برچسبها: برگرداندهشده پیوندهای ابهامزدایی |
|
خط ۲۰: |
خط ۲۰: |
| # [[برتری]] [[مقام]] [[مجاهدان]] با [[مال]] و جان بر از پاینشستگان: {{متن قرآن|لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ}}<ref>«مؤمنان جهادگریز که آسیب دیده نباشند با جهادگران در راه خداوند به جان و مال، برابر نیستند، خداوند جهادگران به جان و مال را بر جهادگریزان به پایگاهی (والا) برتری بخشیده و به همگان وعده نیکو داده است» سوره نساء، آیه ۹۵.</ref>. | | # [[برتری]] [[مقام]] [[مجاهدان]] با [[مال]] و جان بر از پاینشستگان: {{متن قرآن|لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ}}<ref>«مؤمنان جهادگریز که آسیب دیده نباشند با جهادگران در راه خداوند به جان و مال، برابر نیستند، خداوند جهادگران به جان و مال را بر جهادگریزان به پایگاهی (والا) برتری بخشیده و به همگان وعده نیکو داده است» سوره نساء، آیه ۹۵.</ref>. |
| در آیاتی نیز [[جهان]] در [[راه خدا]] یکی از ویژگیهای [[مؤمنان]] [[حقیقی]]<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا}} «مؤمنان در راه خداوند جنگ میکنند و کافران در راه طاغوت پس با یاران شیطان کارزار کنید که نیرنگ شیطان، سست است» سوره نساء، آیه ۷۶.</ref> و وسیله [[شناسایی]] [[مجاهدان]] [[واقعی]]<ref>{{متن قرآن|وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ}} «و بیگمان میآزماییمتان تا جهادگران و شکیبایان شما را معلوم داریم و گزارشهای (کردارهای) شما را بررسی کنیم» سوره محمد، آیه ۳۱.</ref> ذکر شده است و مجاهدان به دریافت [[رحمت]] [[خداوند]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} «بیگمان کسانی که ایمان آوردند و در راه خداوند هجرت و جهاد کردند، به بخشایش خداوند امید دارند و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۲۱۸.</ref>، [[نجات]] از [[عذاب]] دردناک [[اخروی]]<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ * تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ}} «ای مؤمنان! آیا (میخواهید) شما را به داد و ستدی رهنمون شوم که از عذابی دردناک رهاییتان میبخشد؟ * به خدا و پیامبرش ایمان آورید و در راه خداوند با مال و جان خویش جهاد کنید، این برای شما بهتر است اگر بدانید» سوره صف، آیه ۱۰-۱۱.</ref> و نیز [[پاداش]] [[عظیم]] و جاودان [[بشارت]] یافتهاند<ref>{{متن قرآن|فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ}} «آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمیگردانم بنابراین بیگمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم میپوشم و آنان را به بوستانهایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.</ref>.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۱۵۷.</ref> | | در آیاتی نیز [[جهان]] در [[راه خدا]] یکی از ویژگیهای [[مؤمنان]] [[حقیقی]]<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا}} «مؤمنان در راه خداوند جنگ میکنند و کافران در راه طاغوت پس با یاران شیطان کارزار کنید که نیرنگ شیطان، سست است» سوره نساء، آیه ۷۶.</ref> و وسیله [[شناسایی]] [[مجاهدان]] [[واقعی]]<ref>{{متن قرآن|وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ}} «و بیگمان میآزماییمتان تا جهادگران و شکیبایان شما را معلوم داریم و گزارشهای (کردارهای) شما را بررسی کنیم» سوره محمد، آیه ۳۱.</ref> ذکر شده است و مجاهدان به دریافت [[رحمت]] [[خداوند]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} «بیگمان کسانی که ایمان آوردند و در راه خداوند هجرت و جهاد کردند، به بخشایش خداوند امید دارند و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۲۱۸.</ref>، [[نجات]] از [[عذاب]] دردناک [[اخروی]]<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ * تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ}} «ای مؤمنان! آیا (میخواهید) شما را به داد و ستدی رهنمون شوم که از عذابی دردناک رهاییتان میبخشد؟ * به خدا و پیامبرش ایمان آورید و در راه خداوند با مال و جان خویش جهاد کنید، این برای شما بهتر است اگر بدانید» سوره صف، آیه ۱۰-۱۱.</ref> و نیز [[پاداش]] [[عظیم]] و جاودان [[بشارت]] یافتهاند<ref>{{متن قرآن|فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ}} «آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمیگردانم بنابراین بیگمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم میپوشم و آنان را به بوستانهایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.</ref>.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۱۵۷.</ref> |
|
| |
| ==[[هدف]] از [[جهاد]] در [[اسلام]]==
| |
| اسلام هدف خود از جهاد را [[کشورگشایی]] نمیداند؛ بلکه هدف [[نجات]] [[مردم]] از قید [[اسارت]] بتهای سنگی و ابراز [[بندگی]] به [[بتها]] و [[ارشاد]] آنان به [[حق]] و بندگی [[ذات اقدس الهی]] است تا در [[سایه]] آن به تعالی و [[رشد]] برسند، از قید [[خرافات]] [[رهایی]] یابند و پا در مسیر تعالی گام نهند.
| |
|
| |
| '''هدف از جهاد، اِعلای کلمه حق''': هدف از جهاد در اسلام آزادکردن مردم از زیر یوغ بتها و [[عقاید]] [[باطل]] و [[خرافی]] و [[دعوت]] آنان به [[توحید]] و دوری از [[شرک]] است و اینکه به [[یاد خدا]] باشند؛ به همین جهت به [[پیروان]] [[ادیان توحیدی]] بعد از [[تسلط]] بر آنان کاری ندارند و الزامی در [[مسائل اعتقادی]] و [[باورهای دینی]] آنان اِعمال نمیشود. [[خداوند]] میفرماید سخن [[الهی]] همیشه سربلند است و سخن [[کافران]] سرازیر و [[پست]] گردد<ref>{{متن قرآن|وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}} «و سخن کافران را فروتر نهاد و سخن خداوند است که فراتر است و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۴۰.</ref>. بیان این هدف برای جهاد در سخنی از [[رسول خدا]]{{صل}} نقل شده است. مردی [[اعرابی]] [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} رسید و گفت: گاهی مرد برای [[شهرت]] میجنگد، گاهی برای [[غنیمت]] و زمانی برای اینکه دیگران موقعیت و توانش را ببینند؛ کدام یک در راه خداست؟ حضرت پاسخ داد: هر کس بجنگد تا کلمه [[خدا]] [[برتر]] باشد، آن [[نبرد]] در راه خداست<ref>محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۱۱۳۷؛ ابوداود سلیمان بن اشعث سجستانی، سنن أبیداوود، ج۳، ص۱۴: {{متن حدیث|مَنْ قَاتَلَ لِتَکُونَ کَلِمَةُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیَا فَهُوَ فی سَبِیلِ اللَّهِ}}.</ref>. در برخی نقلها [[مرد]] اعرابی در [[پرسش]] خود مسئله [[جنگ]] را برای [[حمیت]] قبیلهای، [[ریا]] و [[شجاعت]] نیز مطرح میکند و حضرت همین پاسخ را میدهد<ref>محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۶، ص۱۵۱۳؛ ابوالحسین مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری، صحیح مسلم، ج۳، ص۱۵۱۳؛ ابنماجه، سنن ابنماجه، ج۲، ص۹۳۱.</ref>.
| |
|
| |
| [[امیر مؤمنان]]{{ع}} علت [[بیعت]] خود با [[ابوبکر]] را [[لزوم]] [[وحدت]] برای در اهتزازبودن [[پرچم اسلام]] معرفی میکند و میفرماید: در هنگام این حوادث [[حرکت]] کردم تا [[باطل]] رفت و نابود شد و [[کلمه الهی]] [[برتر]] گردید، گرچه [[کافران]] [[دوست]] نداشتند<ref>ابواسحاق ابراهیم بن محمد ثقفی، الغارات، ص۲۰۳؛ ابوجعفر محمد بن جریر طبری آملی، المسترشد، ص۴۱۲؛ ابنقتیبه، الإمامة و السیاسه، ج۱، ص۱۷۵؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۳۳، ص۵۶۸: {{متن حدیث|وَ نَهَضْتُ فِي تِلْكَ الْأَحْدَاثِ حَتَّى زَاغَ الْبَاطِلُ وَ زَهَقَ وَ كَانَتْ كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيا وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ}}.</ref>. این [[هدف]] نهتنها در [[جنگ با مشرکان]] مطرح است، بلکه لازم است در [[نبرد]] با [[سرکشان]] داخلی هم مورد توجه قرار گیرد؛ به همین جهت امیر مؤمنان{{ع}} در هنگام نبرد با [[لشکر شام]] همین هدف مهم را مطرح کرد و فرمود:
| |
| ای [[مؤمنان]]، هر کس بنگرد که ستمی انجام میشود یا [[مردم]] را به منکری فرا میخوانند و او از بن [[دل]] آنها را نپذیرد، سالم مانده و [[گناه]] نکرده است و هر کس به زبان پرخاش کند، [[پاداش]] برد و او از فرد نخست برتر است و آن کس که با [[شمشیر]] به [[انکار]] منکر برخیزد تا [[کلام خدا]] ([[دین خدا]]) به جایگاهی هرچه بلندتر برسد و سخن [[ستمگران]] هرچه [[پستتر]] و پایمالتر گردد، [[راه رستگاری]] را یافته و پیموده و [[نور]] [[یقین]] در دلش تافته است<ref>نهج البلاغه (صبحی صالح)، ص۵۴۱؛ ابوجعفر محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۳۵۷؛ ابناثیر جزری (عزالدین)، الکامل، ج۴، ص۴۷۸؛ محمدرضا و محمد و علی حکیمی، الحیاة، ج۲، ص۴۸۴: {{متن حدیث|أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ إِنَّهُ مَنْ رَأَى عُدْوَاناً يُعْمَلُ بِهِ وَ مُنْكَراً يُدْعَى إِلَيْهِ فَأَنْكَرَهُ بِقَلْبِهِ فَقَدْ سَلِمَ وَ بَرِئَ وَ مَنْ أَنْكَرَهُ بِلِسَانِهِ فَقَدْ أُجِرَ وَ هُوَ أَفْضَلُ مِنْ صَاحِبِهِ وَ مَنْ أَنْكَرَهُ بِالسَّيْفِ لِتَكُونَ كَلِمَةُ اللَّهِ الْعُلْيَا وَ كَلِمَةُ الظَّالِمِينَ هِيَ السُّفْلَى فَذَلِكَ الَّذِي أَصَابَ سَبِيلَ الْهُدَى وَ قَامَ عَلَى الطَّرِيقِ نَوَّرَ فِي قَلْبِهِ الْيَقِينُ}}.</ref>.
| |
| در این خبر [[امربهمعروف و نهیازمنکر]] در [[جامعه اسلامی]] مانند [[جهاد]] دانسته شده که برای [[اعلای کلمه حق]] است و همان هدفی بر آن مترتب میشود که برای جهاد با [[دشمنان اسلام]] ترسیم شده است.
| |
|
| |
| '''اهمیت اسلامِ یک فرد''': همانگونه که اشاره شد، [[هدف]] از جهاد در [[اسلام]] [[کشورگشایی]] و رسیدن به [[مال]] نبوده؛ بلکه هدف، مسلمانشدن افراد و [[رهایی]] آنان از [[ستم]] بوده است. [[امام صادق]]{{ع}} بیان میکند که [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} فرمود: زمانی که [[رسول خدا]]{{صل}} مرا به [[یمن]] اعزام میکرد به من فرمود: با هیچکس نجنگ، قبل از اینکه او را به اسلام [[دعوت]] کنی و افزود: به [[خدا]] [[سوگند]] اگر یک نفر به دست تو [[هدایت]] شود، برای تو بهتر است از آنچه [[خورشید]] بر آن میتابد و بر آن غروب میکند و ولای او با توست ای علی<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۲۸: {{متن حدیث|وَ ايْمُ اللَّهِ لَأَنْ يَهْدِيَ اللَّهُ عَلَى يَدَيْكَ رَجُلًا خَيْرٌ لَكَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ وَ لَكَ وَلَاؤُهُ يَا عَلِيُّ}}.</ref>.
| |
| اگر کسی بهظاهر [[شهادتین]] بر زبان جاری کند، اسلام [[جان]] او را [[محترم]] میشمارد؛ زیرا هدف هدایت است نه کشتن افراد؛ به همین جهت رسول خدا{{صل}} [[اسامة بن زید]] را که [[مرداس]] بن [[نهیک]] فدکی را بعد از شهادتین کشت و مدعی بود برای [[حفظ]] جانش به [[دروغ]] شهادتین را بر زبان جاری کرده، مورد [[سرزنش]] قرار داد و آیهای دراینباره نازل شد<ref>{{متن قرآن|وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا}} «و به کسی که به شما ابراز اسلام میکند نگویید: تو مؤمن نیستی» سوره نساء، آیه ۹۴.</ref> و [[اسامه]] سوگند خورد که گوینده شهادتین را نکشد و به همین بهانه، در نبردهای [[حضرت علی]]{{ع}} شرکت نکرد<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۱۴۸؛ ابنعبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۳۸۶.</ref>. حضرت نیز سهمیه وی را از [[بیتالمال]] قطع کرد و دستور داد از [[اموال شخصی]] حضرت در [[مدینه]] به او کمک کنند<ref>ابواسحاق ابراهیم بن محمد ثقفی، الغارات، ص۳۹۵.</ref>.
| |
|
| |
| '''[[دعوت به اسلام]] قبل از [[نبرد]]''': در دستورالعملی که [[رسول خدا]]{{صل}} به گروههای اعزامی میدهد، از آنان میخواهد که در آغاز نبرد افراد را به [[اسلام]] [[دعوت]] کنند و بعد از آن، [[جنگ]] را آغاز نمایند. [[امام صادق]]{{ع}} از رسول خدا{{صل}} نقل میکند که فرمود: وقتی با [[دشمن]] [[مسلمانان]] روبرو شدید، آنان را به یکی از این سه چیز بخوانید؛ اگر پذیرفتند از آنان قبول کنید و از آنان دست بدارید:
| |
| #{{متن حدیث|ادْعُوهُمْ إِلَى الْإِسْلَامِ فَإِنْ دَخَلُوا فِيهِ فَاقْبَلُوهُ مِنْهُمْ وَ كُفُّوا عَنْهُمْ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۲۹.</ref>: «آنان را به اسلام دعوت کنید؛ اگر قبول کردند و [[مسلمان]] شدند، از آنان بپذیرید و از آنان دست بدارید».
| |
| #وقتی مسلمان شدند آنان را به [[هجرت]] به [[سرزمین اسلام]] دعوت کنید. اگر انجام دادند، از آنان بپذیرید و از ایشان دست بدارید؛ اما اگر نپذیرفتند که هجرت کنند و [[سرزمین]] خود را برگزیدند و وارد [[دارالهجره]] نشدند، به منزله [[اعراب]] [[مؤمن]] هستند و [[حکم]] اعراب مسلمان بر آنها [[اجرا]] میشود و فیء از [[غنایم جنگی]] به آنان داده نمیشود و در [[تقسیم بیتالمال]] هم سهمی ندارند؛ مگر اینکه [[مهاجرت]] نمایند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۲۹.</ref>.
| |
| #اگر این دو را نپذیرفتند، آنان را به پرداخت [[جزیه]] دعوت کنید. در صورتی که با دست بپردازند و حقیر باشند، اگر جزیه دادند از آنان بپذیرید و از آنان دست بدارید و اگر نپذیرفتند، از [[خداوند]] علیه آنان، [[استمداد]] بطلبید و با آنان [[جهاد]] کنید، آنگونه که [[حق]] جهاد است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۲۹.</ref>.
| |
| در خبر دعائم [[امیر مؤمنان]]{{ع}} از رسول خدا{{صل}} این موضوع را نقل کرده است و در آن خبر آمده: با آنها نجنگید تا آنان را به اسلام و [[شهادتین]] دعوت نمایید و بعد اگر مسلمان شدند، هجرت کنند و اگر هجرت نکردند، مانند اعراب هستند و اگر اسلام را نپذیرفتند، از آنان جزیه دریافت میشود و اگر نپذیرفتند (که [[جزیه]] بدهند) با آنان [[جنگ]] میشود<ref>قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۱، ص۳۶۹.</ref>. [[امیر مؤمنان]]{{ع}} خود اینگونه عمل میکرد. وقتی با [[عمرو بن عبدود]] روبرو شد، اول او را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد<ref>علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۲، ص۱۸۴؛ شیخ مفید، الإرشاد، ج۱، ص۱۰۱: {{متن حدیث|قَالَ فَإِنِّي أَدْعُوكَ إِلَى شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنْ تُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}.</ref> و بعد از آنکه نپذیرفت فرمود: بیا با هم پیاده بجنگیم.
| |
|
| |
| نکته مهمی که در هر دو [[روایت]] شایان توجه است این است که بیان شده اگر پذیرفتند جزیه بدهند، از آنها جزیه دریافت میشود، درحالیکه مشهور این است که جزیه از [[اهل کتاب]] گرفته میشود؛ بنابراین یا منظور اهل کتاب بوده یا منظور از جزیه مبلغی به عنوان [[قرارداد صلح]] بوده است؛ یعنی اگر آنان پذیرفتند مالیاتی بدهند و [[حاکمیت اسلام]] را قبول کردند، با آنها جنگ نمیشود. این احتمال نیز وجود دارد که با توجه به اینکه با [[مجوس]] مانند اهل کتاب [[رفتار]] میشده، مشرکی در آن مقطع وجود نداشته است و [[اکثریت]] دیگر [[شهرها]] اهل کتاب بودهاند.
| |
| در کتابهای [[سیاسی]] بیان شده که یک [[حکومت]] نیاز به سه مؤلفه و رکن اصلی دارد: [[جمعیت]]، [[سرزمین]] و [[هیئت حاکمه]]<ref>باقر شریف قرشی، نظام حکومتی و اداری در اسلام، ص۷۶.</ref>. سرزمین [[نظام اسلامی]] در [[صدر اسلام]] [[مدینه]] بوده است. بیشتر جمعیت آن را [[شهروندان]] [[مسلمان]] تشکیل میدادند. بدون جمعیت کافی امکان [[تشکیل حکومت]] نیست؛ به همین جهت برای تقویت جمعیت [[جامعه اسلامی]]، توصیه به [[هجرت به مدینه]] میشد. [[حاکم]] آن [[رسول خدا]]{{صل}} و [[حاکمیت]] آن بر اساس [[قرآن]] و [[سنت نبوی]] بوده است؛ بنابراین توصیه به [[هجرت]] که در این فرمانها آمده، برای ایجاد [[حکومتی]] [[توانمند]] و [[قوی]] بوده است.
| |
|
| |
| '''شیوه [[دعوت به اسلام]]''': دعوت به اسلام با دعوت به پذیرش [[وحدانیت خدا]] و [[رسالت پیامبر اسلام]]{{صل}} صورت میگیرد که از آن تعبیر به «[[شهادتین]]» میشود؛ یعنی [[گواهی]] بر دو چیز: خدای واحد و [[پیامبری حضرت محمد]]{{صل}}.
| |
| [[زهری]] از [[امام سجاد]]{{ع}} میپرسد: چگونه ما افراد را به [[دین]] بخوانیم؟
| |
| حضرت میفرماید: میگویی: [[به نام خداوند بخشنده مهربان]]، من شما را به [[خداوند عزوجل]] و دینش میخوانم و جمع آن در دو چیز است: یکی [[معرفت]] و [[شناخت خدا]] و دیگری عمل طبق [[رضایت]] او؛ حضرت سپس به بیان [[معرفت الهی]] میپردازد. پذیرش دوم اینکه محمد [[بنده]] و فرستاده اوست و آنچه از نزد [[خدا]] آورده [[حق]] است و جز آن، [[باطل]] است؛ پس اگر پاسخ مثبت دادند، آنچه به نفع [[مسلمانان]] است برای آنان و آنچه بر [[ضرر]] مسلمانان است علیه آنهاست<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۳۶.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره نظامی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره نظامی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۴۶</ref>.
| |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |