آیا عصمت استحقاقی است یا تفضلی؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
| مدخل بالاتر = [[عصمت]]  
| مدخل بالاتر = [[عصمت]]  
| مدخل اصلی =  [[عصمت استحقاقی]] - [[عصمت تفضلی]]
| مدخل اصلی =  [[عصمت استحقاقی]] - [[عصمت تفضلی]]
| تعداد پاسخ = 1
| تعداد پاسخ = 2
}}
}}
'''آیا [[عصمت]] استحقاقی است یا تفضلی؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[عصمت (پرسش)|عصمت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[عصمت]]''' مراجعه شود.
'''آیا [[عصمت]] استحقاقی است یا تفضلی؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[عصمت (پرسش)|عصمت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[عصمت]]''' مراجعه شود.
== پاسخ جامع اجمالی ==
[[خداوند متعال]] نعمت‌هایش را بر اساس [[استحقاق]] نمى‌دهد تا کسى توهّم [[ظلم]] یا [[تبعیض]] در میان [[بندگان]] کند، بلکه نعمت‌هاىِ او بر اساس تفضّل و حکمت بالغه است که اقتضاى [[اختلاف]] به جهت نقص و کمال دارد.
به عبارت دیگر، [[نظام]] عالم، [[نظام احسن]] است و این نظام اقتضا دارد که هر چیز آن در جاى خود و به مقدار ضرورتش باشد. مى‌دانیم که در هر [[زمان]] احتیاج به فرد یا افرادى [[معصوم]] است تا [[حجّت خدا]] روى [[زمین]] بوده و [[مردم]] را به [[حقّ]] و [[حقیقت]] رهنمون سازند. این گونه افراد باید از [[مقام عصمت]] برخوردار باشند؛ لذا خداوند متعال آنان را در عالم «ذر» [[امتحان]] کرده، در اصلاب طیّب و طاهر قرار مى‌دهد و پس از ولادت نیز مشغول [[ریاضت]] نفسانى مى شوند تا بتوانند قابلیت‌هاى لازم را براى دریافت وحى و [[هدایت]] [[بشر]] کسب نمایند، آن گاه خداوند متعال آنان را کمک کرده و به مقام عالى [[عصمت]] مى‌رساند<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی]]، [[امام‌شناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|امام‌شناسی و پاسخ به شبهات]]، ص۳۸۳.</ref>.
[[شیخ مفید]] [[عصمت]] را از طرف [[خداوند]] برای [[حجت]] خود، (همان [[پیشوایان]] [[پاک]]) [[توفیق]] دادن و [[لطف]] ‌می‌داند و چنگ (زدن) [[حجت‌های خدا]] به آن توفیق و لطف، خلاصی از [[گناهان]] و غلط نمودن ([[اشتباه]] کردن) در [[دین]] خداوند است. پس عصمت، تفضلی است از جانب [[خداوند تعالی]] برای کسی که بداند که به عصمت او چنگ خواهد زد. <ref>مفید، تصحیح الاعتقادات، ب ۳۶، ص۱۱۷.</ref>.
در اصطلاح، مرحوم مفید دست کم چهار بار به تعریف اصطلاحی عصمت در آثار خود پرداخته است.
'''عصمت [[تفضل الهی]]:'''
طبق این تعریف، [[عصمت تفضلی]] است از جانب خداوند به کسی که [[خدا]] می‌داند او به این عصمت، متمسک می‌شود. <ref>مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیه، ص۱۲۸.</ref>. در این تعریف تنها به بیان این نکته اکتفا شده که عصمت [[تفضل]] و لطف از جانب [[خداوند متعال]] است و به کسی عطا می‌شود که بداند با استفاده از آن از [[گناه]] اجتناب می‌کند.
'''عصمت [[لطف الهی]]:'''
عصمت [[لطف خداوند]] به [[مکلف]] است که با وجود [[قدرت]] مکلف بر انجام گناه، [[صدور گناه]] از او ممتنع می‌باشد. <ref>مفید، النکت الاعتقادیه، ص۳۷.</ref>. در این تعریف از بیان مصداق مکلف که به او این لطف صورت گرفته خودداری شده است.
'''عصمت، توفیق و لطف الهی:'''
در تعریف سوم از عصمت می‌گوید: عصمت توفیق و لطف از جانب خداوند است که خداوند آن را به [[حجج]] خود اعطا نموده است و به وسیله آن از گناه و اشتباه در دین مصون می‌ماند. <ref>مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیه، ص۱۲۸.</ref>. مرحوم مفید در این تعریف با روشن نمودن مصادیق بهره مندان این لطف که همان [[حجج الله]] هستند گستره آن را از گناه و اشتباه در دین بیان می‌کند.
'''عصمت، [[توفیق الهی]]:'''
شیخ مفید در آخرین تعریف خود ضمن تأکید بر اینکه عصمت همان توفیق است برای تبیین تعریف خود مقوله عصمت را اینگونه [[تشبیه]] و تبیین نموده که غریقی را در نظر بگیریم که در [[حال]] [[غرق]] شدن است و ما طنابی به او ‌می‌دهیم، اگر او با گرفتن طناب خود را [[نجات]] داد، آن طناب را [[عصمت]] می نامیم. [[حال]] اگر [[انسان]] از [[لطف خداوند]] استفاده کرد و [[اطاعت]] او را به جا آورد، این امر، [[توفیق]] و عصمت نامیده می‌شود. از این رو تمام [[ملائکه]] و [[انبیا]]{{عم}} و [[ائمه]]{{عم}} [[معصوم]] هستند؛ چراکه از لطف خداوند بهره برده و اطاعت او را به جا آورده‌اند. <ref> مفید، المسائل العکبریه، ص۱۰۸.</ref>. [[شیخ مفید]] در این تعریف با به کار بردن واژه عصمت و توفیق در مورد اجتناب از [[گناهان]] و [[انجام واجبات]]، راه خود را از برخی [[اهل‌سنت]] که توفیق را مساوق [[طاعت خدا]] در انجام [[اوامر]] او و عصمت را مساوق با [[امتناع]] از گناهان دانسته و تنها در این مورد به کار می‌برند، جدا می‌کند. <ref>قاضی عبد الجبار، المغنی، ج ۱۳، ص۱۵.</ref>. در نتیجه شیخ مفید تعابیر مختلفی را راجع به عصمت بیان نموده است ولی در واقع دو مطلب را می خواهد مطرح کند اول اینکه عصمت یک توفیق و [[لطف]] از جانب [[خداوند]] است که برای [[حجج]] خود اعطا نموده است دوم اینکه عصمت یک امر اختیاری است و مانع [[قدرت]] انسان برای انجام [[گناه]] نمی‌شود.
شیخ مفید عصمت را از سوی [[خداوند تعالی]] برای [[حجت]] خود لطف و توفیق ‌می‌داند برای [[رهایی]] از گناهان و [[اشتباه]] نکردن در [[دین]]. وی عصمت را [[تفضل]] خداوند برای کسانی می‌داند که آنها گناه نمی‌کنند. البته عصمت مانع از قدرت بر انجام [[قبیح]] و یا مجبور کننده به انجام خوبی نیست، بلکه خداوند آن را به کسی عطا می‌کند که می‌داند [[نافرمانی]] او را انجام ن‌می‌دهند و آنها با این صفت شناخته شده‌اند که: {{متن قرآن|إِنَّ ٱلَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا ٱلْحُسْنَىٰٓ أُو۟لَـٰٓئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ}}<ref>«کسانی که برای آنان از سوی ما از پیش نیکی مقرّر است، از آن (آتش)، برکنارند» سوره انبیا، آیه 101.</ref> خدای فرموده است که: {{متن قرآن|وَلَقَدِ ٱخْتَرْنَـٰهُمْ عَلَىٰ عِلْمٍ عَلَى ٱلْعَـٰلَمِينَ}}<ref>«و به یقین آنان را با دانایی بر جهانیان برگزیدیم» سوره دخان، آیه 32.</ref>[[حق]] فرموده است: {{متن قرآن|وَإِنَّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ ٱلْمُصْطَفَيْنَ ٱلْأَخْيَارِ}}<ref>«و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند» سوره ص، آیه 47.</ref> بعد از این [[گزینش]] [[پیغمبران]] و [[امامان]]{{عم}} از جمیع کبائر و صغائر [[معصوم]] می باشند و [[عقل]] بر ایشان ترک مستحبی را بدون قصد تقصیر و [[معصیت]] تجویز می‌نمایند ولی ترک واجبی از [[واجبات]] را تجویز نمی‌کند. اما [[پیغمبر]] ما و امامان بعد از او{{عم}} از [[ترک مستحب]] و [[واجب]] پیش از حالت [[امامت]] و بعد از آن سالمند و در همه احوال کامل و [[حجت خداوند]] بر [[خلق]] او است از ابتدای [[کمال عقل]] تا وقت [[قبض روح]]، پیش از [[حال]] [[تکلیف]] [[نقص]] و [[جهل]] نداشته و در حصول کمال درکودکی جاری مجرای [[عیسی]] و یحیی{{عم}} بودند؛ زیرا آنها در [[علم]] و [[عصمت]] در حال [[نبوت]] و امامت کامل بودند ولو در مورد پیش از [[پیغمبری]] و پیش از امامت [[یقین]] نداشته و در آن توقف کنیم. <ref>مفید، تصحیح الاعتقادات، ص۱۲۸ تا ۱۳۰.</ref>.
پس [[شیخ مفید]] بر این [[عقیده]] است که [[ائمه]]{{عم}} تا به [[مقام امامت]] نرسیده است از نظر [[عقلی]] مانعی ندارد که بعضی از کار‌های [[مستحب]] را انجام ندهند. پیغمبران به استثناء [[حضرت محمد]]{{صل}} از همه [[گناهان]] نگاه داشته شده‌اند، به جز گناهان کوچک که مایه بی‌اعتباری شخص مرتکب نشود و به صورت غیر عمدی [[پیش از بعثت]] آنان صورت گرفته باشد اما پس از [[بعثت]] به هر صورت ممتنع است. این [[مذهب]] [[جمهور]] [[امامیه]] است و همه [[معتزله]] با آن مخالفند.»<ref>مفید، اوائل المقالات، ص۳۸.</ref>.<ref>فهیمی، محمد ناصر، مقاله: اشتراکات و افتراقات [[عصمت پیامبران]] و [[اهل‌بیت]]{{عم}} از منظر [[شیخ صدوق]] و شیخ مفید، مطالعات [[فلسفی]] [[کلامی]] پاییز و زمستان 1401 - شماره 22 (‎27 صفحه - از 93 تا 119.</ref>.


== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
۱۱٬۲۰۲

ویرایش