←مقدمه
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←مقدمه) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[زهرای اطهر]] دارای [[اخلاقی]] نکو و | [[زهرای اطهر]] دارای [[اخلاقی]] نکو و پسندیده، ملکاتی [[شریف]] و طبیعتی نجیب بود، از احساسی والا و فهمی سریع و ذهنی سرشار برخوردار، مروّتی خارج الوصف، فضایلی تحسینبرانگیز، و دستی سخاوتمند و بسیار [[بخشنده]] داشت. دلی بیپروا و [[شجاع]] در سینهاش میتپید، زیر بار [[زور]] نمیرفت، از هر گونه [[عجب]] و [[خودپسندی]] فاصله داشت، [[خودبینی]] و [[غرور]] او را فرانمیگرفت، در برابر قلدران [[متکبّر]] سر [[تعظیم]] فرود نمیآورد<ref>اهل البیت، ص۱۳۲- ۱۳۴.</ref>. | ||
[[فاطمه]] در کنار [[جمال]] ظاهر و اندام موزون، به | [[فاطمه]] در کنار [[جمال]] ظاهر و اندام موزون، به کمالات معنوی نیز آراسته بود و از نهایت [[بزرگواری]] و [[نرمخویی]] و وسعت صدر، برخوردار و بانویی [[شکیبا]] و باوقار و سنگین و [[مهربان]] و نستوه بود و [[متانت]] و [[عفّت]] و [[خویشتنداری]] را در خود جمع داشت. | ||
زهرا جبینی [[نورانی]] و چهرهای گشاده و لبی خندان داشت و تا آن هنگام که | زهرا جبینی [[نورانی]] و چهرهای گشاده و لبی خندان داشت و تا آن هنگام که پدر بزرگوارش [[رسول خدا]] {{صل}} در قید [[حیات]] بود، هیچگاه تبسّمی شیرین از لبانش برداشته نشد. | ||
بر زبانش جز [[حق]] و [[راستی]] جاری نمیشد و هیچکسی را به [[زشتی]] یاد نمیکرد، [[دهان]] به [[غیبت]] و [[سخنچینی]] [[آلوده]] نمیکرد، دلش گنجینه [[اسرار]] و پای بند [[وفای به عهد]] و [[پیمان]] بود. در [[مشورت]] [[صداقت]] داشت و از [[گناه]] و [[لغزش]] بدخواهان میگذشت و عذر آنها را میپذیرفت، بسیار اتّفاق میافتاد که از لغزش و [[رفتار]] زشتکاران صرفنظر میفرمود و بدیهایشان را با [[بردباری]] و گذشت، پاسخ میداد، از [[اعمال ناشایسته]] گریزان و به | بر زبانش جز [[حق]] و [[راستی]] جاری نمیشد و هیچکسی را به [[زشتی]] یاد نمیکرد، [[دهان]] به [[غیبت]] و [[سخنچینی]] [[آلوده]] نمیکرد، دلش گنجینه [[اسرار]] و پای بند [[وفای به عهد]] و [[پیمان]] بود. در [[مشورت]] [[صداقت]] داشت و از [[گناه]] و [[لغزش]] بدخواهان میگذشت و عذر آنها را میپذیرفت، بسیار اتّفاق میافتاد که از لغزش و [[رفتار]] زشتکاران صرفنظر میفرمود و بدیهایشان را با [[بردباری]] و گذشت، پاسخ میداد، از [[اعمال ناشایسته]] گریزان و به کارهای نیک فوقالعاده رغبت و [[تمایل]] داشت، در گفتارش بسیار [[راستگو]] و در [[نیّت]] و [[وفاداری]] صادقانه بود، در بلندای قلّه عفّت و [[پاکدامنی]] جای داشت، برخوردار از دامنی پیراسته و چشمی پاک بود و [[هوای نفس]] بر او [[فرمان]] نمیراند زیرا از تبار [[پیامبری]] بود که [[خداوند]] در شأنشان [[آیه تطهیر]] نازل کرد و آنان را از [[پلیدیها]] دور، و پیراسته گرداند. به جهت پاکدامنی و خویشتنداری هرگاه قصد داشت با فردی سخن بگوید و یا در جمع مردان [[خطابه]] ایراد کند، پردهای میان او و آنان حائل بود، [[عفّت]] و خویشتنداریاش به اندازهای شگفتآور بود که حتی در [[اندیشه]] پوشیدگی اندام خود پس از [[مرگ]] نیز بود، و میگفت: چهکار [[زشتی]] است بر جنازه [[زنان]] پوششی میافکنند که اندام او را به درستی نمیپوشاند<ref>اهل البیت، ص۱۳۲- ۱۳۴.</ref>. | ||
در [[زندگی]]، فوقالعاده [[اهل]] [[قناعت]] و بر این [[باور]] بود که [[حرص]] و [[طمع]]، [[دلها]] را جدا و [[کارها]] را نابسامان میسازد او، سخن | در [[زندگی]]، فوقالعاده [[اهل]] [[قناعت]] و بر این [[باور]] بود که [[حرص]] و [[طمع]]، [[دلها]] را جدا و [[کارها]] را نابسامان میسازد او، سخن پدر ارجمندش [[رسول خدا]] {{صل}} را همواره به خاطر داشت که فرمود: [[فاطمه]] [[جان]]! در [[مشکلات]] [[دنیا]] [[شکیبایی]] کن تا به نعمتهای جاودان [[الهی]] دست یابی. | ||
به | به زندگی ساده [[راضی]] بود و در برابر سختیهای زندگی [[پایداری]] میکرد و به روزی اندک [[حلال]]، قناعت میورزید و راضی به نظر میرسید. هرگز آزمند [[مال]] دیگران نبود و به آنچه که [[حق]] او نبود، چشم نمیدوخت. هیچگاه با خواهش از دیگران، خویش را کوچک و خوار نمیساخت و سمبل [[بینیازی]] نفس بود زیرا پدر بزرگوارش فرمود: بینیازی واقعی، بینیازی طبع [[آدمی]] است. | ||
آن مخدّره، [[بتول]] [[لقب]] یافت، یعنی بانویی که از دنیا گسسته و به خدای خود پیوسته و از زرق و برق و [[تمایلات]] به دور است، او [[دل]] از خوشیها برکنده و به [[نیرنگ]] و [[فریب]] و آفات این [[جهان]] [[آگاه]] بود و در راستای انجام مسئولیتهایش [[شکیبا]] بود و با اینکه از زندگی محنتباری [[رنج]] میبرد، ولی همواره زبان در ذکر و [[سپاس]] خدای خود داشت. | آن مخدّره، [[بتول]] [[لقب]] یافت، یعنی بانویی که از دنیا گسسته و به خدای خود پیوسته و از زرق و برق و [[تمایلات]] به دور است، او [[دل]] از خوشیها برکنده و به [[نیرنگ]] و [[فریب]] و آفات این [[جهان]] [[آگاه]] بود و در راستای انجام مسئولیتهایش [[شکیبا]] بود و با اینکه از زندگی محنتباری [[رنج]] میبرد، ولی همواره زبان در ذکر و [[سپاس]] خدای خود داشت. | ||
زهرا {{س}} در اندیشه [[جهانی]] دیگر بسر میبرد و فریفته زخارف دنیا نمیشد چراکه او خود، میدید پدر بزرگوارش از دنیا و [[لذائذ]] و خوشیهای آنرو گردان است. آن بانوی بزرگ بر [[بردباری]] و [[صبر]] بر [[گرفتاری]] و [[شکر]] و سپاس [[خدا]] در [[رفاه]] و [[آسایش]] و راضی بودن به مقدّرات الهی، معروف بود زیرا از پدر بزرگوارش [[روایت]] کرده بود که فرمود: [[خداوند]]، هر بندهای را که [[دوست]] بدارد به [[بلا]] مبتلایش میسازد، اگر شکیبایی کند او را از دیگران متمایز و اگر به رضای [[حق]] [[راضی]] و [[خشنود]] باشد، او را [[بنده]] | زهرا {{س}} در اندیشه [[جهانی]] دیگر بسر میبرد و فریفته زخارف دنیا نمیشد چراکه او خود، میدید پدر بزرگوارش از دنیا و [[لذائذ]] و خوشیهای آنرو گردان است. آن بانوی بزرگ بر [[بردباری]] و [[صبر]] بر [[گرفتاری]] و [[شکر]] و سپاس [[خدا]] در [[رفاه]] و [[آسایش]] و راضی بودن به مقدّرات الهی، معروف بود زیرا از پدر بزرگوارش [[روایت]] کرده بود که فرمود: [[خداوند]]، هر بندهای را که [[دوست]] بدارد به [[بلا]] مبتلایش میسازد، اگر شکیبایی کند او را از دیگران متمایز و اگر به رضای [[حق]] [[راضی]] و [[خشنود]] باشد، او را [[بنده]] برگزیده خویش قرار خواهد داد<ref>اهل البیت، ص۱۳۷.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۳]]، ص۴۳.</ref> | ||
== مهر و [[محبّت]] [[حضرت زهرا]] {{س}}== | == مهر و [[محبّت]] [[حضرت زهرا]] {{س}}== |