←خاستگاه تبیین و دلایل دو نظریه
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
«ظاهر معنای [[کلام الهی]] که فرمودند: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ}}<ref>«بگو از خداوند فرمان برید» سوره نساء، آیه 59.</ref>... بیهیچ قید و شرط و اطلاق را میطلبد... و [[خدای متعال]] در یک عبارت به [[اطاعت]] از پیامبرش و اولی الامر دستور داده است و فرموده {{متن قرآن|أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه 59.</ref>و این عبارت امکان ندارد هم مطلق و هم مشروط باشد بنابراین چون به صورت اطلاق و بیهیچ قید و شرط درباره [[فرستاده خدا]] به کار رفته است، در نتیجه درباره «اولی الامر» نیز لازم است به صورت مطلق به کار رفته باشد.» <ref>رازی، فخرالدین، مفاتح الغیب، ج10، ص114.</ref>. | «ظاهر معنای [[کلام الهی]] که فرمودند: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ}}<ref>«بگو از خداوند فرمان برید» سوره نساء، آیه 59.</ref>... بیهیچ قید و شرط و اطلاق را میطلبد... و [[خدای متعال]] در یک عبارت به [[اطاعت]] از پیامبرش و اولی الامر دستور داده است و فرموده {{متن قرآن|أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه 59.</ref>و این عبارت امکان ندارد هم مطلق و هم مشروط باشد بنابراین چون به صورت اطلاق و بیهیچ قید و شرط درباره [[فرستاده خدا]] به کار رفته است، در نتیجه درباره «اولی الامر» نیز لازم است به صورت مطلق به کار رفته باشد.» <ref>رازی، فخرالدین، مفاتح الغیب، ج10، ص114.</ref>. | ||
نکته شایان توجه در تبیین و تحلیل بیان [[فخر رازی]] از معنای مصداقی [[اولی الامر]] آن است که وی با ابهام و ایهام گاه مقصود از اولی الامر را [[اهل حل و عقد]] از [[امت اسلامی]] یاد میکند و گاه در صدد اعتبار و [[حجیت اجماع]] بر میآید که مراد از آن همه افراد [[امت مسلمان]] از هر گروه و صنف است و بر این پایه تعریف [[اجماع]] با معنای اهل حل و عقد رابطه عموم و خصوص مطلق پیدا میکند، اما شماری دیگر از [[مفسران اهل سنت]] مانند [[محمد عبده]] و شاگردش [[رشید رضا]] و [[مصطفی]] [[مراغی]] با همان روش و بیان فخر رازی معنای اولی الامر را [[توسعه]] داده و نه تنها شامل اهل حل و عقد از [[امت]] بلکه شامل همه تصمیم گیران برنامه ریزان و مجریان دستگاه [[نظام]] مند [[جامعه]] [[مسلمانان]] [[تفسیر]] کردهاند. این گروه [[مفسران]] معتقدند، «اولی الامر» همه افراد و اصنافی از جامعه را در بر میگیرد که در [[اداره امور]] [[زندگی]] [[مردم]] به گونهای نقش و [[مسئولیت]] دارند و به عبارت دیگر [[سرنوشت]] [[زندگی دنیوی]] و [[اخروی]] امت مسلمان به [[هدفمندی]]، جهت دهی، [[تصمیمگیری]] و [[برنامهریزی]] آنان وابسته است و اینان همه افراد و اصنافی چون [[عالمان دینی]]، [[فرماندهان نظامی]]، صاحبنظران [[امور اجتماعی]]، [[مدیران]] دستگاه [[اداری]] و... را شامل میشود. با این برداشت و تفسیر از لفظ «اولی الامر» مصادیق زیادی زیر [[پوشش]] معنای این لفظ قرار میگیرد. این گروه از مفسران شروطی را برای اولی الامر به معنایی که از آن [[اراده]] کردهاند بیان نمودهاند. | |||
رشید رضا در این باره چنین نوشته است: | |||
«مقصود از «اولی الامر»، [[جمعیت]] و گروهی از اهل حل و عقد مسلمانان هستند و اینان شامل [[پادشاهان]]، [[حاکمان]]، عالمان دینی، فرماندهان نظامی و دیگر سرپرستان و مدیرانی است که بر آوردن نیازها و [[مصالح عمومی]] مردم در دست آنان است. این افراد هرگاه دستور و حکمی را صادر کنند به چند شرط بر [[مردم]] [[واجب]] است از آن [[اطاعت]] کنند و این شرایط عبارتند از | |||
# این افراد و اصناف از [[مسلمانان]] باشند. | |||
# مخالف [[دستور الهی]] و [[سنت نبوی]] [[فرمان]] ندهند | |||
# در دستوراتشان که بر آن اتفاق دارند [[آزاد]] و مختار باشند | |||
# آنچه بر آن اتفاق دارند از [[مصالح عمومی جامعه]] باشد | |||
# کسی بر [[دستورات]] آنان [[نفوذ]] و [[سلطه]] نداشته باشد | |||
# آنچه دستور میدهند از [[امور عبادی]] و [[اعتقادی]] نباشد؛ زیرا این امور از [[خدای متعال]] و فرستندهاش گرفته میشود. | |||
بنابراین [[اهل حل و عقد]] هرگاه بر موضوعی از [[مصالح عمومی]] [[امت اسلامی]] اتفاق نمودند به گونهای که در آن باره نصی از [[قانونگذار]][[ شریعت]] نباشد و اهل حل و عقد در صدور آن دستور آزاد باشند در این صورت اطاعت از دستورات آنان بر مردم واجب است در نتیجه میتوان گفت [[اولی الامر]] افراد و اصنافی هستند که در دستور [[اجماعی]] خود معصومند یعنی از هر گونه [[خطا]] و [[اشتباه]] و [[گناه]] به دورند از این رو خدای متعال در [[آیه کریمه]] بیهیچ قید و شرط و به [[طور]] مطلق دستور به [[فرمان برداری]] از آنان داده است. <ref>رشید رضا، المنار، ج5، ص181.</ref>. | |||
نکته شایان توجه آن است که دو نظریه اخیر علاوه بر توجه به مفاد آیه کریمه[[ اطاعت]] در [[فهم]] و برداشت امتیاز [[عصمت]] برای اولی الامر به [[حدیث نبوی]] مشهور بلکه [[متواتر]] در نزد [[حدیث]] شناسان [[اهل سنت]] مبنی بر این که [[حضرت رسول اکرم]]{{صل}} فرمودند: {{متن حدیث|لا تجتمع امتى على الخطأ}}، استناد جسته علاوه بر این مطلب دو دیدگاه اخیر از چند جهت قابل توجه است. | |||
# برخلاف دیدگاه اغلب [[مفسران اهل سنت]] که در [[تفسیر]] معنای اولی الامر به [[اخبار]] [[صحابیان]] و [[تابعان]] تکیه دارد این دو نظریه به ظاهر واژهها و گزارههای آیه کریمه [[اعتماد]] و استناد کرده است. به عبارت دیگر در فهم معنای اولی الامر از روش [[قرآن]] به قرآن استفاده نموده است. | |||
# دو نظریه مورد گفت و گو در برداشت از معنای «[[اولی الامر]]» به گفتهها و نوشتههای لغت نویسان توجه نداشته است بلکه تلاش دارد تا آنچه را از [[سیاق]] کلمات [[آیه کریمه]] فهمیده میشود، ارائه دهد. # برخلاف دیدگاه عموم [[مفسران اهل سنت]] صاحبان دو دیدگاه اخیر به برداشت و دریافت جدیدی از مفاد آیه کریمه رسیدهاند و آن [[اثبات]] امتیاز [[عصمت]] برای «اولی الامر» است بدین لحاظ این دو نظریه با دیدگاه [[مفسران امامیه]] از زاویهای خاص، همسو و هماهنگ است. | |||
'''نقد و بررسی''' | |||
==بررسی دیدگاههای [[اهل سنت]]== | ==بررسی دیدگاههای [[اهل سنت]]== |