←جستارهای وابسته
(←منابع) |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
به هر حال، حرکت قرامطه در [[بحرین]] بعد از [[مرگ]] ابوطاهر در سال ۳۳۲ ق. /۹۴۲م. به علت درگیری درباره رهبری، [[انسجام]] خود را از دست داد؛ با وجود این که [[حکومت]] قرامطه تا سال ۴۶۹ ق. /۱۰۷۶ م. در میان گرایشهای خصمانهای که پدید آمده [[تعصب]] افراطی دینی بود، ادامه یافت<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت عباسیان (کتاب)|دولت عباسیان]]، ص ۲۰۷.</ref>. | به هر حال، حرکت قرامطه در [[بحرین]] بعد از [[مرگ]] ابوطاهر در سال ۳۳۲ ق. /۹۴۲م. به علت درگیری درباره رهبری، [[انسجام]] خود را از دست داد؛ با وجود این که [[حکومت]] قرامطه تا سال ۴۶۹ ق. /۱۰۷۶ م. در میان گرایشهای خصمانهای که پدید آمده [[تعصب]] افراطی دینی بود، ادامه یافت<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت عباسیان (کتاب)|دولت عباسیان]]، ص ۲۰۷.</ref>. | ||
==[[قرامطه]]== | |||
قرامطه جمع قرمط است. آنان را قرامطه گفتهاند زیرا اولین [[رئیس]] آنها را قرامطی نامیدهاند. در مجمع میگوید: [[ابو سعید]]، رئیس قرامطه را که قرمطی گفتهاند، برای این است که کوتاه قد، و در هم کوبیده، و بسیار [[زشت]] اندام بوده است، و بعد میگوید: القرامطه [[فرقه]] من الخوارج. بعضی، آنان را فرقهای از [[اسماعیلیه]] دانستهاند، ولی [[قاضی]] [[نورالله]] میگوید: قرامطه غیر از اسماعیلیهاند. [[عباسیان]] و هواخواهان ایشان، از نظر عداوتی که با اسماعیلیه داشتهاند، قرامطه را داخل اسماعیلیه ساختهاند. | |||
دکتر ناصرالدین، در کتاب [[کعبه]] مینویسد: کلمه (قرمطی) را از لغت [[نبطی]] به معنی سرخ چشم دانستهاند، این فرقه را، [[اعتقاد]] این بوده، که [[محمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق]]{{ع}}، [[امام هفتم]] و [[صاحب الزمان]] است، و [[معتقد]] به [[قیام]] با [[اسلحه]]، و [[قتل]] و حرق بودهاند. [[زیارت قبور]] و بوسیدن [[حجر الأسود]] و اعتقاد به [[ظواهر]]، در [[مذهب]] آنان [[حرام]] بوده است. آنان در [[احکام شریعت]]، قائل به [[تأویل]] بودهاند و شعارشان مانند اسماعیلیه، [[عَلَم]] سفید بوده است. | |||
[[محدث قمی]] مینویسد: ابو سعید قرمطی، در [[سال ۲۸۶ ق]] در [[بحرین]] خروج، و قوت گرفت، پیوسته در بلاد [[فساد]] و [[غارت]] میکرد، تا آنکه در سال ۳۱۷ [[ابو طاهر]] فرزند او، با [[سپاه]] زیادی، به عنوان [[حج]] عازم [[مکه]] شدند. در [[روز ترویه]]، خانههای مکه و [[اموال]] حاج را غارت کردند، [[مردمان]] را در [[مسجد الحرام]] کشته، در [[چاه زمزم]] ریختند. [[جامه]] کعبه را ربودند، یکی از ایشان خواست ناودان کعبه را بکند از بام افتاد و هلاک شد. بالجمله، برای این آمده بودند که [[حجرالأسود]] را از کعبه جدا و به [[شهر]] ([[احسا]]) برند تا آن نیز مانند مکه [[محترم]] شود، پس با گرز آهنی چندان بر او زدند تا شکسته شد، آخرالأمر او را جدا ساخته با خود بردند، بعد از این [[فاجعه]] عظیم، [[مسلمین]] حاضر شدند که پنجاه هزار دینار بدهند، و حجرالأسود را مسترد دارند، قبول نکردند! مدت ۲۲ سال این سنگ نزد آنها بود، تا در سال ۳۳۹ [[عبیدالله بن محمد]]، ملقب به المهدی، که او را از احفاد اسماعیل، [[فرزند امام صادق]]{{ع}}، شمردهاند، و در افریقیه [[حکومت]] داشته، نامهای برای ابوطاهر نوشت، و او را سخت [[توبیخ]] و [[لعن]] کرد. نوشت که تو ما را [[رسوا]] کردی و [[دولت ما]] را نسبت به [[الحاد]] دادی، البته [[حجر]] را به مکان خود برگردان و [[اموال]] [[مردم]] را به ایشان رد کن. سپس [[قرامطه]] [[حجر الأسود]] را برگرداندند<ref>تتمه المنتهی (به نقل از راهنمای حرمین شریفین، ابراهیم غفاری، ج۱، پاورقی ص۱۹۱).</ref>.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۷۶۵.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |