←ظلم به دیگران ظلم به خود
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
حتی کسانی که درجات پایینتری از انبیا و اولیای الهی دارند؛ ولی نسبت به [[توده]] [[مردم]] از خصوصیاتی برخوردارند؛ مانند منسوب بودن به [[پیامبر خدا]]{{صل}} یا از [[اهل علم]] بودن و... باید مراقب باشند حسناتشان بیشتر از بدیهایشان باشد؛ چون مساوی بودن [[حسنات]] و سیئاتِ چنین افرادی {{متن حدیث|مَنِ اسْتَوَتْ حَسَنَاتُهُ وَ سَيِّئَاتُهُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ فَهُوَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ}} ظلم به نفس خودشان است: {{متن حدیث|عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ: كُنْتُ جَالِساً فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ مَعَ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} إِذْ أَتَاهُ رَجُلَانِ مِنْ أَهْلِ الْبَصْرَةِ فَقَالا لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّا نُرِيدُ أَنْ نَسْأَلَكَ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَقَالَ لَهُمَا اسْأَلَا عَمَّا جِئْتُمَا قَالا أَخْبِرْنَا عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ}}<ref>«سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیدهایم به میراث دادیم و برخی از آنان، ستمکاره با خویشند و برخی میانهرو و برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند؛ این همان بخشش بزرگ است» سوره فاطر، آیه ۳۲.</ref> إِلَى آخِرِ الْآيَتَيْنِ؛ قَالَ: نَزَلَتْ فِينَا أَهْلَ الْبَيْتِ قَالَ أَبُو حَمْزَةَ فَقُلْتُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي فَمَنِ الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ قَالَ مَنِ اسْتَوَتْ حَسَنَاتُهُ وَ سَيِّئَاتُهُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ فَهُوَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ فَقُلْتُ مَنِ الْمُقْتَصِدُ مِنْكُمْ قَالَ الْعَابِدُ لِلَّهِ رَبَّهُ فِي الْحَالَيْنِ حَتَّى يَأْتِيَهُ الْيَقِينُ فَقُلْتُ فَمَنِ السَّابِقُ مِنْكُمْ بِالْخَيْرَاتِ قَالَ مَنْ دَعَا وَ اللَّهِ إِلَى سَبِيلِ رَبِّهِ وَ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَى عَنْ الْمُنْكَرِ وَ لَمْ يَكُنْ لِلْمُضِلِّينَ عَضُداً وَ لَا لِلْخَائِنِينَ خَصِيماً وَ لَمْ يَرْضَ بِحُكْمِ الْفَاسِقِينَ إِلَّا مَنْ خَافَ عَلَى نَفْسِهِ وَ دِينِهِ وَ لَمْ يَجِدْ أَعْوَاناً}}<ref>ابنبابویه، معانی الأخبار، ص۱۰۵.</ref>. [[ابوحمزه ثمالی]] گوید: در [[مسجد الحرام]] [[خدمت]] [[امام باقر]]{{ع}} نشسته بودم که دو تن از [[مردم بصره]] به محضرش شرفیاب شدند و عرض کردند: ای [[فرزند پیامبر]] [[خدا]] قصد داریم مسألهای از شما بپرسیم. ایشان فرمودند: مانعی ندارد، گفتند: ما را از [[تفسیر]] اینکه خدا فرموده: {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْرَثْنَا...}}، [[آگاه]] فرما. حضرت فرمودند: در [[شأن]] ما [[خاندان نبوت]] نازل گردیده است. ثمالی گوید: عرض کردم: پدر و مادرم به فدایت، بنابراین [[ستمکار]] به خود از شما چه کسی است؟ فرمود: شخصی از ما [[خاندان رسالت]] که [[نیکیها]] و بدیهایش یکسان باشد به نفس خود [[ستم]] نموده (که در [[عبادت]] کوتاهی نموده و حسناتش را بر [[سیئات]] خود افزون نساخته) باشد. گفتم "مقتصد" از شما کیست؟ فرمود: شخصی که در تمامی احوال، در [[توانمندی]] و [[فقر]] ([[جوانی]] و [[پیری]]) تا آخرین نفس که در چنگال [[مرگ]] گرفتار شود [[عبادت خدا]] را انجام دهد. عرضه داشتم. سبقتگیرنده شما در [[خیرات]] کیست؟ فرمود: به خدا [[سوگند]] او فردی است که [[مردم]] را به راه [[پروردگار]] خویشتن فرا خوانده و به انجام [[نیکیها]] وادار کند و آنان را از [[ارتکاب معاصی]] و [[بدیها]] باز دارد و [[پشتیبان]] [[گمراهان]] نگردد و به [[حکم]] فاسقها [[رضایت]] ندهد، مگر آن شخص که از رسیدن زیانی به [[جان]] و دینش بترسد و [[یاوری]] پیدا نکند؛ آنگاه از روی [[تقیه]] با آنان [[مدارا]] نماید<ref>[[علی رضا آزادی|آزادی، علی رضا]]، [[ظلمشناسی با تکیه بر آیات و روایات (کتاب)|ظلمشناسی با تکیه بر آیات و روایات]].</ref>. | حتی کسانی که درجات پایینتری از انبیا و اولیای الهی دارند؛ ولی نسبت به [[توده]] [[مردم]] از خصوصیاتی برخوردارند؛ مانند منسوب بودن به [[پیامبر خدا]]{{صل}} یا از [[اهل علم]] بودن و... باید مراقب باشند حسناتشان بیشتر از بدیهایشان باشد؛ چون مساوی بودن [[حسنات]] و سیئاتِ چنین افرادی {{متن حدیث|مَنِ اسْتَوَتْ حَسَنَاتُهُ وَ سَيِّئَاتُهُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ فَهُوَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ}} ظلم به نفس خودشان است: {{متن حدیث|عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ: كُنْتُ جَالِساً فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ مَعَ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} إِذْ أَتَاهُ رَجُلَانِ مِنْ أَهْلِ الْبَصْرَةِ فَقَالا لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّا نُرِيدُ أَنْ نَسْأَلَكَ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَقَالَ لَهُمَا اسْأَلَا عَمَّا جِئْتُمَا قَالا أَخْبِرْنَا عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ}}<ref>«سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیدهایم به میراث دادیم و برخی از آنان، ستمکاره با خویشند و برخی میانهرو و برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند؛ این همان بخشش بزرگ است» سوره فاطر، آیه ۳۲.</ref> إِلَى آخِرِ الْآيَتَيْنِ؛ قَالَ: نَزَلَتْ فِينَا أَهْلَ الْبَيْتِ قَالَ أَبُو حَمْزَةَ فَقُلْتُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي فَمَنِ الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ قَالَ مَنِ اسْتَوَتْ حَسَنَاتُهُ وَ سَيِّئَاتُهُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ فَهُوَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ فَقُلْتُ مَنِ الْمُقْتَصِدُ مِنْكُمْ قَالَ الْعَابِدُ لِلَّهِ رَبَّهُ فِي الْحَالَيْنِ حَتَّى يَأْتِيَهُ الْيَقِينُ فَقُلْتُ فَمَنِ السَّابِقُ مِنْكُمْ بِالْخَيْرَاتِ قَالَ مَنْ دَعَا وَ اللَّهِ إِلَى سَبِيلِ رَبِّهِ وَ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَى عَنْ الْمُنْكَرِ وَ لَمْ يَكُنْ لِلْمُضِلِّينَ عَضُداً وَ لَا لِلْخَائِنِينَ خَصِيماً وَ لَمْ يَرْضَ بِحُكْمِ الْفَاسِقِينَ إِلَّا مَنْ خَافَ عَلَى نَفْسِهِ وَ دِينِهِ وَ لَمْ يَجِدْ أَعْوَاناً}}<ref>ابنبابویه، معانی الأخبار، ص۱۰۵.</ref>. [[ابوحمزه ثمالی]] گوید: در [[مسجد الحرام]] [[خدمت]] [[امام باقر]]{{ع}} نشسته بودم که دو تن از [[مردم بصره]] به محضرش شرفیاب شدند و عرض کردند: ای [[فرزند پیامبر]] [[خدا]] قصد داریم مسألهای از شما بپرسیم. ایشان فرمودند: مانعی ندارد، گفتند: ما را از [[تفسیر]] اینکه خدا فرموده: {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْرَثْنَا...}}، [[آگاه]] فرما. حضرت فرمودند: در [[شأن]] ما [[خاندان نبوت]] نازل گردیده است. ثمالی گوید: عرض کردم: پدر و مادرم به فدایت، بنابراین [[ستمکار]] به خود از شما چه کسی است؟ فرمود: شخصی از ما [[خاندان رسالت]] که [[نیکیها]] و بدیهایش یکسان باشد به نفس خود [[ستم]] نموده (که در [[عبادت]] کوتاهی نموده و حسناتش را بر [[سیئات]] خود افزون نساخته) باشد. گفتم "مقتصد" از شما کیست؟ فرمود: شخصی که در تمامی احوال، در [[توانمندی]] و [[فقر]] ([[جوانی]] و [[پیری]]) تا آخرین نفس که در چنگال [[مرگ]] گرفتار شود [[عبادت خدا]] را انجام دهد. عرضه داشتم. سبقتگیرنده شما در [[خیرات]] کیست؟ فرمود: به خدا [[سوگند]] او فردی است که [[مردم]] را به راه [[پروردگار]] خویشتن فرا خوانده و به انجام [[نیکیها]] وادار کند و آنان را از [[ارتکاب معاصی]] و [[بدیها]] باز دارد و [[پشتیبان]] [[گمراهان]] نگردد و به [[حکم]] فاسقها [[رضایت]] ندهد، مگر آن شخص که از رسیدن زیانی به [[جان]] و دینش بترسد و [[یاوری]] پیدا نکند؛ آنگاه از روی [[تقیه]] با آنان [[مدارا]] نماید<ref>[[علی رضا آزادی|آزادی، علی رضا]]، [[ظلمشناسی با تکیه بر آیات و روایات (کتاب)|ظلمشناسی با تکیه بر آیات و روایات]].</ref>. | ||
== [[ظلم به دیگران]] | == [[ظلم به دیگران]] ظلم به خود == | ||
[[ستم]] به دیگران و [[آزار]] آنان نیز هرچند [[ظلم]] در [[حق]] سایر افراد میباشد و به آنان ضرر رسانده میشود {{متن قرآن|وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا}}؛ ولی در عین | [[ستم]] به دیگران و [[آزار]] آنان نیز هرچند [[ظلم]] در [[حق]] سایر افراد میباشد و به آنان ضرر رسانده میشود {{متن قرآن|وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا}}؛ ولی در عین حال ستم به خود نیز محسوب میشود {{متن قرآن|وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ}}. {{متن قرآن|وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خود نزدیک شدند، یا با شایستگی آنها را نگه دارید و یا به نیکی رها کنید و آنان را برای زیان رساندن نگه ندارید که (به آنها) ستم کنید و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است و آیات خداوند را به ریشخند نگیرید و نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید و (نیز) آنچه را از کتاب و حکمت برایتان فرستاده است که بدان اندرزتان میدهد؛ و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۳۱.</ref>.<ref>علی رضا آزادی|آزادی، علی رضا، ظلمشناسی با تکیه بر آیات و روایات (کتاب)|ظلمشناسی با تکیه بر آیات و روایات.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |