رهبری سیاسی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۸: خط ۲۸:
{{اصلی|آیه اولی‌الامر}}
{{اصلی|آیه اولی‌الامر}}


[[آیه]] دیگری که می‌توان به وسیله آن [[شأن رهبری اجتماعی]] را [[اثبات]] کرد، [[آیه اولی‌الامر]] است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً}}<ref>«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولی‌الامر را. و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید؛ اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید. این [کار] برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است»، سوره نساء، آیه۵۹.</ref>. در متون تفسیری [[اهل سنت]]، دیدگاه‌های گوناگونی درباره مصداق یا مصادیق [[اولی‌الامر]] ارائه شده است که برخی از آنها عبارت‌اند از: [[حاکمان]] و [[زمامداران]] [[مسلمان]] و [[عادل]]<ref>محمود بن عمر زمخشری، الکشاف، ج۱، ص۵۲۴؛ عبدالله بن عمر بیضاوی، انوار التنزیل، ج۲، ص۸۰؛ عبدالرحمان بن ناصر آل سعدی، تيسير الكريم الرحمن، ج۲، ص۸۹؛ سید محمد طنطاوی، التفسير الوسيط للقران الكريم، ج۳، ص۱۹۱.</ref>، [[حاکمان]]، [[عالمان]]، [[ائمه]] و [[فرماندهان]] [[سریه‌ها]]<ref>نعمت الله بن محمود نخجوانی، الفواتح الالهية، ج۱، ص۱۵۷؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی، ج۳، ص۶۴؛ وهبة زحیلی، تفسير المنير، ج۵، ص۱۲۶.</ref>، [[علمای دین]]<ref>محمد بن محمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۳، ص۱۸۰.</ref>، متولی امور [[انسان]]، اعم از [[پدر]]، [[پیشوا]] و [[حاکم]]<ref>عبدالکریم خطيب، التفسير القرآنی للقرآن، ج۳، ص۸۲۱؛ احمد بن مصطفی مراغی، تفسير المراغی، ج۵، ص۷۲.</ref>، [[صحابه]]<ref>شاهفور بن طاهر اسفراینی، تاج التراجم، ج۲، ص۵۰۱؛ محمد بن طاهر بن عاشور، التحرير و التنوير، ج۴، ص۱۶۶.</ref> و [[اهل حل و عقد]]<ref>محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۴، ص۱۱۳؛ محمد رشید رضا، المنار، ج۵، ص۱۴۷.</ref>.  
[[آیه]] دیگری که می‌توان به وسیله آن [[شأن رهبری اجتماعی]] را [[اثبات]] کرد، [[آیه اولی‌الامر]] است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً}}<ref>«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولی‌الامر را. و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید؛ اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید. این [کار] برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است»، سوره نساء، آیه۵۹.</ref>. در متون تفسیری [[اهل سنت]]، دیدگاه‌های گوناگونی درباره مصداق یا مصادیق [[اولی‌الامر]] ارائه شده است که برخی از آنها عبارت‌اند از: [[حاکمان]] و [[زمامداران]] [[مسلمان]] و [[عادل]]<ref>محمود بن عمر زمخشری، الکشاف، ج۱، ص۵۲۴؛ عبدالله بن عمر بیضاوی، انوار التنزیل، ج۲، ص۸۰؛ عبدالرحمان بن ناصر آل سعدی، تيسير الكريم الرحمن، ج۲، ص۸۹؛ سید محمد طنطاوی، التفسير الوسيط للقران الكريم، ج۳، ص۱۹۱.</ref>، [[حاکمان]]، [[عالمان]]، [[ائمه]] و فرماندهان [[سریه‌ها]]<ref>نعمت الله بن محمود نخجوانی، الفواتح الالهية، ج۱، ص۱۵۷؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی، ج۳، ص۶۴؛ وهبة زحیلی، تفسير المنير، ج۵، ص۱۲۶.</ref>، [[علمای دین]]<ref>محمد بن محمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۳، ص۱۸۰.</ref>، متولی امور [[انسان]]، اعم از پدر، [[پیشوا]] و [[حاکم]]<ref>عبدالکریم خطيب، التفسير القرآنی للقرآن، ج۳، ص۸۲۱؛ احمد بن مصطفی مراغی، تفسير المراغی، ج۵، ص۷۲.</ref>، [[صحابه]]<ref>شاهفور بن طاهر اسفراینی، تاج التراجم، ج۲، ص۵۰۱؛ محمد بن طاهر بن عاشور، التحرير و التنوير، ج۴، ص۱۶۶.</ref> و [[اهل حل و عقد]]<ref>محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۴، ص۱۱۳؛ محمد رشید رضا، المنار، ج۵، ص۱۴۷.</ref>.  


در سوی مقابل، [[عالمان]] [[امامیه]] بر این باورند که [[خداوند متعال]] [[مسلمانان]] را به [[اطاعت]] مطلق از [[اولی‌الامر]] [[فرمان]] داده است. از‌این‌رو ایشان باید انسان‌هایی [[معصوم]] باشند؛ چراکه در غیر این صورت لازم می‌آید که [[خداوند]]، [[مسلمانان]] را به [[گناه]] امر کرده باشد. با توجه به آنچه [[گذشت]]، [[عالمان]] [[امامیه]]، «[[اولی‌الامر]]» را بر [[امامان معصوم]] تطبيق کرده‌اند<ref>برای نمونه، ر. ک: ابوالصلاح حلبی، الكافی فی الفقه، ص۹۳؛ شیخ طوسی، التبیان، ج۳، ص۲۳۶؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۱۰۱؛ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۴، ص۳۹۰؛ سید محمد حسين فضل الله، من وحی القرآن، ج۷، ص۳۲۴.</ref>. آنچه [[عالمان]] [[امامیه]] را در [[گزینش]] چنین دیدگاهی [[همراهی]] می‌کند، روایاتی است که برخی [[عالمان اهل سنت]] از [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} در [[تعیین]] مصداق این [[آیه]] [[نقل]] کرده‌اند؛ چنان‌که [[حاکم حسکانی]] ناقل [[روایات]] فراوانی بوده که براساس آنها [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]] {{صل}} این مفهوم را در آن دوران بر [[امام علی|امیرالمؤمنين]] {{ع}} منطبق کرده است<ref>عبيدالله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۸۹-۱۹۵.</ref>. یکی از مسائلی که در این [[آیه]] باید مورد توجه باشد، آن است که [[خداوند متعال]]، [[مردم]] را در چه حوزه‌ای به [[اطاعت]] از [[اولی‌الامر]] [[امر]] کرده است؟ به دیگر سخن، [[خداوند متعال]] چه مسئولیت‌هایی به ایشان داده که [[مردم]] در آن حوزه موظف به [[اطاعت]] از ایشان هستند؟ [[آیه]] ۵۹ [[سوره نساء]] به‌طور روشن به این مسئله نپرداخته است، با وجود این، با توجه به شواهد و قراین می‌توان به نکاتی در‌این‌باره دست یافت. چنان‌که گذشت، [[خداوند متعال]] [[مردم]] را به [[اطاعت]] از [[اولی‌الامر]] [[فرمان]] داده است. خود واژه «[[اولی‌الامر]]» نیز به معنای [[صاحبان امر]] است؛ بدین معنا که آنها [[فرمان]]، [[امر]]، کار و مسئولیتی بر عهده دارند. چنین حقیقتی گویای آن است که از جانب [[خداوند]]، [[مسئولیت]] یا مسئولیت‌هایی به ایشان واگذار شده است وگرنه [[فرمان]] به [[اطاعت]] از ایشان [[بیهوده]] بود. به دیگر سخن، [[خداوند متعال]] مقرر فرموده که مسئولیت‌هایی بر عهده ایشان باشد، آن‌گاه [[مردم]] را به [[اطاعت]] از ایشان در حوزه آن [[مسئولیت‌ها]] [[فرمان]] داده است. این استظهار با توجه به مقارنت امر به [[اطاعت]] از [[اولی‌الامر]] با [[اطاعت]] از [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} بیشتر روشن می‌شود؛ چراکه ایشان نیز از سوی [[خداوند]] مسئولیت‌هایی بر عهده دارد که [[مردم]] در آن حوزه [[مأمور]] به [[اطاعت]] از ایشان هستند. از همین‌جا می‌توان به این [[گمان]] نزدیک شد که چون امر به [[اطاعت]] از این دو در کنار هم و تنها با یک امر بوده، مسئولیت‌های آن دو نیز یک‌سان است؛ مگر آنکه دلیلی بر استثنای برخی [[مسئولیت‌ها]] اقامه شود. به دیگر سخن، معنا ندارد که متكلم [[حکیم]] امر به [[اطاعت]] از دو نفر را در [[کلامی]] واحد و با یک سیاق، صادر کند که هیچ سنخیتی از جهت [[مسئولیت]] ندارند. از‌این‌رو مسئولیت‌های [[پیامبر]] متوجه [[اولی‌الامر]] نیز می‌شود.
در سوی مقابل، [[عالمان]] [[امامیه]] بر این باورند که [[خداوند متعال]] [[مسلمانان]] را به [[اطاعت]] مطلق از [[اولی‌الامر]] [[فرمان]] داده است. از‌این‌رو ایشان باید انسان‌هایی [[معصوم]] باشند؛ چراکه در غیر این صورت لازم می‌آید که [[خداوند]]، [[مسلمانان]] را به [[گناه]] امر کرده باشد. با توجه به آنچه [[گذشت]]، [[عالمان]] [[امامیه]]، «[[اولی‌الامر]]» را بر [[امامان معصوم]] تطبيق کرده‌اند<ref>برای نمونه، ر. ک: ابوالصلاح حلبی، الكافی فی الفقه، ص۹۳؛ شیخ طوسی، التبیان، ج۳، ص۲۳۶؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۱۰۱؛ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۴، ص۳۹۰؛ سید محمد حسين فضل الله، من وحی القرآن، ج۷، ص۳۲۴.</ref>. آنچه [[عالمان]] [[امامیه]] را در [[گزینش]] چنین دیدگاهی [[همراهی]] می‌کند، روایاتی است که برخی [[عالمان اهل سنت]] از [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} در [[تعیین]] مصداق این [[آیه]] [[نقل]] کرده‌اند؛ چنان‌که [[حاکم حسکانی]] ناقل [[روایات]] فراوانی بوده که براساس آنها [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]] {{صل}} این مفهوم را در آن دوران بر [[امام علی|امیرالمؤمنين]] {{ع}} منطبق کرده است<ref>عبيدالله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۸۹-۱۹۵.</ref>. یکی از مسائلی که در این [[آیه]] باید مورد توجه باشد، آن است که [[خداوند متعال]]، [[مردم]] را در چه حوزه‌ای به [[اطاعت]] از [[اولی‌الامر]] [[امر]] کرده است؟ به دیگر سخن، [[خداوند متعال]] چه مسئولیت‌هایی به ایشان داده که [[مردم]] در آن حوزه موظف به [[اطاعت]] از ایشان هستند؟ [[آیه]] ۵۹ [[سوره نساء]] به‌طور روشن به این مسئله نپرداخته است، با وجود این، با توجه به شواهد و قراین می‌توان به نکاتی در‌این‌باره دست یافت. چنان‌که گذشت، [[خداوند متعال]] [[مردم]] را به [[اطاعت]] از [[اولی‌الامر]] [[فرمان]] داده است. خود واژه «[[اولی‌الامر]]» نیز به معنای [[صاحبان امر]] است؛ بدین معنا که آنها [[فرمان]]، [[امر]]، کار و مسئولیتی بر عهده دارند. چنین حقیقتی گویای آن است که از جانب [[خداوند]]، [[مسئولیت]] یا مسئولیت‌هایی به ایشان واگذار شده است وگرنه [[فرمان]] به [[اطاعت]] از ایشان [[بیهوده]] بود. به دیگر سخن، [[خداوند متعال]] مقرر فرموده که مسئولیت‌هایی بر عهده ایشان باشد، آن‌گاه [[مردم]] را به [[اطاعت]] از ایشان در حوزه آن [[مسئولیت‌ها]] [[فرمان]] داده است. این استظهار با توجه به مقارنت امر به [[اطاعت]] از [[اولی‌الامر]] با [[اطاعت]] از [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} بیشتر روشن می‌شود؛ چراکه ایشان نیز از سوی [[خداوند]] مسئولیت‌هایی بر عهده دارد که [[مردم]] در آن حوزه [[مأمور]] به [[اطاعت]] از ایشان هستند. از همین‌جا می‌توان به این [[گمان]] نزدیک شد که چون امر به [[اطاعت]] از این دو در کنار هم و تنها با یک امر بوده، مسئولیت‌های آن دو نیز یک‌سان است؛ مگر آنکه دلیلی بر استثنای برخی [[مسئولیت‌ها]] اقامه شود. به دیگر سخن، معنا ندارد که متكلم [[حکیم]] امر به [[اطاعت]] از دو نفر را در [[کلامی]] واحد و با یک سیاق، صادر کند که هیچ سنخیتی از جهت [[مسئولیت]] ندارند. از‌این‌رو مسئولیت‌های [[پیامبر]] متوجه [[اولی‌الامر]] نیز می‌شود.
خط ۳۴: خط ۳۴:
[[پیامبر خاتم|حضرت رسول]] {{صل}} مسئولیت‌های پرشماری داشته‌اند که برخی از آنها عبارت‌اند از: دریافت و [[ابلاغ وحی]]<ref>{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا * لِيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا}}، سوره جن، آیه۲۸-۲۶.</ref>، [[تبیین معارف]] [[دینی]]<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ}}، سوره آل‌عمران، آیه۱۶۴.</ref>، [[داوری]] میان [[مردم]]<ref>{{متن قرآن|فَلاَ وَرَبِّكَ لاَ يُؤْمِنُونَ حَتَّىَ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لاَ يَجِدُواْ فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسْلِيمًا}}، سوره نساء، آیه۶۵.</ref>، [[رهبری جامعه اسلامی]] و [[اجرای احکام]]<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ...}}، سوره نساء، آیه۸۳. درباره دلالت این آیه بر زعامت سیاسی، ر. ک: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۳۲۱.</ref>. آنچه در این میان استثنا می‌شود، [[شأن]] [[پیامبری]] (یا همان دریافت و [[ابلاغ وحی]] از سوی [[خداوند]]) است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۶۸.</ref>، اما دلیلی بر استثنای دیگر [[وظایف]] و [[شئون]] وجود ندارد. از‌این‌رو تمام مسئولیت‌های [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}}، از جمله [[زمامداری]] [[سیاسی]]، بر عهده [[اولی‌الامر]] نیز خواهد بود. این آموزه در [[روایات]] نیز بازتاب یافته است. برای نمونه، ابواليسع (از [[اصحاب]] [[امام صادق]] {{ع}}) در روایتی صحیح از ایشان خواست تا ارکان [[دین اسلام]] را که یک [[مسلمان]] باید به آنها [[معرفت]] و [[اعتقاد]] داشته باشد، به وی بشناساند. [[امام]] {{ع}} پس از بیان مواردی فرمودند: "...و [[ولایتی]] که [[خداوند متعال]] نسبت به آن امر کرده، [[ولایت]] [[خاندان محمد]] {{صل}} است".<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ج۲، ص۲۰ و ۲۱.</ref> ابواليسع پس از شنیدن [[سخن امام]]، خواستار دلیلی بر این مطلب شد. [[امام صادق]] {{ع}} [[آیه اولی‌الامر]] را دلیلی بر مدعای خود قرار داده، در ادامه فرمودند: "[[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} فرمودند: هرکس بمیرد؛ در حالی که [[امام]] خود را نشناخته باشد، به [[مرگ جاهلیت]] مرده است و [[ولایت امر]] با [[پیامبر]] و على {{عم}} بود و دیگران گفتند [[معاویه]] و پس از او [[حسن]] و [[حسین]] {{عم}} بوده است و دیگران نیز گفتند [[یزید بن معاویه]] و [[امام حسین|حسین بن علی]] {{ع}} بوده است؛ در حالی که مساوی نیستند... پس از آن على بن الحسين و [[محمد بن علی]] {{عم}} بودند و [[شیعه]] تا پیش از [[امام باقر]] {{ع}} [[مناسک]] [[حج]] و [[حلال و حرام]] خود را نمی‌شناختند تا آنکه [[امام باقر]] {{ع}} [[مناسک]] [[حج]] و [[حلال و حرام]] را برای آنها [[تبیین]] کرد"<ref> محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ج۲، ص۲۰ و ۲۱.</ref>.  
[[پیامبر خاتم|حضرت رسول]] {{صل}} مسئولیت‌های پرشماری داشته‌اند که برخی از آنها عبارت‌اند از: دریافت و [[ابلاغ وحی]]<ref>{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا * لِيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا}}، سوره جن، آیه۲۸-۲۶.</ref>، [[تبیین معارف]] [[دینی]]<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ}}، سوره آل‌عمران، آیه۱۶۴.</ref>، [[داوری]] میان [[مردم]]<ref>{{متن قرآن|فَلاَ وَرَبِّكَ لاَ يُؤْمِنُونَ حَتَّىَ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لاَ يَجِدُواْ فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسْلِيمًا}}، سوره نساء، آیه۶۵.</ref>، [[رهبری جامعه اسلامی]] و [[اجرای احکام]]<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ...}}، سوره نساء، آیه۸۳. درباره دلالت این آیه بر زعامت سیاسی، ر. ک: سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۳۲۱.</ref>. آنچه در این میان استثنا می‌شود، [[شأن]] [[پیامبری]] (یا همان دریافت و [[ابلاغ وحی]] از سوی [[خداوند]]) است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۶۸.</ref>، اما دلیلی بر استثنای دیگر [[وظایف]] و [[شئون]] وجود ندارد. از‌این‌رو تمام مسئولیت‌های [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}}، از جمله [[زمامداری]] [[سیاسی]]، بر عهده [[اولی‌الامر]] نیز خواهد بود. این آموزه در [[روایات]] نیز بازتاب یافته است. برای نمونه، ابواليسع (از [[اصحاب]] [[امام صادق]] {{ع}}) در روایتی صحیح از ایشان خواست تا ارکان [[دین اسلام]] را که یک [[مسلمان]] باید به آنها [[معرفت]] و [[اعتقاد]] داشته باشد، به وی بشناساند. [[امام]] {{ع}} پس از بیان مواردی فرمودند: "...و [[ولایتی]] که [[خداوند متعال]] نسبت به آن امر کرده، [[ولایت]] [[خاندان محمد]] {{صل}} است".<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ج۲، ص۲۰ و ۲۱.</ref> ابواليسع پس از شنیدن [[سخن امام]]، خواستار دلیلی بر این مطلب شد. [[امام صادق]] {{ع}} [[آیه اولی‌الامر]] را دلیلی بر مدعای خود قرار داده، در ادامه فرمودند: "[[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} فرمودند: هرکس بمیرد؛ در حالی که [[امام]] خود را نشناخته باشد، به [[مرگ جاهلیت]] مرده است و [[ولایت امر]] با [[پیامبر]] و على {{عم}} بود و دیگران گفتند [[معاویه]] و پس از او [[حسن]] و [[حسین]] {{عم}} بوده است و دیگران نیز گفتند [[یزید بن معاویه]] و [[امام حسین|حسین بن علی]] {{ع}} بوده است؛ در حالی که مساوی نیستند... پس از آن على بن الحسين و [[محمد بن علی]] {{عم}} بودند و [[شیعه]] تا پیش از [[امام باقر]] {{ع}} [[مناسک]] [[حج]] و [[حلال و حرام]] خود را نمی‌شناختند تا آنکه [[امام باقر]] {{ع}} [[مناسک]] [[حج]] و [[حلال و حرام]] را برای آنها [[تبیین]] کرد"<ref> محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ج۲، ص۲۰ و ۲۱.</ref>.  


از فضای [[روایت]] به خوبی به دست می‌آید که [[والیان امر]] یا همان [[اولی‌الامر]] افزون بر آنکه [[مسئولیت]] [[مرجعیت دینی]] [[جامعه]] را بر دوش دارند، [[زمامدار]] [[سیاسی]] [[جامعه]] نیز هستند. افزون بر آن، این مدعا که [[ولایت امر]] بر مسئله [[زمامداری]] [[جامعه]] منطبق است، از [[نامه]] [[امام علی|امیرالمؤمنین]] {{ع}} به [[معاویه]] نیز قابل استفاده است. ایشان در این [[نامه]] با [[سرزنش]] [[معاویه]]، نوشتند: از چه زمانی شما [[زمامداران]] [[ملت]] و [[والیان امر]] [[امت]] بودید؟ نه سابقه درخشانی در [[دین]]، و نه [[شرافت]] والایی در [[خانواده]] دارید<ref>نهج البلاغه، نامه ۱۰.</ref>.<ref>ر. ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص ۲۵۷ تا ۲۶۲.</ref>
از فضای [[روایت]] به خوبی به دست می‌آید که [[والیان امر]] یا همان [[اولی‌الامر]] افزون بر آنکه [[مسئولیت]] [[مرجعیت دینی]] [[جامعه]] را بر دوش دارند، [[زمامدار]] [[سیاسی]] [[جامعه]] نیز هستند. افزون بر آن، این مدعا که [[ولایت امر]] بر مسئله [[زمامداری]] [[جامعه]] منطبق است، از [[نامه]] [[امام علی|امیرالمؤمنین]] {{ع}} به [[معاویه]] نیز قابل استفاده است. ایشان در این [[نامه]] با [[سرزنش]] [[معاویه]]، نوشتند: از چه زمانی شما [[زمامداران]] [[ملت]] و [[والیان امر]] [[امت]] بودید؟ نه سابقه درخشانی در [[دین]]، و نه [[شرافت]] والایی در [[خانواده]] دارید<ref>نهج البلاغه، نامه ۱۰.</ref>.<ref>ر. ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۶۲ ـ ۲۶۵.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۳٬۱۶۴

ویرایش