اثبات عقلی افضلیت امام: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۵: خط ۲۵:
اصل [[ضرورت]] رجوع جاهل به عالم، قاعده‌ای [[عقلی]] و مورد اتفاق همه عقلا است. بر همین اساس است که [[مردم]]، کسی را که به واسطه [[پیروی]] از [[جاهل]] دچار مشکل شود، نکوهش می‌کنند. به تعبیر [[قرآن]]، [[امام]] حبل‌الله است؛ یعنی [[اتّحاد]] [[امّت]] در [[جامعه]] بر محور کلمه [[توحید]] می‌باشد. در هر [[علمی]]، این قاعده عقلی پذیرفته است که عقلای آن رشته برگرد [[افضل]] خود حلقه می‌زنند. حال چگونه ممکن است که آحاد جامعه و خصوصاً عقلا و دانشمندان آن، برگرد [[مفضول]] حلقه زنند؛ در حالی که افضل در آن جامعه وجود دارد. در این صورت، طبعاً جامعه تکّه تکّه شده و به نقض غرض [[شارع]] منجر می‌گردد<ref>تلخیص الشافی، ج۱، ص۲۲۲.</ref>.
اصل [[ضرورت]] رجوع جاهل به عالم، قاعده‌ای [[عقلی]] و مورد اتفاق همه عقلا است. بر همین اساس است که [[مردم]]، کسی را که به واسطه [[پیروی]] از [[جاهل]] دچار مشکل شود، نکوهش می‌کنند. به تعبیر [[قرآن]]، [[امام]] حبل‌الله است؛ یعنی [[اتّحاد]] [[امّت]] در [[جامعه]] بر محور کلمه [[توحید]] می‌باشد. در هر [[علمی]]، این قاعده عقلی پذیرفته است که عقلای آن رشته برگرد [[افضل]] خود حلقه می‌زنند. حال چگونه ممکن است که آحاد جامعه و خصوصاً عقلا و دانشمندان آن، برگرد [[مفضول]] حلقه زنند؛ در حالی که افضل در آن جامعه وجود دارد. در این صورت، طبعاً جامعه تکّه تکّه شده و به نقض غرض [[شارع]] منجر می‌گردد<ref>تلخیص الشافی، ج۱، ص۲۲۲.</ref>.


بنابراین، امر امام در همه جهات باید [[مطاع]] باشد. از سوی دیگر، چون [[علم]] ذومراتب است، مفضول نسبت به افضل جاهل محسوب می‌گردد و امر به [[اطاعت]] عالم از جاهل نیز عقلاً و نقلاً [[قبیح]] است؛ پس به طریق اولی، صدور چنین فرمانی از [[خداوند]] اقبح است و او هرگز امر به [[فساد]] نمی‌نماید. بنابراین، از آنجا که [[اولی الامر]] [[مأذون]] از طرف خداوند [[واجب]] الاتّباع است، پس باید مانند [[رسول خدا]]{{صل}} [[افضل افراد امّت]] در صفات [[توحیدی]] و ارزشی باشد<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)| ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲]]، ص۳۹.</ref>.
بنابراین، امر امام در همه جهات باید مطاع باشد. از سوی دیگر، چون [[علم]] ذومراتب است، مفضول نسبت به افضل جاهل محسوب می‌گردد و امر به [[اطاعت]] عالم از جاهل نیز عقلاً و نقلاً [[قبیح]] است؛ پس به طریق اولی، صدور چنین فرمانی از [[خداوند]] اقبح است و او هرگز امر به [[فساد]] نمی‌نماید. بنابراین، از آنجا که [[اولی الامر]] [[مأذون]] از طرف خداوند [[واجب]] الاتّباع است، پس باید مانند [[رسول خدا]]{{صل}} [[افضل افراد امّت]] در صفات [[توحیدی]] و ارزشی باشد<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)| ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲]]، ص۳۹.</ref>.


=== دلیل سوم: [[افضلیّت]]؛ شرط لازم برای [[جانشینی پیامبر]]{{صل}} و تصدی [[حاکمیت الهی]] ===
=== دلیل سوم: [[افضلیّت]]؛ شرط لازم برای [[جانشینی پیامبر]]{{صل}} و تصدی [[حاکمیت الهی]] ===
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش