بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
== معناشناسی == | == معناشناسی == | ||
=== عدالت === | === عدالت === | ||
عدالت در لغت، به معنای [[استواری]] و [[استقامت]] است؛ چنانکه در برخی کتابهای لغوی به همین معنا آمده است. [[ابن اثیر]] مینویسد: "[[انسان]] [[عادل]] کسی است که [[هوای نفس]]، او را از [[حق]] رویگردان نمیکند و او را در [[داوری]] به [[ستم]] وا نمیدارد<ref>{{عربی|هو الذی لا یَمِیلُ به الهوی فیَجورَ فی الحکم}}؛ ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث، ج۳، ص۱۹۰ و ر. ک: ابن منظور، لسان العرب، ج۹، واژه عدل.</ref>. | عدالت در لغت، به معنای [[استواری]] و [[استقامت]] است؛ چنانکه در برخی کتابهای لغوی به همین معنا آمده است. [[ابن اثیر]] مینویسد: "[[انسان]] [[عادل]] کسی است که [[هوای نفس]]، او را از [[حق]] رویگردان نمیکند و او را در [[داوری]] به [[ستم]] وا نمیدارد<ref>{{عربی|هو الذی لا یَمِیلُ به الهوی فیَجورَ فی الحکم}}؛ ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث، ج۳، ص۱۹۰ و ر.ک: ابن منظور، لسان العرب، ج۹، واژه عدل.</ref>. | ||
عدالت، نیرویی است که انسان را بر [[پایبندی]] به [[تقوا]] واداشته و او را از رفتارهای نابهنجار باز میدارد. از برخی [[روایات شیعه]] دانسته میشود [[عدالت]] به چهار چیز محقق میشود: داشتن [[ورع]] و [[پاکی]]، [[امانت داری]]، [[وثوق]] و داشتن تقوا. از [[امام صادق]] {{ع}} پرسیده شد عدالت [[مسلمانان]] به چه چیز شناخته میشود تا در پذیرش [[شهادت]] آنان به کار رود؟ [[امام]] فرمود: "اینکه [[راوی]] را به ویژگیهایی مانند [[عیبپوشی]] و [[پاکدامنی]] و [[پرهیز]] از شکم بارگی و [[مردم]] آزاری (با دست و زبان) و نیز به پرهیز از [[گناهان کبیره]] که [[خداوند]] [[وعده]] [[آتش]] درباره آنها داده است، بشناسید<ref>شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۲۴، باب ۱۷ العداله، ح۱؛ الاستبصار، شیخ طوسی، ج۳، ص۱۲؛ التهذیب، ج۶، ص۲۴۱؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۳۹۱.</ref>. این [[روایت]]، معیار [[شناسایی]] افراد [[عادل]] را معروف بودن آنان در بین مردم به [[عفت]] و [[پرهیز از گناه]] و [[حقیقت]] عدالت را [[عفاف]] اندامها و پرهیز از [[گناهان]] بزرگی که خداوند درباره آنها وعده [[آتش دوزخ]] داده است، میداند<ref>ر. ک: [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۵-۲۸.</ref>. | عدالت، نیرویی است که انسان را بر [[پایبندی]] به [[تقوا]] واداشته و او را از رفتارهای نابهنجار باز میدارد. از برخی [[روایات شیعه]] دانسته میشود [[عدالت]] به چهار چیز محقق میشود: داشتن [[ورع]] و [[پاکی]]، [[امانت داری]]، [[وثوق]] و داشتن تقوا. از [[امام صادق]] {{ع}} پرسیده شد عدالت [[مسلمانان]] به چه چیز شناخته میشود تا در پذیرش [[شهادت]] آنان به کار رود؟ [[امام]] فرمود: "اینکه [[راوی]] را به ویژگیهایی مانند [[عیبپوشی]] و [[پاکدامنی]] و [[پرهیز]] از شکم بارگی و [[مردم]] آزاری (با دست و زبان) و نیز به پرهیز از [[گناهان کبیره]] که [[خداوند]] [[وعده]] [[آتش]] درباره آنها داده است، بشناسید<ref>شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۲۴، باب ۱۷ العداله، ح۱؛ الاستبصار، شیخ طوسی، ج۳، ص۱۲؛ التهذیب، ج۶، ص۲۴۱؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۳۹۱.</ref>. این [[روایت]]، معیار [[شناسایی]] افراد [[عادل]] را معروف بودن آنان در بین مردم به [[عفت]] و [[پرهیز از گناه]] و [[حقیقت]] عدالت را [[عفاف]] اندامها و پرهیز از [[گناهان]] بزرگی که خداوند درباره آنها وعده [[آتش دوزخ]] داده است، میداند<ref>ر.ک: [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۵-۲۸.</ref>. | ||
=== صحابه === | === صحابه === | ||
صحابه در لغت به معنای ملازم و همراه است، چه آن ملازم، [[انسان]] و یا [[حیوان]] و یا مکان و یا [[زمان]] باشد و فرقی نمیکند که این [[مصاحبت]] و [[همراهی]] با [[جسم]] و تن (که اصل در همراهی همین است) و یا با [[عنایت]] و توجه باشد؛ ولی در عرف به کسی که همراهیاش با دیگری بسیار است، گفته میشود<ref>{{عربی|صحب: الصَّاحِبُ الملازم... ، و لا یقال فی العرف إلّا لمن کثرت ملازمته... ، و الْمُصَاحَبَةُ و الِاصْطِحَابُ أبلغ من الاجتماع، لأجل أنّ المصاحبة تقتضی طول لبثه...}}؛ مفردات راغب، ماده صحب و لسان العرب، ابن منظور، ج۷، ص۲۸۶؛ تاج العروس، زبیدی، ج۱، ص۳۲.</ref>.<ref>ر. ک: [[سید علی میلانی|میلانی، سید علی]]، [[عدالت صحابه (کتاب)| عدالت صحابه]]، ص۲۷.</ref> | صحابه در لغت به معنای ملازم و همراه است، چه آن ملازم، [[انسان]] و یا [[حیوان]] و یا مکان و یا [[زمان]] باشد و فرقی نمیکند که این [[مصاحبت]] و [[همراهی]] با [[جسم]] و تن (که اصل در همراهی همین است) و یا با [[عنایت]] و توجه باشد؛ ولی در عرف به کسی که همراهیاش با دیگری بسیار است، گفته میشود<ref>{{عربی|صحب: الصَّاحِبُ الملازم... ، و لا یقال فی العرف إلّا لمن کثرت ملازمته... ، و الْمُصَاحَبَةُ و الِاصْطِحَابُ أبلغ من الاجتماع، لأجل أنّ المصاحبة تقتضی طول لبثه...}}؛ مفردات راغب، ماده صحب و لسان العرب، ابن منظور، ج۷، ص۲۸۶؛ تاج العروس، زبیدی، ج۱، ص۳۲.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید علی میلانی|میلانی، سید علی]]، [[عدالت صحابه (کتاب)| عدالت صحابه]]، ص۲۷.</ref> | ||
شیعه [[معتقد]] است لفظ «[[صحابی]]» اصصلاح [[شرعی]] نیست (این اصطلاح در لسان [[شارع]] نیامده)، بلکه [[شأن]] و مرتبه اش، مثل دیگر واژههای [[عربی]] است. «صاحب» در لغت ملازم و معاشر معنا میشود و این لفظ جز درباره کسی که ملازمتش زیاد باشد به کار نمیرود و چون «صحبت» همواره میان دو نفر مطرح است، از این رو همواره صاحب و جمع آن یعنی «[[اصحاب]]» به صورت مضاف به کار میروند<ref>ر. ک: [[علی باقر شیخانی| باقر شیخانی، علی]]، [[عدالت صحابه از دیدگاه تشیع و تسنن (کتاب)| عدالت صحابه از دیدگاه تشیع و تسنن]]، ص۲۹.</ref>. | شیعه [[معتقد]] است لفظ «[[صحابی]]» اصصلاح [[شرعی]] نیست (این اصطلاح در لسان [[شارع]] نیامده)، بلکه [[شأن]] و مرتبه اش، مثل دیگر واژههای [[عربی]] است. «صاحب» در لغت ملازم و معاشر معنا میشود و این لفظ جز درباره کسی که ملازمتش زیاد باشد به کار نمیرود و چون «صحبت» همواره میان دو نفر مطرح است، از این رو همواره صاحب و جمع آن یعنی «[[اصحاب]]» به صورت مضاف به کار میروند<ref>ر.ک: [[علی باقر شیخانی| باقر شیخانی، علی]]، [[عدالت صحابه از دیدگاه تشیع و تسنن (کتاب)| عدالت صحابه از دیدگاه تشیع و تسنن]]، ص۲۹.</ref>. | ||
[[صحابی]] در عصر [[رسول الله]] {{صل}} نیز در همان معنای لغوی به کار میرفت و گفته میشد: «صاحب رسول الله» یا «[[اصحاب رسول الله]]» که همواره این واژهها به رسول الله یا چیز دیگر اضافه میشد، به عنوان مثال به افرادی که در [[مسجد رسول خدا]] {{صل}} ساکن بودند، «[[اصحاب]] الصفة» گفته میشد. البته پس از [[رسول خدا]] {{صل}}، صحابی بدون مضاف الیه نیز به کار میرفت که مرادشان، اصحاب رسول الله {{صل}} بود و به صورت نامی برای آنان درآمد، بنابراین لفظهای «[[صحابه]]» و «صحابی» از اصطلاعات متشرعه و [[مسلمانان]] بوده و اصطلاح [[شرعی]] نیست<ref>عسکری، سیدمرتضی، معالم المدرستین، ج۱، ص۱۳۴.</ref>.<ref>ر. ک: [[علی باقر شیخانی| باقر شیخانی، علی]]، [[عدالت صحابه از دیدگاه تشیع و تسنن (کتاب)| عدالت صحابه از دیدگاه تشیع و تسنن]]، ص۲۹و۳۰.</ref> | [[صحابی]] در عصر [[رسول الله]] {{صل}} نیز در همان معنای لغوی به کار میرفت و گفته میشد: «صاحب رسول الله» یا «[[اصحاب رسول الله]]» که همواره این واژهها به رسول الله یا چیز دیگر اضافه میشد، به عنوان مثال به افرادی که در [[مسجد رسول خدا]] {{صل}} ساکن بودند، «[[اصحاب]] الصفة» گفته میشد. البته پس از [[رسول خدا]] {{صل}}، صحابی بدون مضاف الیه نیز به کار میرفت که مرادشان، اصحاب رسول الله {{صل}} بود و به صورت نامی برای آنان درآمد، بنابراین لفظهای «[[صحابه]]» و «صحابی» از اصطلاعات متشرعه و [[مسلمانان]] بوده و اصطلاح [[شرعی]] نیست<ref>عسکری، سیدمرتضی، معالم المدرستین، ج۱، ص۱۳۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[علی باقر شیخانی| باقر شیخانی، علی]]، [[عدالت صحابه از دیدگاه تشیع و تسنن (کتاب)| عدالت صحابه از دیدگاه تشیع و تسنن]]، ص۲۹و۳۰.</ref> | ||
== عدالت صحابه در [[قرآن]] == | == عدالت صحابه در [[قرآن]] == | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
# [[ستایش]] [[مجاهدان]] و [[مهاجران]] و یاریکنندگان آنان: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ... * وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ * وَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا مَعَكُمْ فَأُولَئِكَ مِنْكُمْ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیدهاند و در راه خداوند با مال و جانشان جهاد کردهاند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رساندهاند دوستان یکدیگرند ... و کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده و در راه خداوند جهاد کردهاند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رساندهاند به راستی مؤمناند؛ آنان آمرزش و روزی ارجمندی دارند. و کسانی که پس از آن ایمان آورده و هجرت گزیده و همراه شما جهاد کردهاند از شمایند و در کتاب خداوند خویشاوندان (در ارثبری) نسبت به همدیگر (از دیگران) سزاوارترند؛ بیگمان خداوند به هر چیزی داناست» سوره انفال، آیه ۷۲، ۷۴ و ۷۵.</ref> | # [[ستایش]] [[مجاهدان]] و [[مهاجران]] و یاریکنندگان آنان: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ... * وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ * وَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا مَعَكُمْ فَأُولَئِكَ مِنْكُمْ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیدهاند و در راه خداوند با مال و جانشان جهاد کردهاند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رساندهاند دوستان یکدیگرند ... و کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده و در راه خداوند جهاد کردهاند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رساندهاند به راستی مؤمناند؛ آنان آمرزش و روزی ارجمندی دارند. و کسانی که پس از آن ایمان آورده و هجرت گزیده و همراه شما جهاد کردهاند از شمایند و در کتاب خداوند خویشاوندان (در ارثبری) نسبت به همدیگر (از دیگران) سزاوارترند؛ بیگمان خداوند به هر چیزی داناست» سوره انفال، آیه ۷۲، ۷۴ و ۷۵.</ref> | ||
این [[آیات]] که بیانگر [[خشنودی خداوند]] از [[صحابه]] است؛ دلالت بر [[رستگاری]] همه ایشان ندارد، بلکه بیانگر کمالی است که این افراد در آن شرایط به دست آوردهاند و اگر آن کمال را تا پایان [[زندگی]] نیز نگه دارند، [[رستگار]] خواهند بود و اگر برخی صحابه در زندگی، راه خلاف [[اسلام]] را بپیمایند، [[رستگاری]] نخواهند یافت؛ زیرا جایگاه صحابه نزد خداوند بالاتر از [[پیامبر]] نیست که درباره او میفرماید: {{متن قرآن|لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«اگر شرک بورزی بیگمان کردارت از میان خواهد رفت و بیشک از زیانکاران خواهی بود» سوره زمر، آیه ۶۵.</ref>.<ref>ر. ک: [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۷۵-۷۹.</ref> | این [[آیات]] که بیانگر [[خشنودی خداوند]] از [[صحابه]] است؛ دلالت بر [[رستگاری]] همه ایشان ندارد، بلکه بیانگر کمالی است که این افراد در آن شرایط به دست آوردهاند و اگر آن کمال را تا پایان [[زندگی]] نیز نگه دارند، [[رستگار]] خواهند بود و اگر برخی صحابه در زندگی، راه خلاف [[اسلام]] را بپیمایند، [[رستگاری]] نخواهند یافت؛ زیرا جایگاه صحابه نزد خداوند بالاتر از [[پیامبر]] نیست که درباره او میفرماید: {{متن قرآن|لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«اگر شرک بورزی بیگمان کردارت از میان خواهد رفت و بیشک از زیانکاران خواهی بود» سوره زمر، آیه ۶۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۷۵-۷۹.</ref> | ||
=== | === نکوهش صحابه === | ||
در برخی از آیات عدهای از صحابه [[سرزنش]] شدهاند: | در برخی از آیات عدهای از صحابه [[سرزنش]] شدهاند: | ||
# کسانی که دلهای [[بیمار]] دارند: {{متن قرآن|وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانًا وَلَا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِيَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ}}<ref>«و دوزخبانان را جز از فرشتگان نگماردیم و شمار آنان را جز آزمونی برای کافران قرار ندادیم تا اهل کتاب، یقین پیدا کنند و مؤمنان بر ایمان خود بیفزایند و اهل کتاب و مؤمنان، دچار تردید نشوند و سرانجام بیماردلان و کافران بگویند که خداوند از این مثل چه میخواهد؟ بدینگونه خداوند هر که را بخواهد در گمراهی وا مینهد و هر که را بخواهد راهنمایی میکند و سپاه پروردگارت را کسی جز او نمیداند و این جز یادآوری برای آدمیان، نیست» سوره مدثر، آیه ۳۱.</ref>.<ref>«چون با توجه به معنای این آیه مردم مکه در آغاز دعوت پیامبر به چهار گروه اهل کتاب، مؤمنان، بیماردلان و کفار تقسیم شدهاند. مفسران در تفسیر این آیه و اینکه خداوند متعال گروه بیماردلان را در مقابل سه گروه دیگر قرار داده متحیر گشته و احتمالاتی دادهاند». برای توضیح بیشتر، ر. ک: تفسیر ابن کثیر، ابن کثیر، ج۴، ص۴۷۴؛ احکام القرآن، جصاص، ج۱، ص۶۵۱؛ تفسیر مفاتیح الغیب، فخر رازی، ج۳۰، ص۲۰۷؛ تفسیر جلالین، سیوطی، ص۷۷۷؛ المیزان، علامه طباطبایی، ج۲۰، ص۹۸.</ref> | # کسانی که دلهای [[بیمار]] دارند: {{متن قرآن|وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانًا وَلَا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِيَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ}}<ref>«و دوزخبانان را جز از فرشتگان نگماردیم و شمار آنان را جز آزمونی برای کافران قرار ندادیم تا اهل کتاب، یقین پیدا کنند و مؤمنان بر ایمان خود بیفزایند و اهل کتاب و مؤمنان، دچار تردید نشوند و سرانجام بیماردلان و کافران بگویند که خداوند از این مثل چه میخواهد؟ بدینگونه خداوند هر که را بخواهد در گمراهی وا مینهد و هر که را بخواهد راهنمایی میکند و سپاه پروردگارت را کسی جز او نمیداند و این جز یادآوری برای آدمیان، نیست» سوره مدثر، آیه ۳۱.</ref>.<ref>«چون با توجه به معنای این آیه مردم مکه در آغاز دعوت پیامبر به چهار گروه اهل کتاب، مؤمنان، بیماردلان و کفار تقسیم شدهاند. مفسران در تفسیر این آیه و اینکه خداوند متعال گروه بیماردلان را در مقابل سه گروه دیگر قرار داده متحیر گشته و احتمالاتی دادهاند». برای توضیح بیشتر، ر.ک: تفسیر ابن کثیر، ابن کثیر، ج۴، ص۴۷۴؛ احکام القرآن، جصاص، ج۱، ص۶۵۱؛ تفسیر مفاتیح الغیب، فخر رازی، ج۳۰، ص۲۰۷؛ تفسیر جلالین، سیوطی، ص۷۷۷؛ المیزان، علامه طباطبایی، ج۲۰، ص۹۸.</ref> | ||
# افراد فتنهجو و [[آزاردهنده]] [[رسول خدا]] {{صل}}: {{متن قرآن|إِنَّمَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَلَكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ}}<ref>«تنها کسانی از تو اجازه (ی معاف بودن از جهاد) میخواهند که به خداوند و روز بازپسین ایمان ندارند و دل به شک سپردهاند و در تردید خود سرگردانند. اگر (به راستی) میخواستند رهسپار گردند ساز و برگی برای آن فراهم میآوردند ولی خداوند روانه شدن آنان را خوش نداشت پس آنان را به درنگ کردن واداشت و (به آنها) گفته شد: با (خانه) نشستگان همنشین باشید! اگر در میان شما روانه میشدند جز شرّ به شما نمیافزودند و در میان شما برای ایجاد آشوب رخنه میکردند و آنان میان شما جاسوسانی دارند و خداوند به (حال) ستمگران داناست.» سوره توبه، آیه ۴۵ ـ ۴۷.</ref> | # افراد فتنهجو و [[آزاردهنده]] [[رسول خدا]] {{صل}}: {{متن قرآن|إِنَّمَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَلَكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ}}<ref>«تنها کسانی از تو اجازه (ی معاف بودن از جهاد) میخواهند که به خداوند و روز بازپسین ایمان ندارند و دل به شک سپردهاند و در تردید خود سرگردانند. اگر (به راستی) میخواستند رهسپار گردند ساز و برگی برای آن فراهم میآوردند ولی خداوند روانه شدن آنان را خوش نداشت پس آنان را به درنگ کردن واداشت و (به آنها) گفته شد: با (خانه) نشستگان همنشین باشید! اگر در میان شما روانه میشدند جز شرّ به شما نمیافزودند و در میان شما برای ایجاد آشوب رخنه میکردند و آنان میان شما جاسوسانی دارند و خداوند به (حال) ستمگران داناست.» سوره توبه، آیه ۴۵ ـ ۴۷.</ref> | ||
[[آیات]] دیگری در این زمینه نیز وجود دارد<ref>سوره توبه، آیه ۲۳-۲۵، آیه ۳۸-۳۹ و آیه ۱۰۱؛ سوره جمعه، آیه ۱۱ و ۳۸؛ سوره نور، آیه ۱۱؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.</ref>. بنابراین طبق [[آیات الهی]] حال همه ی [[صحابه]] یکسان نبوده و برخی مورد [[ستایش]] و برخی دیگر مورد | [[آیات]] دیگری در این زمینه نیز وجود دارد<ref>سوره توبه، آیه ۲۳-۲۵، آیه ۳۸-۳۹ و آیه ۱۰۱؛ سوره جمعه، آیه ۱۱ و ۳۸؛ سوره نور، آیه ۱۱؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.</ref>. بنابراین طبق [[آیات الهی]] حال همه ی [[صحابه]] یکسان نبوده و برخی مورد [[ستایش]] و برخی دیگر مورد نکوهش آیات الهی قرار گرفته اند<ref>ر.ک: [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۸۲-۹۸.</ref>. | ||
== عدالت صحابه در [[روایات]] == | == عدالت صحابه در [[روایات]] == | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
# درباره [[اصحاب]] من از [[خدا]] بترسید؛ پس از من آنها را [[هدف]] تیر [[ناسزا]] و [[سرزنش]] خویش قرار ندهید...<ref>{{متن حدیث|الله الله فی أصحابی لا تتخذوهم غرضا من بعدی...}}؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۵، ص۵۴ و ۵۷.</ref>. | # درباره [[اصحاب]] من از [[خدا]] بترسید؛ پس از من آنها را [[هدف]] تیر [[ناسزا]] و [[سرزنش]] خویش قرار ندهید...<ref>{{متن حدیث|الله الله فی أصحابی لا تتخذوهم غرضا من بعدی...}}؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۵، ص۵۴ و ۵۷.</ref>. | ||
=== | === نکوهش [[صحابه]] === | ||
# [[ابوهریره]] از [[پیامبر]] [[روایت]] میکند که فرمود: "در [[روز قیامت]] گروهی از اصحاب به نزدم میآیند، آنگاه در کنار [[حوض]]، از نزد من بازگردانده میشوند. میگویم: پروردگارا! اصحابم را دریاب! [[خداوند]] میفرماید: تو نمیدانی چه مسائل و بدعتهایی پس از تو پدید آوردند؟ آنان به گذشته [[جاهلیت]] خویش بازگشتند<ref>{{متن حدیث|یرد علیّ یوم القیامة رهط من أصحابی فیجلون عن الحوض، فأقول: یا ربّ أصحابی، فیقول: إنّک لا علم لک بما أحدثوا بعدک انهم ارتدّوا علی أدبارهم القهقری}}؛ صحیح بخاری، بخاری، ج۵، ص۲۰۸، باب فی الحوض.</ref>. در [[صحیح بخاری]] چند روایت دیگر به همین مضمون آمده است. | # [[ابوهریره]] از [[پیامبر]] [[روایت]] میکند که فرمود: "در [[روز قیامت]] گروهی از اصحاب به نزدم میآیند، آنگاه در کنار [[حوض]]، از نزد من بازگردانده میشوند. میگویم: پروردگارا! اصحابم را دریاب! [[خداوند]] میفرماید: تو نمیدانی چه مسائل و بدعتهایی پس از تو پدید آوردند؟ آنان به گذشته [[جاهلیت]] خویش بازگشتند<ref>{{متن حدیث|یرد علیّ یوم القیامة رهط من أصحابی فیجلون عن الحوض، فأقول: یا ربّ أصحابی، فیقول: إنّک لا علم لک بما أحدثوا بعدک انهم ارتدّوا علی أدبارهم القهقری}}؛ صحیح بخاری، بخاری، ج۵، ص۲۰۸، باب فی الحوض.</ref>. در [[صحیح بخاری]] چند روایت دیگر به همین مضمون آمده است. | ||
# [[ابن مسعود]] [[روایت]] میکند روزی [[رسول خدا]] {{صل}} در خطبهاش پس از [[ستایش خداوند]] فرمود: "برخی شما [[منافق]] هستید، پس من نام هر کسی را گفتم، بلند شود. سپس [[پیامبر]] نام سی و سه تن را گفت و به آنان فرمود: شما از [[خدا]] بترسید"<ref>{{متن حدیث|ان منکم منافقین فمن سمیت فلیقم. ثم قال: یا قم فلان، قم یافلان، حتی سمی ستة و ثلاثین رجلا قال ان فیکم أو منکم فاتقوالله}}؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج۱، ص۱۱۲، کتاب الایمان، باب فی نیة المؤمن و المنافق و عملهما.</ref>. | # [[ابن مسعود]] [[روایت]] میکند روزی [[رسول خدا]] {{صل}} در خطبهاش پس از [[ستایش خداوند]] فرمود: "برخی شما [[منافق]] هستید، پس من نام هر کسی را گفتم، بلند شود. سپس [[پیامبر]] نام سی و سه تن را گفت و به آنان فرمود: شما از [[خدا]] بترسید"<ref>{{متن حدیث|ان منکم منافقین فمن سمیت فلیقم. ثم قال: یا قم فلان، قم یافلان، حتی سمی ستة و ثلاثین رجلا قال ان فیکم أو منکم فاتقوالله}}؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج۱، ص۱۱۲، کتاب الایمان، باب فی نیة المؤمن و المنافق و عملهما.</ref>. | ||
این [[روایات]] نشانگر آن است که همه [[صحابه]] در برابر گفتار، رفتار و [[سنت نبوی]] [[تسلیم]] نبودند. پس دلیلی بر [[عدالت همه صحابه]] وجود ندارد<ref>ر. ک: [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۹۸-۱۰۳.</ref>. | این [[روایات]] نشانگر آن است که همه [[صحابه]] در برابر گفتار، رفتار و [[سنت نبوی]] [[تسلیم]] نبودند. پس دلیلی بر [[عدالت همه صحابه]] وجود ندارد<ref>ر.ک: [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۹۸-۱۰۳.</ref>. | ||
== بررسی نظریه عدالت صحابه == | == بررسی نظریه عدالت صحابه == | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
[[احترام]] به [[اصحاب پیامبر]] {{صل}} [[وظیفه]] همه [[مسلمانان]] است و هیچ [[مسلمانی]] [[حق]] [[ناسزاگویی]] به آنها را ندارد. صحابه در [[زمان]] زندگانی [[حضرت]] به او [[ایمان]] آورده و [[اسلام]] را از وی فرا گرفتند و چون در کنار او [[جهاد]] کردند، محترم هستند و در [[جهان اسلام]] هیچ مسلمانی نیست که درباره [[صحابه پیامبر اکرم]] {{صل}} [[بدگویی]] یا اظهار [[بیمهری]] کند و اگر چنین نسبتی به گروهی از مسلمانان بدهند، نسبتی کاملا بیپایه است. | [[احترام]] به [[اصحاب پیامبر]] {{صل}} [[وظیفه]] همه [[مسلمانان]] است و هیچ [[مسلمانی]] [[حق]] [[ناسزاگویی]] به آنها را ندارد. صحابه در [[زمان]] زندگانی [[حضرت]] به او [[ایمان]] آورده و [[اسلام]] را از وی فرا گرفتند و چون در کنار او [[جهاد]] کردند، محترم هستند و در [[جهان اسلام]] هیچ مسلمانی نیست که درباره [[صحابه پیامبر اکرم]] {{صل}} [[بدگویی]] یا اظهار [[بیمهری]] کند و اگر چنین نسبتی به گروهی از مسلمانان بدهند، نسبتی کاملا بیپایه است. | ||
دیدن پیامبر امری [[افتخار]] آفرین است، ولی باعث [[پاک]] بودن هیچ [[انسانی]] از [[گناه]] نمیشود و نمیتوان همه [[صحابه]] را [[عادل]] و [[پرهیزگار]] و پیراسته از [[گناه]] دانست؛ زیرا به [[شهادت]] [[قرآن]]، آنان در عین داشتن [[افتخار]] "[[صحابی]] بودن"، از حیث [[ایمان]] و [[نفاق]] و [[اطاعت]] و [[سرکشی]] در برابر [[خدا]] و رسولش به دستههای گوناگونی تقسیم شدهاند؛ از این رو، نمیتوان همگان را عادل و پرهیزگار دانست<ref>ر. ک: [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۷۴-۷۵.</ref>. | دیدن پیامبر امری [[افتخار]] آفرین است، ولی باعث [[پاک]] بودن هیچ [[انسانی]] از [[گناه]] نمیشود و نمیتوان همه [[صحابه]] را [[عادل]] و [[پرهیزگار]] و پیراسته از [[گناه]] دانست؛ زیرا به [[شهادت]] [[قرآن]]، آنان در عین داشتن [[افتخار]] "[[صحابی]] بودن"، از حیث [[ایمان]] و [[نفاق]] و [[اطاعت]] و [[سرکشی]] در برابر [[خدا]] و رسولش به دستههای گوناگونی تقسیم شدهاند؛ از این رو، نمیتوان همگان را عادل و پرهیزگار دانست<ref>ر.ک: [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۷۴-۷۵.</ref>. | ||
دلیل [[شیعه]] برای ادعای خود وجود [[آیات]] و [[روایات]] در | دلیل [[شیعه]] برای ادعای خود وجود [[آیات]] و [[روایات]] در نکوهش برخی از [[صحابه]] و [[ستایش]] برخی دیگر از صحابه است که نشان دهنده یکی نبودن حال تمام صحابه است. | ||
=== دیدگاه [[اهل سنت]] === | === دیدگاه [[اهل سنت]] === | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
البته برخی از اصولیون [[اهل سنت]] با این [[نظریه]] [[مخالفت]] کرده و [[صحابه]] را هم چون دیگر [[راویان]] دانستهاند که شرط پذیرش روایتشان، بحث و بررسی احوال آنان و [[اثبات]] عدالتشان است. | البته برخی از اصولیون [[اهل سنت]] با این [[نظریه]] [[مخالفت]] کرده و [[صحابه]] را هم چون دیگر [[راویان]] دانستهاند که شرط پذیرش روایتشان، بحث و بررسی احوال آنان و [[اثبات]] عدالتشان است. | ||
# علامه محمد ابوریّه میگوید: "[[اصحاب]]، همانند دیگر افرادند که غلط و [[اشتباه]] و [[نسیان]]، بلکه [[پیروی از هوا و هوس]] نیز از آنان امکان دارد؛ زیرا آنان نیز بشرند و [[طبیعت]] بشری آنان همچون دیگران است و همان کارهایی که دیگران انجام میدهند، بر آنان نیز رواست"<ref> اضواء علی السنة المحمدیة، ص۴۵۴.</ref>. | # علامه محمد ابوریّه میگوید: "[[اصحاب]]، همانند دیگر افرادند که غلط و [[اشتباه]] و [[نسیان]]، بلکه [[پیروی از هوا و هوس]] نیز از آنان امکان دارد؛ زیرا آنان نیز بشرند و [[طبیعت]] بشری آنان همچون دیگران است و همان کارهایی که دیگران انجام میدهند، بر آنان نیز رواست"<ref> اضواء علی السنة المحمدیة، ص۴۵۴.</ref>. | ||
# همچنین شمس الدین سخاوی در کتابش به [[اختلاف]] در این باره اشاره کرده و مینویسد: "همه ما (اهل سنت) بر عدالت صحابه [[اعتقاد]] داریم، ولی «آمدی» و «ابن [[حاجب]]»، آنان را مانند دیگران میدانند که بحث از عدالتشان، ضروری است"<ref>. سخاوی، شمس الدین، فتح المغیث فی شرح الفیه الحدیث، ج۳، ص۵۹.</ref>. <ref>ر. ک: [[سید ضیاءالدین علیانسب|علیانسب، سید ضیاءالدین]]، [[صحابه در قرآن (کتاب)|صحابه در قرآن]]، ص۲۷۲ و ۲۷۳ و [[علی باقر شیخانی| باقر شیخانی، علی]]، [[عدالت صحابه از دیدگاه تشیع و تسنن (کتاب)| عدالت صحابه از دیدگاه تشیع و تسنن]]، ص۳۶ ـ ۳۹.</ref> | # همچنین شمس الدین سخاوی در کتابش به [[اختلاف]] در این باره اشاره کرده و مینویسد: "همه ما (اهل سنت) بر عدالت صحابه [[اعتقاد]] داریم، ولی «آمدی» و «ابن [[حاجب]]»، آنان را مانند دیگران میدانند که بحث از عدالتشان، ضروری است"<ref>. سخاوی، شمس الدین، فتح المغیث فی شرح الفیه الحدیث، ج۳، ص۵۹.</ref>. <ref>ر.ک: [[سید ضیاءالدین علیانسب|علیانسب، سید ضیاءالدین]]، [[صحابه در قرآن (کتاب)|صحابه در قرآن]]، ص۲۷۲ و ۲۷۳ و [[علی باقر شیخانی| باقر شیخانی، علی]]، [[عدالت صحابه از دیدگاه تشیع و تسنن (کتاب)| عدالت صحابه از دیدگاه تشیع و تسنن]]، ص۳۶ ـ ۳۹.</ref> | ||
== [[ادله]] اهل سنت بر عدالت جمیع صحابه == | == [[ادله]] اهل سنت بر عدالت جمیع صحابه == | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
==== نقد کلی [[روایات]] ==== | ==== نقد کلی [[روایات]] ==== | ||
# [[ثابت]] کردن "[[عدالت همه صحابه]]" به وسیله احادیثِ خود [[صحابه]]، موجب دور و توقف شئ بر خودش میشود و توقف شئ بر خودش محال است؛ زیرا موجب تناقض شود؛ یعنی "عدالت همه صحابه" پیش از پذیرش این [[روایات]]، ثابت نیست و [[اثبات]] عدالت همه صحابه به وسیله همان صحابه که [[عدالت]] آنان ثابت نیست، دور است و دور، [[باطل]] است و محال. | # [[ثابت]] کردن "[[عدالت همه صحابه]]" به وسیله احادیثِ خود [[صحابه]]، موجب دور و توقف شئ بر خودش میشود و توقف شئ بر خودش محال است؛ زیرا موجب تناقض شود؛ یعنی "عدالت همه صحابه" پیش از پذیرش این [[روایات]]، ثابت نیست و [[اثبات]] عدالت همه صحابه به وسیله همان صحابه که [[عدالت]] آنان ثابت نیست، دور است و دور، [[باطل]] است و محال. | ||
# هیچ یک از روایات، بر "عدالت همه صحابه" دلالت ندارد بلکه این روایات بر [[دشنام]] ندادن به [[اصحاب]] دلالت دارد و علت [[دستور پیامبر]] بر [[پرهیز]] از دشنام گویی نیز این بوده است که برخی اصحاب به یکدیگر دشنام میدادند و حضرت از دشنام دادن جلوگیری کردند. چنانکه در [[روایت]] آمده است: در [[دل]] خالد و [[عبدالرحمان بن عوف]] نسبت به یکدیگر چیزی جز [[دشمنی]] بود که سبب شد خالد، به [[عبدالرحمان]] [[دشنام]] دهد. آنگاه [[رسول خدا]] فرمود: به یارانم دشنام و [[ناسزا]] نگویید. جلوگیری از [[دشنامگویی]] ویژگی [[اخلاقی]] [[اسلام]] است که نه تنها به صحابه بلکه به دیگر [[مؤمنان]] و [[فاسقان]] نیز نباید دشنام داد. این دستور اخلاقی در روایات فراوان و کتابهای اخلاقی دیده میشود؛ چنانکه [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} در [[جنگ صفین]] به سپاهیانش اجازه نداد به [[سپاه معاویه]] دشنام گویند. بنابراین، جلوگیری علی {{ع}} از دشنام دادن به [[معاویه]] و لشکرش به معنای عدالت دشمنانش نیست<ref>ر. ک: [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۱۰۳-۱۱۵.</ref>. | # هیچ یک از روایات، بر "عدالت همه صحابه" دلالت ندارد بلکه این روایات بر [[دشنام]] ندادن به [[اصحاب]] دلالت دارد و علت [[دستور پیامبر]] بر [[پرهیز]] از دشنام گویی نیز این بوده است که برخی اصحاب به یکدیگر دشنام میدادند و حضرت از دشنام دادن جلوگیری کردند. چنانکه در [[روایت]] آمده است: در [[دل]] خالد و [[عبدالرحمان بن عوف]] نسبت به یکدیگر چیزی جز [[دشمنی]] بود که سبب شد خالد، به [[عبدالرحمان]] [[دشنام]] دهد. آنگاه [[رسول خدا]] فرمود: به یارانم دشنام و [[ناسزا]] نگویید. جلوگیری از [[دشنامگویی]] ویژگی [[اخلاقی]] [[اسلام]] است که نه تنها به صحابه بلکه به دیگر [[مؤمنان]] و [[فاسقان]] نیز نباید دشنام داد. این دستور اخلاقی در روایات فراوان و کتابهای اخلاقی دیده میشود؛ چنانکه [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} در [[جنگ صفین]] به سپاهیانش اجازه نداد به [[سپاه معاویه]] دشنام گویند. بنابراین، جلوگیری علی {{ع}} از دشنام دادن به [[معاویه]] و لشکرش به معنای عدالت دشمنانش نیست<ref>ر.ک: [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۱۰۳-۱۱۵.</ref>. | ||
اما پیرامون [[حدیث]] «[[اصحابی کالنجوم]]» باید گفت: اکثر علمای [[علم حدیث]] و [[رجال]] [[اهل سنت]] این [[روایت]] را مردود، [[ضعیف]] و [[باطل]] میدانند. | اما پیرامون [[حدیث]] «[[اصحابی کالنجوم]]» باید گفت: اکثر علمای [[علم حدیث]] و [[رجال]] [[اهل سنت]] این [[روایت]] را مردود، [[ضعیف]] و [[باطل]] میدانند. | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
# [[تاریخ]]، آینه [[حق و باطل]] است و نشان میدهد در میان صحابه به ویژه پس از [[پیامبر]] {{صل}} درگیریهای فراوانی همراه با [[کشتار]] واقع شده است. حال بر اساس این نظریه کدام یک از آنها میتوانند الگوی مسلمانان باشد؟ آیا قابل قبول است که هر دو گروه صحابه را [[الگو]] و پیشوای خودمان بدانیم؟! | # [[تاریخ]]، آینه [[حق و باطل]] است و نشان میدهد در میان صحابه به ویژه پس از [[پیامبر]] {{صل}} درگیریهای فراوانی همراه با [[کشتار]] واقع شده است. حال بر اساس این نظریه کدام یک از آنها میتوانند الگوی مسلمانان باشد؟ آیا قابل قبول است که هر دو گروه صحابه را [[الگو]] و پیشوای خودمان بدانیم؟! | ||
بنابراین این نظریه نه موافق [[شرع]] است و نه موافق [[عقل]]؛ چون عقل نمیپذیرد که تنها با [[دیدار]] با [[پیامبر]] {{صل}}، شخصی [[عادل]] حساب شود؛ با توجه به اینکه هیچ رابطهای بین [[همنشینی]] با پیامبر و عدالت صحابه نیست<ref>ر. ک: [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۵۲-۵۴.</ref>. | بنابراین این نظریه نه موافق [[شرع]] است و نه موافق [[عقل]]؛ چون عقل نمیپذیرد که تنها با [[دیدار]] با [[پیامبر]] {{صل}}، شخصی [[عادل]] حساب شود؛ با توجه به اینکه هیچ رابطهای بین [[همنشینی]] با پیامبر و عدالت صحابه نیست<ref>ر.ک: [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۵۲-۵۴.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |