←شأن نزول
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
== [[شأن نزول]] == | == [[شأن نزول]] == | ||
بیشتر [[شأن]] نزولهایی که در [[تفاسیر اهل سنت]] درباره [[آیات]] نقل شده، افزون بر [[تعارض]] با یکدیگر با محتوای [[آیه]] نیز در تعارض است. در منابع [[امامیه]] شأن نزول خاصی درباره آیه مورد بحث نیامده است و آیه مطلق است؛ | بیشتر [[شأن]] نزولهایی که در [[تفاسیر اهل سنت]] درباره [[آیات]] نقل شده، افزون بر [[تعارض]] با یکدیگر با محتوای [[آیه]] نیز در تعارض است. در منابع [[امامیه]] شأن نزول خاصی درباره آیه مورد بحث نیامده است و آیه مطلق است؛ اما در منابع اهل سنت، برای این آیه سه شأن نزول نقل شده است. | ||
=== شان نزول اول === | |||
این شان نزول از قول [[ابن عباس]] درباره عبدالله بن حُذافة بن قیس است که از سوی [[پیامبر]] به [[فرماندهی]] سپاهی [[منصوب]] شده بود. خلاصه داستان وی بدین شرح است: | |||
«... وی به افراد تحت [[فرمان]] خود میگوید: آیا [[رسول خدا]]{{صل}} به شما دستور ندادند از من [[اطاعت]] کنید؟ گفتند: آری. گفت: برای من هیزم فراهم کنید؛ پس آنها را [[آتش]] زد و گفت: داخل آتش شوید. [[جوانی]] در میان آنان گفت: از این آتش به رسول خدا [[پناه]] [[برید]]. اگر ایشان به شما دستور دادند، وارد آن شوید. هنگامی که آنان نزد رسول خدا{{صل}} آمدند و جریان را گفتند، حضرت فرمود: {{متن حدیث|لَوْ دَخَلْتُمُوهَا مَا خَرَجْتُمْ مِنْهَا أَبَداً إِنَّمَا الطَّاعَةُ فِي الْمَعْرُوفِ}}؛ «اگر داخل میشدید، هرگز راه عذری نداشتید؛ اطاعت تنها در امور معروف رواست»<ref>طبری، جامع البیان، ج۴، ص۱۴۷؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۴ و نیز ر.ک: ابن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۵، ص۲۳۰، ح۳۱۲۴.</ref>. | |||
==== نقد و بررسی شان نزول اول ==== | |||
[[پیام]] آیه با این شأن نزول که با [[خبر واحد]] نقل شده، قابل انطباق نیست؛ زیرا آیه در مقام بیان [[اطاعت از اولی الامر]] است نه در [[مقام]] حد و حدود [[اطاعت از اولی الامر]] که موضوع اصلی در این داستان است؛ بنابراین به نظر میآید این داستان ارتباطی با [[آیه]] مورد بحث ندارد و [[اهل سنت]] که آن را در ذیل این آیه نقل کردهاند، تنها برای [[تأیید]] چندین [[حدیث]] است که ذیل همین آیه آوردهاند، با این مفاد که: {{متن حدیث|لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ}}؛ «[[اطاعت]] مخلوق در جایی که به [[معصیت خدا]] بینجامد، روا نیست». [[شاهد]] آن هم [[حدیث امام علی]]{{ع}} و [[ابوسعید خدری]] است که چندین نفر از [[محدثان اهل سنت]]، از جمله [[ابن ابی شیبة]]، [[احمد بن حنبل]]، [[ابویعلی]]، [[ابن خزیمه]]، [[ابن حبان]]، و [[حاکم نیشابوری]] از قول آنان همین ماجرا را نقل کردهاند، بدون آنکه آن را به عنوان [[شأن نزول آیه]] به شمار آورند<ref>ر.ک: سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۶-۵۷۷.</ref>؛ بنابراین معلوم نیست این آیه پس از ماجرای [[عبدالله بن حذافه بن قیس]] نازل شده باشد تا این رخداد [[سبب نزول آیه]] به شمار آید. | |||
=== شان نزول دوم === | |||
سدی - از [[مفسران تابعی]] - داستانی را نقل کرده و [[نزول آیه]] را در مورد آن دانسته است. خلاصه داستان بدین شرح است: | |||
«[[پیامبر خدا]]{{صل}} [[خالد بن ولید]] را به [[فرماندهی]] سپاهی گماشتند. در آن [[سپاه]] [[عمار]] نیز حضور داشت. یکی از [[دشمنان]] به حضور عمار آمد و [[اسلام]] آورد و [[امان]] خواست، عمار نیز به او امان داد، خالد از این کار بر آشفت، عمار و خالد به یکدیگر [[دشنام]] دادند؛ سپس نزاعشان را نزد [[پیامبر]]{{صل}} مطرح کردند. حضرت امانی را که عمار داده بود، پذیرفتند و وی را از انجام دوباره این کار بدون [[اجازه]] [[فرمانده]] [[نهی]] کردند. در آنجا دوباره به یکدیگر دشنام دادند، پیامبر خدا{{صل}} به خالد فرمود: عمار را دشنام نده، هر کس عمار را دشنام دهد، [[خدا]] را دشنام داده و... عمار که [[خشمگین]] بود، برخاست و رفت. خالد به دنبال وی شتافت و لباسش را گرفت و از او عذر خواست و [[عمار]] نیز از او درگذشت؛ پس [[آیه]] مذکور نازل شد»<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۴. سیوطی میگوید: «ابن عساکر از طریق سدی از ابی صالح به نقل از ابن عباس این داستان را نقل کرده است».</ref>. | |||
==== نقد و بررسی شان نزول دوم ==== | |||
به نظر میرسد این [[شأن نزول]] از قبیل تطبیق آیه بر استنباطی است که سدی از آیه داشته است، نه آنکه واقعاً آیه درباره این ماجرا نازل شده باشد. این [[استنباط]] به دلیل [[روایات]] فراوان دیگری است که [[اهل سنت]] از [[پیامبر خدا]]{{صل}} در ذیل این آیه و [[آیات]] دیگر نقل کردهاند که در آنها حضرت به [[اطاعت]] از [[امیران]] [[منصوب]] از سوی خود را دستور داده و [[مردم]] را از [[مخالفت]] با آنان برحذر داشته است؛ مانند این [[حدیث]] که [[بخاری]] و دیگران به نقل از [[أنس بن مالک]] از پیامبر خدا{{صل}} آوردهاند: {{متن حدیث|إسمعوا و أطيعوا و إن استعمل عليكم حبشي}}؛«بشنوید و اطاعت کنید هر چند بر شما [[فرماندهی]] [[حبشی]] گمارده شود.»..<ref>به نقل از، سیوطی، الدر المنثور، ج۲، ص۵۷۴؛ و نیز، ر.ک: ابن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۱۹، ص۱۷۸، ح۱۲۱۲۶؛ ج۲۰، ص۱۶۰، ح۲۲۷۵۲.</ref>. [[شاهد]] بر این مطلب این است که اولاً: اطاعت از [[فرماندهان]] منصوب از سوی پیامبر خدا{{صل}}، [[اطاعت از پیامبر]] است نه [[اطاعت از اولی الامر]]؛ چنانچه اهل سنت از قول پیامبر خدا{{صل}} نقل کردهاند که حضرت فرمود: {{متن حدیث|من أطاعني فقد أطاع الله و من أطاع أميري فقد أطاعني ومن عصاني فقد عصى الله و من عصى أميري فقد عصاني}}؛ ثانیاً: عنوان [[اولی الامر]] بر خالد، پس از بازگشت از [[جنگ]]، [[صدق]] نمیکند و سخن از [[فرمان]] دادن به اطاعت از او نیست. ثالثاً: این شأن نزول در میان [[صحابه]] که شاهد [[نزول آیات]] بودهاند، مطرح نبوده و سدی [[تابعی]] آن را نقل کرده است، مگر یک [[روایت]] که از طریق [[ابوصالح]] از [[ابن عباس]] نقل شده و این نقل قول گذشته از [[ضعف سند]]، با آنچه از ابن عباس در [[روایات]] دیگر نقل شده که این [[آیه]] درباره «[[عبدالله بن حذافة بن قیس]]» نازل گردیده، تهافت دارد، مگر آنکه بگوییم آیه دو بار نازل شده، یا آیه بر این دو مورد تطبیق شده است. رابعاً: [[نزاع]] [[عمار]] با خالد با [[سیاق آیه]] هماهنگ نیست؛ زیرا - پیش از این نیز گفتیم - خطاب {{متن قرآن|فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ}}<ref>«چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> به [[مؤمنان]] است که در صدر آیه با تعبیر {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا...}} آمده است. یعنی: اگر شما مؤمنان در چیزی با یکدیگر نزاع کردید (نه آنکه با [[اولی الامر]] نزاع کنید)، نزاع را به [[خدا]] و رسولش برگردانید اما در این [[شأن نزول]]، نزاع عمار به عنوان یکی از افراد [[مؤمن]] با [[خالد بن ولید]] به عنوان اولی الامر است و [[حال]] آنکه سیاق آیه درباره نزاع مؤمنان با اولی الامر نیست بلکه معنا ندارد [[خداوند]] دستور به [[پیروی]] از اولی الامر دهد در عین حال نزاع با آنان را روا شمرد. | |||
=== شان نزول سوم === | |||
شأن نزول دیگری نیز هست که برخی از [[اهل سنت]] درباره آیه نقل کردهاند؛ از جمله [[حاکم حسکانی]] به نقل از [[مجاهد بن جبر]] [[تابعی]]، [[شأن نزول آیه]] را درباره [[جانشینی امام علی]]{{ع}} به جای [[رسول خدا]]{{صل}} در [[مدینه]] آورده و مینویسد: {{متن حدیث|... {{متن قرآن|وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} قَالَ: نَزَلَتْ فِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حِينَ خَلَّفَهُ رَسُولُ اللَّهِ بِالْمَدِينَةِ فَقَالَ: أَ تُخَلِّفُنِي عَلَى النِّسَاءِ وَ الصِّبْيَانِ فَقَالَ: أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى...}}؛ [[اولی الامر]] درباره [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نازل شد، هنگامی که رسول خدا{{صل}} ایشان را در مدینه به جای خود گذاشتند و علی{{ع}} عرض کرد: «آیا مرا در میان [[زنان]] و [[کودکان]] را میگذارید؟» فرمود: «آیا [[خشنود]] نیستی برای من به منزله [[هارون]] برای [[موسی]] باشی؟»<ref>حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۹۲، ح۲۰۵. قاضی نورالله شوشتری (تستری) نیز به نقل از ابن عباس نیز همین شأن نزول درباره آیه را نقل کرده است، ر.ک: احقاق الحق، ج۳، ص۴۲۵ به نقل از رسالة الاعتقاد ابوبکر بن مؤمن شیرازی. ابن شهر آشوب نیز از تفسیر مجاهد این شأن نزول را نقل کرده است: ر.ک: ابن شهر آشوب، المناقب، ج۲، ص۲۱۹.</ref>. | |||
==== بررسی شان نزول سوم ==== | |||
هر چند این [[شأن نزول]] از [[مجاهد]] نقل شده که از [[تابعین]] است، لیکن شواهدی در دست میباشد که [[صحت]] آن را [[تأیید]] میکند که عبارتاند از: | |||
#این شأن نزول با [[ظاهر آیه]] که به [[اطاعت]] مطلق [[فرمان]] میدهد، سازگار است. | |||
#این شأن نزول با تبیین [[پیامبر خدا]]{{صل}} درباره اولی الامر که در دسته اول [[روایات اهل سنت]] ملاحظه کردید، مطابقت میکند. | |||
#احادیثی متعدد نیز که از طریق [[اهل بیت]] درباره تبیین این [[آیه]] رسیده، آن را تأیید میکند. | |||
#این شأن نزول با شرایط [[جانشینی امام علی]]{{ع}} در مدینه سازگار است؛ زیرا این [[جانشینی]] در ماجرای [[جنگ تبوک]] بوده است که در آن [[منافقان]] [[شایعه]] گردند پیامبر خدا{{صل}} از [[امام علی]]{{ع}} به ستوه آمده و همراهیاش را نمیپسندد<ref>ر.ک: ابن ابی عاصم، کتاب السنة، ص۵۸۷. ح۱۳۴۲ و ۱۳۴۳؛ مسند ابی یعلی، ج۲، ص۸۶، ح۷۳۸ (محقق مسند، سند را صحیح میداند.)؛ نسائی، خصائص، ص۷۶، ح۴۴.</ref>، و از [[جنگ]] سر باز زدند تا در مدینه بمانند و [[توطئه]] کنند. در اینجا فرمان به [[اطاعت مطلق از اولی الامر]] (یعنی [[امام علی]]{{ع}}) نازل میشود تا هیچ بهانهای برای [[منافقان]] در [[سرپیچی]] از امام علی نباشد. | |||
#تنها این [[شأن نزول]] با روایاتی متعدد از [[اهل سنت]] (که پیش از این بیان شد و در آنها [[دستور پیامبر]] به [[اطاعت]] مطلق از افراد [[منصوب]] خود آمده است) توافق و سازگاری همه جانبه دارد؛ زیرا در تعیین مصداق نیز [[پیامبر خدا]] تنها بر [[اطاعت مطلق از امام]] علی{{ع}} [[فرمان]] داده، بر رفتارش صحه گذاشته و در همان [[روایات]] نیز به [[ولایت امام علی]]{{ع}} اشاره کردهاند؛ مانند داستانی که اهل سنت نقل کردهاند که در آن امام علی{{ع}} به [[فرماندهی]] سپاهی منصوب شد و افرادی از [[سپاه]] بر [[رفتار امام]] خرده گرفتند و چون نزد پیامبر خدا{{صل}} آمدند، حضرت خشمگینانه فرمودند: {{متن حدیث|مَاذَا تُرِيدُونَ مِنْ عَلِيٍّ؟ إِنَّ عَلِيّاً مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ وَ هُوَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِي}}؛ «از علی چه میخواهید؟!... درباره علی [[عیبجویی]] نکنید؛ علی از من است و من از علیام و او ولی شما پس از من است»<ref>ر.ک: سنن الترمذی، جلد ۵، ص۶۳۳، ح۳۷۱۲؛ ابن ابی عاصم، کتاب السنة، ص۵۵۰، ح۱۱۸۷ (محمد ناصر الدین البانی ۔ محقق این کتاب - مینویسد: سند این روایت صحیح است؛ حاکم نیشابوری نیز آن را صحیح میداند و حافظ ذهبی نیز بر همین رأی است.)؛ نسائی، خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، ص۱۲۹-۱۳۱ احادیث شماره ۸۹ و ۸۸ (این ماجرا در کتابهای متعدد اهل سنت نقل شده، محقق کتاب خصائص نسائی به چندین کتاب در پاورقی اشاره کرده است.). در تفسیر فرات کوفی نیز روایتی نقل شده که در آن اولی الامر به امیران سپاه معنا شده و آن را بر امام علی{{ع}} تطبیق کرده است. ر.ک: تفسیر فرات کوفی، ص۱۰۸، ح۱۰۸.</ref>. | |||
#اصل ماجرای [[جانشینی امام علی]]{{ع}} به جای پیامبر خدا{{صل}} در [[مدینه]] و سخن پیامبر خدا{{صل}} به ایشان که فرمود: «تو برای من به منزله [[هارون]] برای [[موسی]] هستی» به دلیل [[اسناد]] و مدارک فراوان، جای هیچ [[شک]] و شبههای ندارد<ref>ر.ک: نسائی، خصائص امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب، ص۳۵ و ص۷۶- ۹۵. وی دهها حدیث در این باره با اسناد گوناگون نقل کرده است.</ref>. اگر از یک سو به [[تمثیل]] دقت کنیم که در آن [[اطاعت امام]] علی{{ع}} مانند [[اطاعت]] از [[هارون]] دانسته شده است و اطاعت هارون [[پیامبر]] نیز مانند اطاعت از خود [[حضرت موسی]] مطلق و بدون هیچ قیدی میباشد و از سوی دیگر، به [[ظاهر آیه]] در اطاعت مطلق [[تمسک]] کنیم، میتوانیم بر این [[شأن نزول]] تأکید نماییم. | |||
#این شأن نزول با [[حدیث ثقلین]] که [[تمسک به عترت]] را همانند [[تمسک به قرآن]] بدون هیچ قید و شرطی، مایه [[هدایت]] میداند<ref>حدیث ثقلین در بین فریقین متواتر است. ر.ک: «کتاب الله و اهل البیت فی حدیث التقلین» لجنة التحقیق فی مسألة الامامة، مدرسة الامام باقرالعلوم. و نیز ر.ک: «معناشناسی اصطلاح اهل بیت» در فصل کلیات از همین کتاب.</ref> و نیز احادیثی دیگر مانند «[[حدیث سفینه]]»<ref>ر.ک: حاکم نیشابوری، مستدرک، ج۳، ص۱۵۰-۱۵۱. و نیز، ر.ک: «معناشناسی اصطلاح اهل بیت» در فصل کلیات.</ref> [[تأیید]] میشود.<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۹۶</ref>. | |||
== معناشناسی [[اولی الامر]] == | == معناشناسی [[اولی الامر]] == |