مودت به خانواده: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۷: خط ۲۷:


=== مخاطب قرار دادن با محبت ===
=== مخاطب قرار دادن با محبت ===
نوع مخاطب قرار دادن یکدیگر در [[زندگی]] بیانگر [[احساس]] درونی و جایگاه [[قلبی]] و نوع [[فهم]] از یکدیگر است. [[رسول خدا]] {{صل}} [[اصرار]] داشت که اشخاص به نام و عنوان [[زیبا]] خوانده شوند و با بیان احترام‌آمیز مخاطب قرار گیرند و با نامی که بیش‌تر [[دوست]] دارند نام برده و یاد شوند که این نشانه محبت و [[رحمت]] به یکدیگر است. [[سیره‌نویسان]] درباره آن [[حضرت]] آورده‌اند: {{متن حدیث|کان یحب الإسم الحسن و یکره الإسم القبیح}}<ref>«[پیامبر {{صل}}] نام نیکو را دوست می‌داشت و از نام زشت بدش می‌آمد» صحیح مسلم، ج۹، ص۱۵۵؛ شهاب الدین احمد بن علی ابن حجر العسقلانی، فتح الباری (شرح صحیح البخاری)، تحقیق عبد العزیز بن عبد الله بن باز، محمد فؤاد عبد الباقی، الطبعة الاولی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۱۰ ق. ج۴، ص۱۰۹؛ بدر الدین أبو محمد محمود بن احمد العینی، عمدة القاری (شرح صحیح البخاری)، الطبعة الاولی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج۱۰، ص۲۳۵.</ref>.
نوع مخاطب قرار دادن یکدیگر در [[زندگی]] بیانگر [[احساس]] درونی و جایگاه [[قلبی]] و نوع [[فهم]] از یکدیگر است. [[رسول خدا]] {{صل}} [[اصرار]] داشت که اشخاص به نام و عنوان [[زیبا]] خوانده شوند و با بیان احترام‌آمیز مخاطب قرار گیرند و با نامی که بیش‌تر [[دوست]] دارند نام برده و یاد شوند که این نشانه محبت و [[رحمت]] به یکدیگر است. [[سیره‌نویسان]] درباره آن حضرت آورده‌اند: {{متن حدیث|کان یحب الإسم الحسن و یکره الإسم القبیح}}<ref>«[پیامبر {{صل}}] نام نیکو را دوست می‌داشت و از نام زشت بدش می‌آمد» صحیح مسلم، ج۹، ص۱۵۵؛ شهاب الدین احمد بن علی ابن حجر العسقلانی، فتح الباری (شرح صحیح البخاری)، تحقیق عبد العزیز بن عبد الله بن باز، محمد فؤاد عبد الباقی، الطبعة الاولی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۱۰ ق. ج۴، ص۱۰۹؛ بدر الدین أبو محمد محمود بن احمد العینی، عمدة القاری (شرح صحیح البخاری)، الطبعة الاولی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج۱۰، ص۲۳۵.</ref>.


[[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[پیروان]] خود سفارش می‌کرد که اشخاص را با نامی بخوانند که بیش‌تر از همه نام‌ها [[دوست]] دارند، چنان‌که در خبر [[حنظلة بن حذیم]]<ref>وی در خردسالی همراه پدر خود خدمت پیامبر رسید و خبرهایی را از پیامبر و درباره آن حضرت نقل کرده است. ر. ک: أبو محمد عبد الرحمن بن أبی حاتم الرازی، الجرح و التعدیل، الطبعة الاولی، مطبعة الاولی، مطبعة مجلس دائرة المعارف العثمانیة، حیدرآباد الدکن، ج۳، ص۲۳۹؛ أبو حاتم محمد بن حبان بن احمد التمیمی البستی، مشاهیر علماء الأمصار، تحقیق مرزوق علی ابراهیم، الطبعة الاولی، دار الوفاء، المنصورة، ۱۴۱۱ ق. ص۷۱؛ عز الدین أبو الحسن علی بن محمد المعروف بابن الاثیر، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج۱، ص۵۴۰-۵۴۱؛ شهاب الدین احمد بن علی ابن‌حجر العسقلانی، تقریب التهذیب، دراسة و تحقیق مصطفی عبد القادر عطا، الطبعة الثانیة، دار الکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۱۵ ق. ج۱، ص۲۴۹؛ تقی الدین احمد بن علی المقریزی، امتاع الاسماع بما للرسول من الابناء و الاموال و الحفدة و المتاع، تحقیق و تعلیق محمد عبد الحمید النمیسی، الطبعة الاولی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۲۰ ق. ج۱۱، ص۳۵۵. </ref> آمده است: {{متن حدیث|كَانَ النَّبِيَّ {{صل}} يُعْجِبُهُ أَنْ يُدْعَى [یَدْعُو] الرَّجُلُ بِأَحَبِّ أَسْمَائِهِ إِلَيْهِ، و أَحَبِّ كُنَّاهُ}}<ref>«پیامبر {{صل}} خوشش می‌آمد که شخص با نام و کنیه‌ای که بیش از همه دوست می‌داشت خوانده شود» أبوعبدالله محمد بن اسماعیل البخاری، الادب المفرد، الطبعة الاولی، مؤسسة الکتب الثقافیة، بیروت، ۱۴۰۶ ق. ص۱۶۵؛ عبد الله بن یوسف الزیعلی الحنفی، تخریج الأحادیث و الآثار، تحقیق عبد الله بن عبد الرحمن السعد، الطبعة الاولی، دار ابن خزیمة، الریاض، ۱۴۱۴ ق. ج۳، ص۳۲۶؛ مجمع الزوائد، ج۸، ص۵۶؛ سبل الهدی و الرشاد، ج۹، ص۳۵۸.</ref>.
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[پیروان]] خود سفارش می‌کرد که اشخاص را با نامی بخوانند که بیش‌تر از همه نام‌ها [[دوست]] دارند، چنان‌که در خبر [[حنظلة بن حذیم]]<ref>وی در خردسالی همراه پدر خود خدمت پیامبر رسید و خبرهایی را از پیامبر و درباره آن حضرت نقل کرده است. ر. ک: أبو محمد عبد الرحمن بن أبی حاتم الرازی، الجرح و التعدیل، الطبعة الاولی، مطبعة الاولی، مطبعة مجلس دائرة المعارف العثمانیة، حیدرآباد الدکن، ج۳، ص۲۳۹؛ أبو حاتم محمد بن حبان بن احمد التمیمی البستی، مشاهیر علماء الأمصار، تحقیق مرزوق علی ابراهیم، الطبعة الاولی، دار الوفاء، المنصورة، ۱۴۱۱ ق. ص۷۱؛ عز الدین أبو الحسن علی بن محمد المعروف بابن الاثیر، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج۱، ص۵۴۰-۵۴۱؛ شهاب الدین احمد بن علی ابن‌حجر العسقلانی، تقریب التهذیب، دراسة و تحقیق مصطفی عبد القادر عطا، الطبعة الثانیة، دار الکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۱۵ ق. ج۱، ص۲۴۹؛ تقی الدین احمد بن علی المقریزی، امتاع الاسماع بما للرسول من الابناء و الاموال و الحفدة و المتاع، تحقیق و تعلیق محمد عبد الحمید النمیسی، الطبعة الاولی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۲۰ ق. ج۱۱، ص۳۵۵. </ref> آمده است: {{متن حدیث|كَانَ النَّبِيَّ {{صل}} يُعْجِبُهُ أَنْ يُدْعَى [یَدْعُو] الرَّجُلُ بِأَحَبِّ أَسْمَائِهِ إِلَيْهِ، و أَحَبِّ كُنَّاهُ}}<ref>«پیامبر {{صل}} خوشش می‌آمد که شخص با نام و کنیه‌ای که بیش از همه دوست می‌داشت خوانده شود» أبوعبدالله محمد بن اسماعیل البخاری، الادب المفرد، الطبعة الاولی، مؤسسة الکتب الثقافیة، بیروت، ۱۴۰۶ ق. ص۱۶۵؛ عبد الله بن یوسف الزیعلی الحنفی، تخریج الأحادیث و الآثار، تحقیق عبد الله بن عبد الرحمن السعد، الطبعة الاولی، دار ابن خزیمة، الریاض، ۱۴۱۴ ق. ج۳، ص۳۲۶؛ مجمع الزوائد، ج۸، ص۵۶؛ سبل الهدی و الرشاد، ج۹، ص۳۵۸.</ref>.


هریک از دو [[همسر]] باید همسر خود را با نام و تعبیری مخاطب قرار دهد که او بیش‌تر دوست دارد و خوشش می‌آید و این نام بردن‌ها گذشته از [[ارتباط]] میان اشخاص، مناسبات آنان را نیز [[جهت]] می‌دهد. [[پیشوایان دین]] تأکید کرده‌اند که مخاطبات، لطیف و [[زیبا]] و بامحبت باشد. در آموزه‌های [[علی]] {{ع}} آمده است: {{متن حدیث|أَجْمِلُوا فِي الْخِطَابِ تَسْمَعُوا جَمِيلَ‏ الْجَوَابِ‏}}<ref>«در خطاب کردن زیبا و نیکو خطاب کنید تا جواب زیبا و نیکو بشنوید» جمال الدین محمد خوانساری، شرح غررالحکم و دررالکلم، با مقدمه و تصحیح و تعلیق میر جلال الدین حسینی ارموی، چاپ سوم، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۰ ش. ج۲، ص۲۶۶.</ref>.<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۴ ص ۷۱.</ref>
هریک از دو [[همسر]] باید همسر خود را با نام و تعبیری مخاطب قرار دهد که او بیش‌تر دوست دارد و خوشش می‌آید و این نام بردن‌ها گذشته از ارتباط میان اشخاص، مناسبات آنان را نیز [[جهت]] می‌دهد. [[پیشوایان دین]] تأکید کرده‌اند که مخاطبات، لطیف و [[زیبا]] و بامحبت باشد. در آموزه‌های [[علی]] {{ع}} آمده است: {{متن حدیث|أَجْمِلُوا فِي الْخِطَابِ تَسْمَعُوا جَمِيلَ‏ الْجَوَابِ‏}}<ref>«در خطاب کردن زیبا و نیکو خطاب کنید تا جواب زیبا و نیکو بشنوید» جمال الدین محمد خوانساری، شرح غررالحکم و دررالکلم، با مقدمه و تصحیح و تعلیق میر جلال الدین حسینی ارموی، چاپ سوم، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۰ ش. ج۲، ص۲۶۶.</ref>.<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی ج۴]]، ص ۷۱.</ref>


=== گفتگوی محبت‌آمیز ===
=== گفتگوی محبت‌آمیز ===
گفتگوی دو [[همسر]] از لوازم ضروری [[زندگی]] مشترک است، و هرچند کسی از نظر [[تربیتی]] و [[روحی]] و [[فرهنگی]] [[عادت]] به [[گفتگو]] نداشته باشد، لازم است آن را از لوازم ابراز علاقه و [[محبت]] بداند و در این جهت تلاش نماید. مردی از [[رسول خدا]] {{صل}} پرسید: [[برترین]] [[کارها]] کدام است؟ و [[پیامبر]] از جمله فرمود: {{متن حدیث|إِطْيَابُ‏ الْكَلَامِ‏}}<ref>«نیکو سخن گفتن» المحاسن، ج۲، ص۳۸۷؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۳۶۱؛ میزان الحکمة، ج۱۰، ص۲۰۶.</ref>.
گفتگوی دو [[همسر]] از لوازم ضروری [[زندگی]] مشترک است، و هرچند کسی از نظر [[تربیتی]] و [[روحی]] و [[فرهنگی]] [[عادت]] به گفتگو نداشته باشد، لازم است آن را از لوازم ابراز علاقه و [[محبت]] بداند و در این جهت تلاش نماید. مردی از [[رسول خدا]] {{صل}} پرسید: [[برترین]] [[کارها]] کدام است؟ و [[پیامبر]] از جمله فرمود: {{متن حدیث|إِطْيَابُ‏ الْكَلَامِ‏}}<ref>«نیکو سخن گفتن» المحاسن، ج۲، ص۳۸۷؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۳۶۱؛ میزان الحکمة، ج۱۰، ص۲۰۶.</ref>.


این امر نزد پیامبر {{صل}} از چنان اهمیت و جایگاهی برخوردار بود که درباره‌اش فرمود: {{متن حدیث|وَ الَّذِي‏ نَفْسِي‏ بِيَدِهِ‏ مَا أَنْفَقَ‏ النَّاسُ‏ مِنْ نَفَقَةٍ أَحَبَّ مِنْ قَوْلِ الْخَيْرِ}}<ref>«سوگند به آن‌که جانم در دست اوست، مردم هیچ انفاقی نکردند که دوست‌داشتنی‌تر از گفتار نیک باشد» المحاسن، ج۱، ص۱۵؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۳۹۷؛ بحار الانوار، ج۷۱، ص۳۱۱.</ref>.
این امر نزد پیامبر {{صل}} از چنان اهمیت و جایگاهی برخوردار بود که درباره‌اش فرمود: {{متن حدیث|وَ الَّذِي‏ نَفْسِي‏ بِيَدِهِ‏ مَا أَنْفَقَ‏ النَّاسُ‏ مِنْ نَفَقَةٍ أَحَبَّ مِنْ قَوْلِ الْخَيْرِ}}<ref>«سوگند به آن‌که جانم در دست اوست، مردم هیچ انفاقی نکردند که دوست‌داشتنی‌تر از گفتار نیک باشد» المحاسن، ج۱، ص۱۵؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۳۹۷؛ بحار الانوار، ج۷۱، ص۳۱۱.</ref>.
خط ۴۰: خط ۴۰:
گفتگوی از سر محبت و [[پرهیز]] از وارد شدن در گفتگوهای آسیب‌زا، و [[سکوت]] کردن در برابر سخنان تند و نیش‌دار زندگی را در فضایی از [[دوستی]] و [[آرامش]] و [[مسالمت]] پیش می‌برد و [[خانواده]] را در [[برکت]] و [[رحمت]] قرار می‌دهد. از رسول خدا {{صل}} [[روایت]] شده است که فرمود: {{متن حدیث|رَحِمَ‏ اللَّهُ‏ عَبْداً قَالَ‏ خَيْراً فَغَنِمَ‏ أَوْ سَكَتَ عَلَى سُوءٍ فَسَلَّمَ}}<ref>«خدا رحمت کند بنده‌ای را که سخن نیکو گوید و بهره‌مند شود، یا بر سخن بد سکوت ورزد و به سلامت رهد» المحاسن، ج۱، ص۱۵؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۳۹۷؛ بحار الانوار، ج۷۱، ص۳۱۱.</ref>.
گفتگوی از سر محبت و [[پرهیز]] از وارد شدن در گفتگوهای آسیب‌زا، و [[سکوت]] کردن در برابر سخنان تند و نیش‌دار زندگی را در فضایی از [[دوستی]] و [[آرامش]] و [[مسالمت]] پیش می‌برد و [[خانواده]] را در [[برکت]] و [[رحمت]] قرار می‌دهد. از رسول خدا {{صل}} [[روایت]] شده است که فرمود: {{متن حدیث|رَحِمَ‏ اللَّهُ‏ عَبْداً قَالَ‏ خَيْراً فَغَنِمَ‏ أَوْ سَكَتَ عَلَى سُوءٍ فَسَلَّمَ}}<ref>«خدا رحمت کند بنده‌ای را که سخن نیکو گوید و بهره‌مند شود، یا بر سخن بد سکوت ورزد و به سلامت رهد» المحاسن، ج۱، ص۱۵؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۳۹۷؛ بحار الانوار، ج۷۱، ص۳۱۱.</ref>.


[[عشق]] و علاقه به‌طور طبیعی [[ارتباط]] زبانی و گفتاری را به سوی نیکویی و [[زیبایی]] سوق می‌دهد و این [[ارتباط]] نیز بر [[عشق]] و علاقه می‌افزاید و آن را عمق می‌بخشد، و اگر [[کاستی]] و ضعفی بروز کند، در پرتو ارتباط سالم زبانی و گفتاری آن کاستی و [[ضعف]] رنگ می‌بازد و [[اصلاح]] می‌شود.
[[عشق]] و علاقه به‌طور طبیعی ارتباط زبانی و گفتاری را به سوی نیکویی و [[زیبایی]] سوق می‌دهد و این ارتباط نیز بر [[عشق]] و علاقه می‌افزاید و آن را عمق می‌بخشد، و اگر [[کاستی]] و ضعفی بروز کند، در پرتو ارتباط سالم زبانی و گفتاری آن کاستی و ضعف رنگ می‌بازد و [[اصلاح]] می‌شود.


از [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} تعابیری لطیف و راهگشا دراین‌باره وارد شده است، از جمله: {{متن حدیث|حُسْنُ‏ الصُّحْبَةِ يَزِيدَ فِي‏ مَحَبَّةِ الْقُلُوبِ‏}}<ref>«نیکویی مصاحبت دوستی دل‌ها را افزون می‌سازد» شرح غررالحکم، ج۳، ص۳۸۳؛ علی بن محمد اللیثی الواسطی، عیون الحکم و المواعظ، تحقیق حسن الحسینی البیرجندی، الطبعة الاولی، دارالحدیث، ۱۳۷۶ ش. ص۲۲۸.</ref>. {{متن حدیث|عَوِّدْ لِسَانَكَ لِينَ الْكَلَامِ وَ بَذْلَ‏ السَّلَامِ‏ يَكْثُرْ مُحِبُّوكَ‏}}<ref>«زبان خود را به نرمگویی و سلام‌دهی عادت ده تا دوستانت بسیار گردد» شرح غررالحکم، ج۴، ص۳۲۹؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۳۴۰.</ref>.
از [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} تعابیری لطیف و راهگشا دراین‌باره وارد شده است، از جمله: {{متن حدیث|حُسْنُ‏ الصُّحْبَةِ يَزِيدَ فِي‏ مَحَبَّةِ الْقُلُوبِ‏}}<ref>«نیکویی مصاحبت دوستی دل‌ها را افزون می‌سازد» شرح غررالحکم، ج۳، ص۳۸۳؛ علی بن محمد اللیثی الواسطی، عیون الحکم و المواعظ، تحقیق حسن الحسینی البیرجندی، الطبعة الاولی، دارالحدیث، ۱۳۷۶ ش. ص۲۲۸.</ref>. {{متن حدیث|عَوِّدْ لِسَانَكَ لِينَ الْكَلَامِ وَ بَذْلَ‏ السَّلَامِ‏ يَكْثُرْ مُحِبُّوكَ‏}}<ref>«زبان خود را به نرمگویی و سلام‌دهی عادت ده تا دوستانت بسیار گردد» شرح غررالحکم، ج۴، ص۳۲۹؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۳۴۰.</ref>.


از [[امام سجاد]] {{ع}} تعبیری شگفت و گرانبها دراین‌باره نقل شده است که آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|الْقَوْلُ الْحَسَنُ يُثْرِي الْمَالَ وَ يُنْمِي الرِّزْقَ وَ يُنْسِي‏ فِي‏ الْأَجَلِ‏ وَ يُحَبِّبُ إِلَى الْأَهْلِ وَ يُدْخِلُ الْجَنَّةَ}}<ref>«گفتار نیک دارایی را زیاد می‌کند و روزی را افزایش می‌دهد و اجل را به تأخیر می‌اندازد و انسان را نزد خانواده محبوب می‌گرداند و شخص را به بهشت می‌برد» امالی الصدوق، ص۱۲؛ الخصال، ج۱، ص۳۱۷؛ بحار الانوار، ج۷۱، ص۳۱۰.</ref>.
از [[امام سجاد]] {{ع}} تعبیری شگفت و گرانبها دراین‌باره نقل شده است که آن حضرت فرمود: {{متن حدیث|الْقَوْلُ الْحَسَنُ يُثْرِي الْمَالَ وَ يُنْمِي الرِّزْقَ وَ يُنْسِي‏ فِي‏ الْأَجَلِ‏ وَ يُحَبِّبُ إِلَى الْأَهْلِ وَ يُدْخِلُ الْجَنَّةَ}}<ref>«گفتار نیک دارایی را زیاد می‌کند و روزی را افزایش می‌دهد و اجل را به تأخیر می‌اندازد و انسان را نزد خانواده محبوب می‌گرداند و شخص را به بهشت می‌برد» امالی الصدوق، ص۱۲؛ الخصال، ج۱، ص۳۱۷؛ بحار الانوار، ج۷۱، ص۳۱۰.</ref>.


به واقع ارتباط زبانی و گفتاری چنین معجزه‌گر است؛ و اگر [[نادرست]] و به دور از [[آرامش]] استفاده گردد می‌تواند تباه‌کننده و ویرانگر باشد. آن‌چه از امیر مؤمنان علی {{ع}} دراین‌باره نقل شده بسیار آموزنده است: {{متن حدیث|وَ سُئِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} أَيُّ شَيْ‏ءٍ مِمَّا خَلَقَ‏ اللَّهُ‏ أَحْسَنُ‏ فَقَالَ {{ع}}: الْكَلَامُ فَقِيلَ أَيُّ شَيْ‏ءٍ مِمَّا خَلَقَ اللَّهُ أَقْبَحُ قَالَ الْكَلَامُ ثُمَّ قَالَ بِالْكَلَامِ ابْيَضَّتِ الْوُجُوهُ وَ بِالْكَلَامِ اسْوَدَّتِ الْوُجُوهُ}}<ref>«از امیر مؤمنان علی {{ع}} پرسیدند: از آنچه خداوند آفریده کدامین بهتر است؟ فرمود: سخن. پرسیدند: از آنچه خداوند آفریده کدامین زشت‌تر است؟ [باز]فرمود: سخن. سپس افزود: به سخن است که روی‌ها سپید شود و [هم]به سخن است که روی‌ها سیاه گردد». تحف العقول، ص۱۵۰؛ بحار الانوار، ج۷۸، ص۵۵.</ref>.
به واقع ارتباط زبانی و گفتاری چنین معجزه‌گر است؛ و اگر [[نادرست]] و به دور از [[آرامش]] استفاده گردد می‌تواند تباه‌کننده و ویرانگر باشد. آن‌چه از امیر مؤمنان علی {{ع}} دراین‌باره نقل شده بسیار آموزنده است: {{متن حدیث|وَ سُئِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} أَيُّ شَيْ‏ءٍ مِمَّا خَلَقَ‏ اللَّهُ‏ أَحْسَنُ‏ فَقَالَ {{ع}}: الْكَلَامُ فَقِيلَ أَيُّ شَيْ‏ءٍ مِمَّا خَلَقَ اللَّهُ أَقْبَحُ قَالَ الْكَلَامُ ثُمَّ قَالَ بِالْكَلَامِ ابْيَضَّتِ الْوُجُوهُ وَ بِالْكَلَامِ اسْوَدَّتِ الْوُجُوهُ}}<ref>«از امیر مؤمنان علی {{ع}} پرسیدند: از آنچه خداوند آفریده کدامین بهتر است؟ فرمود: سخن. پرسیدند: از آنچه خداوند آفریده کدامین زشت‌تر است؟ [باز]فرمود: سخن. سپس افزود: به سخن است که روی‌ها سپید شود و [هم]به سخن است که روی‌ها سیاه گردد». تحف العقول، ص۱۵۰؛ بحار الانوار، ج۷۸، ص۵۵.</ref>.


در [[روابط]] دو [[همسر]] نیز [[سخن گفتن]] با یکدیگر می‌تواند مناسبات را به سوی [[همدلی]] و [[همراهی]] سوق دهد، و یا مایه دلگیری و دوری گردد.
در [[روابط]] دو [[همسر]] نیز [[سخن گفتن]] با یکدیگر می‌تواند مناسبات را به سوی [[همدلی]] و [[همراهی]] سوق دهد، و یا مایه دلگیری و دوری گردد.
اگر گفتگوی دو همسر از پایگاه [[مودت]] و [[رحمت]] باشد، بی‌گمان مؤدبانه و محبت‌آمیز خواهد بود و نه خصمانه و نفرت‌انگیز؛ و لازم است در این [[ارتباط]] از عواملی که موجب بد فهمیدن یکدیگر و [[سوء]] برداشت می‌شود اجتناب کرد؛ و نیز در سخن گفتن با یکدیگر از تعابیر [[زشت]] و برخورنده، و از گوشه و کنایه‌های آزاردهنده، و از اهانت‌های [[کلامی]] و آنچه آسیب‌زننده به روابط بالنده در [[خانواده]] است [[پرهیز]] شود؛ آن هم به جدّ و به تمام معنا.
اگر گفتگوی دو همسر از پایگاه [[مودت]] و [[رحمت]] باشد، بی‌گمان مؤدبانه و محبت‌آمیز خواهد بود و نه خصمانه و نفرت‌انگیز؛ و لازم است در این ارتباط از عواملی که موجب بد فهمیدن یکدیگر و [[سوء]] برداشت می‌شود اجتناب کرد؛ و نیز در سخن گفتن با یکدیگر از تعابیر [[زشت]] و برخورنده، و از گوشه و کنایه‌های آزاردهنده، و از اهانت‌های [[کلامی]] و آنچه آسیب‌زننده به روابط بالنده در [[خانواده]] است پرهیز شود؛ آن هم به جدّ و به تمام معنا.
تفاوت‌های [[زن]] و مرد و مختلف بودن جهان‌های آنان مانع ارتباط زبانی محبت‌آمیز و گفتگوی مفاهمه‌انگیز و رسیدن به نقطه مشترک نیست، به شرط آنکه هریک در دنیای خود متوقف نماند و در [[گفتگو]] فقط خود را نبیند و به نظر دیگری [[احترام]] گذارد و از [[سوءظن]] بپرهیزد و مسائل را به امور دیگر حمل ننماید، که در این صورت ارتباط زبانی و گفتگو به [[بدگمانی]]، [[کج‌فهمی]]، [[بدبینی]] و مشکل‌سازی منجر می‌شود.
تفاوت‌های [[زن]] و مرد و مختلف بودن جهان‌های آنان مانع ارتباط زبانی محبت‌آمیز و گفتگوی مفاهمه‌انگیز و رسیدن به نقطه مشترک نیست، به شرط آنکه هریک در دنیای خود متوقف نماند و در گفتگو فقط خود را نبیند و به نظر دیگری [[احترام]] گذارد و از [[سوءظن]] بپرهیزد و مسائل را به امور دیگر حمل ننماید، که در این صورت ارتباط زبانی و گفتگو به [[بدگمانی]]، کج‌فهمی، [[بدبینی]] و مشکل‌سازی منجر می‌شود.


به کار گرفتن تعابیر حساسیت‌برانگیز و اهانت‌آمیز، و نیز آنچه برخورنده به [[شخصیت]] و علایق و سلایق دیگری است [[راه]] ارتباط زبانی سالم و گفتگوی مفید را می‌بندد و روابط محبت‌آمیز را آسیب می‌زند. به بیان [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}}: {{متن حدیث|إِيَّاكَ‏ وَ مُسْتَهْجَنَ‏ الْكَلَامِ‏ فَإِنَّهُ‏ يُوغِرُ الْقَلْبَ}}<ref>«زنهار از سخن زشت، که آن دل‌ها را کینه‌ور می‌سازد». شرح غرر الحکم، ج۲، ص۲۹۸؛ میزان الحکمة، ج۱۰، ص۱۸۸.</ref>. {{متن حدیث|إِيَّاكَ‏ وَ مَا يُسْتَهْجَنُ‏ مِنَ‏ الْكَلَامِ‏ فَإِنَّهُ يَحْبِسُ عَلَيْكَ اللِّئَامَ وَ يَنْفِرُ عَنْكَ الْكِرَامَ}}<ref>«زنهار، از به زبان آوردن سخنان زشت، زیرا که فرومایگان را گرد تو جمع می‌کند و گرانمایگان را از تو می‌رماند». شرح غررالحکم، ج۲، ص۳۱۴؛ میزان الحکمة، ج۱۰، ص۱۸۸.</ref>.
به کار گرفتن تعابیر حساسیت‌برانگیز و اهانت‌آمیز، و نیز آنچه برخورنده به [[شخصیت]] و علایق و سلایق دیگری است راه ارتباط زبانی سالم و گفتگوی مفید را می‌بندد و روابط محبت‌آمیز را آسیب می‌زند. به بیان [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}}: {{متن حدیث|إِيَّاكَ‏ وَ مُسْتَهْجَنَ‏ الْكَلَامِ‏ فَإِنَّهُ‏ يُوغِرُ الْقَلْبَ}}<ref>«زنهار از سخن زشت، که آن دل‌ها را کینه‌ور می‌سازد». شرح غرر الحکم، ج۲، ص۲۹۸؛ میزان الحکمة، ج۱۰، ص۱۸۸.</ref>. {{متن حدیث|إِيَّاكَ‏ وَ مَا يُسْتَهْجَنُ‏ مِنَ‏ الْكَلَامِ‏ فَإِنَّهُ يَحْبِسُ عَلَيْكَ اللِّئَامَ وَ يَنْفِرُ عَنْكَ الْكِرَامَ}}<ref>«زنهار، از به زبان آوردن سخنان زشت، زیرا که فرومایگان را گرد تو جمع می‌کند و گرانمایگان را از تو می‌رماند». شرح غررالحکم، ج۲، ص۳۱۴؛ میزان الحکمة، ج۱۰، ص۱۸۸.</ref>.


[[کرامت]] [[آدمی]] با این‌گونه سخنان تناسبی ندارد و جریان یافتن چنین سخنانی مایه دوری و آسیب‌رسانی به [[روح]] و [[قلب]] یکدیگر است؛ حتی اگر فرد در [[روابط]] و گفتگوها و [[مشکلات]] پیش آمده [[درمانده]] گردد، زیرا این امر روابط را بهبود نمی‌بخشد و مشکل را حل نمی‌کند، بلکه به سردی بیش‌تر و دلگیری افزون‌تر می‌انجامد.
[[کرامت]] [[آدمی]] با این‌گونه سخنان تناسبی ندارد و جریان یافتن چنین سخنانی مایه دوری و آسیب‌رسانی به [[روح]] و [[قلب]] یکدیگر است؛ حتی اگر فرد در [[روابط]] و گفتگوها و [[مشکلات]] پیش آمده [[درمانده]] گردد، زیرا این امر روابط را بهبود نمی‌بخشد و مشکل را حل نمی‌کند، بلکه به سردی بیش‌تر و دلگیری افزون‌تر می‌انجامد. {{متن حدیث|لَا تُسِئِ اللَّفْظَ وَ إِنْ‏ ضَاقَ‏ عَلَيْكَ‏ الْجَوَابُ}}<ref>«سخن بد مگوی، اگرچه از پاسخ درماندی». شرح غررالحکم، ج۶، ص۲۸۴؛ میزان الحکمة، ج۱۰، ص۱۸۸.</ref>.
{{متن حدیث|لَا تُسِئِ اللَّفْظَ وَ إِنْ‏ ضَاقَ‏ عَلَيْكَ‏ الْجَوَابُ}}<ref>«سخن بد مگوی، اگرچه از پاسخ درماندی». شرح غررالحکم، ج۶، ص۲۸۴؛ میزان الحکمة، ج۱۰، ص۱۸۸.</ref>.


نکته مهم در [[ارتباط]] زبانی و [[گفتگو]] این است که ممکن است کسی به [[زشت]] شمرده شدن سخن یا تعبیر خود توجه نداشته باشد و آن را عادی و عاری از [[اهانت]] تلقی کند، ولی همان برای دیگری معنا و مفهومی اهانت‌بار و پرآزار داشته باشد که لازم است با [[درک]] متقابل از این‌گونه امور دوری شود.
نکته مهم در ارتباط زبانی و گفتگو این است که ممکن است کسی به [[زشت]] شمرده شدن سخن یا تعبیر خود توجه نداشته باشد و آن را عادی و عاری از [[اهانت]] تلقی کند، ولی همان برای دیگری معنا و مفهومی اهانت‌بار و پرآزار داشته باشد که لازم است با [[درک]] متقابل از این‌گونه امور دوری شود.
همچنین در ارتباط [[کلامی]]، تکرار و [[اصرار]]، و [[لجاجت]] و [[عصبیت]]، [[مودت]] و [[رحمت]] را به شدت آسیب می‌زند و لازم است از آن به جد اجتناب شود. [[امام علی]] {{ع}} در هشداری کارساز فرموده است: {{متن حدیث|اللَّجَاجُ يُنْتِجُ الْحُرُوبَ‏ وَ يُوغِرُ الْقُلُوبَ‏}}<ref>«لجاجت کردن موجب درگیری‌ها و افروخته شدن خشم و کینه دل‌ها می‌گردد». شرح غررالحکم، ج۲، ص۳۳؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۵۲.</ref>؛
همچنین در ارتباط [[کلامی]]، تکرار و [[اصرار]]، و [[لجاجت]] و [[عصبیت]]، [[مودت]] و [[رحمت]] را به شدت آسیب می‌زند و لازم است از آن به جد اجتناب شود. [[امام علی]] {{ع}} در هشداری کارساز فرموده است: {{متن حدیث|اللَّجَاجُ يُنْتِجُ الْحُرُوبَ‏ وَ يُوغِرُ الْقُلُوبَ‏}}<ref>«لجاجت کردن موجب درگیری‌ها و افروخته شدن خشم و کینه دل‌ها می‌گردد». شرح غررالحکم، ج۲، ص۳۳؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۵۲.</ref>.


[[ملایمت]] در ارتباط زبانی و گفتاری و [[پرهیز]] از [[غلظت]] و [[تندی]] زبانی از شرایط لازم برای ارتباط سالم زبانی است و گفتگویی که برخاسته از مودت و رحمت، و مبتنی بر [[کرامت]] و [[حرمت]] باشد، ملایم و لطیف خواهد بود. آموزه‌های [[علی]] {{ع}} [[برترین]] تربیت‌شده مدرسه [[نبوی]]، دراین‌باره راهگشاست: {{متن حدیث|إِنَّ مِنَ‏ الْكَرَمِ‏ لِينَ‏ الْكَلَامِ‏}}<ref>«بی‌گمان نرمگویی از بزرگواری [اخلاقی]است». الکافی، ج۸، ص۲۲؛ تحف العقول، ص۶۴ [بدون “إنَّ”]؛ بحارالانوار، ج۷۷، ص۲۸۷؛ مستدرک الوسائل، ج۸، ص۳۶۳.</ref>؛ {{متن حدیث|سُنَّةُ الْأَخْيَارِ لِينُ‏ الْكَلَامِ‏}}<ref>«شیوه نیکان نرمگویی است». شرح غرر الحکم، ج۴، ص۱۳۰؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۲۸۴.</ref>؛
[[ملایمت]] در ارتباط زبانی و گفتاری و پرهیز از [[غلظت]] و [[تندی]] زبانی از شرایط لازم برای ارتباط سالم زبانی است و گفتگویی که برخاسته از مودت و رحمت، و مبتنی بر [[کرامت]] و [[حرمت]] باشد، ملایم و لطیف خواهد بود. آموزه‌های [[علی]] {{ع}} [[برترین]] تربیت‌شده مدرسه [[نبوی]]، دراین‌باره راهگشاست: {{متن حدیث|إِنَّ مِنَ‏ الْكَرَمِ‏ لِينَ‏ الْكَلَامِ‏}}<ref>«بی‌گمان نرمگویی از بزرگواری [اخلاقی]است». الکافی، ج۸، ص۲۲؛ تحف العقول، ص۶۴ [بدون “إنَّ”]؛ بحارالانوار، ج۷۷، ص۲۸۷؛ مستدرک الوسائل، ج۸، ص۳۶۳.</ref>؛ {{متن حدیث|سُنَّةُ الْأَخْيَارِ لِينُ‏ الْكَلَامِ‏}}<ref>«شیوه نیکان نرمگویی است». شرح غرر الحکم، ج۴، ص۱۳۰؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۲۸۴.</ref>؛


بدین ترتیب ارتباط زبانی و گفتاری برخاسته از مودت و رحمت میان دو [[همسر]] خود عاملی مهم در پیوندهای [[قلبی]] و افزایش مفاهمه و رفع تیرگی‌های محتمل و مشکلات پیش آمده است؛ و نباید از آن [[غفلت]] گردد، بلکه تبدیل آن به یک امر مستمر و توام با علاقه و [[اشتیاق]] از ضروریات [[زندگی]] مشترک است.
بدین ترتیب ارتباط زبانی و گفتاری برخاسته از مودت و رحمت میان دو [[همسر]] خود عاملی مهم در پیوندهای [[قلبی]] و افزایش مفاهمه و رفع تیرگی‌های محتمل و مشکلات پیش آمده است؛ و نباید از آن [[غفلت]] گردد، بلکه تبدیل آن به یک امر مستمر و توام با علاقه و [[اشتیاق]] از ضروریات [[زندگی]] مشترک است.


[[رسول خدا]] {{صل}} با آن همه گرفتاری‌های [[اجتماعی]] و [[سیاسی]]، و باوجود آن ارتباطهای [[معنوی]] و [[مقامات]] [[ملکوتی]]، با [[همسران]] خود به [[گفتگو]] می‌پرداخت و گاه این گفتگوهای پرمودت و [[رحمت]] به درازا می‌کشید، چنان‌که در گفتگوی آن [[حضرت]] با صَفیّه<ref>صَفیّه دختر حُیّ بن اَخْطَب بزرگ یهود خیبر است که پس از فتح خیبر اسلام آورد و پیامبر او را به همسری گزید. صفیه بانویی فهیم و حق‌گرا و سخت شیفته پیامبر بود، چنان‌که هنگام بیماری رسول خدا {{صل}} که منجر به رحلت حضرت شد، صفیه بر بالین پیامبر گفت: ای رسول خدا {{صل}}، به خدا سوگند، دوست دارم که این بیماری که شما را دربرگرفته به جان من می‌آمد و شما سالم می‌ماندید. دیگر زنان پیامبر او را فشار دادند که لب از سخن گفتن ببندد. پیامبر متوجه ایشان شد و فرمود: البته صفیه راست می‌گوید. صفیه از جمله همسران رسول خدا {{صل}} بود که حضرت با او انسی ویژه داشت. وی در سال پنجاه هجری درگذشت و در قبرستان بقیع دفن شد. ر. ک: أبو عبدالله محمد بن عمر الواقدی، المغازی، تحقیق مارسدن جونز، الطبعة الثالثة، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۹ ق. ج۲، ص۶۷۴-۶۷۵؛ أبو محمد عبدالملک بن هشام، سیرة النبی، تحقیق محمد محیی الدین عبد الحمید، دارالفکر، بیروت، ج۳، ص۳۸۸؛ الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۲۰-۱۲۹؛ أبو محمد عبد الله بن مسلم بن قتیبة الدینوری، المعارف، تحقیق ثروة عکاشه، الطبعة الاولی، افست منشورات الرضی، قم، ۱۴۱۵ ق. ص۱۳۸؛ أبوالحسن احمد بن یحیی البلاذری، أنساب الاشراف، حققه و قدم له سهیل زکار، ریاض زرکلی، الطبعة الاولی، دار الفکر، بیروت، ۱۴۱۷ ق. ج۲، ص۷۸-۷۹؛ مستدرک الحاکم، ج۴، ص۲۸-۲۹؛ یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر القرطبی المالکی، الاستیعاب فی اسماء الاصحاب، بهامش الاصابة، دارالکتاب العربی، بیروت، ج۴، ص۳۳۷-۳۳۹؛ اسد الغابة، ج۶، ص۱۶۹-۱۷۱؛ سیر أعلام النبلاء، ج۲، ص۲۳۱-۲۳۸؛ ذبیح الله محلاتی، ریاحین الشریعه، چاپ چهارم، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۴ ش. ج۲، ص۳۴۴-۳۴۷.</ref> نقل شده است<ref>الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۲۲.</ref>. در خبری نیز از قول [[عایشه]] آمده است:
[[رسول خدا]] {{صل}} با آن همه گرفتاری‌های [[اجتماعی]] و [[سیاسی]]، و باوجود آن ارتباط‌های [[معنوی]] و مقامات ملکوتی، با [[همسران]] خود به گفتگو می‌پرداخت و گاه این گفتگوهای پرمودت و [[رحمت]] به درازا می‌کشید، چنان‌که در گفتگوی آن حضرت با صَفیّه<ref>صَفیّه دختر حُیّ بن اَخْطَب بزرگ یهود خیبر است که پس از فتح خیبر اسلام آورد و پیامبر او را به همسری گزید. صفیه بانویی فهیم و حق‌گرا و سخت شیفته پیامبر بود، چنان‌که هنگام بیماری رسول خدا {{صل}} که منجر به رحلت حضرت شد، صفیه بر بالین پیامبر گفت: ای رسول خدا {{صل}}، به خدا سوگند، دوست دارم که این بیماری که شما را دربرگرفته به جان من می‌آمد و شما سالم می‌ماندید. دیگر زنان پیامبر او را فشار دادند که لب از سخن گفتن ببندد. پیامبر متوجه ایشان شد و فرمود: البته صفیه راست می‌گوید. صفیه از جمله همسران رسول خدا {{صل}} بود که حضرت با او انسی ویژه داشت. وی در سال پنجاه هجری درگذشت و در قبرستان بقیع دفن شد. ر. ک: أبو عبدالله محمد بن عمر الواقدی، المغازی، تحقیق مارسدن جونز، الطبعة الثالثة، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۹ ق. ج۲، ص۶۷۴-۶۷۵؛ أبو محمد عبدالملک بن هشام، سیرة النبی، تحقیق محمد محیی الدین عبد الحمید، دارالفکر، بیروت، ج۳، ص۳۸۸؛ الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۲۰-۱۲۹؛ أبو محمد عبد الله بن مسلم بن قتیبة الدینوری، المعارف، تحقیق ثروة عکاشه، الطبعة الاولی، افست منشورات الرضی، قم، ۱۴۱۵ ق. ص۱۳۸؛ أبوالحسن احمد بن یحیی البلاذری، أنساب الاشراف، حققه و قدم له سهیل زکار، ریاض زرکلی، الطبعة الاولی، دار الفکر، بیروت، ۱۴۱۷ ق. ج۲، ص۷۸-۷۹؛ مستدرک الحاکم، ج۴، ص۲۸-۲۹؛ یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر القرطبی المالکی، الاستیعاب فی اسماء الاصحاب، بهامش الاصابة، دارالکتاب العربی، بیروت، ج۴، ص۳۳۷-۳۳۹؛ اسد الغابة، ج۶، ص۱۶۹-۱۷۱؛ سیر أعلام النبلاء، ج۲، ص۲۳۱-۲۳۸؛ ذبیح الله محلاتی، ریاحین الشریعه، چاپ چهارم، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۴ ش. ج۲، ص۳۴۴-۳۴۷.</ref> نقل شده است<ref>الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۲۲.</ref>. در خبری نیز از قول [[عایشه]] آمده است: {{متن حدیث|أَنَّ النَّبِيَّ {{صل}} كَانَ إِذَا صَلَّى رَكْعَتَيِ الْفَجْرِ فَإِنْ كُنْتُ مُسْتَيْقِظَةً حَدَّثَنِي وَإِلَّا اضْطَجَعَ حَتَّى يُؤْذَنَ بِالصَّلاَةِ}}<ref>«پیامبر {{صل}} چون دو رکعت نافله صبح را می‌گزارد اگر من بیدار بودم با من سخن می‌گفت و اگر خفته بودم دراز می‌کشید تا وقت نماز صبح شود و اذان گفته شود». صحیح البخاری، ج۲، ص۵۰۲؛ صحیح مسلم، ج۶، ص۲۳؛ أبوداود سلیمان بن الأشعث السجستانی، سنن أبی داود، الطبعة الاولی، شرکة مکتبة و مطبعة الحلبی، مصر، ۱۳۷۱ ق. ج۱، ص۲۹۱؛ أبو بکر محمد بن خزیمة السلمی، صحیح ابن خزیمة، تحقیق و تعلیق و تخریج و تقدیم محمد مصطفی الاعظمی، الطبعة الاولی، المکتب الاسلامی، بیروت، ۱۴۱۲ ق. ج۲، ص۱۶۸؛ أبو بکر احمد بن الحسین البیهقی، معرفة السنن و الآثار، تحقیق السید کسروی حسن، الطبعة الاولی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج۲، ص۳۳۳؛ السنن الکبری، ج۲، ص۱۸۸، ج۳، ص۴۵؛ یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر القرطبی المالکی، الاستذکار، تحقیق سالم محمد عطا، محمد علی معوض، الطبعة الاولی، دارالکتب العلمیة، بیروت، ۲۰۰۰ م. ج۲، ص۹۷؛ همو، التمهید، تحقیق مصطفی بن احمد العلوی، محمد عبد الکبیر البکری، الطبعة الاولی، وزارت عموم الاوقاف و الشؤون الاسلامیة، المغرب، ۱۳۸۷ ق. ج۸، ص۱۲۶؛ جمال الدین أبو الحجاج یوسف المزی، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال، تحقیق بشار عواد معروف، مؤسسة الرسالة، بیروت، ۱۴۰۶ ق. ج۱۰، ص۸۷؛ سبل الهدی و الرشاد، ج۸، ص۲۵۷؛ نیل الاوطار، ج۳، ص۲۵؛ با مختصر اختلاف در لفظ.</ref>.
{{متن حدیث|أَنَّ النَّبِيَّ {{صل}} كَانَ إِذَا صَلَّى رَكْعَتَيِ الْفَجْرِ فَإِنْ كُنْتُ مُسْتَيْقِظَةً حَدَّثَنِي وَإِلَّا اضْطَجَعَ حَتَّى يُؤْذَنَ بِالصَّلاَةِ}}<ref>«پیامبر {{صل}} چون دو رکعت نافله صبح را می‌گزارد اگر من بیدار بودم با من سخن می‌گفت و اگر خفته بودم دراز می‌کشید تا وقت نماز صبح شود و اذان گفته شود». صحیح البخاری، ج۲، ص۵۰۲؛ صحیح مسلم، ج۶، ص۲۳؛ أبوداود سلیمان بن الأشعث السجستانی، سنن أبی داود، الطبعة الاولی، شرکة مکتبة و مطبعة الحلبی، مصر، ۱۳۷۱ ق. ج۱، ص۲۹۱؛ أبو بکر محمد بن خزیمة السلمی، صحیح ابن خزیمة، تحقیق و تعلیق و تخریج و تقدیم محمد مصطفی الاعظمی، الطبعة الاولی، المکتب الاسلامی، بیروت، ۱۴۱۲ ق. ج۲، ص۱۶۸؛ أبو بکر احمد بن الحسین البیهقی، معرفة السنن و الآثار، تحقیق السید کسروی حسن، الطبعة الاولی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج۲، ص۳۳۳؛ السنن الکبری، ج۲، ص۱۸۸، ج۳، ص۴۵؛ یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر القرطبی المالکی، الاستذکار، تحقیق سالم محمد عطا، محمد علی معوض، الطبعة الاولی، دارالکتب العلمیة، بیروت، ۲۰۰۰ م. ج۲، ص۹۷؛ همو، التمهید، تحقیق مصطفی بن احمد العلوی، محمد عبد الکبیر البکری، الطبعة الاولی، وزارت عموم الاوقاف و الشؤون الاسلامیة، المغرب، ۱۳۸۷ ق. ج۸، ص۱۲۶؛ جمال الدین أبو الحجاج یوسف المزی، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال، تحقیق بشار عواد معروف، مؤسسة الرسالة، بیروت، ۱۴۰۶ ق. ج۱۰، ص۸۷؛ سبل الهدی و الرشاد، ج۸، ص۲۵۷؛ نیل الاوطار، ج۳، ص۲۵؛ با مختصر اختلاف در لفظ.</ref>؛


[[سیره رسول خدا]] {{صل}} چنین بود که در هر فرصتی با [[همسران]] خود [[گفتگو]] می‌کرد، چنان‌که خبرهای نقل‌شده از همسران [[حضرت]] و برخی [[اصحاب]] بیانگر این [[راه و رسم نبوی]] است<ref>نک: مسند ابن راهویه، ج۲، ص۳۹۰؛ صحیح مسلم، ج۱۵، ص۲۱۰؛ أبو زید عمر بن شبة النمیری، تاریخ المدینة المنورة، حققه فهیم محمد شلتوت، الطبعة الاولی، دارالتراث، بیروت، ۱۴۰۰ ق. ج۳، ص۱۰۶۹؛ السنن الکبری، ج۷، ص۳۰۲؛ امتاع الاسماع، ج۱۰، ص۲۳۲؛ عمدة القاری، ج۲۰، ص۱۹۷.</ref>.<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۴ ص ۷۲-۷۸.</ref>
[[سیره رسول خدا]] {{صل}} چنین بود که در هر فرصتی با [[همسران]] خود گفتگو می‌کرد، چنان‌که خبرهای نقل‌شده از همسران حضرت و برخی [[اصحاب]] بیانگر این راه و رسم نبوی است<ref>نک: مسند ابن راهویه، ج۲، ص۳۹۰؛ صحیح مسلم، ج۱۵، ص۲۱۰؛ أبو زید عمر بن شبة النمیری، تاریخ المدینة المنورة، حققه فهیم محمد شلتوت، الطبعة الاولی، دارالتراث، بیروت، ۱۴۰۰ ق. ج۳، ص۱۰۶۹؛ السنن الکبری، ج۷، ص۳۰۲؛ امتاع الاسماع، ج۱۰، ص۲۳۲؛ عمدة القاری، ج۲۰، ص۱۹۷.</ref>.<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی ج۴]]، ص ۷۲-۷۸.</ref>


== پرسش مستقیم ==
== پرسش مستقیم ==
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش