کرامات امام صادق: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۷: خط ۱۷:
== کرامات امام صادق {{ع}} ==
== کرامات امام صادق {{ع}} ==
بر اساس [[اخبار]] آن کتاب، قلمرو قدرت [[امام صادق]]{{ع}} نیز شامل تعامل آن حضرت با دوستان و مخالفان به شرح ذیل است که گاهی نشان دادن این [[توانمندی]] با درخواست کسی انجام شده و گاهی ابتدایی و بدون درخواست و با پیشنهاد خود [[امام]]{{ع}} تحقق یافته است:
بر اساس [[اخبار]] آن کتاب، قلمرو قدرت [[امام صادق]]{{ع}} نیز شامل تعامل آن حضرت با دوستان و مخالفان به شرح ذیل است که گاهی نشان دادن این [[توانمندی]] با درخواست کسی انجام شده و گاهی ابتدایی و بدون درخواست و با پیشنهاد خود [[امام]]{{ع}} تحقق یافته است:
# '''نسوختن در [[آتش]]''': [[ابوجعفر]] [[منصور]] [[خلیفه عباسی]] به "حسن بن زید" که از طرف او [[والی]] [[مکه]] و [[مدینه]] بود، پیغام داد که: خانه [[جعفر بن محمد]] را بسوزان، او به خانه [[امام]] [[آتش]] افکند و آتش به در خانه و راهرو سرایت کرد. [[امام صادق]] {{ع}} بیرون آمد و در میان آتش گام برداشت راه می‌رفت می‌فرمود: {{متن حدیث|أَنَا ابْنُ أَعْرَاقِ الثَّرَى أَنَا ابْنُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ اللَّهِ {{ع}}}}؛ منم پسر أعراق الثری<ref>أعراق الثری بمعنی ریشه‌های در زمین است و آن لقب اسماعیل پیامبر است و شاید جهتش اینست که اولاد اسماعیل مانند رگ و ریشه در اطراف زمین پراکنده شدند و افتخار امام صادق {{ع}} باو از این نظر است که او فرزند شریف و گرامی جناب ابراهیم است.</ref> منم پسر [[ابراهیم]] [[خلیل الله]] که [[آتش]] [[نمرود]] بر او سرد و [[سلامت]] گشت.
# '''نسوختن در [[آتش]]''': ابوجعفر [[منصور]] [[خلیفه عباسی]] به "حسن بن زید" که از طرف او والی [[مکه]] و [[مدینه]] بود، پیغام داد که: خانه [[جعفر بن محمد]] را بسوزان، او به خانه [[امام]] [[آتش]] افکند و آتش به در خانه و راهرو سرایت کرد. [[امام صادق]] {{ع}} بیرون آمد و در میان آتش گام برداشت راه می‌رفت می‌فرمود: {{متن حدیث|أَنَا ابْنُ أَعْرَاقِ الثَّرَى أَنَا ابْنُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ اللَّهِ {{ع}}}}؛ منم پسر أعراق الثری<ref>أعراق الثری بمعنی ریشه‌های در زمین است و آن لقب اسماعیل پیامبر است و شاید جهتش اینست که اولاد اسماعیل مانند رگ و ریشه در اطراف زمین پراکنده شدند و افتخار امام صادق {{ع}} باو از این نظر است که او فرزند شریف و گرامی جناب ابراهیم است.</ref> منم پسر [[ابراهیم]] [[خلیل الله]] که [[آتش]] نمرود بر او سرد و [[سلامت]] گشت.
# '''نشان دادن [[باطن]] افراد''': سَدِیر صیرَفِی می‌گوید با [[امام صادق]] {{ع}} در [[عرفات]] بودیم: {{متن حدیث|كُنْتُ مَعَ الصَّادِقِ {{ع}} فِي عَرَفَاتٍ فَرَأَيْتُ الْحَجِيجَ وَ سَمِعْتُ‏ الضَّجِيجَ فَتَوَسَّمْتُ وَ قُلْتُ فِي نَفْسِي: أَ تَرَى هَؤُلَاءِ كُلَّهُمْ عَلَى الضَّلَالِ؟ فَنَادَانِي الصَّادِقُ {{ع}} فَقَالَ: تَأَمَّلْ! فَتَأَمَّلْتُهُمْ فَإِذَا هُمْ قِرَدَةٌ وَ خَنَازِيرُ}}<ref>مناقب آل أبی طالب {{عم}}، ج ۴، ص ۲۳۴، فصل فی خرق العادات له {{ع}}...</ref>.
# '''نشان دادن [[باطن]] افراد''': سَدِیر صیرَفِی می‌گوید با [[امام صادق]] {{ع}} در [[عرفات]] بودیم: {{متن حدیث|كُنْتُ مَعَ الصَّادِقِ {{ع}} فِي عَرَفَاتٍ فَرَأَيْتُ الْحَجِيجَ وَ سَمِعْتُ‏ الضَّجِيجَ فَتَوَسَّمْتُ وَ قُلْتُ فِي نَفْسِي: أَ تَرَى هَؤُلَاءِ كُلَّهُمْ عَلَى الضَّلَالِ؟ فَنَادَانِي الصَّادِقُ {{ع}} فَقَالَ: تَأَمَّلْ! فَتَأَمَّلْتُهُمْ فَإِذَا هُمْ قِرَدَةٌ وَ خَنَازِيرُ}}<ref>مناقب آل أبی طالب {{عم}}، ج ۴، ص ۲۳۴، فصل فی خرق العادات له {{ع}}...</ref>.
# '''شفای [[بیمار]]''': سدیر صیرفی گفت زنی خدمت [[حضرت صادق]] {{ع}} رسیده عرض کرد فدایت شوم پدر و مادر و فامیلم ارادتمند به شمایند. [[امام]] فرمود راست می‌گوئی چه درخواستی داری؟ عرض کردم در بازویم پیسی پیدا شده از [[خدا]] بخواه برطرف شود. [[امام]] {{ع}} دست به [[دعا]] برداشته گفت: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنَّكَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ، وَ تُحْيِي الْعِظَامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ، أَلْبِسْهَا مِنْ عَفْوِكَ وَ عَافِيَتِكَ مَا تَرَى أَثَرَ إِجَابَةِ دُعَائِي}}؛ ای خدائی که نابینا و پیسی را خوب می‌کنی و استخوان پوسیده را زندگی می‌بخشی این [[زن]] را شفا بخش و مورد عفو خویش قرار ده به طوری که اثر [[مستجاب]] شدن دعای مرا ببینند. آن [[زن]] گفت به [[خدا]] قسم از جای حرکت کردم اثری کم یا زیاد از بیماری در من وجود نداشت<ref>امالی طوسی، ص ۴۰۷ و بحار الأنوار، ج ۴۷، ص ۶۴.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۵۵.</ref>
# '''شفای [[بیمار]]''': سدیر صیرفی گفت زنی خدمت [[حضرت صادق]] {{ع}} رسیده عرض کرد فدایت شوم پدر و مادر و فامیلم ارادتمند به شمایند. [[امام]] فرمود راست می‌گوئی چه درخواستی داری؟ عرض کردم در بازویم پیسی پیدا شده از [[خدا]] بخواه برطرف شود. [[امام]] {{ع}} دست به [[دعا]] برداشته گفت: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنَّكَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ، وَ تُحْيِي الْعِظَامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ، أَلْبِسْهَا مِنْ عَفْوِكَ وَ عَافِيَتِكَ مَا تَرَى أَثَرَ إِجَابَةِ دُعَائِي}}؛ ای خدائی که نابینا و پیسی را خوب می‌کنی و استخوان پوسیده را زندگی می‌بخشی این [[زن]] را شفا بخش و مورد عفو خویش قرار ده به طوری که اثر [[مستجاب]] شدن دعای مرا ببینند. آن [[زن]] گفت به [[خدا]] قسم از جای حرکت کردم اثری کم یا زیاد از بیماری در من وجود نداشت<ref>امالی طوسی، ص ۴۰۷ و بحار الأنوار، ج ۴۷، ص ۶۴.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۵۵.</ref>
۱۱۲٬۲۴۷

ویرایش