بغی در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخه‌ها

 
خط ۲۰: خط ۲۰:
در روایتی [[ابوسعید خدری]] نقل می‌کند [[رسول خدا]]{{صل}} به سوی ما آمد درحالی‌که بند کفشش قطع شده بود. آن را به علی داد تا [[اصلاح]] کند؛ سپس نشست و ما در اطراف حضرت نشستیم. گویا بر سر ما پرنده‌ای بود؛ چون ساکت بودیم. فرمود: یکی از شما بر اساس [[تأویل قرآن]] خواهد جنگید آن‌گونه که من با [[مردم]] بر اساس [[تنزیل]] آن ([[قرآن]]) جنگیدم. [[ابوبکر]] گفت: من آن نفر هستم ای رسول خدا{{صل}}؟ فرمود: نه. عمر گفت: من آن شخص هستم ای رسول خدا{{صل}}؟ فرمود: نه، ولی او دوزنده و اصلاح‌کننده [[کفش]] است. ما نزد علی{{ع}} رفتیم تا او را به آن [[بشارت]] دهیم. او سرش را بلند نکرد و گویا از قبل این خبر را شنیده بود<ref>شیخ طوسی، الأمالی، ص۲۵۴؛ ابوعبدالله محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۲، ح۴۶۲۱.</ref>.
در روایتی [[ابوسعید خدری]] نقل می‌کند [[رسول خدا]]{{صل}} به سوی ما آمد درحالی‌که بند کفشش قطع شده بود. آن را به علی داد تا [[اصلاح]] کند؛ سپس نشست و ما در اطراف حضرت نشستیم. گویا بر سر ما پرنده‌ای بود؛ چون ساکت بودیم. فرمود: یکی از شما بر اساس [[تأویل قرآن]] خواهد جنگید آن‌گونه که من با [[مردم]] بر اساس [[تنزیل]] آن ([[قرآن]]) جنگیدم. [[ابوبکر]] گفت: من آن نفر هستم ای رسول خدا{{صل}}؟ فرمود: نه. عمر گفت: من آن شخص هستم ای رسول خدا{{صل}}؟ فرمود: نه، ولی او دوزنده و اصلاح‌کننده [[کفش]] است. ما نزد علی{{ع}} رفتیم تا او را به آن [[بشارت]] دهیم. او سرش را بلند نکرد و گویا از قبل این خبر را شنیده بود<ref>شیخ طوسی، الأمالی، ص۲۵۴؛ ابوعبدالله محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۲، ح۴۶۲۱.</ref>.


این خبر در کتب [[سنن]] و [[حدیث اهل سنت]] آمده است. مشابه این دو خبر را ابن‌ابی‌شیبه<ref>ابن‌ابی‌شیبه، المصنف، ج۶، ص‌۳۶۷.</ref>، [[احمد حنبل]]<ref>احمد بن حنبل، مسند أحمد بن حنبل، ج۳، ص‌۳۳؛ ج۳ ص‌۸۲: {{عربی|إنّ مِنْكُمْ مَنْ يُقَاتِلُ عَلَى تَأْوِيلِ هَذَا الْقُرْآنِ كَمَا قَاتَلْتُ عَلَى تَنْزِيلِهِ}}.</ref> و دیگران نقل کرده‌اند<ref>ابن‌حبان، الصحیح، ج۱۵، ص‌۳۸۵؛ ابو‌یعلی احمد بن علی تمیمی، مسند أبی‌یعلی، ج۲، ص‌۳۴۱؛ سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الأوسط، ج۴، ص‌۱۵۸؛ احمد بن شعیب نسائی، سنن الکبری، ج۵، ص‌۱۲۷، ح۸۴۵۷.</ref>. [[حاکم]] خبر مشابهی را از [[ربعی بن خراش]] آورده<ref>ابوعبدالله محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص‌۱۴۹، ح۲۶۱۴؛ خبر را مربوط به فتح مکه می‌داند.</ref> و [[ترمذی]] آن را بعد از [[صلح حدیبیه]] در [[تهدید]] مخالفانِ با [[پیامبر]] از رسول خدا{{صل}} نقل کرده که دارای نکاتی اضافی است<ref>ابوعیسی محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص‌۶۳۴، ح۳۷۱۵.</ref>. از این خبر که در دیگر آثار [[اهل سنت]] نیز آمده است، استفاده می‌شود پیامبر{{صل}} خبر داده که علی{{ع}} در نبردهایش بر [[حق]] است.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۳۴</ref>.
این خبر در کتب [[سنن]] و [[حدیث اهل سنت]] آمده است. مشابه این دو خبر را ابن‌ابی‌شیبه<ref>ابن‌ابی‌شیبه، المصنف، ج۶، ص‌۳۶۷.</ref>، [[احمد حنبل]]<ref>احمد بن حنبل، مسند أحمد بن حنبل، ج۳، ص‌۳۳؛ ج۳ ص‌۸۲: {{عربی|إنّ مِنْكُمْ مَنْ يُقَاتِلُ عَلَى تَأْوِيلِ هَذَا الْقُرْآنِ كَمَا قَاتَلْتُ عَلَى تَنْزِيلِهِ}}.</ref> و دیگران نقل کرده‌اند<ref>ابن‌حبان، الصحیح، ج۱۵، ص‌۳۸۵؛ ابو‌یعلی احمد بن علی تمیمی، مسند أبی‌یعلی، ج۲، ص‌۳۴۱؛ سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الأوسط، ج۴، ص‌۱۵۸؛ احمد بن شعیب نسائی، سنن الکبری، ج۵، ص‌۱۲۷، ح۸۴۵۷.</ref>. [[حاکم]] خبر مشابهی را از [[ربعی بن خراش]] آورده<ref>ابوعبدالله محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص‌۱۴۹، ح۲۶۱۴؛ خبر را مربوط به فتح مکه می‌داند.</ref> و [[ترمذی]] آن را بعد از [[صلح حدیبیه]] در [[تهدید]] مخالفانِ با [[پیامبر]] از رسول خدا{{صل}} نقل کرده که دارای نکاتی اضافی است<ref>ابوعیسی محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص‌۶۳۴، ح۳۷۱۵.</ref>. از این خبر که در دیگر آثار [[اهل سنت]] نیز آمده است، استفاده می‌شود پیامبر{{صل}} خبر داده که علی{{ع}} در نبردهایش بر [[حق]] است<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۳۴.</ref>.


==== نبرد با ناکثین، [[قاسطین]] و [[مارقین]] ====
==== نبرد با ناکثین، [[قاسطین]] و [[مارقین]] ====
در [[اخبار]] فراوانی بیان شده پیامبر{{صل}} خبر داد که علی{{ع}} با سه گروه [[ناکثین]]، [[قاسطین]] و [[مارقین]] خواهد جنگید. این [[اخبار]] از [[حضرت علی]]{{ع}} و دیگران، از [[رسول خدا]]{{صل}} نقل شده است. برابر نقل [[اصبغ بن نباته]]، [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در خطبه‌ای از این سه گروه یاد کرده و آنان را طبق سخن رسول خدا{{صل}} [[ملعون]] و نفرین‌شده معرفی کرده است. به نظر می‌رسد که این سخنرانی در اواخر عمر حضرت بوده است. ایشان در این سخنرانی فرمود: «ای [[مردم]]، سخن مرا بشنوید و آن را از من عاقلانه دریافت کنید؛ زیرا جدایی نزدیک است. من [[رهبر]] مردم و [[وصی]] بهترین [[خلق]] هستم و [[همسر]] [[سرور زنان]] [[امت]] و پدر [[عترت]] [[پاک]] و [[رهبران]] [[هدایتگر]]. من [[برادر]]، وصی، ولی، [[وزیر]]، برگزیده و حبیب و [[دوست]] رسول خدا{{صل}} هستم. من [[امیر مؤمنان]]{{ع}} و [[قائد]] پیشانی‌سپیدان و [[سرور]] وصیان هستم. [[جنگ]] با من جنگ با [[خدا]] و [[صلح]] با من صلح با خداست و [[طاعت]] من [[طاعت خدا]] و [[پذیرش ولایت]] من پذیرش ولایت [[الهی]] است و [[پیروان]] من [[دوستان]] و [[اولیای الهی]] هستند و [[یاران]] من یاران خدا می‌باشند. [[سوگند]] به کسی که مرا [[آفریده]] وقتی که چیزی نبودم و می‌افزاید: {{متن حدیث|لَقَدْ عَلِمَ الْمُسْتَحْفَظُونَ مِنْ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ{{صل}} أَنَّ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ مَلْعُونُونَ عَلَى لِسَانِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِ وَ قَدْ خابَ مَنِ افْتَرى‌}}<ref>شیخ صدوق، من لا‌یحضره الفقیه، ج‌۴، ص‌۴۲۰‌.</ref>: به‌تحقیق [[حافظان]] و رازداران از [[اصحاب محمد]] آگاه‌اند که ناکثین، قاسطین و مارقین به زبان [[پیامبر]]{{صل}} [[امی]] [[لعن]] شده‌اند و به‌تحقیق زیانکار است کسی که [[افترا]] ببندد».
در [[اخبار]] فراوانی بیان شده پیامبر{{صل}} خبر داد که علی{{ع}} با سه گروه [[ناکثین]]، [[قاسطین]] و [[مارقین]] خواهد جنگید. این [[اخبار]] از [[حضرت علی]]{{ع}} و دیگران، از [[رسول خدا]]{{صل}} نقل شده است. برابر نقل [[اصبغ بن نباته]]، [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در خطبه‌ای از این سه گروه یاد کرده و آنان را طبق سخن رسول خدا{{صل}} [[ملعون]] و نفرین‌شده معرفی کرده است. به نظر می‌رسد که این سخنرانی در اواخر عمر حضرت بوده است. ایشان در این سخنرانی فرمود: «ای [[مردم]]، سخن مرا بشنوید و آن را از من عاقلانه دریافت کنید؛ زیرا جدایی نزدیک است. من [[رهبر]] مردم و [[وصی]] بهترین [[خلق]] هستم و [[همسر]] سرور زنان [[امت]] و پدر [[عترت]] [[پاک]] و [[رهبران]] [[هدایتگر]]. من [[برادر]]، وصی، ولی، [[وزیر]]، برگزیده و حبیب و [[دوست]] رسول خدا{{صل}} هستم. من [[امیر مؤمنان]]{{ع}} و [[قائد]] پیشانی‌سپیدان و [[سرور]] وصیان هستم. [[جنگ]] با من جنگ با [[خدا]] و [[صلح]] با من صلح با خداست و [[طاعت]] من [[طاعت خدا]] و [[پذیرش ولایت]] من پذیرش ولایت [[الهی]] است و [[پیروان]] من [[دوستان]] و [[اولیای الهی]] هستند و [[یاران]] من یاران خدا می‌باشند. [[سوگند]] به کسی که مرا [[آفریده]] وقتی که چیزی نبودم و می‌افزاید: {{متن حدیث|لَقَدْ عَلِمَ الْمُسْتَحْفَظُونَ مِنْ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ{{صل}} أَنَّ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ مَلْعُونُونَ عَلَى لِسَانِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِ وَ قَدْ خابَ مَنِ افْتَرى‌}}<ref>شیخ صدوق، من لا‌یحضره الفقیه، ج‌۴، ص‌۴۲۰‌.</ref>: به‌تحقیق [[حافظان]] و رازداران از [[اصحاب محمد]] آگاه‌اند که ناکثین، قاسطین و مارقین به زبان [[پیامبر]]{{صل}} [[امی]] [[لعن]] شده‌اند و به‌تحقیق زیانکار است کسی که [[افترا]] ببندد».


این سخنان برای تبیین [[صحت]] راهی است که حضرت در [[نبرد]] با این سه گروه رفته است و بیان می‌کند رسول خدا{{صل}} این مطلب را فرموده و جمعی از یاران آن حضرت از این مطلب [[آگاه]] هستند. [[ابوایوب انصاری]]<ref>شیخ طوسی، إختیار معرفة الرجال، ص‌۳۷؛ ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۱۱۷؛ ا‌بن‌اثیر جزری (عزالدین)، اسد الغابه، ج۳، ص۶۱۲: {{متن حدیث|أَمَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} بِقَتْلِ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ‌}}.</ref>، [[ابوسعید خدری]]<ref>ابن‌اثیر جزری (عزالدین)، اسد الغابه، ج۳، ص۶۱۱: {{متن حدیث|أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} بِقَتْلِ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ‌}}.</ref> و [[عمار یاسر]]<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۳۳۸: {{متن حدیث|أَمَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} أَنْ أُقَاتِلَ النَّاكِثِينَ وَ قَدْ فَعَلْتُ وَ أَمَرَنِي أَنْ أُقَاتِلَ الْقَاسِطِينَ فَأَنْتُمْ هُمْ وَ أَمَّا الْمَارِقُونَ فَمَا أَدْرِي أُدْرِكُهُمْ أَمْ لَا}}.</ref> از دستور [[رسول خدا]]{{صل}} به علی{{ع}} درباره [[جنگ]] با این سه گروه خبر داده‌اند؛ رسول خدا{{صل}} این موضوع را برای [[ام‌سلمه]] نیز بیان کرده است. خبر ام‌سلمه درباره [[جنگ علی]]{{ع}} با این سه گروه، در آثار [[شیعه]] آمده است<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج‌۱، ص‌۶۶؛ شیخ طوسی، الأمالی، ص‌۳۶۶.</ref>؛ شاید از آن جهت که ام‌سلمه مانع رفتن [[عایشه]] به جنگ شود؛ ولی تلاش ام‌سلمه در انصراف عایشه از جنگ به نتیجه نرسید. او نامه‌ای به عایشه نوشت و جریان پارس سگ‌های [[حوأب]] را هم به وی یادآور شد<ref>شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۳۷۵.</ref>. [[علقمه]] از [[عبدالله بن مسعود]] نقل می‌کند که رسول خدا{{صل}} به [[خانه]] ام‌سلمه رفت و به او فرمود: ای ام‌سلمه، بشنو و [[گواه]] باش که او (علی) با [[مارقین]] و [[قاسطین]] بعد از من می‌جنگد. بشنو و گواه باش که او (علی) با مارقین و قاسطین بعد از من می‌جنگد. ای ام‌سلمه، بشنو و گواه باش اگر مردی هزار سال [[خدا]] را بین [[رکن و مقام]] [[عبادت]] کند و هزار سال بعد از هزار سال، سپس [[خداوند]] را [[ملاقات]] کند درحالی‌که با این، یعنی [[علی بن ابی‌طالب]]، [[دشمن]] است، خداوند [[روز قیامت]] او را با صورت در [[آتش جهنم]] افکند<ref>أبوعبدالله محمد بن إسحاق مکی فاکهی، أخبار مکه، ج۱، ص۴۷۰، ش۱۰۳۹: {{عربی|يا أم سلمة! اسمعي و اشهدي و هو يقاتل المارقين و القاسطين بعدي؛ يا أم سلمة! اسمعي وأطيعي وهو يقاتل المارقين والقاسطين بعدي؛ يا أم سلمة! اسمعي واشهدي لو أن رجلا عبد الله تعالى ألف عام بين الركن والمقام وألف عام بعد ألف عام ثم لقي الله عزوجل مبغضا لهذا يعني علي بن أبي طالب رضي الله عنه أكبّه الله عزوجل يوم القيامة على وجهه في نار جهنم}}.</ref>.
این سخنان برای تبیین [[صحت]] راهی است که حضرت در [[نبرد]] با این سه گروه رفته است و بیان می‌کند رسول خدا{{صل}} این مطلب را فرموده و جمعی از یاران آن حضرت از این مطلب [[آگاه]] هستند. [[ابوایوب انصاری]]<ref>شیخ طوسی، إختیار معرفة الرجال، ص‌۳۷؛ ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۱۱۷؛ ا‌بن‌اثیر جزری (عزالدین)، اسد الغابه، ج۳، ص۶۱۲: {{متن حدیث|أَمَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} بِقَتْلِ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ‌}}.</ref>، [[ابوسعید خدری]]<ref>ابن‌اثیر جزری (عزالدین)، اسد الغابه، ج۳، ص۶۱۱: {{متن حدیث|أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} بِقَتْلِ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ‌}}.</ref> و [[عمار یاسر]]<ref>نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۳۳۸: {{متن حدیث|أَمَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} أَنْ أُقَاتِلَ النَّاكِثِينَ وَ قَدْ فَعَلْتُ وَ أَمَرَنِي أَنْ أُقَاتِلَ الْقَاسِطِينَ فَأَنْتُمْ هُمْ وَ أَمَّا الْمَارِقُونَ فَمَا أَدْرِي أُدْرِكُهُمْ أَمْ لَا}}.</ref> از دستور [[رسول خدا]]{{صل}} به علی{{ع}} درباره [[جنگ]] با این سه گروه خبر داده‌اند؛ رسول خدا{{صل}} این موضوع را برای [[ام‌سلمه]] نیز بیان کرده است. خبر ام‌سلمه درباره [[جنگ علی]]{{ع}} با این سه گروه، در آثار [[شیعه]] آمده است<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج‌۱، ص‌۶۶؛ شیخ طوسی، الأمالی، ص‌۳۶۶.</ref>؛ شاید از آن جهت که ام‌سلمه مانع رفتن [[عایشه]] به جنگ شود؛ ولی تلاش ام‌سلمه در انصراف عایشه از جنگ به نتیجه نرسید. او نامه‌ای به عایشه نوشت و جریان پارس سگ‌های [[حوأب]] را هم به وی یادآور شد<ref>شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۳۷۵.</ref>. [[علقمه]] از [[عبدالله بن مسعود]] نقل می‌کند که رسول خدا{{صل}} به [[خانه]] ام‌سلمه رفت و به او فرمود: ای ام‌سلمه، بشنو و [[گواه]] باش که او (علی) با [[مارقین]] و [[قاسطین]] بعد از من می‌جنگد. بشنو و گواه باش که او (علی) با مارقین و قاسطین بعد از من می‌جنگد. ای ام‌سلمه، بشنو و گواه باش اگر مردی هزار سال [[خدا]] را بین [[رکن و مقام]] [[عبادت]] کند و هزار سال بعد از هزار سال، سپس [[خداوند]] را [[ملاقات]] کند درحالی‌که با این، یعنی [[علی بن ابی‌طالب]]، [[دشمن]] است، خداوند [[روز قیامت]] او را با صورت در [[آتش جهنم]] افکند<ref>أبوعبدالله محمد بن إسحاق مکی فاکهی، أخبار مکه، ج۱، ص۴۷۰، ش۱۰۳۹: {{عربی|يا أم سلمة! اسمعي و اشهدي و هو يقاتل المارقين و القاسطين بعدي؛ يا أم سلمة! اسمعي وأطيعي وهو يقاتل المارقين والقاسطين بعدي؛ يا أم سلمة! اسمعي واشهدي لو أن رجلا عبد الله تعالى ألف عام بين الركن والمقام وألف عام بعد ألف عام ثم لقي الله عزوجل مبغضا لهذا يعني علي بن أبي طالب رضي الله عنه أكبّه الله عزوجل يوم القيامة على وجهه في نار جهنم}}.</ref>.


طبق این خبر، [[کینه]] علی{{ع}} را به‌دل‌داشتن باعث [[عقوبت]] سخت و منجر به [[تباهی]] [[اعمال]] می‌شود. بدیهی است که [[شمشیر]] بر او کشیدن مجازاتی سخت‌تر دارد که این سه گروه آن را دنبال کردند. [[شیخ صدوق]] بعد از نقل این خبر در [[علل الشرائع]]، از [[حضرت علی]]{{ع}} [[روایت]] کرده که فرمود: {{متن حدیث|أُمِرْتُ بِقِتَالِ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ‌}}: «به [[نبرد با ناکثین]]، [[قاسطین]] و [[مارقین]] [[فرمان]] داده شده‌ام»؛ بعد [[صدوق]] می‌افزاید: این روایت از هجده وجه از [[پیامبر]]{{صل}} نقل شده که خطاب به علی{{ع}} فرمود: تو با [[ناکثین]]، قاسطین و مارقین خواهی جنگید<ref>صدوق، علل الشرائع، ج‌۱، ص‌۲۲۲: {{متن حدیث|إِنَّكَ تُقَاتِلُ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ‌}}.</ref>.
طبق این خبر، [[کینه]] علی{{ع}} را به‌دل‌داشتن باعث [[عقوبت]] سخت و منجر به [[تباهی]] [[اعمال]] می‌شود. بدیهی است که [[شمشیر]] بر او کشیدن مجازاتی سخت‌تر دارد که این سه گروه آن را دنبال کردند. [[شیخ صدوق]] بعد از نقل این خبر در [[علل الشرائع]]، از [[حضرت علی]]{{ع}} [[روایت]] کرده که فرمود: {{متن حدیث|أُمِرْتُ بِقِتَالِ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ‌}}: «به [[نبرد با ناکثین]]، [[قاسطین]] و [[مارقین]] [[فرمان]] داده شده‌ام»؛ بعد [[صدوق]] می‌افزاید: این روایت از هجده وجه از [[پیامبر]]{{صل}} نقل شده که خطاب به علی{{ع}} فرمود: تو با [[ناکثین]]، قاسطین و مارقین خواهی جنگید<ref>صدوق، علل الشرائع، ج‌۱، ص‌۲۲۲: {{متن حدیث|إِنَّكَ تُقَاتِلُ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ‌}}.</ref>.
اکنون باید دید این سه گروه چه کسانی هستند؟ علی{{ع}} در [[روایات]] متعدد آنان را معرفی می‌کند<ref>شیخ طوسی، الأمالی، ص‌۷۲۶؛ قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج‌۱، ص‌۳۸۸.</ref>. برای روشن‌شدن این موضوع به روایتی بسنده می‌کنیم: در [[نقلی]] [[ام‌سلمه]] بعد از سخن [[رسول خدا]]{{صل}} درباره این سه گروه، از مصادیق آنها می‌پرسد و رسول خدا{{صل}} پاسخ می‌دهد. ام‌سلمه به رسول خدا{{صل}} گفت: ای رسول خدا، ناکثین چه کسانی هستند؟ فرمود: کسانی که در [[مدینه]] با علی{{ع}} [[بیعت]] می‌کنند و در [[بصره]] آن را می‌شکنند. گفتم: [[قاسطون]] چه افرادی هستند؟ فرمود: معاویه و یارانش از [[مردم]] [[شام]]. گفتم: مارقین چه گروهی می‌باشند؟ فرمود: [[اصحاب نهروان]]<ref>شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص‌۲۰۴؛ شیخ طوسی، الأمالی، ص‌۴۲۵: {{متن حدیث|قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنِ النَّاكِثُونَ قَالَ الَّذِينَ يُبَايِعُونَهُ بِالْمَدِينَةِ وَ يَنْكُثُونَهُ بِالْبَصْرَةِ قُلْتُ مَنِ الْقَاسِطُونَ قَالَ مُعَاوِيَةُ وَ أَصْحَابُهُ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ ثُمَّ قُلْتُ مَنِ الْمَارِقُونَ قَالَ أَصْحَابُ النَّهْرَوَانِ}}.</ref>.
اکنون باید دید این سه گروه چه کسانی هستند؟ علی{{ع}} در [[روایات]] متعدد آنان را معرفی می‌کند<ref>شیخ طوسی، الأمالی، ص‌۷۲۶؛ قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج‌۱، ص‌۳۸۸.</ref>. برای روشن‌شدن این موضوع به روایتی بسنده می‌کنیم: در [[نقلی]] [[ام‌سلمه]] بعد از سخن [[رسول خدا]]{{صل}} درباره این سه گروه، از مصادیق آنها می‌پرسد و رسول خدا{{صل}} پاسخ می‌دهد. ام‌سلمه به رسول خدا{{صل}} گفت: ای رسول خدا، ناکثین چه کسانی هستند؟ فرمود: کسانی که در [[مدینه]] با علی{{ع}} [[بیعت]] می‌کنند و در [[بصره]] آن را می‌شکنند. گفتم: [[قاسطون]] چه افرادی هستند؟ فرمود: معاویه و یارانش از [[مردم]] [[شام]]. گفتم: مارقین چه گروهی می‌باشند؟ فرمود: [[اصحاب نهروان]]<ref>شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص‌۲۰۴؛ شیخ طوسی، الأمالی، ص‌۴۲۵: {{متن حدیث|قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنِ النَّاكِثُونَ قَالَ الَّذِينَ يُبَايِعُونَهُ بِالْمَدِينَةِ وَ يَنْكُثُونَهُ بِالْبَصْرَةِ قُلْتُ مَنِ الْقَاسِطُونَ قَالَ مُعَاوِيَةُ وَ أَصْحَابُهُ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ ثُمَّ قُلْتُ مَنِ الْمَارِقُونَ قَالَ أَصْحَابُ النَّهْرَوَانِ}}.</ref>.


بدیهی است پیامبر{{صل}} که دستور [[نبرد]] با این سه گروه را داده، مشخصات آنها را برای علی{{ع}} بیان کرده است؛ به همین جهت حضرت بدون تردید با این سه گروه جنگید<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۳۶</ref>.
بدیهی است پیامبر{{صل}} که دستور [[نبرد]] با این سه گروه را داده، مشخصات آنها را برای علی{{ع}} بیان کرده است؛ به همین جهت حضرت بدون تردید با این سه گروه جنگید<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۳۶.</ref>.


==پرسش وابسته==
==پرسش وابسته==
۱۱۲٬۵۳۹

ویرایش