←پانویس
(صفحهای تازه حاوی «'''ماریه قبطیه''' را مقوقس، پادشاه اسکندریه، با سیرین، خواهر ماریه که هر...» ایجاد کرد) |
(←پانویس) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
[[ماریه]]، زنی [[زیبا]] و سفیدپوست و دارای موهای مجعد بود، [[پیامبر]]{{صل}} برای اینکه [[ماریه]] نزد زنهای دیگرش نباشد، او را به ملک شخصی خود در بیرون از [[مدینه]] فرستاد؛ این ملک در مکانی به نام "العالیه" بود و از [[غنائم]] [[بنونضیر]] به آن حضرت رسیده بود<ref>دایرة المعارف تشیع، جمعی از نویسندگان، ج۱، ص۲۶۵.</ref>.<ref> [[راحله ضائفی|ضائفی، راحله]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۶؛ [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابراهیم بن رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۹۸-۹۹.</ref> | [[ماریه]]، زنی [[زیبا]] و سفیدپوست و دارای موهای مجعد بود، [[پیامبر]]{{صل}} برای اینکه [[ماریه]] نزد زنهای دیگرش نباشد، او را به ملک شخصی خود در بیرون از [[مدینه]] فرستاد؛ این ملک در مکانی به نام "العالیه" بود و از [[غنائم]] [[بنونضیر]] به آن حضرت رسیده بود<ref>دایرة المعارف تشیع، جمعی از نویسندگان، ج۱، ص۲۶۵.</ref>.<ref> [[راحله ضائفی|ضائفی، راحله]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۶؛ [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابراهیم بن رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۹۸-۹۹.</ref> | ||
==ماریه قبطیّه== | |||
[[رسول خدا]]{{صل}} در [[ذی قعده]] [[سال ششم هجرت]] که از [[جنگ حدیبیه]] برمیگشت، نامهای به وسیله یکی از اصحابش به نام «[[حاطب بن ابی بلتعه]]» به مُقَوقِس<ref>مقوقس لقب فرمانروای اسکندریه بوده همچنان که پادشاه مصر را فرعون و روم را قیصر و حبشه را نجاشی و ایران را کسری میگفتهاند.</ref> [[پادشاه]] اسکندریه ارسال داشت که رسول خدا{{صل}} در این [[نامه]] او را به [[توحید]] و [[قبول اسلام]] فراخوانده بود. [[مقوقس]] گر چه [[اسلام]] را نپذیرفت، ولی [[احترام]] و [[ادب]] کامل را نسبت به نامه رسول خدا{{صل}} و پیک آن حضرت مراعات کرد و هنگام دریافت نامه گفت: از این [[پیام]]، [[عطر]] خیر و [[نیکی]] استشمام میشود. دستور داد نامه رسول خدا{{صل}} در میان صندوقی از عاج محفوظ بماند و به همراه پاسخ این نامه، دو [[کنیز]] به نام «ماریه» و «سیرین» که هر دو [[خواهر]] و از [[زیبایی]] برخوردار بودند، با هدایایی دیگر به محضر رسول خدا{{صل}} ارسال کرد. این دو خواهر پس از ورود به [[مدینه]] طبق [[دعوت]] و [[هدایت]] رسول خدا{{صل}} به [[آیین اسلام]] گرویدند و در [[تاریخ]]، جزو [[زنان]] مؤمنه شناخته میشوند. | |||
رسول خدا، ماریه را برای خود نگه داشت و سیرین را به [[حسان بن ثابت]] [[شاعر]] معروف اهدا کرد. [[حسان]] از سیرین، دارای [[فرزندی]] شد به نام عبدالرحمان که با [[ابراهیم فرزند پیامبر]]، پسر خالهاند<ref>طبقات، ابن سعد، ج۱، ص۸۶؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۸.</ref>. | |||
[[پیامبر]]{{صل}} ماریه را از سایر همسرانش جدا ساخت و به خارج از مدینه انتقال داد. ماریه در میان [[بستانی]] که متعلق به پیامبر و در میان [[قبیله]] [[بنی مازن]] و در نزدیکی [[مسجد قبا]] قرار داشت اسکان داده شد که این محل، بعدها به «مشربه [[ام ابراهیم]]» مشهور و پس از چند ماه ابراهیم در [[ذی حجه]] [[سال هفتم هجری]] در این محل متولد شد. | |||
[[ماریه قبطیه]] در [[بقیع]] در کنار [[همسران رسول خدا]]{{صل}} مدفون است<ref>تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، قائدان، مشعر، ص۳۶۳.</ref>. | |||
در میان [[همسران پیامبر]]{{صل}}، [[عایشه]] نسبت به [[ماریه]] بسیار حساس بود. خودش چنین تعریف میکند. نسبت به هیچ زنی به اندازه ماریه، [[رشک]] و حسادتم تحریک نشده است. ماریه بسیار [[زیبا]] بود و موی مجعد و پیچیده داشت و سخت مورد علاقه [[رسول خدا]]{{صل}} بود. به خصوص [[آتش]] [[ناراحتی]] و [[حسادت]] ما وقتی اوج گرفت که [[خدا]] به ماریه پسری داد، در حالی که ما را از داشتن [[فرزندی]] [[محروم]] ساخته بود. وقتی ابراهیم از ماریه به [[دنیا]] آمد، روزی رسول خدا{{صل}} [[کودک]] را نزد من آورد. و به من فرمود: ببین چه قدر به من شباهت دارد! گفتم: نه، هیچ شباهتی هم به تو ندارد! فرمود: آیا شباهت سفیدی و بدن او را با من نمیبینی؟ گفتم: البته به هر کس که شیر گوسفند بدهند، سفید و فربه میشود!. | |||
بر اثر همین رشک و حسادتهای عایشه و [[حفصه]] نسبت به ماریه بود که [[سوره تحریم]] بر [[پیامبر]]{{صل}} نازل شد<ref>نقش عایشه در تاریخ اسلام، مرتضی عسکری، مجمع علمی اسلامی، ص۱۹۳.</ref>. | |||
[[اسلام آوردن]] [[ماریه قبطیه]]، پیش از رسیدن به [[مدینه]] در [[منابع اسلامی]] آمده است، بر اساس گزارشهای [[تاریخی]]، وقتی [[مقوقس]] [[پادشاه]] اسکندریه ماریه را به همراه خواهرش سیرین و یک [[غلام]] خصی به اسم [[جریح]] و یا مابور برای پیامبر{{صل}} فرستاد. طالب بن ابی بلتعه فرستاده رسول خدا{{صل}} در میان راه، [[اسلام]] را بر ماریه عرضه کرد. ماریه به اسلام متمایل شد و به همراه خواهرش، سیرین اسلام آورد اما آن غلام خصی بر [[دین]] خود باقی ماند و وقتی به مدینه رسیدند، او نیز اسلام آورد<ref>بحارالانوار، مجلسی، ج۲۱، ص۴۵؛ طبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۲۱۲.</ref>.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۸۲۰.</ref>. | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:IM010703.jpg|22px]] [[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|'''محمدنامه''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |