←منابع
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = بنی معاویة بن کنده | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} ==نسب بنی معاویة الاکرمین== این طایفه در شمار اعراب کهلانی<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۳۶.</ref> و از شاخههای بنی معاویة بن ک...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
از منازل متأخرتر بنی وهب - از شاخههای بنی معاویة الاکرمین - هم میتوان به عمان اشاره کرد. به نقل از برخی منابع، [[فرزندان]] [[سعد بن ارقم]] - از شاخههای طایفه بنی ارقم - از جمله این وهبیها بودند که به [[عمان]] [[مهاجرت]] کردند. [[بنی حاضر بن سعد]] - از جمله [[بنی کاوس بن حاضر]] - هم، از دیگر ارقمیهای [[مهاجر]] به عمان بودند که در «سونی» و «عینی» - از بخشهای رستاق یحمد - ساکن شدند ضمن این که [[بنی رفد بن حاضر]] را نیز از ساکنان «جبال کنده» در عمان گفتهاند<ref>عوتبی صحاری، الانساب، ج۱، ص۴۴۱.</ref>. به گزارش عوتبی صحاری، [[سکونت]] بنی رفد در این [[سرزمین]]، تا [[زمان]] وی ([[قرن پنجم]]) همچنان ادامه داشته است. علاوه بر آن، «شوکه» هم از منزلگاههای بنی منّاع بن ملدّ و «[[وادی]] مدحی» و «روستای [[بنی یحیی بن عبدالله بن محمد]]» و دیگر مناطق عمان هم از منزلگاههای جمعی از [[مردم]] این [[قوم]] به شمار رفته است. عوتبی صحاری در ادامه از سکونت [[بنی سعد بن ارقم]] در «کرشا» خبر داده، و از [[بنی سعید بن سعد]] به عنوان ساکنان «دوت» یاد کرده است. وی سپس پس از ذکر بنی حبیب به عنوان ساکنان اولیه «حتّی»، آنان را همراه با بنی ازدک از ساکنان متفرق کوههای کنده برشمرده، میافزاید: در [[حال]] حاضر تعداد زیادی از آنها در «[[مدح]]» ساکنند<ref>عوتبی صحاری، الانساب، ج۱، ص۴۴۱.</ref>. | از منازل متأخرتر بنی وهب - از شاخههای بنی معاویة الاکرمین - هم میتوان به عمان اشاره کرد. به نقل از برخی منابع، [[فرزندان]] [[سعد بن ارقم]] - از شاخههای طایفه بنی ارقم - از جمله این وهبیها بودند که به [[عمان]] [[مهاجرت]] کردند. [[بنی حاضر بن سعد]] - از جمله [[بنی کاوس بن حاضر]] - هم، از دیگر ارقمیهای [[مهاجر]] به عمان بودند که در «سونی» و «عینی» - از بخشهای رستاق یحمد - ساکن شدند ضمن این که [[بنی رفد بن حاضر]] را نیز از ساکنان «جبال کنده» در عمان گفتهاند<ref>عوتبی صحاری، الانساب، ج۱، ص۴۴۱.</ref>. به گزارش عوتبی صحاری، [[سکونت]] بنی رفد در این [[سرزمین]]، تا [[زمان]] وی ([[قرن پنجم]]) همچنان ادامه داشته است. علاوه بر آن، «شوکه» هم از منزلگاههای بنی منّاع بن ملدّ و «[[وادی]] مدحی» و «روستای [[بنی یحیی بن عبدالله بن محمد]]» و دیگر مناطق عمان هم از منزلگاههای جمعی از [[مردم]] این [[قوم]] به شمار رفته است. عوتبی صحاری در ادامه از سکونت [[بنی سعد بن ارقم]] در «کرشا» خبر داده، و از [[بنی سعید بن سعد]] به عنوان ساکنان «دوت» یاد کرده است. وی سپس پس از ذکر بنی حبیب به عنوان ساکنان اولیه «حتّی»، آنان را همراه با بنی ازدک از ساکنان متفرق کوههای کنده برشمرده، میافزاید: در [[حال]] حاضر تعداد زیادی از آنها در «[[مدح]]» ساکنند<ref>عوتبی صحاری، الانساب، ج۱، ص۴۴۱.</ref>. | ||
علاوه بر آن، منطقه [[نخل]] نیز سکونتگاه [[بیت]] [[بنی عمرو بن مسعود]] بود. در منطقه [[فداء]]، بیت الصّمّه و در یکدم و [[أهل]] العیون هم، بنی معن بن عدن ساکن بودند. [[بنی سیار بن عبداللّه]] هم در سمد در منطقه نزوی در کنار بنی اعمام خود بنی الیحیانیة بن خیار ساکن بودند<ref>عوتبی صحاری، الانساب، ج۱، ص۴۴۲.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref> | علاوه بر آن، منطقه [[نخل]] نیز سکونتگاه [[بیت]] [[بنی عمرو بن مسعود]] بود. در منطقه [[فداء]]، بیت الصّمّه و در یکدم و [[أهل]] العیون هم، بنی معن بن عدن ساکن بودند. [[بنی سیار بن عبداللّه]] هم در سمد در منطقه نزوی در کنار بنی اعمام خود بنی الیحیانیة بن خیار ساکن بودند<ref>عوتبی صحاری، الانساب، ج۱، ص۴۴۲.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref> | ||
==[[تاریخ]] [[جاهلی]] بنی معاویة الاکرمین== | |||
پس از [[مرگ]] [[حارث بن عمرو]] - بزرگترین و مشهورترین [[ملوک]] [[دولت]] [[بنی کنده]]، - و با به راه افتادن [[جنگ داخلی]] بین [[فرزندان حارث]]، و در پی آن با کشتاری که منذر از بازماندگان آنها به راه انداخت<ref>ابنشبه، تاریخ المدینة المنوره، ج۲، ص۵۴۵</ref>، [[فرمانروایی]] از آنان منقرض شد<ref>حمزة بن حسن اصفهانی، سنی ملوک الارض و الأنبیاء، ترجمه جعفر شعار، ص۱۴۸</ref> و باقیمانده [[کِندیان]] از [[حیره]] و نجد، به [[مساکن]] نخستین خود در [[حَضرموت]] بازگشتند<ref>ابن حبیب بغدادی، المُحَبِّر، ص۳۷۰؛ ابوعبیده معمر بن المثنی، ایام العرب قبل الاسلام، ص۶۵؛ فیلیپ حتی، تاریخ عرب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ص۱۰۷.</ref>. در پی این واقعه، [[حکومت]] از [[نسل]] [[بنی آکل المرار]] خارج شد و به دست [[بنی جبلة بن عدی بن ربیعه]] - از [[طوایف]] بنیمعاویة الاکرمین بن حارث - افتاد<ref>مجهول، مجمل التواریخ و القصص ص۱۷۹؛ حمزة بن حسن اصفهانی، سنی ملوک الارض و الأنبیاء، ترجمه جعفر شعار، ص۱۴۸؛ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۳۵۷؛ ابن خلدون، تاریخ، ج۲، ص۳۳۱.</ref>. معدیکرب بن جبله، جدّ اشعث، که از ملوک [[قدرتمند]] [[عرب]] به شمار رفته و توسط «اعشی» [[شاعر]] مشهور، در قصاید چهارگانهاش [[ستوده]] شده است، از جمله [[پادشاهان]] این تیره<ref>نکته حائز اهمیت این است که هر چند از روؤسای کنده در پیش از اسلام با نام ملوک کنده یاد شده اما در حقیقت این پادشاهان از پادشاهی جز نامی نداشتند. اینان عنوان ملک را از اجدادشان به ارث میبردند و به آن افتخار میجستند و آنگونه که از رفتار امرؤالقیس شاعر و اشعث بن قیس برمیآید جاهطلبی آنان را وامیداشت تا با این عنوان بر رقبای خود برتری جویند. در واقع اینان مالک درهها بودند و به طور مستقل بر قلعهها و سرزمینهای خود حکومت میکردند و در قبیله خود ملک خوانده میشدند، به طوری که ابنسعد میگوید: به این علت به آنان پادشاه میگفتند که درههایی داشتند و مالک آنچه در آنها قرار داشت، بودند. (ابنسعد، الطبقات الکبری، ح۵، ص۱۳)</ref> است که عهدهدار [[ریاست]] این [[قبیله]] گردید<ref>قفطی، تاریخ الحکماء، ترجمه بهین دارایی، ص۴۹۹.</ref>. پس از کشته شدن او، فرزندش قیس الاشجّ<ref>قیس بن معدیکرب به خاطر زخمی که سرش در یکی از جنگها برداشته بود، به «اشج» معروف بود، (شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۳۶.)</ref> [[حاکم]] بر [[کندیان]] شد و چون بواسطه خیانتش به [[بنی مراد]]، در [[جنگ]] با آنان کشته شد<ref>ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۲۴۵.</ref>، پسرش معدیکرب معروف به «اشعث»<ref>چون موهای سرش همواره ژولیده بود به او «اشعث» میگفتند. (ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۳۸؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۲۳۹.)</ref> به ریاست کندیان دست یافت<ref>ابن قتیبه دینوری، المعارف، ص۱۴۵.</ref>. اشعث در صدد [[خونخواهی]] پدر برآمد، ولی به [[اسارت]] در آمد و مجبور شد تا جهت [[آزادی]] خود، سههزار شتر فدیه بپردازد<ref>ابو علی اسماعیل بن القاسم القالی البغدادی، ذیل الامالی و النوادر، ص۱۴۶.</ref>. اشعث در نوبه دیگر، با شکستن [[پیمان صلح]] و [[حسن همجواری]] خود با [[بنی حارث بن کعب]] - یکی از [[طوایف]] بزرگ [[مَذحِج]] - [[حمله]] برد اما در این جنگ نیز [[شکست]] خورد و بار دیگر [[اسیر]] شد و [[تعهد]] کرد تا برای آزادی خود دویست ماده شتر [[جوان]] فدیه دهد، ولی صد شتر پرداخت و از پرداخت ما بقی آن طفره رفت<ref>ابن رسته، الاعلاق النفیسه، ترجمه حسین قره چانلو، ص۲۸۱. در توضیح مختصرچگونگی وقوع این جنگ، نقل شده که بنی کنده تحت سه لواء: یکی لواء [[مطلع بن هانی بن حجر بن شرحبیل بن حارث]] معروف به [[کبش بن هانی]]، دیگری لواء [[قشم بن یزید بن ارقم]] و سومی لواء اشعث خارج شدند. آنان با بنی مقل از طایفه بنی حارث بن کعب - از بزرگترین شاخههای قبیله مذحج - روبرو شدند. در جنگی که بین آنها رخ داد کبش و قشعم و نیز فرزندان فروة بن زرارة بن ارقم کشته شدند و اشعث به اسارت سپاه مذحج در آمد (هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۴۵ - ۱۴۶.) این واقعه توجه نابغه را به خود جلب کرد چندان که در وصف این واقعه چنین سرود: {{عربی|بعد كبش بن هانيء و بني فر وة و الأشعث بن قيس أسيرا *** بعد كبش بن هانيء و بني فر حيث أضحت خيارهم منحورا}}} (هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۴۶)</ref> در توضیح دقیقتر این ماجرا، نقل شده که پس از کشته شدن پدر [[اشعث بن قیس]] به دست [[بنی مراد]] - از شاخههای [[مذحج]] - اشعث به قصد [[انتقام]] [[خون]] پدر خروج کرد. [[بنی کنده]] تحت سه [[لواء]]: یکی لواء [[مطلع بن هانی بن حجر بن شرحبیل بن حارث]] معروف به کبش بن هانی، دیگری لواء [[قشم بن یزید بن ارقم]] و سومی لواء اشعث خارج شدند. آنان با بنی معقّل از [[طایفه]] [[بنی حارث بن کعب]] - از بزرگترین شاخههای [[قبیله مذحج]] - روبرو شدند. در [[جنگی]] که بین آنها رخ داد کبش و قشعم و نیز [[فرزندان]] فروة بن زرارة بن ارقم کشته شدند و اشعث به [[اسارت]] [[سپاه]] مذحج در آمد<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۴۵ - ۱۴۶. این واقعه توجه نابغه را به خود جلب کرد چندان که در وصف این واقعه چنین سرود: {{عربی|بعد كبش بن هانيء و بني فر وة و الأشعث بن قيس أسيرا *** بعد كبش بن هانيء و بني فر حيث أضحت خيارهم منحورا}} (هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۴۶)</ref>. کبش یا همان [[مطلع بن هانی بن حجر بن شرحبیل بن حارث]]، از تک سواران این [[قوم]] در ایام [[جاهلی]] بود<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۴۶؛ ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۲۵۱. ابن درید از او با نام کبس یاد کرده او را از تک سواران جاهلی نام برده است. (ابن درید، الاشتقاق، ص۳۶۵)</ref> و به هنگام وقوع [[جنگها]] در پیشتاز قومش بود و در طلیعه [[سپاه]] قومش حاضر بود<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۴۶.</ref>. در این [[جنگ]] همچنین [[فروة بن زرارة بن ارقم بن نعمان]] و پسرش کشته شدند<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۵، ص۴۰۳.</ref> و [[قیس بن فروة بن زراره]] - پسر دیگر فروة بن ارقم - هم که از دیگر شرکت کنندگان در این جنگ بود پس از کشته شدن پدر و برادرش به [[انتقام]] [[خون]] آنها خروج کرد<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۵، ص۴۰۳.</ref>. مشارکت برخی از [[مردم]] [[بنی حجر]] در [[نبرد]] «[[یوم]] الصفا» و کشته شدن [[سعید بن عمرو بن نعمان]] به دست یکی از افراد [[بنی حجر بن وهب]] - از [[طوایف]] بنی معاویة الاکرمین - به نام [[معاویة بن حجر]]<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۵۲</ref> هم، از دیگر [[اخبار]] [[جاهلی]] این [[قوم]] برشمرده شده است. | |||
ازدیگر اخبار دوران جاهلی [[بنی معاویه]] میتوان به خبر [[ازدواج]] قیس با هند دختر [[شراحیل بن زید بن شرحبیل]] - قتیل یوم الکلاب - و شعرسرایی برخی از [[شعرا]] در این باب<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۶۳.</ref>، اشاره کرد.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]]</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |