قضاوت در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:
در [[فرهنگ اسلامی]]، با توجه به عادلانه بودن [[قوانین]]، برابری [[فرصت‌ها]] نیز هماره در نظر بوده است. [[علی]] {{ع}} درباره [[حضرت محمد]] {{صل}} اشاره دارد که او [[قانون]] برابر را برای [[جامعه]] به واسطه [[قرآن]]، ارمغان آورد: او موهومات طبقاتی را [[لغو]] کرد و [[مسلمانان]] را در مقابل قانون [[مقدس]] قرآن، بدون استثنا، مساوی و برابر قرار داد، [[توانگران]] خیره‌سر که از [[میراث]] دیگران سیم و زر اندوخته بودند و بر [[کارگران]] [[تهی‌دست]] و زحمت‌کش، آقایی می‌فروختند، نمی‌توانستند از موقعیت نامیمون خویش استفاده کنند<ref>سید علی‌نقی فیض‌الاسلام، ترجمه و شرح نهج البلاغه، خطبه‌ها، نامه‌ها و سخنان کوتاه امیرالمؤمنین {{ع}}، خطبه ۹۴، ص۲۸۲.</ref>.<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|عدالت سیاسی در قرآن کریم]]، ص ۲۵۰.</ref>
در [[فرهنگ اسلامی]]، با توجه به عادلانه بودن [[قوانین]]، برابری [[فرصت‌ها]] نیز هماره در نظر بوده است. [[علی]] {{ع}} درباره [[حضرت محمد]] {{صل}} اشاره دارد که او [[قانون]] برابر را برای [[جامعه]] به واسطه [[قرآن]]، ارمغان آورد: او موهومات طبقاتی را [[لغو]] کرد و [[مسلمانان]] را در مقابل قانون [[مقدس]] قرآن، بدون استثنا، مساوی و برابر قرار داد، [[توانگران]] خیره‌سر که از [[میراث]] دیگران سیم و زر اندوخته بودند و بر [[کارگران]] [[تهی‌دست]] و زحمت‌کش، آقایی می‌فروختند، نمی‌توانستند از موقعیت نامیمون خویش استفاده کنند<ref>سید علی‌نقی فیض‌الاسلام، ترجمه و شرح نهج البلاغه، خطبه‌ها، نامه‌ها و سخنان کوتاه امیرالمؤمنین {{ع}}، خطبه ۹۴، ص۲۸۲.</ref>.<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|عدالت سیاسی در قرآن کریم]]، ص ۲۵۰.</ref>


==[[ابن ادریس]] و [[تصدی]] [[شؤون]] [[قضاوت]]==
==[[ابن ادریس]] و تصدی شؤون [[قضاوت]]==
در دیدگاه [[فقهی]] [[ابن ادریس حلی]]، شؤون [[قضایی]] مهم‌ترین بخش [[امور حکومتی]] و بارزترین شاخص [[حاکمیت اسلام]] به شمار آمده است.
در دیدگاه [[فقهی]] [[ابن ادریس حلی]]، شؤون [[قضایی]] مهم‌ترین بخش امور حکومتی و بارزترین شاخص حاکمیت اسلام به شمار آمده است.
ابن ادریس تصدی قضاوت را برای واجد شرایط آن [[واجب کفایی]] دانسته و به استناد [[حدیث مشهور]]: [[خداوند]] هیچ امتی را که در میان آنان مردانی نباشند که [[حق]] [[ضعیف]] را بستاند، بر [[رستگاری]] نمی‌رساند<ref>مستدرک الوسائل، ج۴، ص۹۰۸.</ref> نظر برخی از [[محدثان]]<ref>السرائر، ج۲، ص۲۵ - ۲۴ و ۱۵۵-۱۵۳.</ref> را در اجتناب از آن توجیه می‌کند.
ابن ادریس تصدی قضاوت را برای واجد شرایط آن [[واجب کفایی]] دانسته و به استناد حدیث مشهور: [[خداوند]] هیچ امتی را که در میان آنان مردانی نباشند که [[حق]] [[ضعیف]] را بستاند، بر [[رستگاری]] نمی‌رساند<ref>مستدرک الوسائل، ج۴، ص۹۰۸.</ref> نظر برخی از [[محدثان]]<ref>السرائر، ج۲، ص۲۵ - ۲۴ و ۱۵۵-۱۵۳.</ref> را در اجتناب از آن توجیه می‌کند.
وی امر [[قضاوت]] را یکی از مصادیق بارز [[امر به معروف و نهی از منکر]] دانسته و آن را مشمول نظریة کلی در مورد [[اختیارات]] متصدیان [[فریضه]] امر به معروف و نهی از منکر به شمار آورده و با فرق‌گزاردن بین [[حکومت]] و قضاوت آن را دو مرحله‌ای کرده است.
وی امر [[قضاوت]] را یکی از مصادیق بارز [[امر به معروف و نهی از منکر]] دانسته و آن را مشمول نظریة کلی در مورد [[اختیارات]] متصدیان [[فریضه]] امر به معروف و نهی از منکر به شمار آورده و با فرق‌گزاردن بین [[حکومت]] و قضاوت آن را دو مرحله‌ای کرده است.
توضیح آنکه به [[اعتقاد]] [[ابن ادریس]] اظهارنظر نهایی در [[مخاصمات]]، و حل و فصل [[اختلاف‌ها]]، مرحله‌ای از حکومت و [[دادرسی]] و قضاوت عبارت از مرحله تنفیذ مقتضای حکومت و اجرای عملی [[رأی]] دادرسی است. [[ابن‌ادریس]] در دو جای کتاب خود به این نکته اشاره کرده است<ref>السرائر، ج۲، ص۲۵-۲۴ و ۱۵۵-۱۵۳.</ref>.
توضیح آنکه به [[اعتقاد]] [[ابن ادریس]] اظهارنظر نهایی در [[مخاصمات]]، و حل و فصل [[اختلاف‌ها]]، مرحله‌ای از حکومت و [[دادرسی]] و قضاوت عبارت از مرحله تنفیذ مقتضای حکومت و اجرای عملی [[رأی]] دادرسی است. [[ابن‌ادریس]] در دو جای کتاب خود به این نکته اشاره کرده است<ref>السرائر، ج۲، ص۲۵-۲۴ و ۱۵۵-۱۵۳.</ref>.
۱۱۲٬۳۴۹

ویرایش