بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
[[خداوند]] در [[قرآن]] بعد از ده [[سوگند]] که آخرین آن سوگند به [[نفس انسانی]] است و پس از بیان این مطلب که باید و نباید و شایست و ناشایست را به نفس انسانی [[الهام]] کرده، میفرماید: {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا}}<ref>«بیگمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۹-۱۰.</ref>. شاید به همین سبب خداوند یکی از اهداف اساسی [[بعثت]] [[پیامبر اسلام]] را [[تزکیه نفس]] [[انسانها]] از آلودگیها بیان کرده است: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.</ref>. | [[خداوند]] در [[قرآن]] بعد از ده [[سوگند]] که آخرین آن سوگند به [[نفس انسانی]] است و پس از بیان این مطلب که باید و نباید و شایست و ناشایست را به نفس انسانی [[الهام]] کرده، میفرماید: {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا}}<ref>«بیگمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۹-۱۰.</ref>. شاید به همین سبب خداوند یکی از اهداف اساسی [[بعثت]] [[پیامبر اسلام]] را [[تزکیه نفس]] [[انسانها]] از آلودگیها بیان کرده است: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.</ref>. | ||
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز | [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز مأموریت خود را تکمیل [[مکارم اخلاق]] شمرده است: {{متن حدیث|إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ}}<ref>طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۸.</ref>؛ «همانا [[مبعوث]] شدم تا مکارم اخلاق را تکمیل کنم». با وجود این، اهمیت [[اخلاق]] و تربیت اخلاقی، اختصاص به [[اسلام]] و جامعههای [[اسلامی]] ندارد. [[تجربه]] نشان داده است که [[انسان]]، خواه [[متدین]] به [[دینی]] آسمانی باشد یا نباشد، هیچگاه در دوره مدرن و پسامدرن، بینیاز از اخلاق و تربیت اخلاقی نیست. در دوران معاصر، در کشورهای غربی به دنبال پیشرفتهایی که در زمینه علوم تجربی به دست آمد، به تدریج اصول اخلاقی و توجه به [[فضائل]] و به دنبال آن توجه به تربیت اخلاقی، کمرنگ و حتی در مواردی نیز با اخلاق و [[فضائل اخلاقی]] [[مبارزه]] شد، اما اخیراً به سبب آسیبهای جدیای که از این ناحیه به سلامت جامعه و افراد وارد شده است، توجه به اخلاق و فضائل اخلاقی و به دنبال آن توجه به تربیت اخلاقی، افزایش چشمگیری پیدا کرده است<ref>[[سید علی حسینیزاده|حسینیزاده]] و [[محمد داوودی|داوودی]]، [[سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت]]، ص۲۱۲.</ref>. | ||
با وجود این، اهمیت [[اخلاق]] و تربیت اخلاقی، اختصاص به [[اسلام]] و جامعههای [[اسلامی]] ندارد. [[تجربه]] نشان داده است که [[انسان]]، خواه [[متدین]] به [[دینی]] آسمانی باشد یا نباشد، هیچگاه در دوره مدرن و پسامدرن، | |||
== معناشناسی == | == معناشناسی == | ||
تربیت اخلاقی را میتوان مجموعهای از اقدامات و فعالیتهایی دانست که مربی به منظور آشنا کردن متربی با اصول و [[ارزشهای اخلاقی]] و پرورش [[گرایشها]] و [[فضیلتهای اخلاقی]] در متربی، انجام میدهد. بدیهی است که اقدامات و فعالیتهای متربی در تربیت اخلاقی در صورتی همراه [[موفقیت]] خواهد بود که سنجیده و حساب شده باشد. بدین معنا که مربی بداند چه اقدام و فعالیّتی را چگونه باید انجام دهد. آنچه راهنمای مربی در [[انتخاب]] فعالیتها و چگونگی انجام آنهاست، چیزی جز اصول تربیت اخلاقی نیست. با توجه به نقش برجسته و بیبدیل اصول تربیت اخلاقی در موفقیت تربیت اخلاقی، این مبحث به بیان اصول تربیت اخلاقی در [[سیره پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} اختصاص یافته است<ref>[[سید علی حسینیزاده|حسینیزاده]] و [[محمد داوودی|داوودی]]، [[سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت]]، ص۲۱۵.</ref>. | |||
== اصول تربیت اخلاقی == | == اصول تربیت اخلاقی == | ||
خط ۲۲: | خط ۲۱: | ||
مراجعه به سیره معصومان{{عم}} نشان میدهد که از نظر آنان رفتار اخلاقیای ارزشمند است که عمل و قصد و انگیزه عامل، هر دو شایسته و پسندیده است. شایستگی عمل به چه معناست؟ شایستگی عمل بدین معناست که خود عمل مقبول [[شرع]] باشد. [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} میفرماید: «آنکه از [[خدا]] و [[پیامبر]]{{صل}} او [[پیروی]] کند به [[رستگاری]] عظیم و [[پاداش]] فراوان دست یافته و آنکه از خدا و پیامبر{{صل}} [[سرپیچی]] کند، آشکارا [[زیان]] کرده و سزاوار [[عذاب]] دردناک است»<ref>{{متن حدیث|{{متن قرآن|مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا}} وَ نَالَ ثَوَاباً جَزِيلًا وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ {{متن قرآن|فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا}} وَ اسْتَحَقَّ عَذَاباً أَلِيماً}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۱۴۲.</ref>. | مراجعه به سیره معصومان{{عم}} نشان میدهد که از نظر آنان رفتار اخلاقیای ارزشمند است که عمل و قصد و انگیزه عامل، هر دو شایسته و پسندیده است. شایستگی عمل به چه معناست؟ شایستگی عمل بدین معناست که خود عمل مقبول [[شرع]] باشد. [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} میفرماید: «آنکه از [[خدا]] و [[پیامبر]]{{صل}} او [[پیروی]] کند به [[رستگاری]] عظیم و [[پاداش]] فراوان دست یافته و آنکه از خدا و پیامبر{{صل}} [[سرپیچی]] کند، آشکارا [[زیان]] کرده و سزاوار [[عذاب]] دردناک است»<ref>{{متن حدیث|{{متن قرآن|مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا}} وَ نَالَ ثَوَاباً جَزِيلًا وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ {{متن قرآن|فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا}} وَ اسْتَحَقَّ عَذَاباً أَلِيماً}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۱۴۲.</ref>. | ||
ولی [[خداوند متعال]] | ولی [[خداوند متعال]] دانا و [[حکیم]] مطلق است و [[بیهوده]] به چیزی امر یا از چیزی [[نهی]] نمیکند؛ در هر امر او مصلحتی و در هر عمل منهی، مفسدهای است و [[خداوند]] برای دستیابی [[انسان]] به [[مصالح]] و در [[امان]] ماندن از [[مفاسد]] پیامبرانی فرستاده است و همه آنچه را برای [[فلاح]] و رستگاری و [[سعادت انسان]] لازم بوده، از طریق آنان به [[مردم]] رسانده است. در روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} میخوانیم: {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي لَمْ أَدَعْ شَيْئاً يُقَرِّبُكُمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَ يُبَاعِدُكُمْ مِنَ النَّارِ إِلَّا وَ قَدْ نَبَّأْتُكُمْ بِهِ}}<ref>کلینی، کافی، ج ۵، ص۸۰.</ref>؛ [[پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: ای مردم، چیزی نیست که شما را به [[بهشت]] نزدیک و از [[جهنم]] دور کند، مگر اینکه شما را از آن [[آگاه]] کردهام». بر اساس این [[روایت]] راه رسیدن به [[سعادت]] و کمال پیروی از دستورهای خداوند است و در [[دین اسلام]] هر دستوری که برای رسیدن به سعادت و دوری از [[شقاوت]] لازم بوده بیان شده است. افزون بر این، از این روایت به دست میآید که هر عمل و [[رفتار]] [[مشروع]]، معقول نیز خواهد بود؛ چراکه [[اوامر و نواهی]] خداوند از مصالح و مفاسد واقعی سرچشمه میگیرد. | ||
لذا رفتارهایی مقبول درگاه [[خداوند]] واقع میشوند که با انگیزه صحیح انجام بشوند و انگیزه صحیح قصد [[اطاعت]] از [[دستور خدا]] و [[اخلاص]] است. عمل نیکو با انگیزه [[باطل]] و ناپسند ارزشمند نیست و عمل ناپسند با انگیزه صحیح نیز ارزشی ندارد. بر این اساس، در | لذا رفتارهایی مقبول درگاه [[خداوند]] واقع میشوند که با انگیزه صحیح انجام بشوند و انگیزه صحیح قصد [[اطاعت]] از [[دستور خدا]] و [[اخلاص]] است. عمل نیکو با انگیزه [[باطل]] و ناپسند ارزشمند نیست و عمل ناپسند با انگیزه صحیح نیز ارزشی ندارد. بر این اساس، در تربیت اخلاقی هم ظاهر متربی باید از رفتارهای ناشایسته [[تهذیب]] شود و هم [[باطن]] از انگیزههای ناشایست<ref>[[سید علی حسینیزاده|حسینیزاده]] و [[محمد داوودی|داوودی]]، [[سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت]]، ص۲۱۷.</ref>. | ||
=== پرورش روحیه [[تعقل]] [[اخلاقی]] همراه با [[تسلیم]] در برابر [[عقل]] و [[وحی]] === | === پرورش روحیه [[تعقل]] [[اخلاقی]] همراه با [[تسلیم]] در برابر [[عقل]] و [[وحی]] === | ||
خط ۳۱: | خط ۳۰: | ||
در [[روایات]] متعددی بر این مطلب تصریح شده که [[خداوند]] برای [[هدایت]] [[انسان]] دو [[حجت]] قرار داده است: [[عقل]] و [[شرع]]. [[امام صادق]]{{ع}}خطاب به هشام میفرماید: «ای هشام، [[خداوند]] بر [[مردم]] دو حجت قرار داده است: [[حجت ظاهر]] و حجت [[باطن]]. حجت ظاهر، [[پیامبران]] و [[امامان]]{{عم}} هستند و حجت باطن عقل مردم است»<ref>{{متن حدیث|يَا هِشَامُ إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ{{عم}} وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُولُ}}؛ کلینی، کافی، ۱۳۶۵، ج۱، ص۱۶.</ref>. با توجه به عام بودن [[روایت]]، میتوان گفت بر اساس این روایت خداوند برای تشخیص [[ارزشهای اخلاقی]] دو ابزار در [[اختیار انسان]] قرار داده است: عقل و پیامبران و امامان{{عم}}. | در [[روایات]] متعددی بر این مطلب تصریح شده که [[خداوند]] برای [[هدایت]] [[انسان]] دو [[حجت]] قرار داده است: [[عقل]] و [[شرع]]. [[امام صادق]]{{ع}}خطاب به هشام میفرماید: «ای هشام، [[خداوند]] بر [[مردم]] دو حجت قرار داده است: [[حجت ظاهر]] و حجت [[باطن]]. حجت ظاهر، [[پیامبران]] و [[امامان]]{{عم}} هستند و حجت باطن عقل مردم است»<ref>{{متن حدیث|يَا هِشَامُ إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ{{عم}} وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُولُ}}؛ کلینی، کافی، ۱۳۶۵، ج۱، ص۱۶.</ref>. با توجه به عام بودن [[روایت]]، میتوان گفت بر اساس این روایت خداوند برای تشخیص [[ارزشهای اخلاقی]] دو ابزار در [[اختیار انسان]] قرار داده است: عقل و پیامبران و امامان{{عم}}. | ||
در [[سیره پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} اولاً عقل و وحی هر دو در تشخیص [[ارزشهای اخلاقی]] و | در [[سیره پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} اولاً عقل و وحی هر دو در تشخیص [[ارزشهای اخلاقی]] و رفتار شایسته و ناشایست نقش دارند؛ ثانیاً هر چند عقل [[توانایی]] [[درک]] برخی قواعد کلی [[اخلاقی]] و برخی مصداقهای آنها را دارد، در تشخیص دیگر مصادیق قواعد کلی و تطبیق آنها بر موارد و اوضاع و احوال خاص و نیز در تشخیص قواعد جزئیتر اخلاقی به وحی نیازمند است<ref>[[سید علی حسینیزاده|حسینیزاده]] و [[محمد داوودی|داوودی]]، [[سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت]]، ص۲۲۰.</ref>. | ||
=== تعالی تدریجی === | === تعالی تدریجی === | ||
بر اساس [[سیره پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} رشد اخلاقی چهار مرتبه و درجه دارد: | بر اساس [[سیره پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} رشد اخلاقی چهار مرتبه و درجه دارد: | ||
# [[اخلاق]] [[انسانی]]: در این مرحله شخص رفتارهای [[اخلاقی]] را به انگیزههای انسانی انجام میدهد و انگیزههای [[دینی]] مانند برخورداری از [[ثواب الهی]] و [[ترس]] از [[عذاب اخروی]] نقشی در جهت دادن به دینی رفتارهای اخلاقی او ندارند. در سیره پیامبر{{صل}} مواردی وجود دارد که نشان میدهد رفتارهای اخلاقی صادر شده از افراد به انگیزههای انسانی ارزشمندند. | # '''[[اخلاق]] [[انسانی]]:''' در این مرحله شخص رفتارهای [[اخلاقی]] را به انگیزههای انسانی انجام میدهد و انگیزههای [[دینی]] مانند برخورداری از [[ثواب الهی]] و [[ترس]] از [[عذاب اخروی]] نقشی در جهت دادن به دینی رفتارهای اخلاقی او ندارند. در سیره پیامبر{{صل}} مواردی وجود دارد که نشان میدهد رفتارهای اخلاقی صادر شده از افراد به انگیزههای انسانی ارزشمندند. | ||
# اخلاق دینی در حد رسیدن به بهشت و دوری از [[عذاب]]: در این مرحله آنچه [[اعمال]] و رفتار شخص را جهت میدهد از امور [[انسانی]] فراتر رفته و شخص رفتارهای خود را با انگیزهای [[دینی]] انجام میدهد. ولی انگیزه دینی او فقط دستیابی به پاداشهای [[دنیوی]] و [[اخروی]] و دوری از عذابهای دنیوی و اخروی است. در [[سیره پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} در مقام ترغیب [[مسلمانان]] به رفتارهای [[اخلاقی]] بر عذابها و پاداشهای دنیوی و اخروی [[پیروی]] و [[سرپیچی]] از قواعد اخلاقی تأکید شده است و این نشان میدهد که این مرحله از رشد اخلاقی از نظر [[معصومان]]{{عم}} مطلوب است. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: «کسی که از [[خدا]] بترسد، [[خداوند]] همه را از او میترساند و کسی که از خداوند نترسد، خداوند او را از همه میترساند»<ref>{{متن حدیث|مَنْ خَافَ اللَّهَ، أَخَافَ اللَّهُ مِنْهُ كُلَّّ شَيْءٍ؛ وَ مَنْ لَمْ يَخَفِ اللَّهَ، أَخَافَهُ اللَّهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ}}؛ کلینی، کافی، ج ۲، ص۶۸.</ref>. در این روایت نه تنها [[خوف از خدا]] (که مرحلهای از [[اخلاق]] است) مطلوب دانسته شده، بلکه افزون بر آن، با بیان اثری دنیوی برای [[خوف]] خدا، [[مردم]] به این صفت ترغیب شدهاند. | # '''اخلاق دینی در حد رسیدن به بهشت و دوری از [[عذاب]]:''' در این مرحله آنچه [[اعمال]] و رفتار شخص را جهت میدهد از امور [[انسانی]] فراتر رفته و شخص رفتارهای خود را با انگیزهای [[دینی]] انجام میدهد. ولی انگیزه دینی او فقط دستیابی به پاداشهای [[دنیوی]] و [[اخروی]] و دوری از عذابهای دنیوی و اخروی است. در [[سیره پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} در مقام ترغیب [[مسلمانان]] به رفتارهای [[اخلاقی]] بر عذابها و پاداشهای دنیوی و اخروی [[پیروی]] و [[سرپیچی]] از قواعد اخلاقی تأکید شده است و این نشان میدهد که این مرحله از رشد اخلاقی از نظر [[معصومان]]{{عم}} مطلوب است. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: «کسی که از [[خدا]] بترسد، [[خداوند]] همه را از او میترساند و کسی که از خداوند نترسد، خداوند او را از همه میترساند»<ref>{{متن حدیث|مَنْ خَافَ اللَّهَ، أَخَافَ اللَّهُ مِنْهُ كُلَّّ شَيْءٍ؛ وَ مَنْ لَمْ يَخَفِ اللَّهَ، أَخَافَهُ اللَّهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ}}؛ کلینی، کافی، ج ۲، ص۶۸.</ref>. در این روایت نه تنها [[خوف از خدا]] (که مرحلهای از [[اخلاق]] است) مطلوب دانسته شده، بلکه افزون بر آن، با بیان اثری دنیوی برای [[خوف]] خدا، [[مردم]] به این صفت ترغیب شدهاند. | ||
# اخلاق الهی شاکرانه: در این مرحله، آنچه به [[اعمال]] و [[رفتار انسان]] جهت میدهد، نه انگیزههای [[انسانی]] و این جهانی و نه انگیزههای [[دینی]] دستیابی به [[ثواب]] و دوری از [[عذابهای الهی]]، بلکه ادای شکر نعمتهای خداست. این مرحله از رشد اخلاقی نیز مطلوب و بلکه [[برتر]] از دو مرحله پیشین است. در روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} میخوانیم: «[[پیامبر]]{{صل}} شبی نزد [[عایشه]] بود. عایشه گفت: ای [[رسول خدا]] چرا خود را به [[رنج]] میافکنی (و [[خدا]] را چنین [[عبادت]] میکنی)، با اینکه [[خداوند]] همه [[گناهان]] گذشته و [[آینده]] شما را بخشیده است؟ پیامبر{{صل}} در پاسخ فرمود: آیا بندهای [[شکرگزار]] نباشم؟ سپس امام باقر{{ع}} فرمود: پیامبر{{صل}} چنان شبها را به عبادت میگذراند که خداوند این [[آیات]] را نازل کرد: «ما [[قرآن]] را بر تو فرو نفرستادیم تا خود را به رنج درافکنی»<ref>{{متن حدیث|كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} عِنْدَ عَائِشَةَ لَيْلَتَهَا فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ لِمَ تُتْعِبُ نَفْسَكَ وَ قَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ مَا تَأَخَّرَ فَقَالَ يَا عَائِشَةُ أَ لَا أَكُونُ عَبْداً شَكُوراً قَالَ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} يَقُومُ عَلَى أَطْرَافِ أَصَابِعِ رِجْلَيْهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى: {{متن قرآن| طه * مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى}}}}؛ کلینی، کافی، ج ۲، ص۹۵.</ref>. مطابق این روایت، عبادت پیامبر{{صل}} نه برای [[ترس]] از [[جهنم]] بود و نه برای رسیدن به [[بهشت]]، بلکه تنها برای ادای شکر نعمتهایی بود که خداوند به او عطا کرده بود. | # '''اخلاق الهی شاکرانه:''' در این مرحله، آنچه به [[اعمال]] و [[رفتار انسان]] جهت میدهد، نه انگیزههای [[انسانی]] و این جهانی و نه انگیزههای [[دینی]] دستیابی به [[ثواب]] و دوری از [[عذابهای الهی]]، بلکه ادای شکر نعمتهای خداست. این مرحله از رشد اخلاقی نیز مطلوب و بلکه [[برتر]] از دو مرحله پیشین است. در روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} میخوانیم: «[[پیامبر]]{{صل}} شبی نزد [[عایشه]] بود. عایشه گفت: ای [[رسول خدا]] چرا خود را به [[رنج]] میافکنی (و [[خدا]] را چنین [[عبادت]] میکنی)، با اینکه [[خداوند]] همه [[گناهان]] گذشته و [[آینده]] شما را بخشیده است؟ پیامبر{{صل}} در پاسخ فرمود: آیا بندهای [[شکرگزار]] نباشم؟ سپس امام باقر{{ع}} فرمود: پیامبر{{صل}} چنان شبها را به عبادت میگذراند که خداوند این [[آیات]] را نازل کرد: «ما [[قرآن]] را بر تو فرو نفرستادیم تا خود را به رنج درافکنی»<ref>{{متن حدیث|كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} عِنْدَ عَائِشَةَ لَيْلَتَهَا فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ لِمَ تُتْعِبُ نَفْسَكَ وَ قَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ مَا تَأَخَّرَ فَقَالَ يَا عَائِشَةُ أَ لَا أَكُونُ عَبْداً شَكُوراً قَالَ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} يَقُومُ عَلَى أَطْرَافِ أَصَابِعِ رِجْلَيْهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى: {{متن قرآن| طه * مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى}}}}؛ کلینی، کافی، ج ۲، ص۹۵.</ref>. مطابق این روایت، عبادت پیامبر{{صل}} نه برای [[ترس]] از [[جهنم]] بود و نه برای رسیدن به [[بهشت]]، بلکه تنها برای ادای شکر نعمتهایی بود که خداوند به او عطا کرده بود. | ||
# اخلاق الهی عاشقانه: در این مرحله همه رفتارهای شخص ناشی از [[عشق]] و علاقه به [[خداوند]] است. برای چنین شخصی نه [[اجر]] و مزد و پیامدهای [[دنیایی]] [[عمل]] [[ارزش]] دارد و نه [[ثواب]] و [[عذاب الهی]] و [[دینی]]. این مرحله از رشد اخلاقی مطلوب و بر مراحل پیشین [[برتری]] دارد. [[امام صادق]]{{ع}} از [[پیامبر]]{{صل}} [[روایت]] میکند: «[[برترین]] [[مردم]] کسی است که به [[عبادت]] عشق بورزد و آن را در آغوش بگیرد و قلباً [[دوست]] بدارد و با تمام بدن آن را لمس کند و خود را برای آن از هر چیز دیگری فارغ کند. برای چنین کسی اهمیتی ندارد که [[دنیا]] بر او چگونه بگذرد، سخت یا آسان»<ref>{{متن حدیث|أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ وَ بَاشَرَهَا بِجَسَدِهِ وَ تَفَرَّغَ لَهَا فَهُوَ لَا يُبَالِي عَلَى مَا أَصْبَحَ مِنَ الدُّنْيَا عَلَى عُسْرٍ أَمْ عَلَى يُسْرٍ}}؛ کلینی، کافی، ج ۲، ص۸۳.</ref>. از این روایت چنین بر میآید که برخی افراد [[خدا]] را نه برای رسیدن به [[بهشت]] یا دوری از [[عذاب]] [[جهنم]]، بلکه برای علاقه و محبت به خداوند عبادت میکنند و از نظر پیامبر{{صل}} این افراد برترین مردم هستند<ref>[[سید علی حسینیزاده|حسینیزاده]] و [[محمد داوودی|داوودی]]، [[سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت]]، ص۲۲۳ ـ ۲۲۷.</ref>. | # '''اخلاق الهی عاشقانه:''' در این مرحله همه رفتارهای شخص ناشی از [[عشق]] و علاقه به [[خداوند]] است. برای چنین شخصی نه [[اجر]] و مزد و پیامدهای [[دنیایی]] [[عمل]] [[ارزش]] دارد و نه [[ثواب]] و [[عذاب الهی]] و [[دینی]]. این مرحله از رشد اخلاقی مطلوب و بر مراحل پیشین [[برتری]] دارد. [[امام صادق]]{{ع}} از [[پیامبر]]{{صل}} [[روایت]] میکند: «[[برترین]] [[مردم]] کسی است که به [[عبادت]] عشق بورزد و آن را در آغوش بگیرد و قلباً [[دوست]] بدارد و با تمام بدن آن را لمس کند و خود را برای آن از هر چیز دیگری فارغ کند. برای چنین کسی اهمیتی ندارد که [[دنیا]] بر او چگونه بگذرد، سخت یا آسان»<ref>{{متن حدیث|أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ وَ بَاشَرَهَا بِجَسَدِهِ وَ تَفَرَّغَ لَهَا فَهُوَ لَا يُبَالِي عَلَى مَا أَصْبَحَ مِنَ الدُّنْيَا عَلَى عُسْرٍ أَمْ عَلَى يُسْرٍ}}؛ کلینی، کافی، ج ۲، ص۸۳.</ref>. از این روایت چنین بر میآید که برخی افراد [[خدا]] را نه برای رسیدن به [[بهشت]] یا دوری از [[عذاب]] [[جهنم]]، بلکه برای علاقه و محبت به خداوند عبادت میکنند و از نظر پیامبر{{صل}} این افراد برترین مردم هستند<ref>[[سید علی حسینیزاده|حسینیزاده]] و [[محمد داوودی|داوودی]]، [[سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت]]، ص۲۲۳ ـ ۲۲۷.</ref>. | ||
=== [[مراقبت]] دائم و [[مخالفت با هواهای نفسانی]] === | === [[مراقبت]] دائم و [[مخالفت با هواهای نفسانی]] === |