←برابری در برابر قانون و قضا
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
در پاسخ [[اعتراض]] [[طلحه]] و [[زبیر]] درباره چگونگی [[تقسیم مساوی]] بیتالمال فرمود: آنچه به من [[تذکر]] دادهاید، در این که چرا میان شما و سایر [[مسلمانان]]، به [[تساوی]] [[رفتار]] کردهام؛ این حکمی نبوده که به [[رأی]] خود صادر کرده و طبق خواسته دلم انجام داده باشم؛ بلکه شما و من میدانیم این همان دستورالعملی است که [[پیامبر]] آورده و بر اساس آن عمل کرده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۵.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[سیره امام علی (مقاله)| مقاله «سیره امام علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]] ص ۴۷.</ref>. | در پاسخ [[اعتراض]] [[طلحه]] و [[زبیر]] درباره چگونگی [[تقسیم مساوی]] بیتالمال فرمود: آنچه به من [[تذکر]] دادهاید، در این که چرا میان شما و سایر [[مسلمانان]]، به [[تساوی]] [[رفتار]] کردهام؛ این حکمی نبوده که به [[رأی]] خود صادر کرده و طبق خواسته دلم انجام داده باشم؛ بلکه شما و من میدانیم این همان دستورالعملی است که [[پیامبر]] آورده و بر اساس آن عمل کرده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۵.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[سیره امام علی (مقاله)| مقاله «سیره امام علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]] ص ۴۷.</ref>. | ||
=== | ===برابری در برابر قانون و [[قضا]]=== | ||
[[امام علی]]{{ع}} نه تنها همه [[مردم]] را از نظر طبقاتی، | [[امام علی]]{{ع}} نه تنها همه [[مردم]] را از نظر طبقاتی، حقوقی و [[اقتصادی]]، برابر میدانست، بلکه در [[سیره اجتماعی]] او، همگان در برابر [[قانون]] و [[دادگاه]] [[اسلامی]] نیز برابر بودند؛ چنانکه برای هیچکس، گریزی از قانون و محکمه [[عدل]] اسلامی وجود نداشت و کسی نمیتوانست [[قانون الهی]] را تعطیل یا خود را فوق قانون قضای اسلامی معرفی کند. همه مسلمانان از [[خلیفه]] آنان گرفته تا افراد عادی، باید در برابر قانون یکسان باشند. | ||
نمونههایی از رعایت [[تساوی در برابر قانون]] برای همگان در [[زندگی]] حضرت فراوان است که به دو مورد اشاره میشود: | نمونههایی از رعایت [[تساوی در برابر قانون]] برای همگان در [[زندگی]] حضرت فراوان است که به دو مورد اشاره میشود: | ||
روزی فردی [[یهودی]]، بر ضد علی{{ع}} [[اقامه دعوا]] کرد و کار به [[محکمه]] کشید و [[عمر بن خطاب]]، [[علی بن ابی طالب]] را برای [[اقامه دلیل]] به محکمه [[دعوت]] کرد و در آنجا علی{{ع}} را با [[کنیه]] [[ابوالحسن]] خواند. حضرت از این طرز بیان و خطاب رنگش متغیر شد. پس از پایان محکمه، [[خلیفه]] به علی گفت: گویا از اینکه با یک یهودی در محکمه حاضر شدی تا اقامه دلیل کنی، ناراحت شدی. حضرت فرمود: {{متن حدیث|كلا إنما سائني إنك كنيتني و لم تساو بيني و بين خصمي! و المسلم و اليهودي أمام الحق سواء}}<ref>شریف قرشی، باقر، النظام السیاسی فی الاسلام، ص۲۱۰.</ref>؛ «هرگز، [[ناراحتی]] من از این جهت بود که مرا با کنیه یادکردی [و مرا بر او ترجیح دادی] و میان من و مدعی [[مساوات]] را رعایت نکردی؛ حال آنکه در پیشگاه [[حق]] و [[عدالت]]، و از نظر [[قانون]]، [[مسلمان]] و یهودی یکسانند. | روزی فردی [[یهودی]]، بر ضد علی{{ع}} [[اقامه دعوا]] کرد و کار به [[محکمه]] کشید و [[عمر بن خطاب]]، [[علی بن ابی طالب]] را برای [[اقامه دلیل]] به محکمه [[دعوت]] کرد و در آنجا علی{{ع}} را با [[کنیه]] [[ابوالحسن]] خواند. حضرت از این طرز بیان و خطاب رنگش متغیر شد. پس از پایان محکمه، [[خلیفه]] به علی گفت: گویا از اینکه با یک یهودی در محکمه حاضر شدی تا اقامه دلیل کنی، ناراحت شدی. حضرت فرمود: {{متن حدیث|كلا إنما سائني إنك كنيتني و لم تساو بيني و بين خصمي! و المسلم و اليهودي أمام الحق سواء}}<ref>شریف قرشی، باقر، النظام السیاسی فی الاسلام، ص۲۱۰.</ref>؛ «هرگز، [[ناراحتی]] من از این جهت بود که مرا با کنیه یادکردی [و مرا بر او ترجیح دادی] و میان من و مدعی [[مساوات]] را رعایت نکردی؛ حال آنکه در پیشگاه [[حق]] و [[عدالت]]، و از نظر [[قانون]]، [[مسلمان]] و یهودی یکسانند. |