میزان پیوند آن چیز با [[حق تعالی]] مرتبط است. برخی از چیزها کمترین بهرهمندی را [[صفات الهی]] برده و کمترین سطح از پیوند را با خدا دارند؛ این چیزها هر چند که [[باطل]] مطلق نیستند، ولی حقانیت آنان چنان [[ضعیف]] است که در رتبه باطل نسبی در درجه عالی آن نشستهاند واز همین روست که به [[تسامح]] از آنها به باطل یاد میشود. | از آن جایی که خدا حق مطلق و خاستگاه هر حقی است؛ تحقق هر حقی با پیوند میان چیزی با [[خدا]] تحقق خواهد یافت. پس اگر هر چه این پیوند قویتر باشد یعنی [[اسماء و صفات]] [[الهی]] در آن چیز به تمام کمال تحقق یابد، آن چیزی از [[حقانیت]] صد در صدی برخوردار خواهد بود؛ و هر چیزی در این پیوند ضعیفتر باشد به همان [[میزان]] و درجه نیز حقانیت آن کاهش مییابد. این گونه است که درجه حقانیت هر چیزی به میزان پیوند آن چیز با [[حق تعالی]] مرتبط است. برخی از چیزها کمترین بهرهمندی را [[صفات الهی]] برده و کمترین سطح از پیوند را با خدا دارند؛ این چیزها هر چند که [[باطل]] مطلق نیستند، ولی حقانیت آنان چنان [[ضعیف]] است که در رتبه باطل نسبی در درجه عالی آن نشستهاند واز همین روست که به [[تسامح]] از آنها به باطل یاد میشود. |