بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'دست' به 'دست') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
'''[[بیعت]]:''' نوعی [[پیمان]] که میان [[مردم]] و [[حاکم]] بسته میشود و مفاد آن، [[تعهّد]] [[اطاعت]] و [[فرمانبرداری]] است. گاهی هم میان دو فرد عادی [[بیعت]] انجام میگیرد. در | '''[[بیعت]]:''' نوعی [[پیمان]] که میان [[مردم]] و [[حاکم]] بسته میشود و مفاد آن، [[تعهّد]] [[اطاعت]] و [[فرمانبرداری]] است. گاهی هم میان دو فرد عادی [[بیعت]] انجام میگیرد. در تاریخ اسلام، عدّهای از [[مسلمانان]] یثرب در محلّی به نام "عَقَبه" با [[حضرت محمد]] {{صل}} [[بیعت]] کردند تا نزد آنان بیاید و از او حمایت کنند که به آنان [[انصار]] گفته میشود. چندین بار هم [[رسول خدا]] از [[مسلمانان]] [[بیعت]] گرفت تا او را [[یاری]] کنند، از جمله آنها "[[بیعت رضوان]]" بود که در [[صلح]] حدیبیّه انجام شد. کسی که با خلیفهای [[بیعت]] میکرد، خود را موظف به [[اطاعت]] میدید و [[بیعت]] شکستن [[زشت]] به شمار میآمد و اگر کسی حاضر به [[بیعت]] نمیشد، این کار نوعی تمرّد از [[حکومت]] و به رسمیت نشناختنِ [[حاکم]] قلمداد میشد. به [[پیمان]] شکنانی همچون [[طلحه]] و [[زبیر]] و شرکتکنندگان در [[جنگ جمل]]، "[[ناکثین]]" گفته میشود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۴۸.</ref>. | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[بیعت]] یعنی دستها را بههم زدن در یک دادوستد (بیع) یا برای [[اطاعت]] یا [[تعهّد]] بر [[وفاداری]] بر یک [[میثاق]] و [[پیمان]]<ref>لسان العرب.</ref>. بیعت کردن به مفهوم [[پذیرش]] [[ولایت]] [[والی]] و نوعی توافق دوجانبه بین [[حاکم]] و [[رعیّت]] و [[تفویض]] [[حاکمیت]] و مراعات [[تعهّدات]] متقابل بین [[حاکم]] و [[مردم]] است. هرچند از دیدگاه [[شیعه]]، [[امامت]] [[امامان]] و [[لزوم]] [[تبعیت]] از آنان که [[حکّام الهی]] و [[پیشوایان]] [[منصوب]] از سوی خداوندند، وابسته به [[بیعت]] نیست، امّا در عین حال، [[بیعت]] [[امّت]] با [[امام]]، دست او را در [[اجرای قانون]] [[الهی]] و [[رهبری]] [[مردم]] باز میکند و هم بر [[مردم]] [[حقوقی]] پدید میآورد، هم بر [[والی]]. [[پذیرش]] [[حکومت]] با [[بیعت]]، تکلیفی متقابل بین [[مردم]] و [[حکومت]] را [[الزام]] میکند<ref>در بحار الأنوار، ج ۶۴ باب لزوم البیعه.... مورد مطالعه قرار گیرد، نیز دائرة المعارف تشیّع، ج ۳ ص ۵۸۱.</ref>. | |||
وقتی [[بیعت]]، آگاهانه و با [[اختیار]] صورت گرفت، [[تعهّد]] [[اطاعت]] بر دوش [[بیعتکننده]] میآورد و نقض و شکستن آن روا نیست و کاری غیراسلامی به شمار میآید. همچنانکه [[امام علی|علی]] {{ع}} پس از [[بیعت]] [[مردم]] با حضرتش فرمود: "این بیعتی عمومی است و هرکس از آن روی گرداند، از [[اسلام]] روی گردانده و پیرو راه غیر [[مسلمانان]] شده است"<ref>{{متن حدیث|هَذِهِ بَيْعَةٌ عَامَّةٌ مَنْ رَغِبَ عَنْهَا رَغِبَ عَنْ دِينِ الْإِسْلَامِ وَ اتَّبَعَ غَيْرَ سَبِيلَ أَهْلِه}}؛ ارشاد، مفید، ص ۱۳۰.</ref>. در جایی دیگر، برای [[شاهدان]] و حاضران [[بیعت]]، [[حق]] [[بیعتشکنی]] قرار نداده است: {{متن حدیث| لَيْسَ لِلشَّاهِدِ أَنْ يَرْجِع}}<ref>نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه ۱۷۳.</ref>. | |||
آنچه در [[تاریخ]] [[خلافت]] و [[رهبری]] [[امام علی]] {{ع}} به صورت [[جنگ جمل]] پیش آمد، از [[پیمانشکنی]] و نقض بیعتی بود که [[طلحه]] و [[زبیر]] و [[مردم بصره]] مرتکب شدند. این حادثه را سالها پیش [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} خبر داده بود و [[تکلیف]] [[جهاد]] با [[پیمانشکنان]] را هم برای [[امام علی|علی]] {{ع}} معین کرده بود. خود آن [[حضرت]] میفرماید: "[[پیامبر]] مرا به [[جنگ]] با [[پیمانشکنان]] [[فرمان]] داد"<ref>{{متن حدیث|أَمَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِقِتَالِ النَّاكِثِينَ }}؛ امالی، شیخ طوسی، ص ۷۲۶.</ref>. در جایی دیگر میفرماید: "[[مأمور]] بودم که با [[ناکثین]] ([[پیمان]] شکنان [[بصره]]) و [[قاسطین]] ([[ستمگران]] [[شام]]) و [[مارقین]] ([[خوارج نهروان]]) بجنگیم و من طبق آنچه [[مأمور]] بودم عمل کردم"<ref>{{متن حدیث|"أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ فَفَعَلْتُ مَا أُمِرْتُ بِه}}؛ الغدیر، ج ۱ ص ۱۰.</ref>. | |||
برخی از کسانی که به ناحق، [[طمع]] در [[ریاست]] و [[مال]] داشتند و [[تحمّل]] [[عدل]] [[امام علی|علی]] {{ع}} برایشان دشوار بود، بیعتی را که در آغاز [[خلافت]] [[امام علی|امیر المؤمنین]] با وی بسته بودند شکستند و با تحریک [[مردم]] و به بهانۀ [[خونخواهی]] [[عثمان]]، فتنۀ [[جمل]] را پدید آوردند. سران این گروه [[پیمانشکن]] عبارت بودند از: [[طلحه]]، [[زبیر]]، [[عایشه]]، [[عبد اللّه بن زبیر]]، [[مروان بن حکم]]، [[عبد اللّه بن عامر]] و [[یعلی بن منیه]]. دسیسههای [[معاویه]] هم در بروز این [[شورش]] بیاثر نبود. [[امام علی]] {{ع}} پس از [[نامهها]]، موعظهها و اتمام حجّتهای فراوان با آنان جنگید و فتنۀ [[اصحاب جمل]] را [[شکست]]. جز بیعتی که با [[امام]] در آغاز خلافتش کردند، روز [[غدیر خم]] نیز بر [[امامت]] و [[خلافت]] وی بیعتی صورت گرفت و [[پیامبر]] [[دستور]] داد حاضران با [[امام علی|علی]] {{ع}} [[بیعت]] کنند و او را مولای خود بدانند. همه، حتّی [[زنان]] [[بیعت]] کردند. [[بیعت]] [[زنان]] به این نحو بود که طشت آبی گذاشتند و [[امام علی|علی]] {{ع}} دست خود را در آن قرار داد، [[زنان]] هم در طرف دیگر ظرف آب، دست خود را قرار دادند و بدینگونه [[بیعت]] روز [[غدیر]] انجام یافت. [[ابوبکر]] و [[عمر]] از نخستین کسانی بودند که با جملۀ معروف {{عربی| "بَخْ بَخْ لَكَ يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ، أَصْبَحْتَ مَوْلَايَ وَ مَوْلَى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَة"}} با وی [[بیعت]] کردند<ref>الغدیر، ج ۱ ص ۲۷۱ و ارشاد، ج ۱ ص ۱۷۷ با عبارتهای مختلف.</ref> [[عثمان]]، [[طلحه]] و [[زبیر]] پس از آن دو [[بیعت]] کردند، امّا این دو بعدها [[پیمان]] شکستند و [[جنگ جمل]] را بر ضدّ [[امام علی|علی]] {{ع}} به راه انداختند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۳۲تا۱۳۴.</ref>. | |||
در حادثه [[کربلا]]، تلاش عمده [[دشمن]] آن بود که [[امام حسین|حسین بن علی]] را به [[بیعت]] با [[یزید بن معاویه]] وا دارد و آن [[حضرت]] هم نپذیرفت تا [[شهید]] شد. نگاهی ریشهایتر به اصل [[بیعت]]: [[بیعت]] به معنای [[پیمان]] و [[عهد]] بستن است. شکستن [[بیعت]]، نزد [[عرب]] بسیار [[زشت]] بوده است. [[بیعت]] با [[حاکم]]، نوعی رای موافق دادن و [[امضا]] و [[تبعیت]] و [[تعهد]] [[اطاعت]] محسوب میشد و عدم [[بیعت]]، نوعی تمرد و به رسمیت نشناختن. | |||
[[بیعت]] در صدر [[اسلام]]، مفهوم [[اطاعت]] و [[پذیرش]] [[حکومت]] را داشت و [[بیعت کننده]] با [[حاکم]]، نمیتوانست با او به [[مخالفت]] و [[جنگ]] بپردازد و آنگاه که علنی انجام میگرفت، [[مردم]]، [[بیعت کننده]] را طرفدار [[خلیفه]] و [[حاکم]] میشناختند و پس گرفتن [[بیعت]]، معمول و مقبول نبود، چون هم جانش در خطر میافتاد، هم آبرویش. در [[تاریخ]] و [[اسلام]]، [[بیعت عقبه]]، [[بیعت رضوان]]... وجود داشت. | |||
[[قرآن]]، [[بیعت]] [[مردم]] را با [[پیامبر]]، [[بیعت]] با [[خدا]] میداند: {{متن قرآن| إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref> بیگمان آنان که با تو بیعت میکنند جز این نیست که با خداوند بیعت میکنند؛ دست خداوند بالای دستهای آنان است؛ از این روی هر که پیمان شکند به زیان خویش میشکند و هر کس به آنچه با خداوند پیمان بسته است وفا کند به زودی به او پاداشی سترگ خواهد داد؛ سوره فتح، آیه:۱۰.</ref>. درباره [[بیعت]] [[زنان]] [[مؤمن]] با [[پیامبر]]، میخوانیم: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَن لّا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلا يَسْرِقْنَ وَلا يَزْنِينَ وَلا يَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ وَلا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ }}<ref> ای پیامبر! چون زنان مؤمن نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند که هیچ چیز را با خدا شریک نگردانند و مرتکب دزدی نشوند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و با دروغ فرزند حرامزادهای را که پیش دست و پای آنان است بر (شوهر) خویش نبندند و در هیچ کار شایستهای سر از فرمان تو نپیچند، با آنان بیعت کن و برای آنها از خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره ممتحنه، آیه:۱۲.</ref> که مواد [[بیعت]] را هم مطرح میکند. | |||
[[بیعت]]، دست دادن با کسی به عنوان [[عهد]] و [[پیمان]] بر امری است و سوگندی است برای [[وفاداری]] به یک [[نظام]] و [[حاکم]]. دست در دست [[حاکم]] و [[امیر]] و [[والی]] یا [[نماینده]] او گذاشتن [[بیعت]] تلقی میشود و [[بیعت]] در [[اسلام]]، نه به عنوان روش [[انتخاب]] [[رهبر]]، بلکه به مثابه عامل [[تحکیم حکومت]] یک [[امام]] و [[رهبر شایسته]] تلقی میگردد، آن هم بر محور [[شرع]] و [[قانون]]. [[خدا]] به فرموده [[امام علی|علی]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] {{متن حدیث| لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِق}}. در [[کتب حدیث]]، باب خاصی برای آن گشودهاند که حاکی از اهمیت آن در [[نظام]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] [[اسلام]] است<ref>باب لزوم البیعة و کیفیتها و ذم نکثها(بحار الانوار، ج ۶۴، ص ۱۸۱ چاپ بیروت).</ref>. از این رو، پس از [[وفات]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]، موضوع [[بیعت کردن]] و [[بیعت گرفتن]] از [[مردم]] به نفع [[حکومت]]، حساسیت [[سیاسی]] فوق العادهای یافت و در [[سقیفه]] خود را نشان داد. طبق همین اصل، [[علی]] و [[یاران]] همدل او را میخواستند به [[بیعت]] وادارند. خود آن [[حضرت]] نیز پس از [[مرگ]] [[عثمان]]، با [[بیعت]] [[مردم]] با وی، [[خلافت]] را عهدهدار شد. | |||
[[بیعت گرفتن]] [[معاویه]] به نفع پسرش [[یزید]]، در زمانی که هنوز خودش زنده بود، آن هم با [[تهدید]] و [[ارعاب]] و [[زور]]، از نقاط ننگ [[سلطه]] [[امویان]] است. [[معاویه]] در سال ۵۹ از [[مردم]] [[شام]] و چهرههای معروف [[قبایل]]، به نفع [[یزید]] به عنوان [[ولیعهد]] خویش [[بیعت]] گرفت و [[نامه]] [[دعوت]] به [[بیعت]] را به شهرهای دیگر هم نوشت. البته مورد اعتراضهایی هم قرار گرفت. ولی [[مخالفان]] را [[سرکوب]] میکرد<ref>مروج الذهب، ج ۳، ص۲۷ درباره بیعت گرفتن معاویه برای یزید، ر.ک: الغدیر، ج ۱۰، ص ۲۴۲.</ref>. پس از [[مرگ]] [[معاویه]] نیز، [[یزید]] به [[والی]] [[مدینه]] [[نامه]] نوشت که به هر صورت از [[امام حسین|حسین بن علی]] [[بیعت]] بگیرد. [[امام حسین]] {{ع}} نیز که [[یزید]] را شایسته [[خلافت]] نمیدانست، از [[بیعت]] [[امتناع]] داشت و میفرمود: {{متن حدیث|مِثْلِي لَا يُبَايَعُ مِثْلَ يَزِيدُ}}. | |||
در دورانی هم که [[امام حسین|سید الشهدا]] در [[مکه]] بود، در پی [[نامهها]] و دعوتهای [[کوفیان]] برای عزیمت به آنجا، آن [[حضرت]] [[مسلم بن عقیل]] را فرستاد. [[شیعیان]] [[کوفه]] نیز با [[نماینده]] [[امام حسین]] {{ع}} [[بیعت]] کردند. تعداد بیعتگران [[کوفه]] با مسلم را ۱۸ هزار تا ۲۵ هزار هم نوشتهاند<ref>مقتل الحسین، مقرم، ص ۱۶۸.</ref> [[برداشتن بیعت]] از سوی [[امام]] یا [[والی]]، در واقع [[آزاد]] گذاشتن بیعتگر نسبت به تعهدی بودکه با [[بیعت]] سپرده بود. [[امام حسین]] {{ع}} [[شب]] [[عاشورا]]، ضمن خطبهای وفای [[یاران]] را ستود و برایشان [[پاداش]] الهیطلبید، آنگاه [[بیعت]] را با این جملات از آنان برداشت تا هر که میخواهد، از [[پوشش]] [[شب]] استفاده کرده، صحنه را ترک گوید: {{متن حدیث|أَلَا وَ إِنِّي قَدْ أَذِنْتُ لَكُمْ فَانْطَلِقُوا جَمِيعاً فِي حِلٍّ لَيْسَ عَلَيْكُمْ حَرَجٌ مِنِّي وَ لَا ذِمَامٌ هَذَا اللَّيْلُ قَدْ غَشِيَكُمُ فَاتَّخِذُوهُ جَمَلًا}}<ref>بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۹۳.</ref> البته [[یاران]] یکایک برخاسته و با نطقهای پرشوری اعلام [[وفاداری]] کردند و آن [[شب]]، کسی نرفت. [[سخن]] [[مسلم بن عوسجه]]، [[زهیر]]، [[فرزندان]] [[مسلم بن عقیل]] و دیگران معروف است<ref>بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۹۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۸۹ الی ۹۱.</ref> | |||
== [[تاریخچه بیعت در اسلام]] == | == [[تاریخچه بیعت در اسلام]] == | ||
خط ۴۴: | خط ۵۳: | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == | ||
{{پرسمان کلیات عصر ظهور}} | {{پرسمان کلیات عصر ظهور}} | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{مدخل وابسته}} | {{مدخل وابسته}} |