صدق در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۰: خط ۱۰:


[[راستگویی]] [[پیامبر]] {{صل}} در [[حدیث]]:
[[راستگویی]] [[پیامبر]] {{صل}} در [[حدیث]]:
# به [[نقل]] از [[ابن عبّاس]]: هنگامی که [[آیه]]: {{متن قرآن|وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ }}<ref> و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!؛ سوره شعراء، آیه:۲۱۴.</ref> نازل شد، [[پیامبر خدا]] {{صل}} بیرون آمد و از کوه [[صفا]] بالا رفت و ندا داد: "بشتابید که خطر نزدیک است!". [[مردم]] گفتند: این کیست و چه خبر شده است؟ و به گرد او جمع شدند. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "آیا اگر به شما خبر بدهم که سوارانی از دامنه این کوه، گذشته‌اند و به سوی شما می‌آیند، تصدیقم می‌کنید؟". گفتند: ما دروغی از تو سراغ نداریم!. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "من به شما هشدار می‌دهم که عذابی سخت پیش‌رو دارید"<ref>{{متن حدیث|عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ صَعِدَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} ذَاتَ يَوْمٍ الصَّفَا فَقَالَ يَا صَبَاحَاهْ فَاجْتَمَعَتْ إِلَيْهِ قُرَيْشٌ فَقَالُوا لَهُ مَا لَكَ فَقَالَ أَ رَأَيْتُمْ لَوْ أَخْبَرْتُكُمْ أَنَّ الْعَدُوَّ مُصَبِّحُكُمْ أَوْ مُمَسِّيكُمْ أَ مَا كُنْتُمْ تُصَدِّقُونِّي قَالُوا بَلَى قَالَ فَإِنِّي نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَدِيدٍ }}؛ صحیح البخاری، ج۴، ص۱۹۰۲، ح۴۶۸۷؛ صحیح مسلم، ج۱، ص۱۹۴، ح۳۵۵؛ السنن الکبری، ج۹، ص۱۲، ح۱۷۷۲۵، کلاهما نحوه؛ المجازات النبویة، ص۱۷۹، ح۱۴۶، المناقب لابن‌شهرآشوب، ج۱، ص۴۶، کلاهما نحوه، بحارالأنوار، ج۱۸، ص۱۷۵.</ref>.  
# به [[نقل]] از [[ابن عبّاس]]: هنگامی که [[آیه]]: {{متن قرآن|وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ }}<ref> و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!؛ سوره شعراء، آیه:۲۱۴.</ref> نازل شد، [[پیامبر خدا]] {{صل}} بیرون آمد و از کوه صفا بالا رفت و ندا داد: "بشتابید که خطر نزدیک است!". [[مردم]] گفتند: این کیست و چه خبر شده است؟ و به گرد او جمع شدند. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "آیا اگر به شما خبر بدهم که سوارانی از دامنه این کوه، گذشته‌اند و به سوی شما می‌آیند، تصدیقم می‌کنید؟". گفتند: ما دروغی از تو سراغ نداریم!. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "من به شما هشدار می‌دهم که عذابی سخت پیش‌رو دارید"<ref>{{متن حدیث|عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ صَعِدَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} ذَاتَ يَوْمٍ الصَّفَا فَقَالَ يَا صَبَاحَاهْ فَاجْتَمَعَتْ إِلَيْهِ قُرَيْشٌ فَقَالُوا لَهُ مَا لَكَ فَقَالَ أَ رَأَيْتُمْ لَوْ أَخْبَرْتُكُمْ أَنَّ الْعَدُوَّ مُصَبِّحُكُمْ أَوْ مُمَسِّيكُمْ أَ مَا كُنْتُمْ تُصَدِّقُونِّي قَالُوا بَلَى قَالَ فَإِنِّي نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَدِيدٍ }}؛ صحیح البخاری، ج۴، ص۱۹۰۲، ح۴۶۸۷؛ صحیح مسلم، ج۱، ص۱۹۴، ح۳۵۵؛ السنن الکبری، ج۹، ص۱۲، ح۱۷۷۲۵، کلاهما نحوه؛ المجازات النبویة، ص۱۷۹، ح۱۴۶، المناقب لابن‌شهرآشوب، ج۱، ص۴۶، کلاهما نحوه، بحارالأنوار، ج۱۸، ص۱۷۵.</ref>.  
# [[پیامبر خدا]] {{صل}} پس از نزول [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ }}<ref> و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!؛ سوره شعراء، آیه:۲۱۴.</ref> فرمود: ای [[مردم]]! بلدِ راه، به کسان خود، [[دروغ]] نمی‌گوید و من، اگر هم [[دروغگو]] بودم، دستِ کم به شما [[دروغ]] نمی‌گفتم. [[سوگند]] به خداوندی که هیچ معبودی جز او نیست، من فرستاده به [[حقّ]] [[خدا]] به سوی شما خصوصاً و به سوی همه [[مردم]] عموماً هستم. به [[خدا]] [[سوگند]]، همان‌گونه که می‌خوابید، می‌میرید و همان‌گونه که بیدار می‌شوید، برانگیخته خواهید شد و مطابق کردارتان، حسابرسی خواهید شد و در برابر [[نیکی]]، پاداش نیک خواهید دید و در برابر بدی، [[کیفر]] بد خواهید چشید. [[بهشت]] جاویدان و [[دوزخ]] همیشگی، در کار است<ref>{{متن حدیث|رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} بَعْدَ مَا نَزَلَتْ {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}: أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ الرَّائِدَ لَا يَكْذِبُ أَهْلَهُ وَ لَوْ كُنْتُ كَاذِباً لَمَا كَذَبْتُكُمْ وَ اللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ حَقّاً خَاصَّةً وَ إِلَى النَّاسِ عَامَّةً وَ اللَّهِ لَتَمُوتُونَ كَمَا تَنَامُونَ وَ لَتُبْعَثُونَ كَمَا تَسْتَيْقِظُونَ وَ لَتُحَاسَبُونَ كَمَا تَعْمَلُونَ وَ لَتُجْزَوْنَ بِالْإِحْسَانِ إِحْسَاناً وَ بِالسُّوءِ سُوءً وَ إِنَّهَا الْجَنَّةُ أَبَداً وَ النَّارُ أَبَداً}}؛ المناقب لابن‌شهرآشوب، ج۱، ص۴۶؛ روضة الواعظین، ج۱، ص۱۴۳ و لیس فیه {{متن حدیث|وَ لَوْ كُنْتُ كَاذِباً لَمَا كَذَبْتُكُمْ}} و فیه "تعلمون" بدل "تعملون"؛ بحار الأنوار، ج۱۸، ص۱۹۷، ذیل ح۳۰؛ الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۴۸۷، عن جعفر بن عبدالله بن أبی الحکم نحوه.</ref>.
# [[پیامبر خدا]] {{صل}} پس از نزول [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ }}<ref> و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!؛ سوره شعراء، آیه:۲۱۴.</ref> فرمود: ای [[مردم]]! بلدِ راه، به کسان خود، [[دروغ]] نمی‌گوید و من، اگر هم [[دروغگو]] بودم، دستِ کم به شما [[دروغ]] نمی‌گفتم. [[سوگند]] به خداوندی که هیچ معبودی جز او نیست، من فرستاده به [[حقّ]] [[خدا]] به سوی شما خصوصاً و به سوی همه [[مردم]] عموماً هستم. به [[خدا]] [[سوگند]]، همان‌گونه که می‌خوابید، می‌میرید و همان‌گونه که بیدار می‌شوید، برانگیخته خواهید شد و مطابق کردارتان، حسابرسی خواهید شد و در برابر [[نیکی]]، پاداش نیک خواهید دید و در برابر بدی، [[کیفر]] بد خواهید چشید. [[بهشت]] جاویدان و [[دوزخ]] همیشگی، در کار است<ref>{{متن حدیث|رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} بَعْدَ مَا نَزَلَتْ {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}: أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ الرَّائِدَ لَا يَكْذِبُ أَهْلَهُ وَ لَوْ كُنْتُ كَاذِباً لَمَا كَذَبْتُكُمْ وَ اللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ حَقّاً خَاصَّةً وَ إِلَى النَّاسِ عَامَّةً وَ اللَّهِ لَتَمُوتُونَ كَمَا تَنَامُونَ وَ لَتُبْعَثُونَ كَمَا تَسْتَيْقِظُونَ وَ لَتُحَاسَبُونَ كَمَا تَعْمَلُونَ وَ لَتُجْزَوْنَ بِالْإِحْسَانِ إِحْسَاناً وَ بِالسُّوءِ سُوءً وَ إِنَّهَا الْجَنَّةُ أَبَداً وَ النَّارُ أَبَداً}}؛ المناقب لابن‌شهرآشوب، ج۱، ص۴۶؛ روضة الواعظین، ج۱، ص۱۴۳ و لیس فیه {{متن حدیث|وَ لَوْ كُنْتُ كَاذِباً لَمَا كَذَبْتُكُمْ}} و فیه "تعلمون" بدل "تعملون"؛ بحار الأنوار، ج۱۸، ص۱۹۷، ذیل ح۳۰؛ الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۴۸۷، عن جعفر بن عبدالله بن أبی الحکم نحوه.</ref>.
# در مناقب، [[ابن‌شهرآشوب]] آمده: [[پیامبر خدا]] {{صل}} پیش از آن که [[مبعوث]] شود، بیست خصلت از خصلت‌های [[پیامبران]] را دارا بود که اگر فردی یکی از آنها را داشته باشد، [[دلیل]] بر عظمت اوست، چه رسد به کسی که همه آنها را دارا باشد. ایشان، [[پیامبری]] [[امین]] و [[راستگو]] بود<ref>بقیه صفات، در ادامه حدیث آمده است؛ ولی آنها را نیاورده‌ایم.</ref><ref>{{متن حدیث|المناقب لابن‌شهرآشوب: كَانَ النَّبِيُّ {{صل}} قَبْلَ الْمَبْعَثِ مَوْصُوفاً بِعِشْرِينَ خَصْلَةً مِنْ خِصَالِ الْأَنْبِيَاءِ لَوِ انْفَرَدَ وَاحِدٌ بِأَحَدِهَا لَدَلَّ عَلَى جَلَالِهِ فَكَيْفَ مَنِ اجْتَمَعَتْ فِيهِ كَانَ نَبِيّاً أَمِيناً صَادِقاً}}؛ المناقب لابن‌شهرآشوب، ج۱، ص۱۲۳؛ بحار الأنوار، ج۱۶، ص۱۷۵، ح۱۹.</ref>.
# در مناقب، [[ابن‌شهرآشوب]] آمده: [[پیامبر خدا]] {{صل}} پیش از آن که [[مبعوث]] شود، بیست خصلت از خصلت‌های [[پیامبران]] را دارا بود که اگر فردی یکی از آنها را داشته باشد، [[دلیل]] بر عظمت اوست، چه رسد به کسی که همه آنها را دارا باشد. ایشان، [[پیامبری]] [[امین]] و [[راستگو]] بود<ref>بقیه صفات، در ادامه حدیث آمده است؛ ولی آنها را نیاورده‌ایم.</ref>.<ref>{{متن حدیث|المناقب لابن‌شهرآشوب: كَانَ النَّبِيُّ {{صل}} قَبْلَ الْمَبْعَثِ مَوْصُوفاً بِعِشْرِينَ خَصْلَةً مِنْ خِصَالِ الْأَنْبِيَاءِ لَوِ انْفَرَدَ وَاحِدٌ بِأَحَدِهَا لَدَلَّ عَلَى جَلَالِهِ فَكَيْفَ مَنِ اجْتَمَعَتْ فِيهِ كَانَ نَبِيّاً أَمِيناً صَادِقاً}}؛ المناقب لابن‌شهرآشوب، ج۱، ص۱۲۳؛ بحار الأنوار، ج۱۶، ص۱۷۵، ح۱۹.</ref>
# [[امام علی]] {{ع}} می‌فرماید: [[ابو جهل]] به [[پیامبر]] {{صل}} گفت: ما تو را دروغ‌زن نمی‌شماریم؛ بلکه آنچه را آورده‌ای، [[دروغ]] می‌دانیم! پس [[خداوند]]، این [[آیه]] را فرو فرستاد: {{متن قرآن| قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لاَ يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ}}<ref> ما خوب می‌دانیم که آنچه می‌گویند تو را اندوهناک می‌گرداند؛ (امّا) به راستی آنان تو را دروغزن نمی‌شمارند بلکه این ستمگران آیات خداوند را انکار می‌کنند؛ سوره انعام، آیه:۳۳.</ref><ref>{{متن حدیث|الامام علی {{ع}}: انّ أبا جهل قال للنبيّ {{صل}}: انّا لا نكذّبك و لكن نكذّب بما جئت به، فأنزل الله: {{متن قرآن|فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ}} }}؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۲۶۱، ح۳۰۶۴، عن ناجیة بن کعب؛ تهذیب الکمال، ج۲۹، ص۲۵۹، الرقم ۶۳۵۲ و فیه صدره إلی "جئت به"؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۲۴۵؛ تفسیر القرطبی، ج۶، ص۴۱۶؛ الشفاء، ص۱۳۴، عن ناجیة بن کعب من دون إسناد إلی الإمام علی {{ع}}؛ کنز العمّال، ج۲، ص۴۰۹، ح۴۳۷۴؛ بحارالأنوار، ج۹، ص۸۶.</ref>.
# [[امام علی]] {{ع}} می‌فرماید: [[ابو جهل]] به [[پیامبر]] {{صل}} گفت: ما تو را دروغ‌زن نمی‌شماریم؛ بلکه آنچه را آورده‌ای، [[دروغ]] می‌دانیم! پس [[خداوند]]، این [[آیه]] را فرو فرستاد: {{متن قرآن| قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لاَ يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ}}<ref> ما خوب می‌دانیم که آنچه می‌گویند تو را اندوهناک می‌گرداند؛ (امّا) به راستی آنان تو را دروغزن نمی‌شمارند بلکه این ستمگران آیات خداوند را انکار می‌کنند؛ سوره انعام، آیه:۳۳.</ref><ref>{{متن حدیث|الامام علی {{ع}}: انّ أبا جهل قال للنبيّ {{صل}}: انّا لا نكذّبك و لكن نكذّب بما جئت به، فأنزل الله: {{متن قرآن|فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ}} }}؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۲۶۱، ح۳۰۶۴، عن ناجیة بن کعب؛ تهذیب الکمال، ج۲۹، ص۲۵۹، الرقم ۶۳۵۲ و فیه صدره إلی "جئت به"؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۲۴۵؛ تفسیر القرطبی، ج۶، ص۴۱۶؛ الشفاء، ص۱۳۴، عن ناجیة بن کعب من دون إسناد إلی الإمام علی {{ع}}؛ کنز العمّال، ج۲، ص۴۰۹، ح۴۳۷۴؛ بحارالأنوار، ج۹، ص۸۶.</ref>.
# [[اخنس]]، [[ابو جهل]] را دید و با او خلوت کرد و گفت: ای ابو [[حکم]]<ref>ابو حکم، کنیه اصلی "ابو جهل" بود؛ ولی مسلمانان او را به خاطر دشمنی شدید و آزارها و جهالتش “ابو جهل" نامیدند.</ref>! به من بگو [[محمد]] راستگوست یا [[دروغگو]]، که این جا غیر از من و تو، کس دیگری از [[قریش]] نیست که سخن ما را بشنود. [[ابو جهل]] گفت: وای بر تو! به [[خدا]] [[سوگند]]، [[محمّد]]، بی‌تردید راستگوست و [[محمّد]] هرگز [[دروغ]] نگفته است؛ امّا هنگامی که [[فرزندان]] قصیّ<ref>قصیّ بن کلاب بن مرة بن کعب جدّ چهارم پیامبر {{صل}} و پیشوای قریش در مکّه بود.</ref>، [[پرچم]] و پرده‌داری [[کعبه]] و [[آب]] دادن به [[حاجیان]] و [[پیامبری]] را ببرند، برای بقیه [[قریش]] چه می‌ماند؟!<ref>{{عربی| الْتَقَى أخنس بْنِ شريق وَ أَبُو جَهْلِ بْنُ هِشَامٍ فَقَالَ لَهُ يَا أَبَا الْحَكَمِ أَخْبِرْنِي عَنْ مُحَمَّدٍ أَ صَادِقُ هُوَ أَمْ كَاذِبُ فَإِنَّهُ لَيْسَ هُنَا أَحَدُ غَيْرِي وَ غَيْرُكَ يَسْمَعُ كَلَامَنَا فَقَالَ أَبُو جَهْلٍ وَيْحَكَ وَ اللَّهِ إِنَّ مُحَمَّداً لَصَادِقُ وَ مَا كَذَبَ قَطُّ وَ لَكِنْ إِذَا ذَهَبَ بَنُو قُصَيُّ بِاللِّوَاءِ وَ الْحِجَابَةِ وَ السِّقَايَةَ وَ الندوة وَ النُّبُوَّةَ فَمَا ذَا يَكُونُ لِسَائِرِ قُرَيْشٍ }}؛ تفسیر الطبری، ج۵، الجزء ۷، ص۱۸۲؛ أسباب النزول، ص۲۱۸، ح۴۲۸؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج۳، ص۲۴۶؛ الأمالی للسید المرتضی، ج۴، ص۱۷۴؛ مجمع البیان، ج۴، ص۴۵۵؛ بحارالأنوار، ج۹، ص۸۶.</ref>
# [[اخنس]]، [[ابو جهل]] را دید و با او خلوت کرد و گفت: ای ابو [[حکم]]<ref>ابو حکم، کنیه اصلی "ابو جهل" بود؛ ولی مسلمانان او را به خاطر دشمنی شدید و آزارها و جهالتش “ابو جهل" نامیدند.</ref>! به من بگو [[محمد]] راستگوست یا [[دروغگو]]، که این جا غیر از من و تو، کس دیگری از [[قریش]] نیست که سخن ما را بشنود. [[ابو جهل]] گفت: وای بر تو! به [[خدا]] [[سوگند]]، [[محمّد]]، بی‌تردید راستگوست و [[محمّد]] هرگز [[دروغ]] نگفته است؛ امّا هنگامی که [[فرزندان]] قصیّ<ref>قصیّ بن کلاب بن مرة بن کعب جدّ چهارم پیامبر {{صل}} و پیشوای قریش در مکّه بود.</ref>، [[پرچم]] و پرده‌داری [[کعبه]] و [[آب]] دادن به [[حاجیان]] و [[پیامبری]] را ببرند، برای بقیه [[قریش]] چه می‌ماند؟!<ref>{{عربی| الْتَقَى أخنس بْنِ شريق وَ أَبُو جَهْلِ بْنُ هِشَامٍ فَقَالَ لَهُ يَا أَبَا الْحَكَمِ أَخْبِرْنِي عَنْ مُحَمَّدٍ أَ صَادِقُ هُوَ أَمْ كَاذِبُ فَإِنَّهُ لَيْسَ هُنَا أَحَدُ غَيْرِي وَ غَيْرُكَ يَسْمَعُ كَلَامَنَا فَقَالَ أَبُو جَهْلٍ وَيْحَكَ وَ اللَّهِ إِنَّ مُحَمَّداً لَصَادِقُ وَ مَا كَذَبَ قَطُّ وَ لَكِنْ إِذَا ذَهَبَ بَنُو قُصَيُّ بِاللِّوَاءِ وَ الْحِجَابَةِ وَ السِّقَايَةَ وَ الندوة وَ النُّبُوَّةَ فَمَا ذَا يَكُونُ لِسَائِرِ قُرَيْشٍ }}؛ تفسیر الطبری، ج۵، الجزء ۷، ص۱۸۲؛ أسباب النزول، ص۲۱۸، ح۴۲۸؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج۳، ص۲۴۶؛ الأمالی للسید المرتضی، ج۴، ص۱۷۴؛ مجمع البیان، ج۴، ص۴۵۵؛ بحارالأنوار، ج۹، ص۸۶.</ref>
خط ۱۹: خط ۱۹:
# [[امام علی]] {{ع}} می‌فرماید: شنیدم [[ابو طالب]] می‌گوید: [[محمّد]]، [[برادر]] زاده‌ام، که به [[خدا]] [[سوگند]]، راستگوست...<ref>{{متن حدیث|الْإِمَامُ عَلِيٌّ {{ع}}: سَمِعْتُ أَبَا طَالِبٍ يَقُولُ حَدَّثَنِي مُحَمَّدٌ ابْنُ أَخِي وَ كَانَ وَ اللَّهِ صَدُوقاً ...}}؛ تاریخ دمشق، ج۶۶، ص۳۰۷؛ عن الإمام الکاظم عن آبائه {{عم}}؛ الإصابه، ج۷، ص۲۰۳؛ الرقم ۱۰۱۷۵، عن الإمام الکاظم عن آبائه عن الإمام الحسین {{ع}}؛ الطرائف، ص۳۰۴، ح۳۹۰؛ بحار الأنوار، ج۳۵، ص۱۵۱.</ref>.
# [[امام علی]] {{ع}} می‌فرماید: شنیدم [[ابو طالب]] می‌گوید: [[محمّد]]، [[برادر]] زاده‌ام، که به [[خدا]] [[سوگند]]، راستگوست...<ref>{{متن حدیث|الْإِمَامُ عَلِيٌّ {{ع}}: سَمِعْتُ أَبَا طَالِبٍ يَقُولُ حَدَّثَنِي مُحَمَّدٌ ابْنُ أَخِي وَ كَانَ وَ اللَّهِ صَدُوقاً ...}}؛ تاریخ دمشق، ج۶۶، ص۳۰۷؛ عن الإمام الکاظم عن آبائه {{عم}}؛ الإصابه، ج۷، ص۲۰۳؛ الرقم ۱۰۱۷۵، عن الإمام الکاظم عن آبائه عن الإمام الحسین {{ع}}؛ الطرائف، ص۳۰۴، ح۳۹۰؛ بحار الأنوار، ج۳۵، ص۱۵۱.</ref>.
# [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: هنگامی که [[وفات]] [[ابوطالب]] فرا رسید، سرشناسان [[قریش]] را گرد آورد و به آنها [[وصیّت]] کرد و گفت:... من شما را به [[نیکی]] به [[محمّد]] سفارش می‌کنم که او میان [[قریش]]، فرمان‌روا و میان [[عرب]]، راستگوست<ref>{{متن حدیث|الْإِمَامُ الصَّادِقُ {{ع}} لَمَّا حَضَرَتْ أَبَا طَالِبٍ الْوَفَاةُ جَمَعَ وُجُوهَ قُرَيْشٍ فَأَوْصَاهُمْ فَقَالَ ... إِنِّي أُوصِيكُمْ بِمُحَمَّدٍ خَيْراً فَإِنَّهُ الْأَمِيرُ فِي قُرَيْشٍ وَ الصِّدِّيقُ فِي الْعَرَبِ}}؛ روضة الواعظین، ج۱، ص۳۲۲؛ بحار الأنوار، ج۳۵، ص۱۰۶، ح۳۴ و فیه “الأمین” بدل “الأمیر”.</ref>.
# [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: هنگامی که [[وفات]] [[ابوطالب]] فرا رسید، سرشناسان [[قریش]] را گرد آورد و به آنها [[وصیّت]] کرد و گفت:... من شما را به [[نیکی]] به [[محمّد]] سفارش می‌کنم که او میان [[قریش]]، فرمان‌روا و میان [[عرب]]، راستگوست<ref>{{متن حدیث|الْإِمَامُ الصَّادِقُ {{ع}} لَمَّا حَضَرَتْ أَبَا طَالِبٍ الْوَفَاةُ جَمَعَ وُجُوهَ قُرَيْشٍ فَأَوْصَاهُمْ فَقَالَ ... إِنِّي أُوصِيكُمْ بِمُحَمَّدٍ خَيْراً فَإِنَّهُ الْأَمِيرُ فِي قُرَيْشٍ وَ الصِّدِّيقُ فِي الْعَرَبِ}}؛ روضة الواعظین، ج۱، ص۳۲۲؛ بحار الأنوار، ج۳۵، ص۱۰۶، ح۳۴ و فیه “الأمین” بدل “الأمیر”.</ref>.
# در [[حدیثی]] که [[پیامبر]] {{صل}} خویشانش را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد... سپس [[ابوطالب]] گفت: هیچ کس برنخیزد. همه نشستند. سپس به [[پیامبر]] {{صل}} گفت: ای سَرور من! برخیز و آنچه را [[دوست]] داری، بگو و [[پیام]] پروردگارت را برسان، که تو [[راستگو]] و [[تصدیق]] شده‌ای. [[پیامبر]] {{صل}} به آنان گفت: "آیا چنین می‌بینید که اگر به شما می‌گفتم: پشت این کوه، لشکری است که می‌خواهد بر شما بتازد، آیا تصدیقم می‌کردید؟". همه گفتند: آری، بی‌گمان، تو [[امین]] و [[راستگویی]]. [[پیامبر]] {{صل}} به آنان فرمود: "پس [[خداوند]] [[جبّار]] را یگانه بشمارید و خالصانه و بی‌شریک، تنها او را بپرستید و این شریکان پلید آلوده را کنار بگذارید و [[اقرار]] کنید و [[گواهی]] دهید که من، فرستاده [[خداوند]] به سوی شما و [[مردم]] هستم؛ چرا که من [[عزّت]] [[دنیا]] و [[آخرت]] را برایتان آورده‌ام". آنها برخاستند و همگی رفتند و گویی که [[اندرز]] در آنها کارگر افتاد<ref>{{متن حدیث|ثُمَّ قَالَ أَبُو طَالِبٍ {{ع}}: لَا يَقُومَنَّ أَحَدٌ قَالَ فَجَلَسُوا ثُمَّ قَالَ لِلنَّبِيِّ {{صل}} قُمْ يَا سَيِّدِي فَتَكَلَّمْ بِمَا تُحِبُّ وَ بَلِّغْ رِسَالَةَ رَبِّكَ فَإِنَّكَ الصَّادِقُ الْمُصَدَّقُ. قَالَ: فَقَالَ {{صل}} لَهُمْ أَ رَأَيْتُمْ لَوْ قُلْتُ لَكُمْ إِنَّ وَرَاءَ هَذَا الْجَبَلِ جَيْشاً يُرِيدُ أَنْ يُغِيرَ عَلَيْكُمْ أَ كُنْتُمْ تُصَدِّقُونِّي؟ قَالَ فَقَالُوا كُلُّهُمْ نَعَمْ إِنَّكَ لَأَنْتَ الْأَمِينُ الصَّادِقُ. قَالَ فَقَالَ لَهُمْ فَوَحِّدُوا اللَّهَ الْجَبَّارَ وَ اعْبُدُوهُ وَحْدَهُ بِالْإِخْلَاصِ وَ اخْلَعُوا هَذِهِ الْأَنْدَادَ الْأَنْجَاسَ وَ أَقِرُّوا وَ اشْهَدُوا بِأَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ وَ إِلَى الْخَلْقِ فَإِنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِعِزِّ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ. قَالَ فَقَامُوا وَ انْصَرَفُوا كُلُّهُمْ وَ كَانَ الْمَوْعِظَةُ قَدْ عَمِلَتْ فِيهِمْ}}؛ الطرائف، ص۳۰۰، ح۳۸۵؛ بحار الأنوار، ج۳۵، ص۱۴۵.</ref>.
# در [[حدیثی]] که [[پیامبر]] {{صل}} خویشانش را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد... سپس [[ابوطالب]] گفت: هیچ کس برنخیزد. همه نشستند. سپس به [[پیامبر]] {{صل}} گفت: ای سَرور من! برخیز و آنچه را [[دوست]] داری، بگو و [[پیام]] پروردگارت را برسان، که تو [[راستگو]] و تصدیق شده‌ای. [[پیامبر]] {{صل}} به آنان گفت: "آیا چنین می‌بینید که اگر به شما می‌گفتم: پشت این کوه، لشکری است که می‌خواهد بر شما بتازد، آیا تصدیقم می‌کردید؟". همه گفتند: آری، بی‌گمان، تو [[امین]] و [[راستگویی]]. [[پیامبر]] {{صل}} به آنان فرمود: "پس [[خداوند]] [[جبّار]] را یگانه بشمارید و خالصانه و بی‌شریک، تنها او را بپرستید و این شریکان پلید آلوده را کنار بگذارید و [[اقرار]] کنید و [[گواهی]] دهید که من، فرستاده [[خداوند]] به سوی شما و [[مردم]] هستم؛ چرا که من [[عزّت]] [[دنیا]] و [[آخرت]] را برایتان آورده‌ام". آنها برخاستند و همگی رفتند و گویی که [[اندرز]] در آنها کارگر افتاد<ref>{{متن حدیث|ثُمَّ قَالَ أَبُو طَالِبٍ {{ع}}: لَا يَقُومَنَّ أَحَدٌ قَالَ فَجَلَسُوا ثُمَّ قَالَ لِلنَّبِيِّ {{صل}} قُمْ يَا سَيِّدِي فَتَكَلَّمْ بِمَا تُحِبُّ وَ بَلِّغْ رِسَالَةَ رَبِّكَ فَإِنَّكَ الصَّادِقُ الْمُصَدَّقُ. قَالَ: فَقَالَ {{صل}} لَهُمْ أَ رَأَيْتُمْ لَوْ قُلْتُ لَكُمْ إِنَّ وَرَاءَ هَذَا الْجَبَلِ جَيْشاً يُرِيدُ أَنْ يُغِيرَ عَلَيْكُمْ أَ كُنْتُمْ تُصَدِّقُونِّي؟ قَالَ فَقَالُوا كُلُّهُمْ نَعَمْ إِنَّكَ لَأَنْتَ الْأَمِينُ الصَّادِقُ. قَالَ فَقَالَ لَهُمْ فَوَحِّدُوا اللَّهَ الْجَبَّارَ وَ اعْبُدُوهُ وَحْدَهُ بِالْإِخْلَاصِ وَ اخْلَعُوا هَذِهِ الْأَنْدَادَ الْأَنْجَاسَ وَ أَقِرُّوا وَ اشْهَدُوا بِأَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ وَ إِلَى الْخَلْقِ فَإِنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِعِزِّ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ. قَالَ فَقَامُوا وَ انْصَرَفُوا كُلُّهُمْ وَ كَانَ الْمَوْعِظَةُ قَدْ عَمِلَتْ فِيهِمْ}}؛ الطرائف، ص۳۰۰، ح۳۸۵؛ بحار الأنوار، ج۳۵، ص۱۴۵.</ref>.
# به [[نقل]] از [[ابو طالب]]: از او ([[محمد]] {{صل}}) هرگز دروغی ندیدم<ref>{{متن حدیث|عن أبی طالب: لَمْ أَرَ مِنْهُ كَذِبَةً قَطُّ...}}؛ المناقب لابن‌شهرآشوب، ج۱، ص۳۷؛ الدّر النظیم، ص۹۱؛ بحارالأنوار، ج۱۵، ص۲۳۶، ح۵.</ref>.
# به [[نقل]] از [[ابو طالب]]: از او ([[محمد]] {{صل}}) هرگز دروغی ندیدم<ref>{{متن حدیث|عن أبی طالب: لَمْ أَرَ مِنْهُ كَذِبَةً قَطُّ...}}؛ المناقب لابن‌شهرآشوب، ج۱، ص۳۷؛ الدّر النظیم، ص۹۱؛ بحارالأنوار، ج۱۵، ص۲۳۶، ح۵.</ref>.
# به [[نقل]] از [[ابو طالب]]، درباره [[پیامبر خدا]] {{صل}}: بی‌گمان، تو را به [[راستگویی]] شناخته‌ام، بی آن که خطایی کنی. همواره و از همان طفولیت، درست سخن گفته‌ای. و نیز این [[شعر]] از اوست: و ترازوی [[راستی]] است، بی آن که دانه کوچک جوی [[خطا]] کند. و ترازوی [[عدل]]، بی آن که وزنش بیشتر باشد و اجحافی کند<ref>{{متن حدیث|عن أبی طالب فی رسول الله {{صل}}:فلقد عرفتك صادقا بالقول لا تتفندما زلت تنطق بالصواب و أنت طفل أمرد؛ و عنه أیضاً: و ميزان صدق لا يخيس شعيرة و ميزان عدل وزنه غير عائل‏}}؛ التوحید، ص۱۵۸، ح۴؛ مجمع‌البیان، ج۷، ص۲۶۶ و لیس فیه البیت الأخیر؛ بحار الأنوار، ج۳۵، ص۱۶۶؛ تفسیر الطبری، ج۳، الجزء ۴، ص۲۴۰؛ تاریخ الإسلام للذهبی، ج۱، ص۵۳؛ تفسیر القرطبی، ج۵، ص۲۱ و فیها البیت الأخیر فقط نحوه و راجع؛ الصراط المستقیم: ج۲، ص۴۲ و شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید: ج۱۴، ص۷۷ و ۷۹.</ref>.  
# به [[نقل]] از [[ابو طالب]]، درباره [[پیامبر خدا]] {{صل}}: بی‌گمان، تو را به [[راستگویی]] شناخته‌ام، بی آن که خطایی کنی. همواره و از همان طفولیت، درست سخن گفته‌ای. و نیز این [[شعر]] از اوست: و ترازوی [[راستی]] است، بی آن که دانه کوچک جوی [[خطا]] کند. و ترازوی [[عدل]]، بی آن که وزنش بیشتر باشد و اجحافی کند<ref>{{متن حدیث|عن أبی طالب فی رسول الله {{صل}}:فلقد عرفتك صادقا بالقول لا تتفندما زلت تنطق بالصواب و أنت طفل أمرد؛ و عنه أیضاً: و ميزان صدق لا يخيس شعيرة و ميزان عدل وزنه غير عائل‏}}؛ التوحید، ص۱۵۸، ح۴؛ مجمع‌البیان، ج۷، ص۲۶۶ و لیس فیه البیت الأخیر؛ بحار الأنوار، ج۳۵، ص۱۶۶؛ تفسیر الطبری، ج۳، الجزء ۴، ص۲۴۰؛ تاریخ الإسلام للذهبی، ج۱، ص۵۳؛ تفسیر القرطبی، ج۵، ص۲۱ و فیها البیت الأخیر فقط نحوه و راجع؛ الصراط المستقیم: ج۲، ص۴۲ و شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید: ج۱۴، ص۷۷ و ۷۹.</ref>.  
۱۱۳٬۰۹۵

ویرایش