بدون خلاصۀ ویرایش
(←مقدمه) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
[[امام]] {{ع}} همواره به [[رفع ظلم]] و گسترش عدالت توجه داشت. در [[دوران جاهلیت]] رسم بر این بود که سپاهیان اعزام شده برای مأموریت در [[شهرها]] و آبادیهای میان راه نسبت به [[مردمان]] [[ظلم]] روا میداشتند و از [[اموال]] آنها برای خود توشه برمیگرفتند. [[امام]] {{ع}} از این رسم [[تبری]] میجوید و در این [[نامه]] [[کارگزاران]] شهرهایی را که در مسیر حرکت [[لشکریان]] قرار داشتند، از این مهم مطلع میسازد و هشدار میدهد که هرگز نباید به ساکنان [[شهرها]] [[آزار]] و آسیبی برسانند. [[لشکریان]] [[ستمگر]] را از [[کیفر]] عملشان [[انذار]] میدهد و [[مردمان]] را به دادخواهی از سربازان [[ستمپیشه]] [[هدایت]] میکند. قراین [[تاریخی]] برمیآید که این [[نامه]] مربوط به سال ۳۶ ق است. | [[امام]] {{ع}} همواره به [[رفع ظلم]] و گسترش عدالت توجه داشت. در [[دوران جاهلیت]] رسم بر این بود که سپاهیان اعزام شده برای مأموریت در [[شهرها]] و آبادیهای میان راه نسبت به [[مردمان]] [[ظلم]] روا میداشتند و از [[اموال]] آنها برای خود توشه برمیگرفتند. [[امام]] {{ع}} از این رسم [[تبری]] میجوید و در این [[نامه]] [[کارگزاران]] شهرهایی را که در مسیر حرکت [[لشکریان]] قرار داشتند، از این مهم مطلع میسازد و هشدار میدهد که هرگز نباید به ساکنان [[شهرها]] [[آزار]] و آسیبی برسانند. [[لشکریان]] [[ستمگر]] را از [[کیفر]] عملشان [[انذار]] میدهد و [[مردمان]] را به دادخواهی از سربازان [[ستمپیشه]] [[هدایت]] میکند. قراین [[تاریخی]] برمیآید که این [[نامه]] مربوط به سال ۳۶ ق است. | ||
افزون بر [[سید رضی]]، [[نصر بن مزاحم]] در [[وقعة الصفین]]، این [[نامه]] را [[روایت]] کرده است | افزون بر [[سید رضی]]، [[نصر بن مزاحم]] در [[وقعة الصفین]]، این [[نامه]] را [[روایت]] کرده است. | ||
== فرازی از [[نامه]] == | == فرازی از [[نامه]] == | ||
اما بعد، سپاهیانی را راهی کردهام که به خواست [[خدا]]، از سرزمینهایی که زیر [[فرمان]] شماست خواهند گذشت و آنچه به [[فرمان الهی]] بر آنان [[واجب]] است، مانند نیازردن [[مردم]] و [[خویشتنداری]] از [[شرارت]]، به آنان سفارش کردهام. اگر به [[مسلمانان]] و ذِمیان<ref>مقصود، اهل کتاب از یهود و نصار هستند که در پناه حکومت اسلامی بهسر میبرند.</ref> دیار شما زیانی رسانند من از چنین کاری بیزارم، مگر از کار آن سپاهی که از [[گرسنگی]] در آستان [[مرگ]] باشد و برای سیر کردن خود راهی نیابد. پس هر یک از [[سپاهیان]] را که از [[مردم]] به [[ستم]] چیزی ستانند به این [[ستم]] [[کیفر]] دهید و دست [[بیخردان]] [[قوم]] خود را از [[آزار]] و زیان و تعرض به سربازان گرسنه که استثنا کردهام کوتاه کنید. من در پس پشت سپاهم، اگر ستمی بر شما رفت به من گزارش کنید و اگر از سرباز و افسری، دشواری به شما رسد که جز با [[یاری]] [[خدا]] و [[کمک]] من [[توان]] جلوگیری از آن را نداشته باشید، مرا [[آگاه]] سازید تا به [[یاری]] [[پروردگار]]، او را از کار برکنار سازم<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، | اما بعد، سپاهیانی را راهی کردهام که به خواست [[خدا]]، از سرزمینهایی که زیر [[فرمان]] شماست خواهند گذشت و آنچه به [[فرمان الهی]] بر آنان [[واجب]] است، مانند نیازردن [[مردم]] و [[خویشتنداری]] از [[شرارت]]، به آنان سفارش کردهام. اگر به [[مسلمانان]] و ذِمیان<ref>مقصود، اهل کتاب از یهود و نصار هستند که در پناه حکومت اسلامی بهسر میبرند.</ref> دیار شما زیانی رسانند من از چنین کاری بیزارم، مگر از کار آن سپاهی که از [[گرسنگی]] در آستان [[مرگ]] باشد و برای سیر کردن خود راهی نیابد. پس هر یک از [[سپاهیان]] را که از [[مردم]] به [[ستم]] چیزی ستانند به این [[ستم]] [[کیفر]] دهید و دست [[بیخردان]] [[قوم]] خود را از [[آزار]] و زیان و تعرض به سربازان گرسنه که استثنا کردهام کوتاه کنید. من در پس پشت سپاهم، اگر ستمی بر شما رفت به من گزارش کنید و اگر از سرباز و افسری، دشواری به شما رسد که جز با [[یاری]] [[خدا]] و [[کمک]] من [[توان]] جلوگیری از آن را نداشته باشید، مرا [[آگاه]] سازید تا به [[یاری]] [[پروردگار]]، او را از کار برکنار سازم<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۲]]، ص ۸۰۴.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |