←خلقت نوری فاطمه{{س}}
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
همچنین در باب نامگذاری [[حضرت فاطمه]]{{س}} از جابر نقل شده است: محضر [[مبارک]] [[امام باقر]]{{ع}} عرض کردم برای چه فاطمه{{س}} به زهرا نام نهاده شد؟ حضرت فرمود: زیرا [[حضرت حق]] عزّوجلّ، او را از نور عظمت خودش آفرید و هنگامی که [[نور]] وجود [[فاطمه]]{{س}} درخشید، [[آسمانها]] و [[زمین]] به نورش روشن و دیدگان [[فرشتگان]] از شدت نورش بسته شد و تمام [[ملائکه]] [[حقّ]] تبارک و تعالی را [[سجده]] نموده و عرض کردند: [[اله]] و [[معبود]] ما، [[سرور]] و مولای ما، این نور چه ویژگیای دارد که اینگونه تابان و روشن است؟ [[خداوند متعال]] به آنها [[وحی]] فرمود: این نور از نور من است که در [[آسمان]] ساکنش کردهام. آن را از عظمت خویش آفریدم، آن را از صلب [[پیامبری]] از [[پیامبران]] که بر تمام [[انبیاء]] [[برتری]] دادهام، خارج نمودم. از این نور پیشوایانی را آفریدم که به امر من [[قیام]] میکنند و [[مردم]] را به طرف من [[هدایت]] مینمایند<ref>الإمامة و التبصرة، ص۱۳۳؛ علل الشرائع، ج۱، ص۱۸۰.</ref>. | همچنین در باب نامگذاری [[حضرت فاطمه]]{{س}} از جابر نقل شده است: محضر [[مبارک]] [[امام باقر]]{{ع}} عرض کردم برای چه فاطمه{{س}} به زهرا نام نهاده شد؟ حضرت فرمود: زیرا [[حضرت حق]] عزّوجلّ، او را از نور عظمت خودش آفرید و هنگامی که [[نور]] وجود [[فاطمه]]{{س}} درخشید، [[آسمانها]] و [[زمین]] به نورش روشن و دیدگان [[فرشتگان]] از شدت نورش بسته شد و تمام [[ملائکه]] [[حقّ]] تبارک و تعالی را [[سجده]] نموده و عرض کردند: [[اله]] و [[معبود]] ما، [[سرور]] و مولای ما، این نور چه ویژگیای دارد که اینگونه تابان و روشن است؟ [[خداوند متعال]] به آنها [[وحی]] فرمود: این نور از نور من است که در [[آسمان]] ساکنش کردهام. آن را از عظمت خویش آفریدم، آن را از صلب [[پیامبری]] از [[پیامبران]] که بر تمام [[انبیاء]] [[برتری]] دادهام، خارج نمودم. از این نور پیشوایانی را آفریدم که به امر من [[قیام]] میکنند و [[مردم]] را به طرف من [[هدایت]] مینمایند<ref>الإمامة و التبصرة، ص۱۳۳؛ علل الشرائع، ج۱، ص۱۸۰.</ref>. | ||
در [[روایت]] دیگری انس خادم رسول خدا{{صل}} درباره نقش نورپردازی [[فاطمه زهرا]]{{س}} و حسنین{{عم}} نقل نموده است: روزی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} هنگام نماز صبح در [[محراب]] ایستاده بود به آن حضرت عرض کردم اگر [[صلاح]] میدانید [[آیه]]: {{متن قرآن|فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref> را برای ما [[تفسیر]] فرمایید. آن حضرت فرمود: منظور از پیامبران، من هستم؛ [[صدیقین]]، [[علی بن ابیطالب]]، [[شهدا]] عمویم [[حمزه]]، و [[صالحین]]، دخترم زهرا{{س}} و فرزندانش حسن و حسین{{عم}} هستند. عباس از گوشه [[مسجد]] خدمت پیامبر اکرم{{صل}} آمد و گفت مگر من و شما و علی و فاطمه و حسن و حسین از یک سرچشمه نیستیم؟ فرمود: عمو [[جان]] منظورت چیست؟ عرض کرد زیرا مرا نام نبردی و به این مقام مفتخر نکردی. فرمود: عموجان اینکه گفتی من، تو، علی، حسن و حسین از یک سرچشمه هستیم، صحیح است، ولی زمانی که [[خداوند]] ما را آفرید، نه آسمان افراشته بود و نه [[زمین]] گسترده، نه [[عرش]] بود و نه [[بهشت]] و نه [[جهنم]]. ما او را [[تسبیح]] و [[تقدیس]] میکردیم هنگامی که تسبیح و تقدیسی وجود نداشت. سپس [[نور]] دخترم [[فاطمه]]{{س}} را گشود و از آن [[آسمان]] و زمین را آفرید. [[آسمانها]] و زمین از نور دخترم فاطمهاند و نور دخترم فاطمه{{س}} از | در [[روایت]] دیگری انس خادم رسول خدا{{صل}} درباره نقش نورپردازی [[فاطمه زهرا]]{{س}} و حسنین{{عم}} نقل نموده است: روزی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} هنگام نماز صبح در [[محراب]] ایستاده بود به آن حضرت عرض کردم اگر [[صلاح]] میدانید [[آیه]]: {{متن قرآن|فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref> را برای ما [[تفسیر]] فرمایید. آن حضرت فرمود: منظور از پیامبران، من هستم؛ [[صدیقین]]، [[علی بن ابیطالب]]، [[شهدا]] عمویم [[حمزه]]، و [[صالحین]]، دخترم زهرا{{س}} و فرزندانش حسن و حسین{{عم}} هستند. عباس از گوشه [[مسجد]] خدمت پیامبر اکرم{{صل}} آمد و گفت مگر من و شما و علی و فاطمه و حسن و حسین از یک سرچشمه نیستیم؟ فرمود: عمو [[جان]] منظورت چیست؟ عرض کرد زیرا مرا نام نبردی و به این مقام مفتخر نکردی. فرمود: عموجان اینکه گفتی من، تو، علی، حسن و حسین از یک سرچشمه هستیم، صحیح است، ولی زمانی که [[خداوند]] ما را آفرید، نه آسمان افراشته بود و نه [[زمین]] گسترده، نه [[عرش]] بود و نه [[بهشت]] و نه [[جهنم]]. ما او را [[تسبیح]] و [[تقدیس]] میکردیم هنگامی که تسبیح و تقدیسی وجود نداشت. سپس [[نور]] دخترم [[فاطمه]]{{س}} را گشود و از آن [[آسمان]] و زمین را آفرید. [[آسمانها]] و زمین از نور دخترم فاطمهاند و نور دخترم فاطمه{{س}} از نور خداست و دخترم فاطمه{{س}} از آسمانها و زمین [[برتر]] است<ref>{{متن حدیث|ثُمَّ فَتَقَ نُورَ ابْنَتِي فَخَلَقَ مِنْهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فَالسَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ مِنْ نُورِ ابْنَتِي فَاطِمَةَ وَ نُورُ ابْنَتِي فَاطِمَةَ مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ ابْنَتِي فَاطِمَةُ أَفْضَلُ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ}}؛ بحار الأنوار، ج١۵، ص١١؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص١٢۵؛ حلیة الأبرار، ج۴، ص۹۸؛ مدینة معاجز الأئمة الإثنی عشر{{عم}}، ج۳، ص۲۲۲.</ref>. | ||
[[امام زینالعابدین]]، از پدرش [[امام حسین]]{{ع}} و ایشان از پدر خود [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و ایشان از [[پیامبر]]{{صل}} نقل نموده است که آن حضرت فرمود: [[حضرت آدم]] مشاهده کرد که انواری از پشت او [[روشنایی]] بخشیده است! گفت: خدایا این [[انوار]] چیست؟ [[خداوند]] فرمود: این انوار اشباحی است که از بهترین جای عرش، به پشت تو منتقل کردهام و به همین جهت [[ملائکه]] را دستور به [[سجده]] تو دادم. چون تو ظرف این انوار بودی. [[آدم]] گفت خدایا برایم توضیح بده. خداوند در جواب فرمود: آدم به بالای عرش نگاه کن. آدم نگاه کرد. نور اشباح ما از صلب آدم به بالای عرش افتاد. در عرش صورتهائی نقش بست مثل آینه که در آن صورت نقش میبندد و در آن اشباح ما را مشاهده کرد. آدم عرض کرد خدایا این اشباح چیست؟ خداوند فرمود: این اشباح، بهترین [[خلق]] و [[مردم]] هستند و پس از معرفی خلقت نوری [[رسول اکرم]]{{صل}} و امیرالمؤمنین{{ع}} درباره عظمت و [[مقام فاطمه]]{{س}} فرمود: «و این [[فاطمه]]{{س}} است. من فاطر [[آسمانها]] و [[زمینها]] هستم و جداکننده [[دشمنان]] خود از رحمتم در [[روز قیامت]] و جداکننده دوستانم از چیزهایی که موجب [[ناراحتی]] و [[آلودگی]] آنها میشود، هستم. برای او نامی از نامهای خود برگزیدم»<ref>{{متن حدیث|وَ هَذِهِ فَاطِمَةُ وَ أَنَا فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ، فَاطِمُ أَعْدَائِي عَنْ رَحْمَتِي يَوْمَ فَصْلِ قَضَائِي، وَ فَاطِمُ أَوْلِيَائِي عَمَّا يَعُرُّهُمْ وَ يُسِيئُهُمْ فَشَقَقْتُ لَهَا اسْماً مِنِ اسْمِي}}، التفسیر إمام حسن عسکری{{ع}}، ص۲۲۱؛ تأویل الآیات الظاهرة، ص۵۱؛ تفسیر الصافی، ج۱، ص١١۵؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص١٩۶؛ بحار الأنوار، ج۱۱، ص١۵٠؛ بحار الأنوار، ج٢۶، ص۳۲۷.</ref>.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص ۲۹.</ref> | [[امام زینالعابدین]]، از پدرش [[امام حسین]]{{ع}} و ایشان از پدر خود [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و ایشان از [[پیامبر]]{{صل}} نقل نموده است که آن حضرت فرمود: [[حضرت آدم]] مشاهده کرد که انواری از پشت او [[روشنایی]] بخشیده است! گفت: خدایا این [[انوار]] چیست؟ [[خداوند]] فرمود: این انوار اشباحی است که از بهترین جای عرش، به پشت تو منتقل کردهام و به همین جهت [[ملائکه]] را دستور به [[سجده]] تو دادم. چون تو ظرف این انوار بودی. [[آدم]] گفت خدایا برایم توضیح بده. خداوند در جواب فرمود: آدم به بالای عرش نگاه کن. آدم نگاه کرد. نور اشباح ما از صلب آدم به بالای عرش افتاد. در عرش صورتهائی نقش بست مثل آینه که در آن صورت نقش میبندد و در آن اشباح ما را مشاهده کرد. آدم عرض کرد خدایا این اشباح چیست؟ خداوند فرمود: این اشباح، بهترین [[خلق]] و [[مردم]] هستند و پس از معرفی خلقت نوری [[رسول اکرم]]{{صل}} و امیرالمؤمنین{{ع}} درباره عظمت و [[مقام فاطمه]]{{س}} فرمود: «و این [[فاطمه]]{{س}} است. من فاطر [[آسمانها]] و [[زمینها]] هستم و جداکننده [[دشمنان]] خود از رحمتم در [[روز قیامت]] و جداکننده دوستانم از چیزهایی که موجب [[ناراحتی]] و [[آلودگی]] آنها میشود، هستم. برای او نامی از نامهای خود برگزیدم»<ref>{{متن حدیث|وَ هَذِهِ فَاطِمَةُ وَ أَنَا فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ، فَاطِمُ أَعْدَائِي عَنْ رَحْمَتِي يَوْمَ فَصْلِ قَضَائِي، وَ فَاطِمُ أَوْلِيَائِي عَمَّا يَعُرُّهُمْ وَ يُسِيئُهُمْ فَشَقَقْتُ لَهَا اسْماً مِنِ اسْمِي}}، التفسیر إمام حسن عسکری{{ع}}، ص۲۲۱؛ تأویل الآیات الظاهرة، ص۵۱؛ تفسیر الصافی، ج۱، ص١١۵؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص١٩۶؛ بحار الأنوار، ج۱۱، ص١۵٠؛ بحار الأنوار، ج٢۶، ص۳۲۷.</ref>.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص ۲۹.</ref> |