آیه ابتلا از دیدگاه اهل سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۰۵: خط ۲۰۵:
عده‌ای از [[عالمان]] اصول به [[صحت]] استعمال لفظ مشتق - مانند عالم و [[ظالم]]... بر کسی که به عمل علم و [[ظلم]] تلبس یافته است لیکن اکنون این وصف در وی وجود ندارد به گونۀ حقیقی [[رأی]] داده و معتقدند: لفظ مشتق برای معنای اعم گذشته و حال - وضع شده است <ref>نک: آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ص۴۸؛ خویی سید ابوالقاسم، محاضرات فی اصول الفقه، ج۱، ص۲۵۵.</ref>. این گروه از عالمان برای [[اثبات]] نظریه یاد شده چند دلیل آودره‌اند. از جمله آنها [[روایات]] فراوانی است که حضرات [[معصومین]] باند به فراز پایانی [[آیه امامت]] یعنی عبارت لاینال عهدی الظالمین» [[استشهاد]] نموده‌اند. <ref>از جمله به حدیثی از امام رضا{{ع}} استشهاد شده است.نک: صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ص۲۱۷.</ref>.  
عده‌ای از [[عالمان]] اصول به [[صحت]] استعمال لفظ مشتق - مانند عالم و [[ظالم]]... بر کسی که به عمل علم و [[ظلم]] تلبس یافته است لیکن اکنون این وصف در وی وجود ندارد به گونۀ حقیقی [[رأی]] داده و معتقدند: لفظ مشتق برای معنای اعم گذشته و حال - وضع شده است <ref>نک: آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ص۴۸؛ خویی سید ابوالقاسم، محاضرات فی اصول الفقه، ج۱، ص۲۵۵.</ref>. این گروه از عالمان برای [[اثبات]] نظریه یاد شده چند دلیل آودره‌اند. از جمله آنها [[روایات]] فراوانی است که حضرات [[معصومین]] باند به فراز پایانی [[آیه امامت]] یعنی عبارت لاینال عهدی الظالمین» [[استشهاد]] نموده‌اند. <ref>از جمله به حدیثی از امام رضا{{ع}} استشهاد شده است.نک: صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ص۲۱۷.</ref>.  


این گروه از اصولیون بر این باورند که استناد [[معصومان]] به [[آیه شریفه]] وقتی تمام است که به صحت اطلاق معنای مشتق به گونه حقیقی در معنای اعم رأی داده شود؛ زیرا وقتی می‌گوییم: [[خلفا]] شایسته [[منصب امامت]] نبوده و نیستند و این سخن را مستند به آیه شریفه می‌‌نماییم، معنایش این است که استعمال لفظ "[[ظالمین]]" درباره آنان به گونۀ حقیقی در زمان حال نیز صحیح است پس همین قدر که در گذشته به لحاظ [[اعتقادی]] در زمره [[کافران]] و [[مشرکان]] بوده‌اند و [[قرآن کریم]] بالاترین [[ستم]] را [[کفر]] و [[شرک]] شمرده است نتیجه گرفته می‌شود این افراد مصداق آشکار از معنای حقیقی لفظ "ظالمین" در آیه شریفه به شمار می‌آیند. <ref>نک: آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ص۵۱؛ محاضرات فی اصول الفقه، ج۱، ص۲۵۸؛ السبزواری، السید عبد الاعلی، موابة الرحمان، ج۲، ص۱۵.</ref>.<ref>علیرضا عظیمی فر، قرآن و عصمت اهل بیت {{عم}}، ص410 و 411.</ref>.
این گروه از اصولیون بر این باورند که استناد [[معصومان]] به [[آیه شریفه]] وقتی تمام است که به صحت اطلاق معنای مشتق به گونه حقیقی در معنای اعم رأی داده شود؛ زیرا وقتی می‌گوییم: [[خلفا]] شایسته [[منصب امامت]] نبوده و نیستند و این سخن را مستند به آیه شریفه می‌‌نماییم، معنایش این است که استعمال لفظ "[[ظالمین]]" درباره آنان به گونۀ حقیقی در زمان حال نیز صحیح است پس همین قدر که در گذشته به لحاظ [[اعتقادی]] در زمره [[کافران]] و [[مشرکان]] بوده‌اند و [[قرآن کریم]] بالاترین [[ستم]] را [[کفر]] و [[شرک]] شمرده است نتیجه گرفته می‌شود این افراد مصداق آشکار از معنای حقیقی لفظ "ظالمین" در آیه شریفه به شمار می‌آیند. <ref>نک: آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ص۵۱؛ محاضرات فی اصول الفقه، ج۱، ص۲۵۸؛ السبزواری، السید عبد الاعلی، موابة الرحمان، ج۲، ص۱۵.</ref>.<ref>علیرضا عظیمی فر، قرآن و عصمت اهل بیت {{عم}}، ص۴۱۰ و ۴۱۱.</ref>.


'''نقدِ نقد'''
'''نقدِ نقد'''
خط ۲۱۱: خط ۲۱۱:
[[استدلال]] شماری از [[عالمان شیعه]] که در [[آثار تفسیری]] [[اهل سنت]] نیز بدان اشاره شده و مورد اشکال قرار گرفته است - از ناحیۀ عده‌ای از [[اندیشمندان]] [[شیعه]] مورد نقد واقع گردیده است آنان گفته‌اند متوقف کردن استدلال به [[آیه شریفه]] در [[نفی]] [[خلافت]] [[خلفا]] مسأله کاربرد مشتق در معنای اعم به گونه [[حقیقی]] در صورتی مورد قبول است که موضوع [[حکم]] از موضوعات و قضایای خارجیه باشد نه حقیقیه
[[استدلال]] شماری از [[عالمان شیعه]] که در [[آثار تفسیری]] [[اهل سنت]] نیز بدان اشاره شده و مورد اشکال قرار گرفته است - از ناحیۀ عده‌ای از [[اندیشمندان]] [[شیعه]] مورد نقد واقع گردیده است آنان گفته‌اند متوقف کردن استدلال به [[آیه شریفه]] در [[نفی]] [[خلافت]] [[خلفا]] مسأله کاربرد مشتق در معنای اعم به گونه [[حقیقی]] در صورتی مورد قبول است که موضوع [[حکم]] از موضوعات و قضایای خارجیه باشد نه حقیقیه


توضیح مطلب: هرگاه حکم دارای موضوعی باشد که آن موضوع در خارج تحقق یافته است مانند عنوان "عالم" در عبارت {{عربی|یجب اكرام العالم}} در این حالت اطلاق معنای لفظ مشتق - عالم - چه در [[زمان]] گذشته یا [[حال]] به گونه حقیقی صحیح است. از این رو [[احترام]] و [[اکرام]] عالم تا زمانی که وصف [[علم]] بر او باشد در همه زمانها [[واجب]] شمرده می‌‌شود اما هرگاه موضوع حکم یک قضیه حقیقیه باشد و آن قضیه‌ای است که فعلیت حکم تابع فعلیت موضوع آن است و به عبارت دیگر قرار دادن موضوع برای حکم مفروض الوجود است در این صورت اطلاق معنای لفظ مشتق در معنای اعم – زمان گذشته و حال - به گونه حقیقی نیست بلکه مجازی است از بیان این نکته روشن می‌شود استناد حضرات [[معصومان]] به آیه شریفه در نفی [[صلاحیت خلفا]] برای [[منصب امامت]] با موضوع قبول یا رد استعمال مشتق در معنای اعم ارتباط ندارد؛ زیرا مورد [[استشهاد]] در آیه شریفه از موارد قضایای حقیقیه به شمار می‌آید نه [[خارجیه ]]<ref>[[آخوند خراسانی]]، كفاية الاصول، ص۵۱؛ خویی، سیدابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج۱، ص۲۵۸؛ مواهب [[الرحمان]]، [[سبزواری]]، [[سید]] عبدالعلی، ج۲، ص۱۵<ref> (که در ادامه و در پاسخ دوم توضیح آن خواهد آمد) از آنچه آمد معلوم می‌شود:
توضیح مطلب: هرگاه حکم دارای موضوعی باشد که آن موضوع در خارج تحقق یافته است مانند عنوان "عالم" در عبارت {{عربی|یجب اكرام العالم}} در این حالت اطلاق معنای لفظ مشتق - عالم - چه در [[زمان]] گذشته یا [[حال]] به گونه حقیقی صحیح است. از این رو [[احترام]] و [[اکرام]] عالم تا زمانی که وصف [[علم]] بر او باشد در همه زمانها [[واجب]] شمرده می‌‌شود اما هرگاه موضوع حکم یک قضیه حقیقیه باشد و آن قضیه‌ای است که فعلیت حکم تابع فعلیت موضوع آن است و به عبارت دیگر قرار دادن موضوع برای حکم مفروض الوجود است در این صورت اطلاق معنای لفظ مشتق در معنای اعم – زمان گذشته و حال - به گونه حقیقی نیست بلکه مجازی است از بیان این نکته روشن می‌شود استناد حضرات [[معصومان]] به آیه شریفه در نفی [[صلاحیت خلفا]] برای [[منصب امامت]] با موضوع قبول یا رد استعمال مشتق در معنای اعم ارتباط ندارد؛ زیرا مورد [[استشهاد]] در آیه شریفه از موارد قضایای حقیقیه به شمار می‌آید نه [[خارجیه ]]<ref>[[آخوند خراسانی]]، كفاية الاصول، ص۵۱؛ خویی، سیدابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج۱، ص۲۵۸؛ مواهب [[الرحمان]]، [[سبزواری]]، [[سید]] عبدالعلی، ج۲، ص۱۵</ref> (که در ادامه و در پاسخ دوم توضیح آن خواهد آمد) از آنچه آمد معلوم می‌شود:


پاسخ نخست از اشکال [[مفسران اهل سنت]] بر [[مبانی فکری]] [[امامیه]] در نفی [[امامت خلفا]] به یک [[اختلاف]] مبنایی میان [[عالمان]] [[علم اصول]] بر می‌گردد که در مبحث مشتق پیرامون [[صحت]] اطلاق مشتق در معنای اعم نموده‌اند [[حال]] اگر کسی آن مبنای اصولی را پذیرفت. پاسخ تمام است اما از دیدگاه کسانی که این مبنا را نمی‌پذیرند پاسخ کافی نخواهد بود. در این صورت لازم می‌‌آید تا از راه دیگری اشکال [[مفسران اهل سنت]] پاسخ داده شود.
پاسخ نخست از اشکال [[مفسران اهل سنت]] بر [[مبانی فکری]] [[امامیه]] در نفی [[امامت خلفا]] به یک [[اختلاف]] مبنایی میان [[عالمان]] [[علم اصول]] بر می‌گردد که در مبحث مشتق پیرامون [[صحت]] اطلاق مشتق در معنای اعم نموده‌اند [[حال]] اگر کسی آن مبنای اصولی را پذیرفت. پاسخ تمام است اما از دیدگاه کسانی که این مبنا را نمی‌پذیرند پاسخ کافی نخواهد بود. در این صورت لازم می‌‌آید تا از راه دیگری اشکال [[مفسران اهل سنت]] پاسخ داده شود.
۱۱٬۰۶۱

ویرایش