←مقدمه
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←مقدمه) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
[[امام]] {{ع}} پس از [[خلافت]] از همه [[بلاد اسلامی]] [[بیعت]] گرفت، غیر از [[شام]] که حکمران آن، یعنی [[معاویة بن ابیسفیان]] حاضر به [[بیعت]] نبود. از اینرو [[امام]] [[جریر]] را به [[دلیل]] [[دوستی]] دیرینش با [[معاویه]] به پیشنهاد خود او برای [[مذاکره]] و [[بیعت]] با [[معاویه]] به [[شام]] فرستاد. اما [[معاویه]] او را معطل و سرگردان و [[مردم]] را نسبت به [[جریر]] بدبین کرد. تأمل [[معاویه]] آنقدر به طول انجامید که شخص [[جریر]] نیز از اخذ [[بیعت]] برای [[امام]] [[ناامید]] شد. از اینرو [[امام]] {{ع}} در نامهای خطاب به او چنین نوشت: اما بعد، همین که این [[نامه]] را دریافت کردی، [[معاویه]] را به یکسره کردن کار وادار و با او برخوردی [[قاطع]] داشته باش و سرانجام در [[انتخاب]] [[جنگی]] آواره کننده از وطن یا صلحی زبوساز ازادش بگذار. اگر [[جنگ]] را برگزید [[پیمان]] امانی را که به او داده شده است به نزدش بیفکن و اگر [[صلح]] را [[انتخاب]] کرد، از او [[بیعت]] بگیر؛ والسلام<ref>{{متن حدیث|أَمَّا بَعْدُ، فَإِذَا أَتَاكَ كِتَابِي فَاحْمِلْ مُعَاوِيَةَ عَلَى الْفَصْلِ وَ خُذْهُ بِالْأَمْرِ الْجَزْمِ، ثُمَّ خَيِّرْهُ بَيْنَ حَرْبٍ مُجْلِيَةٍ أَوْ سِلْمٍ مُخْزِيَةٍ؛ فَإِنِ اخْتَارَ الْحَرْبَ فَانْبِذْ إِلَيْهِ، وَ إِنِ اخْتَارَ السِّلْمَ فَخُذْ بَيْعَتَهُ، وَ السَّلَام}}؛ نهج البلاغه، نامه ۸.</ref>. | [[امام]] {{ع}} پس از [[خلافت]] از همه [[بلاد اسلامی]] [[بیعت]] گرفت، غیر از [[شام]] که حکمران آن، یعنی [[معاویة بن ابیسفیان]] حاضر به [[بیعت]] نبود. از اینرو [[امام]] [[جریر]] را به [[دلیل]] [[دوستی]] دیرینش با [[معاویه]] به پیشنهاد خود او برای [[مذاکره]] و [[بیعت]] با [[معاویه]] به [[شام]] فرستاد. اما [[معاویه]] او را معطل و سرگردان و [[مردم]] را نسبت به [[جریر]] بدبین کرد. تأمل [[معاویه]] آنقدر به طول انجامید که شخص [[جریر]] نیز از اخذ [[بیعت]] برای [[امام]] [[ناامید]] شد. از اینرو [[امام]] {{ع}} در نامهای خطاب به او چنین نوشت: اما بعد، همین که این [[نامه]] را دریافت کردی، [[معاویه]] را به یکسره کردن کار وادار و با او برخوردی [[قاطع]] داشته باش و سرانجام در [[انتخاب]] [[جنگی]] آواره کننده از وطن یا صلحی زبوساز ازادش بگذار. اگر [[جنگ]] را برگزید [[پیمان]] امانی را که به او داده شده است به نزدش بیفکن و اگر [[صلح]] را [[انتخاب]] کرد، از او [[بیعت]] بگیر؛ والسلام<ref>{{متن حدیث|أَمَّا بَعْدُ، فَإِذَا أَتَاكَ كِتَابِي فَاحْمِلْ مُعَاوِيَةَ عَلَى الْفَصْلِ وَ خُذْهُ بِالْأَمْرِ الْجَزْمِ، ثُمَّ خَيِّرْهُ بَيْنَ حَرْبٍ مُجْلِيَةٍ أَوْ سِلْمٍ مُخْزِيَةٍ؛ فَإِنِ اخْتَارَ الْحَرْبَ فَانْبِذْ إِلَيْهِ، وَ إِنِ اخْتَارَ السِّلْمَ فَخُذْ بَيْعَتَهُ، وَ السَّلَام}}؛ نهج البلاغه، نامه ۸.</ref>. | ||
[[جریر]] آنگاه که [[نامه]] [[امام]] را دریافت کرد، نزد [[معاویه]] رفت و [[نامه]] را برایش خواند و به او گفت: "ای [[معاویه]] هیچ دلی بسته و مهر زده نمیشود، مگر به سبب [[گناه]]، و هرگز چنین قلبی باز نمیشود، مگر با [[توبه]]. گمانم آن است که بر [[دل]] تو مهر عدم [[درک]] زده شده است، میبینم تو را که آنچنان میان [[حق]] و [[باطل]] مردد ماندهای که گویا [[انتظار]] چیزی داری که در دست دیگری است." [[معاویه]] گفت: "انشاءالله حرف قطعی را در [[مجلسی]] خواهم گفت." سپس از [[مردم]] [[شام]] برای خویشتن [[بیعت]] گرفت. پس از آن [[جریر]] را [[ملاقات]] کرد و به او گفت: "اکنون به [[صاحب]] خود ملحق شو و بگو آماده [[جنگ]] باشد"، پس [[جریر]] به | [[جریر]] آنگاه که [[نامه]] [[امام]] را دریافت کرد، نزد [[معاویه]] رفت و [[نامه]] را برایش خواند و به او گفت: "ای [[معاویه]] هیچ دلی بسته و مهر زده نمیشود، مگر به سبب [[گناه]]، و هرگز چنین قلبی باز نمیشود، مگر با [[توبه]]. گمانم آن است که بر [[دل]] تو مهر عدم [[درک]] زده شده است، میبینم تو را که آنچنان میان [[حق]] و [[باطل]] مردد ماندهای که گویا [[انتظار]] چیزی داری که در دست دیگری است." [[معاویه]] گفت: "انشاءالله حرف قطعی را در [[مجلسی]] خواهم گفت." سپس از [[مردم]] [[شام]] برای خویشتن [[بیعت]] گرفت. پس از آن [[جریر]] را [[ملاقات]] کرد و به او گفت: "اکنون به [[صاحب]] خود ملحق شو و بگو آماده [[جنگ]] باشد"، پس [[جریر]] به خدمت [[امیرالمؤمنین]] برگشت<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۲]]، ص ۷۶۰.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |