بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۸: | خط ۸: | ||
مهمترین [[وظیفه امّت]] در قبال [[امام]]، [[معرفت]] نسبت به اوست؛ زیرا بهرهگیری از وجود امام و هدایتهای او فرع بر [[شناخت]] اوست و بدون [[شناخت]] او هرگز نمیتواند به اسلام واقعی برسد و اگر کسی [[امام]] خود را نشناسد در [[گمراهی]] و [[جهل]] خواهد بود:{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}. شناخت امام هم میتواند نسبت به جایگاه او باشد یا شناخت حقوق و سیره و معارف ایشان. چندین راه نیز برای شناخت امام بیان شده است مانند: تبیین و معرفی پیامبر؛ وصیت امام پیشین؛ [[معجزه]] و شواهد و قراین قطعی مانند: [[اخلاق پسندیده]]، [[علم]] و [[حکمت]] و غیره. | مهمترین [[وظیفه امّت]] در قبال [[امام]]، [[معرفت]] نسبت به اوست؛ زیرا بهرهگیری از وجود امام و هدایتهای او فرع بر [[شناخت]] اوست و بدون [[شناخت]] او هرگز نمیتواند به اسلام واقعی برسد و اگر کسی [[امام]] خود را نشناسد در [[گمراهی]] و [[جهل]] خواهد بود:{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}. شناخت امام هم میتواند نسبت به جایگاه او باشد یا شناخت حقوق و سیره و معارف ایشان. چندین راه نیز برای شناخت امام بیان شده است مانند: تبیین و معرفی پیامبر؛ وصیت امام پیشین؛ [[معجزه]] و شواهد و قراین قطعی مانند: [[اخلاق پسندیده]]، [[علم]] و [[حکمت]] و غیره. | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
«شناخت امام» - که جزء [[واجبات]] مؤکد [[اسلام]] است<ref>مفید، الإفصاح فی الإمامة، ص٢٧.</ref> - به روایتی مصداق همان حکمتی است که در [[قرآن]] «خیر کثیر» نامیده شده<ref>ابوبصیر گوید: از امام صادق{{ع}} درباره آیه {{متن قرآن|وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا}} [«و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان دادهاند» سوره بقره، آیه ۲۶۹] پرسیدم. فرمود: {{متن حدیث|هِيَ طَاعَةُ اللَّهِ وَ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ}}؛ «منظور از خیر کثیر، اطاعت الهی و شناخت امام است». (برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۴۸).</ref>، و در [[روایت]] دیگری مصداق [[آیه]] {{متن قرآن|مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا...}}<ref>«آنان که کار نیک آورند (پاداشی) بهتر از آن خواهند داشت.».. سوره نمل، آیه ۸۹.</ref> به شمار آمده است<ref>عبدالله بن ابییعفور گفت: آیا خداوند نفرموده است: {{متن قرآن| مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها...}}؟! پس کسی که در ولایت امامان جور هست چرا عمل صالحش برایش سود نداشته باشد؟! امام صادق{{ع}} در جواب وی فرمود: {{متن حدیث|هَلْ تَدْرِی مَا الْحَسَنَةُ الَّتِی عَنَاهَا اللَّهُ تَعَالَی فِی هَذِهِ الْآیَةِ هِیَ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ وَ طَاعَتُه}}؛ «آیا میدانی منظور از حسنه در این آیه که خداوند آن را اراده فرموده چیست؟ آن همان شناخت امام و اطاعت از فرامین او است». (طوسی، الامالی، ص۴۱۷).</ref> کمترین درجه [[معرفت به امام]] این است که [[باور]] کنیم [[امام]]، همسان [[پیامبر]] (جز در [[مقام نبوت]]) و [[وارث]] او است و اطاعتش [[اطاعت خدا]] و [[رسول]] است و باید در برابر همه [[فرامین]] او [[تسلیم]] بود و گفته هایش را به [[جان]] پذیرا شد<ref>بحرانی، الانصاف، ص۴۴۴.</ref>.<ref>[[حافظ نجفی|نجفی، حافظ]]، [[ضرورت معرفت به امام (مقاله)|مقاله «ضرورت معرفت به امام»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۲۱ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۲۱]] ص ۷۴.</ref> | «شناخت امام» - که جزء [[واجبات]] مؤکد [[اسلام]] است<ref>مفید، الإفصاح فی الإمامة، ص٢٧.</ref> - به روایتی مصداق همان حکمتی است که در [[قرآن]] «خیر کثیر» نامیده شده<ref>ابوبصیر گوید: از امام صادق{{ع}} درباره آیه {{متن قرآن|وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا}} [«و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان دادهاند» سوره بقره، آیه ۲۶۹] پرسیدم. فرمود: {{متن حدیث|هِيَ طَاعَةُ اللَّهِ وَ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ}}؛ «منظور از خیر کثیر، اطاعت الهی و شناخت امام است». (برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۴۸).</ref>، و در [[روایت]] دیگری مصداق [[آیه]] {{متن قرآن|مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا...}}<ref>«آنان که کار نیک آورند (پاداشی) بهتر از آن خواهند داشت.».. سوره نمل، آیه ۸۹.</ref> به شمار آمده است<ref>عبدالله بن ابییعفور گفت: آیا خداوند نفرموده است: {{متن قرآن| مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها...}}؟! پس کسی که در ولایت امامان جور هست چرا عمل صالحش برایش سود نداشته باشد؟! امام صادق{{ع}} در جواب وی فرمود: {{متن حدیث|هَلْ تَدْرِی مَا الْحَسَنَةُ الَّتِی عَنَاهَا اللَّهُ تَعَالَی فِی هَذِهِ الْآیَةِ هِیَ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ وَ طَاعَتُه}}؛ «آیا میدانی منظور از حسنه در این آیه که خداوند آن را اراده فرموده چیست؟ آن همان شناخت امام و اطاعت از فرامین او است». (طوسی، الامالی، ص۴۱۷).</ref> کمترین درجه [[معرفت به امام]] این است که [[باور]] کنیم [[امام]]، همسان [[پیامبر]] (جز در [[مقام نبوت]]) و [[وارث]] او است و اطاعتش [[اطاعت خدا]] و [[رسول]] است و باید در برابر همه [[فرامین]] او [[تسلیم]] بود و گفته هایش را به [[جان]] پذیرا شد<ref>بحرانی، الانصاف، ص۴۴۴.</ref>.<ref>[[حافظ نجفی|نجفی، حافظ]]، [[ضرورت معرفت به امام (مقاله)|مقاله «ضرورت معرفت به امام»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۲۱ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۲۱]] ص ۷۴.</ref> | ||
==معناشناسی== | == معناشناسی == | ||
===معناشناسی معرفت=== | === معناشناسی معرفت === | ||
{{اصلی|معرفت}} | {{اصلی|معرفت}} | ||
«معرفت» در لغت به معنای شناختگی و [[شناسایی]]<ref>دهخدا، لغت نامه، ذیل واژه معرفت.</ref>، شناخت و آشنایی نسبت به شخصی یا چیزی از روی [[اندیشه]] ژرف و دقیق آمده است<ref>راغب اصفهانی، مفردات، ص۵۶۱.</ref>؛ اما در اصطلاح، برخی معرفت را به معنای اطلاع بر اشیا و [[ادراک]] صور موجودات به واسطه آثار و نشانههایی میدانند که موجودات با آنها از غیرشان تمییز داده میشوند. در این تعریف، معرفت اخص از [[علم]] است (هر [[معرفتی]]، علم است؛ ولی هر [[علمی]]، معرفت نیست)<ref>مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۱۱۸؛ عسکری، الفروق فی اللغة، ج۱، ص۷۲؛ شرح المصطلحات الفلسفیة، ج۱، ص۳۷۴.</ref>. اما برخی دیگر، معرفت را همان علم میدانند: {{عربی|إن المعرفة هي العلم بعينه}}<ref>طوسی، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، ج۲، ص۱۵۵.</ref>. برخی نیز به سبب وضوح معنای «علم و معرفت»، آن را بینیاز از تعریف میدانند<ref>جعفر سبحانی، نظریة المعرفة، ص۱۹ – ۲۰.</ref>. برخی هم بر این باورند که تعریفهای موجود، از باب تنبه و [[آگاهی]] است. | «معرفت» در لغت به معنای شناختگی و [[شناسایی]]<ref>دهخدا، لغت نامه، ذیل واژه معرفت.</ref>، شناخت و آشنایی نسبت به شخصی یا چیزی از روی [[اندیشه]] ژرف و دقیق آمده است<ref>راغب اصفهانی، مفردات، ص۵۶۱.</ref>؛ اما در اصطلاح، برخی معرفت را به معنای اطلاع بر اشیا و [[ادراک]] صور موجودات به واسطه آثار و نشانههایی میدانند که موجودات با آنها از غیرشان تمییز داده میشوند. در این تعریف، معرفت اخص از [[علم]] است (هر [[معرفتی]]، علم است؛ ولی هر [[علمی]]، معرفت نیست)<ref>مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۱۱۸؛ عسکری، الفروق فی اللغة، ج۱، ص۷۲؛ شرح المصطلحات الفلسفیة، ج۱، ص۳۷۴.</ref>. اما برخی دیگر، معرفت را همان علم میدانند: {{عربی|إن المعرفة هي العلم بعينه}}<ref>طوسی، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، ج۲، ص۱۵۵.</ref>. برخی نیز به سبب وضوح معنای «علم و معرفت»، آن را بینیاز از تعریف میدانند<ref>جعفر سبحانی، نظریة المعرفة، ص۱۹ – ۲۰.</ref>. برخی هم بر این باورند که تعریفهای موجود، از باب تنبه و [[آگاهی]] است. | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
بنابراین معتقدند امکان تعریف [[حقیقی]] معرفت وجود ندارد<ref>جوادی آملی معرفتشناسی در قرآن، ص۸۷.</ref>.<ref>[[حافظ نجفی|نجفی، حافظ]]، [[ضرورت معرفت به امام (مقاله)|مقاله «ضرورت معرفت به امام»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۲۱ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۲۱]]، ص ۷۴.</ref> | بنابراین معتقدند امکان تعریف [[حقیقی]] معرفت وجود ندارد<ref>جوادی آملی معرفتشناسی در قرآن، ص۸۷.</ref>.<ref>[[حافظ نجفی|نجفی، حافظ]]، [[ضرورت معرفت به امام (مقاله)|مقاله «ضرورت معرفت به امام»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۲۱ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۲۱]]، ص ۷۴.</ref> | ||
===معناشناسی امام=== | === معناشناسی امام === | ||
{{اصلی|امام}} | {{اصلی|امام}} | ||
«امام» - که جمع آن [[ائمه]] است- در لغت یعنی آنچه به او [[اقتدا]] میشود، [[انسانی]] که به قول یا فعل او توجه و اقتدا شود یا کتاب یا هر چیز دیگری که مورد توجه و اقتدا قرار گیرد؛ چه [[حق]] باشد یا [[باطل]]<ref>راغب اصفهانی مفردات الفاظ القرآن ص۸۷؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۲.</ref>. همچنین یعنی [[پیشوا]] و [[رهبر]]، کسی که پیش روی [[مردم]] است و عدهای تابع و پیرو او هستند؛ اعم از آنکه [[عادل]] و درستکار باشد و مردم را به سوی [[سعادت]] و کمال [[هدایت]] کند یا باطل و [[گمراه کننده]] و در جهت انحطاط و [[سقوط]] [[جامعه]] باشد؛ چنان که واژه [[امام در قرآن کریم]] نیز در هر دو معنا به کار رفته است: یکجا میفرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref> و در جای دیگر میفرماید: {{متن قرآن|أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ}}<ref>«و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند» سوره قصص، آیه ۴۱.</ref>.<ref>مفردات الفاظ القرآن، ص۸۷؛ مطهری، امامت و رهبری، ص۴۶.</ref> | «امام» - که جمع آن [[ائمه]] است- در لغت یعنی آنچه به او [[اقتدا]] میشود، [[انسانی]] که به قول یا فعل او توجه و اقتدا شود یا کتاب یا هر چیز دیگری که مورد توجه و اقتدا قرار گیرد؛ چه [[حق]] باشد یا [[باطل]]<ref>راغب اصفهانی مفردات الفاظ القرآن ص۸۷؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۲.</ref>. همچنین یعنی [[پیشوا]] و [[رهبر]]، کسی که پیش روی [[مردم]] است و عدهای تابع و پیرو او هستند؛ اعم از آنکه [[عادل]] و درستکار باشد و مردم را به سوی [[سعادت]] و کمال [[هدایت]] کند یا باطل و [[گمراه کننده]] و در جهت انحطاط و [[سقوط]] [[جامعه]] باشد؛ چنان که واژه [[امام در قرآن کریم]] نیز در هر دو معنا به کار رفته است: یکجا میفرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref> و در جای دیگر میفرماید: {{متن قرآن|أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ}}<ref>«و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند» سوره قصص، آیه ۴۱.</ref>.<ref>مفردات الفاظ القرآن، ص۸۷؛ مطهری، امامت و رهبری، ص۴۶.</ref> | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
# '''شواهد و قراین قطعی:''' یکی از راههای شناخت امام، مجموعهای از شواهد و قراین موجود در اوست که حاصل آن روشن شدن [[صداقت]] شخص [[امام]] است؛ ویژگیهایی از قبیل: [[اخلاق پسندیده]]، [[علم]] و [[حکمت]]، [[حلم]] و [[تقوا]]، [[جود]] و [[گذشت]]، [[شجاعت]] و [[عبادت]]، [[عدالت]] و [[عصمت]]، [[صبر]] و [[مقاومت]] و از [[جان]] گذشتن در راه ایفای [[وظیفه]] و ...<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص۸۳-۸۶.</ref>. | # '''شواهد و قراین قطعی:''' یکی از راههای شناخت امام، مجموعهای از شواهد و قراین موجود در اوست که حاصل آن روشن شدن [[صداقت]] شخص [[امام]] است؛ ویژگیهایی از قبیل: [[اخلاق پسندیده]]، [[علم]] و [[حکمت]]، [[حلم]] و [[تقوا]]، [[جود]] و [[گذشت]]، [[شجاعت]] و [[عبادت]]، [[عدالت]] و [[عصمت]]، [[صبر]] و [[مقاومت]] و از [[جان]] گذشتن در راه ایفای [[وظیفه]] و ...<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص۸۳-۸۶.</ref>. | ||
==[[ادله]] [[ضرورت شناخت امام]]== | == [[ادله]] [[ضرورت شناخت امام]] == | ||
برای [[اثبات]] [[ضرورت]] و اهمیت [[شناخت]] و [[معرفت امام]]، در منابع روایی و [[کلامی]]، چندین دلیل بیان شده است: | برای [[اثبات]] [[ضرورت]] و اهمیت [[شناخت]] و [[معرفت امام]]، در منابع روایی و [[کلامی]]، چندین دلیل بیان شده است: | ||
===[[دلیل عقلی]]=== | === [[دلیل عقلی]] === | ||
[[شیخ مفید]] در تبیین این دلیل میگوید: «ما با [[تأمل]] مییابیم که [[مردم]] امور شرعی خود وابسته به [[امامان]] هستند. بنابراین شناخت آنها [[واجب]] است»<ref>{{عربی|فانا وجدنا الخلق منوطين بالائمة في الشرع إناطة يجب بها عليهم معرفتهم على التحقيق}}. (مفید، الافصاح، ص۲۹).</ref>. آن دلیل عقلی که ثابت میکند [[نبوت]] از [[اصول دین]]، و [[اعتقاد]] به آن جزء [[ایمان]] است، همان دلالت دارد بر اینکه [[امامت]] نیز از اصول دین، و اعتقاد به آن جزء ایمان است. [[اهل سنت]] برای اثبات اینکه نبوت از اصول دین است میگویند: «[[دین]]، [[شریعت]] و [[احکام]] الهیه موقوف بر وجود [[نبی]] است و چنانچه [[پیغمبر]] نباشد، احدی مطلع بر [[شرایع الهی]] نخواهد بود»<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۰.</ref>. ما میگوییم بر پایه | [[شیخ مفید]] در تبیین این دلیل میگوید: «ما با [[تأمل]] مییابیم که [[مردم]] امور شرعی خود وابسته به [[امامان]] هستند. بنابراین شناخت آنها [[واجب]] است»<ref>{{عربی|فانا وجدنا الخلق منوطين بالائمة في الشرع إناطة يجب بها عليهم معرفتهم على التحقيق}}. (مفید، الافصاح، ص۲۹).</ref>. آن دلیل عقلی که ثابت میکند [[نبوت]] از [[اصول دین]]، و [[اعتقاد]] به آن جزء [[ایمان]] است، همان دلالت دارد بر اینکه [[امامت]] نیز از اصول دین، و اعتقاد به آن جزء ایمان است. [[اهل سنت]] برای اثبات اینکه نبوت از اصول دین است میگویند: «[[دین]]، [[شریعت]] و [[احکام]] الهیه موقوف بر وجود [[نبی]] است و چنانچه [[پیغمبر]] نباشد، احدی مطلع بر [[شرایع الهی]] نخواهد بود»<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۰.</ref>. ما میگوییم بر پایه روایات معتبر، امامت از پایههای دین است و به همین دلیل بقای این دین و شریعت موقوف بر وجود امام معصوم است. عیسی بن سری میگوید از [[حضرت صادق]]{{ع}} درخواست کردم من را با پایههای [[استوار]] دین که هیچکس را در عدم [[شناسایی]] آنها عذری پذیرفته نیست و اگر کسی در شناخت آنها کوتاهی کند دینش تباه میشود و عملش مقبول نیست، آشنا سازد. [[امام]] فرمود: «[[گواهی دادن]] به لا إله إلا الله و [[ایمان به پیامبر]] [[خدا]] و [[اقرار]] نسبت به آنچه از جانب خدا آورده، [[زکات]] و [[ولایتی]] که [[خداوند]] به آن امر کرده؛ یعنی [[ولایت]] [[آل محمد]]{{صل}}». عرض کردم: «آیا دلیل و راهی وجود دارد که ولایت با آن شناخته شود؟» فرمود: «آری، این [[آیه شاهد]] بر آن است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> و امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب{{ع}}، [[اولیالامر]] است»<ref>فرات کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص۱۰۹.</ref>.<ref>[[حافظ نجفی|نجفی، حافظ]]، [[ضرورت معرفت به امام (مقاله)|مقاله «ضرورت معرفت به امام»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۲۱ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۲۱]]، ص ۸۱.</ref> | ||
===[[دلیل نقلی]]=== | === [[دلیل نقلی]] === | ||
آیاتی که [[اطاعت از اولیالامر]] را [[واجب]] دانسته است مانند - {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} - به [[وجوب]] [[معرفت امام]] نیز دلالت دارد؛ چراکه [[اطاعت]] بدون [[معرفت]]، ممکن نیست. [[شیخ مفید]] گوید: [[خداوند]] چون در این [[آیه]]، اطاعت از خود و [[رسول]] را واجب دانسته، پس معرفت به خود و رسولش را نیز بر [[مردم]] واجب اعلام داشته است. به همان [[میزان]] نیز معرفت به [[ائمه]] را واجب دانسته؛ چون [[اطاعت از اولی الامر]] را بر مردم واجب اعلام کرده است<ref>{{عربی|فأوجب معرفة الأئمة من حيث أوجب طاعتهم كما أوجب معرفة نفسه و معرفة نبيه{{صل}} بما الزم من طاعتها}}. (مفید، الافصاح، ص۲۸).</ref>. در آیه {{متن قرآن|يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ...}}<ref>«روزی که هر دستهای را با پیشوایشان فرا میخوانیم.».. سوره اسراء، آیه ۷۱.</ref> نیز بر وجوب معرفت امام تصریح کرده است؛ زیرا صحیح نیست کسی را به سوی چیزی ندا کنند که [[علم]] و معرفت به آن را بر او واجب نکرده باشند<ref>{{عربی|و ليس يصح أن يدعى أحد بما لم يفترض عليه علمه و المعرفة به}}. (مفید، الإفصاح، ص۲۸).</ref>. | آیاتی که [[اطاعت از اولیالامر]] را [[واجب]] دانسته است مانند - {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} - به [[وجوب]] [[معرفت امام]] نیز دلالت دارد؛ چراکه [[اطاعت]] بدون [[معرفت]]، ممکن نیست. [[شیخ مفید]] گوید: [[خداوند]] چون در این [[آیه]]، اطاعت از خود و [[رسول]] را واجب دانسته، پس معرفت به خود و رسولش را نیز بر [[مردم]] واجب اعلام داشته است. به همان [[میزان]] نیز معرفت به [[ائمه]] را واجب دانسته؛ چون [[اطاعت از اولی الامر]] را بر مردم واجب اعلام کرده است<ref>{{عربی|فأوجب معرفة الأئمة من حيث أوجب طاعتهم كما أوجب معرفة نفسه و معرفة نبيه{{صل}} بما الزم من طاعتها}}. (مفید، الافصاح، ص۲۸).</ref>. در آیه {{متن قرآن|يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ...}}<ref>«روزی که هر دستهای را با پیشوایشان فرا میخوانیم.».. سوره اسراء، آیه ۷۱.</ref> نیز بر وجوب معرفت امام تصریح کرده است؛ زیرا صحیح نیست کسی را به سوی چیزی ندا کنند که [[علم]] و معرفت به آن را بر او واجب نکرده باشند<ref>{{عربی|و ليس يصح أن يدعى أحد بما لم يفترض عليه علمه و المعرفة به}}. (مفید، الإفصاح، ص۲۸).</ref>. | ||
اما از [[سنت]] نیز در | اما از [[سنت]] نیز در منابع روایی، در زمینه [[لزوم]] معرفت امام در هر [[زمان]]، [[احادیث]] فراوانی وجود دارد. از [[رسول خدا]]{{صل}} نقل شده است: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ هُوَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>«هر کسی بمیرد در حالی که امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است». (مفید، الإفصاح، ص۲۸). روایاتی با همین مضمون در منابع روایی اهل سنت نیز وجود دارد؛ از جمله: ابن أبیعاصم، السنة، ج۲، ص۵۰۳؛ ابن حنبل، المسند، ج۲۸، ص۸۸؛ أبوداود طیالسی، المسند، ج۳، ص۴۲۵.</ref>. این [[روایت]]، بدون هیچ ابهامی، دلالت دارد بر اینکه هرکسی نسبت به [[امام زمان]] خویش معرفت نداشته باشد، [[مسلمان]] نیست. پس [[معرفت امام زمان]] واجب است. این [[روایات]] در منابع معتبر شیعه و [[سنی]] به صورت متواتر نقل شده<ref>ر.ک: پاورقی اهمیت و ضرورت بحث.</ref> و مجموعه کاملی از این [[روایات]] را [[علامه مجلسی]] در بحث [[ضرورت امام]] و آثار آن، در [[بحار الانوار]] آورده است<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج۲۳، ص۷۶.</ref>.<ref>[[حافظ نجفی|نجفی، حافظ]]، [[ضرورت معرفت به امام (مقاله)|مقاله «ضرورت معرفت به امام»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۲۱ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۲۱]]، ص ۸۲.</ref> | ||
===[[اجماع]]=== | === [[اجماع]] === | ||
یکی دیگر از ادلهای که برای [[اثبات]] ضرورت امام ذکر شده، اجماع است. [[شیخ مفید]] در تقریر آن میگوید: «میان [[مسلمانان]] اختلافی وجود ندارد که شناخت امام مسلمانان بر عموم [[مردم]]، مانند [[وجوب]] بسیاری از [[واجبات]] در [[دین]]، [[واجب]] است»<ref>مفید، الإفصاح، ص۲۹.</ref>. برخی از دانشمندان شیعه با رویکرد خاص [[شیعی]] به مسئله ضرورت معرفت امام پرداخته و وجوب آن را از بدیهیات [[مذهب]] دانستهاند<ref>{{عربی|و هذا الاصل اعتبره في تحقق الايمان الطائفة المحقة الامامية حتى أنه من ضروريات مذهبهم}}. (شبر، حق الیقین، ج۲، ص۵۶۸).</ref>. این سخن اشاره دارد بر اینکه طائفه حقه [[امامیه]]، دخالت داشتن [[معرفت امام]] در تحقق [[ایمان]] را به عنوان یک اصل، آنگونه معتبر میداند که گویا این از [[ضروریات مذهب]] آنهاست<ref>مظفری، «ضرورت معرفت امام»، فصلنامه تخصصی امامت پژوهی، شماره ۳، ص۹۹ – ۱۰۳.</ref>.<ref>[[حافظ نجفی|نجفی، حافظ]]، [[ضرورت معرفت به امام (مقاله)|مقاله «ضرورت معرفت به امام»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۲۱ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۲۱]]، ص ۸۴.</ref> | یکی دیگر از ادلهای که برای [[اثبات]] ضرورت امام ذکر شده، اجماع است. [[شیخ مفید]] در تقریر آن میگوید: «میان [[مسلمانان]] اختلافی وجود ندارد که شناخت امام مسلمانان بر عموم [[مردم]]، مانند [[وجوب]] بسیاری از [[واجبات]] در [[دین]]، [[واجب]] است»<ref>مفید، الإفصاح، ص۲۹.</ref>. برخی از دانشمندان شیعه با رویکرد خاص [[شیعی]] به مسئله ضرورت معرفت امام پرداخته و وجوب آن را از بدیهیات [[مذهب]] دانستهاند<ref>{{عربی|و هذا الاصل اعتبره في تحقق الايمان الطائفة المحقة الامامية حتى أنه من ضروريات مذهبهم}}. (شبر، حق الیقین، ج۲، ص۵۶۸).</ref>. این سخن اشاره دارد بر اینکه طائفه حقه [[امامیه]]، دخالت داشتن [[معرفت امام]] در تحقق [[ایمان]] را به عنوان یک اصل، آنگونه معتبر میداند که گویا این از [[ضروریات مذهب]] آنهاست<ref>مظفری، «ضرورت معرفت امام»، فصلنامه تخصصی امامت پژوهی، شماره ۳، ص۹۹ – ۱۰۳.</ref>.<ref>[[حافظ نجفی|نجفی، حافظ]]، [[ضرورت معرفت به امام (مقاله)|مقاله «ضرورت معرفت به امام»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۲۱ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۲۱]]، ص ۸۴.</ref> | ||
===[[شبهه]]: ناسازگاری ضرورت معرفت به امام زمان با وجود غایب بودن ایشان=== | === [[شبهه]]: ناسازگاری ضرورت معرفت به امام زمان با وجود غایب بودن ایشان === | ||
[[وهابیان]] این شبهه را چنین مطرح کردهاند که [[شیعیان]] از سویی [[روایت]] میکنند [[امام حسن عسکری]]{{ع}}، پدر [[امام]] [[منتظَر]]، [[فرمان]] داده است خبر [[امام مهدی]]{{ع}} به جز افراد مورد اعتماد، از بقیه مردم پنهان شود و از طرف دیگر میگویند هر کس امام را نشناسد، [[خدا]] را نشناخته و غیر خدا را پرستیده است و اگر او در این حالت بمیرد بر [[کفر]] و [[نفاق]] مرد است<ref>{{عربی|و تلاحظ أن امامهم يأمر بحجب امر المهدي و غيبته الا عن الثقات من شيعته مع أن من لم يعرف الامام عندهم فانما يعرف و يعبد غير الله}}. (قفاری، اصول مذهب الشیعة، ج۲، ص۸۴۵).</ref>! | [[وهابیان]] این شبهه را چنین مطرح کردهاند که [[شیعیان]] از سویی [[روایت]] میکنند [[امام حسن عسکری]]{{ع}}، پدر [[امام]] [[منتظَر]]، [[فرمان]] داده است خبر [[امام مهدی]]{{ع}} به جز افراد مورد اعتماد، از بقیه مردم پنهان شود و از طرف دیگر میگویند هر کس امام را نشناسد، [[خدا]] را نشناخته و غیر خدا را پرستیده است و اگر او در این حالت بمیرد بر [[کفر]] و [[نفاق]] مرد است<ref>{{عربی|و تلاحظ أن امامهم يأمر بحجب امر المهدي و غيبته الا عن الثقات من شيعته مع أن من لم يعرف الامام عندهم فانما يعرف و يعبد غير الله}}. (قفاری، اصول مذهب الشیعة، ج۲، ص۸۴۵).</ref>! | ||
===جواب نقضی=== | === جواب نقضی === | ||
درباره مردم زمانهایی که با آغاز [[غیبت]] فاصله دارند، از جمله مردم [[زمان]] فعلی، باید گفت بین [[غیبت امام]] و وجوب [[معرفت]] ایشان، منافاتی وجود ندارد؛ چراکه در [[شریعت اسلامی]]، امور زیادی هست که جزء باورهای [[قطعی]] است و ما به آنها [[ایمان]] داریم، اما هرگز به آنها دسترسی نداریم و چه بسا اصلاً در دسترس ما قرار نمیگیرد؛ چنان که [[شیخ مفید]] پاسخ به چنین شبههای گفته است: اگر کسی بگوید [[وجوب]] [[معرفت به امام]] چگونه ممکن است برای کسی که در این [[زمان]] امامش از همه غایب است و آنان به مکانش [[آگاهی]] ندارند، جواب داده میشود که بین [[غیبت امام]] و عدم آگاهی [[مردم]] از مکان ایشان با وجوب معرفت به امام، منافاتی وجود ندارد؛ زیرا [[علم]] به [[وجود امام]] در [[جهان هستی]] نیازمند به مشاهده [[امام]] نیست؛ زیرا ما موضوعات زیادی در [[معارف اسلامی]] داریم که باید به آنها [[شناخت]] پیدا کنیم؛ در حالی که آنها با هیچ یک از حواس ما، قابل [[ادراک]] نیستند. همچنین [[دانش]] ما احاطه دارد به چیزهایی که اصلاً مکانی ندارند و شناخت داریم به چیزهایی که معدومند یا در گذشته بودهاند یا در [[آینده]] خواهند بود. | درباره مردم زمانهایی که با آغاز [[غیبت]] فاصله دارند، از جمله مردم [[زمان]] فعلی، باید گفت بین [[غیبت امام]] و وجوب [[معرفت]] ایشان، منافاتی وجود ندارد؛ چراکه در [[شریعت اسلامی]]، امور زیادی هست که جزء باورهای [[قطعی]] است و ما به آنها [[ایمان]] داریم، اما هرگز به آنها دسترسی نداریم و چه بسا اصلاً در دسترس ما قرار نمیگیرد؛ چنان که [[شیخ مفید]] پاسخ به چنین شبههای گفته است: اگر کسی بگوید [[وجوب]] [[معرفت به امام]] چگونه ممکن است برای کسی که در این [[زمان]] امامش از همه غایب است و آنان به مکانش [[آگاهی]] ندارند، جواب داده میشود که بین [[غیبت امام]] و عدم آگاهی [[مردم]] از مکان ایشان با وجوب معرفت به امام، منافاتی وجود ندارد؛ زیرا [[علم]] به [[وجود امام]] در [[جهان هستی]] نیازمند به مشاهده [[امام]] نیست؛ زیرا ما موضوعات زیادی در [[معارف اسلامی]] داریم که باید به آنها [[شناخت]] پیدا کنیم؛ در حالی که آنها با هیچ یک از حواس ما، قابل [[ادراک]] نیستند. همچنین [[دانش]] ما احاطه دارد به چیزهایی که اصلاً مکانی ندارند و شناخت داریم به چیزهایی که معدومند یا در گذشته بودهاند یا در [[آینده]] خواهند بود. | ||
ما اکنون نسبت به وجود [[قیامت]] و اموری مثل [[عالم برزخ]] و زنده شدن و حساب و [[صراط]] و... شناخت داریم؛ در حالی که آنها هنوز وجود ندارند. ما به وجود پیامبرانی چون [[آدم]] و نوح و [[ابراهیم]] و [[موسی]] و [[عیسی]]{{عم}} شناخت داریم در حالی که آنها را ندیدیم و حتی کسانی را هم که آنان را دیدند و از آنان خبر دادند را هم ندیدیم. همچنین ما به وجود [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] و [[اسرافیل]] و [[عزرائیل]]{{عم}} و... شناخت و ایمان داریم؛ در حالی که برای آنها [[شخصیت]] معین و مکان مشخصی سراغ نداریم و صرفاً چون [[خداوند]] [[معرفت]] و [[اقرار]] به آنها را [[واجب]] کرده، ما پذیرفتیم و راهی به سوی آنها نداریم. اینها نمونههایی از | ما اکنون نسبت به وجود [[قیامت]] و اموری مثل [[عالم برزخ]] و زنده شدن و حساب و [[صراط]] و... شناخت داریم؛ در حالی که آنها هنوز وجود ندارند. ما به وجود پیامبرانی چون [[آدم]] و نوح و [[ابراهیم]] و [[موسی]] و [[عیسی]]{{عم}} شناخت داریم در حالی که آنها را ندیدیم و حتی کسانی را هم که آنان را دیدند و از آنان خبر دادند را هم ندیدیم. همچنین ما به وجود [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] و [[اسرافیل]] و [[عزرائیل]]{{عم}} و... شناخت و ایمان داریم؛ در حالی که برای آنها [[شخصیت]] معین و مکان مشخصی سراغ نداریم و صرفاً چون [[خداوند]] [[معرفت]] و [[اقرار]] به آنها را [[واجب]] کرده، ما پذیرفتیم و راهی به سوی آنها نداریم. اینها نمونههایی از معارف است که نشان میدهد وجوب معرفت نسبت به امور زیادی به مشاهده آن و مکان استقرارش ندارد و لازمهاش امکان وصول نیاز به آن نیست؛ البته این موضوع اختصاص به [[امت اسلامی]] ندارد. | ||
[[خداوند متعال]] در چندین [[آیه قرآن]] بیان میکند که در [[کتب آسمانی]] [[پیامبران]] گذشته، آمدن [[پیامبر اسلام]]{{صل}} را به | [[خداوند متعال]] در چندین [[آیه قرآن]] بیان میکند که در [[کتب آسمانی]] [[پیامبران]] گذشته، آمدن [[پیامبر اسلام]]{{صل}} را به پیامبران پیشین [[بشارت]] داد؛ در حالی که آن حضرت هنوز به [[دنیا]] نیامده بود؛ از جمله [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِكُمْ إِصْرِي قَالُوا أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُوا وَأَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ}}<ref>«و آنگاه خداوند از پیامبران پیمان گرفت که چون به شما کتاب و حکمتی دادم سپس پیامبری نزدتان آمد که آن (کتاب) را که با شماست راست میشمارد، باید بدو ایمان آورید و باید او را یاوری کنید و (آنگاه) فرمود: آیا اقرار کردید و بر (پایه) آن پیمان مرا پذیرفتید؟ گفتند: اقرار کردیم؛ فرمود: پس گواه باشید و من نیز همراه شما از گواهانم» سوره آل عمران، آیه ۸۱.</ref>. | ||
همچنین آیه شریفه {{متن قرآن|النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ}}<ref>«همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>. این دو [[آیه]]، نمونهای از [[آیات قرآن]] است که نشان میدهد از [[پیامبر]] ما در [[کتابهای آسمانی]] پیامبران گذشته نام برده شده و [[خداوند]]، [[معرفت]] و [[اقرار]] به نبوتش را بر امتهای گذشته [[واجب]] ساخته بود؛ در حالی که پیامبر اسلام به عنوان | همچنین آیه شریفه {{متن قرآن|النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ}}<ref>«همان کسان که از فرستاده پیامآور درس ناخوانده پیروی میکنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته مییابند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>. این دو [[آیه]]، نمونهای از [[آیات قرآن]] است که نشان میدهد از [[پیامبر]] ما در [[کتابهای آسمانی]] پیامبران گذشته نام برده شده و [[خداوند]]، [[معرفت]] و [[اقرار]] به نبوتش را بر امتهای گذشته [[واجب]] ساخته بود؛ در حالی که پیامبر اسلام به عنوان ودیعه [[الهی]] در صلب پدرانش بود و هنوز به دنیا نیامده بود<ref>مفید، رسائل فی الغیبة، ج۱، ص۱۳.</ref>. | ||
نتیجه اینکه [[غیبت امام]] با [[ضرورت]] [[شناخت]] ایشان منافاتی ندارد. [[شیخ صدوق]] نیز گفته است: اگر جایز باشد [[امام]]{{ع}} به علت موجبهای یک [[روز]] [[غیبت]] کند، جایز است که یک سال هم غیبت داشته باشد و اگر جایز باشد که یک سال غیبت کند، جایز است که صد سال یا بیشتر هم غیبت داشته باشد تا وقتی فرا رسد که [[حکمت]] اقتضای ظهور کند<ref>شیخ صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۵۰ - ۵۱.</ref>. | نتیجه اینکه [[غیبت امام]] با [[ضرورت]] [[شناخت]] ایشان منافاتی ندارد. [[شیخ صدوق]] نیز گفته است: اگر جایز باشد [[امام]]{{ع}} به علت موجبهای یک [[روز]] [[غیبت]] کند، جایز است که یک سال هم غیبت داشته باشد و اگر جایز باشد که یک سال غیبت کند، جایز است که صد سال یا بیشتر هم غیبت داشته باشد تا وقتی فرا رسد که [[حکمت]] اقتضای ظهور کند<ref>شیخ صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۵۰ - ۵۱.</ref>. | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
از [[کلام]] این دو عالم بزرگ [[شیعه]] به دست میآید در عین حال که [[امام غایب]] است، [[مردم]] میتوانند [[امام]] را بشناسند و نباید در شناخت امام کوتاهی کنند<ref>[[حافظ نجفی|نجفی، حافظ]]، [[ضرورت معرفت به امام (مقاله)|مقاله «ضرورت معرفت به امام»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۲۱ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۲۱]]، ص ۸۵.</ref>. | از [[کلام]] این دو عالم بزرگ [[شیعه]] به دست میآید در عین حال که [[امام غایب]] است، [[مردم]] میتوانند [[امام]] را بشناسند و نباید در شناخت امام کوتاهی کنند<ref>[[حافظ نجفی|نجفی، حافظ]]، [[ضرورت معرفت به امام (مقاله)|مقاله «ضرورت معرفت به امام»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۲۱ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۲۱]]، ص ۸۵.</ref>. | ||
===جواب حلی=== | === جواب حلی === | ||
[[شناخت]] [[ائمه اطهار]]{{عم}}، به ویژه وجود [[مطهر]] [[امام زمان]]{{ع}}، امکانپذیر است و میتواند در چند مرحله یا در چند وجه صورت بگیرد: | [[شناخت]] [[ائمه اطهار]]{{عم}}، به ویژه وجود [[مطهر]] [[امام زمان]]{{ع}}، امکانپذیر است و میتواند در چند مرحله یا در چند وجه صورت بگیرد: | ||
====شناخت ویژگیهای شخصی و فردی==== | ==== شناخت ویژگیهای شخصی و فردی ==== | ||
یعنی نام امام و نام پدر و مادر، [[زمان]] تولد و مدت [[امامت]] و... را بدانیم، مثلاً درباره امام زمان{{ع}} بدانیم ایشان دوازدهمین [[پیشوای معصوم]] ما، و فرزند [[امام حسن عسکری]]{{ع}} است. نام [[مبارک]] او «محمد»، و لقبش «[[مهدی]]» است. او سال ۲۵۵ | یعنی نام امام و نام پدر و مادر، [[زمان]] تولد و مدت [[امامت]] و... را بدانیم، مثلاً درباره امام زمان{{ع}} بدانیم ایشان دوازدهمین [[پیشوای معصوم]] ما، و فرزند [[امام حسن عسکری]]{{ع}} است. نام [[مبارک]] او «محمد»، و لقبش «[[مهدی]]» است. او سال ۲۵۵ قمری در [[سامرا]] از مادر پاکنهادی چون [[نرجس]] به [[دنیا]] آمده و تاکنون به [[حیات]] خود در خفا و پنهانی ادامه داده است<ref>ابن بابویه الإمامة و التبصرة، ص١٠١ - ١٢٣.</ref>. | ||
او از تبار [[پاک]] [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} و [[امیرمؤمنان]] [[حضرت علی]]{{ع}} و | او از تبار [[پاک]] [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} و [[امیرمؤمنان]] [[حضرت علی]]{{ع}} و صدیقه کبرا [[حضرت فاطمه زهرا]]{{س}} و از [[فرزندان امام حسین]]{{ع}} است. این شناخت مقدمهای برای [[معرفت]] هرچه بیشتر، و در نتیجه ارتباط قلبی با آن حضرت است. [[امام مهدی]]{{ع}} با همین مشخصات، در منابع اهل سنت نیز معرفی شده و مورد [[باور]] بسیاری از آنان است<ref>ابن حنبل، المسند، ج۳ ص۴۹۱؛ ابن ماجة، السنن، ج۲، ص۱۳۶۷ - ۱۳۶۸؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۰، ص۱۳۳؛ قندوزی، ینابیع المودة، ج۳، ص۲۸۱.</ref>. | ||
در خصوص مردم زمان امام حسن عسکری{{ع}} باید گفت [[شناخت امام زمان]] برای آنها ممکن بوده و شناخت نیز صورت گرفته است. بر اساس [[روایات]]، [[امام عسکری]]{{ع}} امام پس از خودش را با اسم و مشخصات فردی به [[جامعه]] معرفی کرده و چنین نبوده است که کسی اصلاً امام زمان را ندیده یا نشناخته باشد. [[معاویة بن حکیم]] و [[محمد بن ایوب]] و [[محمد بن عثمان]] گویند: ما چهل نفر در [[منزل]] [[امام حسن]]{{ع}} بودیم و او فرزندش را به ما عرضه کرد و فرمود: {{متن حدیث|هَذَا إِمَامُكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْكُمْ أَطِيعُوهُ وَ لَا تَتَفَرَّقُوا مِنْ بَعْدِي فِي أَدْيَانِكُمْ فَتَهْلِكُوا أَمَا إِنَّكُمْ لَا تَرَوْنَهُ بَعْدَ يَوْمِكُمْ هَذَا...}}<ref>شیخ صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۴۳۵.</ref>؛ «این [[امام]] شما پس از من و [[خلیفه]] من بر شماست. از او [[اطاعت]] کنید و پس از من در [[دین]] خود متفرق نشوید که هلاک خواهید شد. بدانید که پس از این، او را نخواهید دید». از حضورش بیرون آمدیم و پس از چند روزی قلیل، [[امام حسن]]{{ع}} درگذشت. | در خصوص مردم زمان امام حسن عسکری{{ع}} باید گفت [[شناخت امام زمان]] برای آنها ممکن بوده و شناخت نیز صورت گرفته است. بر اساس [[روایات]]، [[امام عسکری]]{{ع}} امام پس از خودش را با اسم و مشخصات فردی به [[جامعه]] معرفی کرده و چنین نبوده است که کسی اصلاً امام زمان را ندیده یا نشناخته باشد. [[معاویة بن حکیم]] و [[محمد بن ایوب]] و [[محمد بن عثمان]] گویند: ما چهل نفر در [[منزل]] [[امام حسن]]{{ع}} بودیم و او فرزندش را به ما عرضه کرد و فرمود: {{متن حدیث|هَذَا إِمَامُكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْكُمْ أَطِيعُوهُ وَ لَا تَتَفَرَّقُوا مِنْ بَعْدِي فِي أَدْيَانِكُمْ فَتَهْلِكُوا أَمَا إِنَّكُمْ لَا تَرَوْنَهُ بَعْدَ يَوْمِكُمْ هَذَا...}}<ref>شیخ صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۴۳۵.</ref>؛ «این [[امام]] شما پس از من و [[خلیفه]] من بر شماست. از او [[اطاعت]] کنید و پس از من در [[دین]] خود متفرق نشوید که هلاک خواهید شد. بدانید که پس از این، او را نخواهید دید». از حضورش بیرون آمدیم و پس از چند روزی قلیل، [[امام حسن]]{{ع}} درگذشت. | ||
[[شیخ صدوق]] نام کسانی را که | [[شیخ صدوق]] نام کسانی را که حضور امام زمان{{ع}} مشرف شدهاند، به تفصیل در کتاب [[کمال الدین]] آورده است<ref>شیخ صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۴۴۲.</ref>. ایشان گوید: هر کدام از مخالفان ما که درباره امام [[قائم]]{{ع}} از ما [[پرسش]] میکنند، از دو حال خارج نیستند: یا آنکه به [[امامت ائمه]] یازدهگانه ـ که پدران آن حضرتند ـ معتقدند یا آنکه قائل به [[امامت]] ایشان نیستند. اگر [[معتقد به امامت]] ایشان هستند، بایستی به امامت [[امام دوازدهم]] نیز [[اعتقاد]] داشته باشند؛ زیرا [[نصوص]] عدیدهای درباره اسم و نسب آن امام از ایشان نقل شده است و [[شیعیان]] آن [[ائمه]] نیز امامت آن بر حضرت اتفاق و [[اجماع]] کردهاند و او همان قائمی است که پس از غیبتی طولانی، آشکار میشود و [[زمین]] را همانگونه که پر از [[ظلم و جور]] شده باشد، آکنده از [[عدل و داد]] خواهد کرد و اگر آن پرسشگر معتقد به امامت ائمه یازدهگانه پیش از او نیست، درباره امام دوازدهم، [[حضرت مهدی]]{{ع}}، پاسخی نزد ما نخواهد داشت و بایستی ابتدا درباره امامت آبای بزرگوار او ـ که ائمه یازدهگانهاند ـ سخن گوئیم؛ چنانکه اگر یک [[یهودی]] از ما پرسش کرده و بگوید چرا نمازهای ظهر و عصر و عشا چهار رکعت و نماز صبح دو رکعت و [[نماز]] [[مغرب]] سه رکعت است، پاسخی نزد ما ندارد؛ بلکه بایستی به او بگوییم تو منکر [[نبوت]] [[پیامبری]] هستی که این [[نمازها]] را آورده و عدد رکعات آن را معیّن کرده است و با او درباره [[نبوت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[اثبات]] آن سخن میگوییم و اگر نبوت او [[باطل]] باشد، این [[نمازها]] باطل خواهد بود و [[پرسش]] از عدد رکعات آن نیز ساقط خواهد شد و اگر نبوت او ثابت گردید، لازم است که به [[وجوب]] این نمازها و عدد رکعات آن [[اقرار]] کنی؛ زیرا پیامبر اکرم{{صل}} آنها را آورده است و امتش بر آن [[اجماع]] و اتفاق کردهاند؛ خواه علت آن را بدانی یا ندانی و پاسخ کسی که از [[امام]] [[قائم]]{{ع}} پرسش میکند، دقیقاً همین جواب است<ref>شیخ صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۴۵.</ref>.<ref>[[حافظ نجفی|نجفی، حافظ]]، [[ضرورت معرفت به امام (مقاله)|مقاله «ضرورت معرفت به امام»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۲۱ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۲۱]]، ص ۸۸.</ref> | ||
====[[شناخت]] مقام و جایگاه امام{{ع}}==== | ==== [[شناخت]] مقام و جایگاه امام{{ع}} ==== | ||
در این نوع شناخت، ما با [[شأن]] و [[منزلت]] و جایگاه رفیع [[ائمه اطهار]]، به ویژه [[امام زمان]]{{ع}} آشنا میشویم. همچنان که در [[روایات]] و متون [[ادعیه]] و [[زیارتنامهها]]، به ویژه [[زیارت جامعه کبیره]]، منعکس شده است، تمام مقامهای [[رسول خدا]]{{صل}} (به جز [[مقام نبوت]] و [[رسالت]])، برای امام زمان{{ع}} و دیگر [[امامان دوازدهگانه]]{{عم}} نیز ثابت است؛ از جمله: مقام تبیین و [[تفسیر قرآن]]، [[مقام ولایت]] و [[حاکمیت]] (یعنی او را به [[ولایت]] و [[امامت]] بشناسیم و او را [[ولی امر]] و [[واجب]] الاطاعة بدانیم)، مقام [[قضا]] و فصل خصومات، مقام [[تعلیم و تربیت]] و... . | در این نوع شناخت، ما با [[شأن]] و [[منزلت]] و جایگاه رفیع [[ائمه اطهار]]، به ویژه [[امام زمان]]{{ع}} آشنا میشویم. همچنان که در [[روایات]] و متون [[ادعیه]] و [[زیارتنامهها]]، به ویژه [[زیارت جامعه کبیره]]، منعکس شده است، تمام مقامهای [[رسول خدا]]{{صل}} (به جز [[مقام نبوت]] و [[رسالت]])، برای امام زمان{{ع}} و دیگر [[امامان دوازدهگانه]]{{عم}} نیز ثابت است؛ از جمله: مقام تبیین و [[تفسیر قرآن]]، [[مقام ولایت]] و [[حاکمیت]] (یعنی او را به [[ولایت]] و [[امامت]] بشناسیم و او را [[ولی امر]] و [[واجب]] الاطاعة بدانیم)، مقام [[قضا]] و فصل خصومات، مقام [[تعلیم و تربیت]] و... . | ||
برابر روایاتی که در | برابر روایاتی که در منابع شیعه و [[سنی]] از رسول خدا{{صل}} وارد شده، [[امام مهدی]]{{ع}}، [[حجت خدا]]، [[خاتم اوصیا]]، رهاییبخش [[امت]]، [[مهدی منتظر]]، [[قائم آل محمد]]، [[صاحب الامر]]، [[عدالت]] گستر، [[بقیة الله]]، ظاهرکننده [[دین]]، [[خلف صالح]]، خزینهدار [[علوم الهی]]، [[امیر]] [[امیران]] و امام ثانیعشر از ائمه اطهار{{عم}} است<ref>ابن بابویه، الإمامة و التبصرة، ص۱۰۱ - ۱۲۳. درباره حضرت مهدی{{ع}} روایاتی، با اندکی تفاوت در منابع اهل سنت نیز نقل شده است؛ از جمله: ابن حنبل، المسند، ج۱۷، ص۳۱۰؛ أبوداود سجستانی، السنن، ج۴، ص۱۰۶ - ۱۰۸؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۰، ص۱۳۳ - ۱۳۶؛ حاکم، المستدرک، ج۴، ص۵۵۹ و ۶۰۰.</ref>. همچنین درباره آن حضرت آمده است: او [[وارث]] نهایی [[فضایل]] و [[کمالات]] [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] است. در [[خرد]] و [[دانش]] از همه پیشتر، و در [[طاعت]] و [[عبادت]] و [[بندگی]] از همه پیشروتر، و در [[کرم]] و [[بخشش]] از همه پیشگامتر، و در [[شجاعت]] و [[شهامت]] و رشادت از همه پیشتازتر است. او از همه حلیمتر، عابدتر، پرهیزگارتر، سخیتر، عاملتر به [[کتاب خدا]] و عالمتر به [[اوامر الهی]] است. او [[محدث]] (گفتوگو کننده با [[ملائکه]]) و [[مستجاب الدعوه]] است. [[سلاح]] و [[شمشیر]] [[پیغمبر]] و [[مصحف فاطمه]]، [[جامعه]] و [[میراث پیامبران]] نزد او است<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج۵۲، ص۳۱۰ - ۳۱۱.</ref>. | ||
[[حسین بن ابیالعلا]] گوید از [[امام صادق]]{{ع}} پرسیدم: «آیا [[زمین]] بدون [[امام]] خواهد بود؟» فرمود: «خیر»... | [[حسین بن ابیالعلا]] گوید از [[امام صادق]]{{ع}} پرسیدم: «آیا [[زمین]] بدون [[امام]] خواهد بود؟» فرمود: «خیر»... | ||
گفتم: «آیا قیامکننده (از [[آل محمد]]) امام است؟» فرمود: «بلی، او امام فرزند امام است و | گفتم: «آیا قیامکننده (از [[آل محمد]]) امام است؟» فرمود: «بلی، او امام فرزند امام است و پیش از ظهور به او [[اقتدا]] شده است»<ref>ابن بابویه، الإمامة و التبصرة، ص۱۰۱؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۲۲۴.</ref>. | ||
[[علی بن رئاب]] نقل میکند امام صادق{{ع}} درباره [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ}}<ref>«روزی که برخی نشانههای پروردگارت آید کسی که از پیش ایمان نیاورده یا در ایمان خویش کار نیکویی انجام نداده باشد ایمانش او را سودی نخواهد داد» سوره انعام، آیه ۱۵۸.</ref>. فرمودند: «[[آیات]]، عبارت از [[ائمه]] است و [[آیت]] منتظره، [[حضرت قائم]]{{ع}} است و در [[روز]] ظهورش که با شمشیر به پا خیزد، [[ایمان]] کسی که پیشتر ایمان نیاورده باشد، به وی | [[علی بن رئاب]] نقل میکند امام صادق{{ع}} درباره [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ}}<ref>«روزی که برخی نشانههای پروردگارت آید کسی که از پیش ایمان نیاورده یا در ایمان خویش کار نیکویی انجام نداده باشد ایمانش او را سودی نخواهد داد» سوره انعام، آیه ۱۵۸.</ref>. فرمودند: «[[آیات]]، عبارت از [[ائمه]] است و [[آیت]] منتظره، [[حضرت قائم]]{{ع}} است و در [[روز]] ظهورش که با شمشیر به پا خیزد، [[ایمان]] کسی که پیشتر ایمان نیاورده باشد، به وی سود نرساند؛ گرچه به پدران گذشته وی، ایمان آورده باشد»<ref>الإمامة و التبصرة، ص۱۰۱ - ۱۰۲؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۱۸ و ۳۰.</ref>. | ||
[[امام رضا]]{{ع}} نیز درباره [[حضرت مهدی]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|بِأَبِي وَ أُمِّي سَمِيُّ جَدِّي شَبِيهِي وَ شَبِيهُ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ{{ع}} عَلَيْهِ جُيُوبُ النُّورِ تَتَوَقَّدُ بِشُعَاعِ ضِيَاءِ الْقُدْسِ}}<ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۷.</ref>. پدر و مادرم فدای او باد؛ او همنام جدم [[رسول الله]] و شبیه من و شبیه [[موسی بن عمران]] است. بر او پیراهنهای [[نور]] است که از شعاع نور عالم [[قدس]]، فروغ میگیرد. | [[امام رضا]]{{ع}} نیز درباره [[حضرت مهدی]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|بِأَبِي وَ أُمِّي سَمِيُّ جَدِّي شَبِيهِي وَ شَبِيهُ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ{{ع}} عَلَيْهِ جُيُوبُ النُّورِ تَتَوَقَّدُ بِشُعَاعِ ضِيَاءِ الْقُدْسِ}}<ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۷.</ref>. پدر و مادرم فدای او باد؛ او همنام جدم [[رسول الله]] و شبیه من و شبیه [[موسی بن عمران]] است. بر او پیراهنهای [[نور]] است که از شعاع نور عالم [[قدس]]، فروغ میگیرد. | ||
طبق روایتی از [[رسول خدا]]{{صل}} یکی از علل [[غیبت امام زمان]]{{ع}}، | طبق روایتی از [[رسول خدا]]{{صل}} یکی از علل [[غیبت امام زمان]]{{ع}}، حفظ جان امام است. [[خداوند]]، با مشیه بالغه خود، [[امام]] را از [[چشمها]] دور نگه داشته است تا بدین وسیله از کشته شدن در [[امان]] باشد<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} لَا بُدَّ لِلْغُلَامِ مِنْ غَيْبَةٍ فَقِيلَ لَهُ وَ لِمَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ يَخَافُ الْقَتْلَ}}. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۲۴۳. رسول خدا فرمودند، چارهای نیست برای آن نوجوان از غائب شدن، محضر مبارکش عرض شد، چرا یا رسول الله؟ حضرت فرمودند: چون خوف کشتنش میباشد.</ref>، [[مردم]] نیز [[امتحان]] شوند و برای مقابله با [[سختیها]] [[مقاوم]] گردند<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۲۴۶.</ref> و امام مجبور به [[بیعت]] با خلفای [[جور]] نشود<ref>{{متن حدیث|يَقُومُ الْقَائِمُ وَ لَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِأَحَدٍ}}؛ «قائم، قیام کند در حالی که بیعت برای کسی در گردن او نیست». نعمانی، کتاب الغیبة، ص۱۹۱.</ref>. علاوه بر آن، غیبت امام زمان{{ع}} در راستای [[سنت الهی]] درباره [[پیامبران]] صورت گرفته است؛ چنانکه [[حنان بن سدیر]] از پدرش و ایشان از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] کرده است: برای [[قائم]] ما غیبتی است که مدت آن به طول میانجامد. گفتم: ای فرزند رسول خدا، چرا چنین است؟ فرمود: «زیرا [[خدای تعالی]] میخواهد در او سنتهای پیامبران را در غیبتهایشان جاری کند و ای [[سدیر]]، گریزی از آن نیست که طول غیبتهای آنها به سر آید. خدای تعالی فرمود: «هر آینه به حالی بعد از حالی برسید»؛ یعنی سنتهای پیشینیان در شما جاری است<ref>{{متن حدیث|لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَبَى إِلَّا أَنْ تَجْرِيَ فِيهِ سُنَنُ الْأَنْبِيَاءِ{{عم}} فِي غَيْبَاتِهِمْ وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لَهُ يَا سَدِيرُ مِنِ اسْتِيفَاءِ مَدَدِ غَيْبَاتِهِمْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لَتَرْكَبُنَ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ أَيْ سَنَنَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ}}. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۴۸۱.</ref>.<ref>[[حافظ نجفی|نجفی، حافظ]]، [[ضرورت معرفت به امام (مقاله)|مقاله «ضرورت معرفت به امام»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۲۱ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۲۱]]، ص ۹۱.</ref> | ||
====[[شناخت]] [[فرامین]] و خواستههای امام و به کار بستن آنها==== | ==== [[شناخت]] [[فرامین]] و خواستههای امام و به کار بستن آنها ==== | ||
بر اساس [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> [[اطاعت از ائمه]] اطهار{{عم}} به عنوان [[صاحبان امر]]، بر همه [[پیروان]] [[واجب]] است برابر سخن [[امام صادق]]{{ع}}، شرط [[اطاعت]] و [[پیروی از ائمه]]{{عم}}، شناخت کامل آنان است ایشان فرمودند: {{متن حدیث|نَحْنُ الَّذِينَ فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَنَا، لَايَسَعُ النَّاسَ إِلَّا مَعْرِفَتُنَا...}}<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۷.</ref>؛ «مائیم که [[خدا]] اطاعت ما را واجب ساخته است [[مردم]] راهی جز [[معرفت]] ما ندارند...». | بر اساس [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> [[اطاعت از ائمه]] اطهار{{عم}} به عنوان [[صاحبان امر]]، بر همه [[پیروان]] [[واجب]] است برابر سخن [[امام صادق]]{{ع}}، شرط [[اطاعت]] و [[پیروی از ائمه]]{{عم}}، شناخت کامل آنان است ایشان فرمودند: {{متن حدیث|نَحْنُ الَّذِينَ فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَنَا، لَايَسَعُ النَّاسَ إِلَّا مَعْرِفَتُنَا...}}<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۷.</ref>؛ «مائیم که [[خدا]] اطاعت ما را واجب ساخته است [[مردم]] راهی جز [[معرفت]] ما ندارند...». | ||
بدین جهت، شناخت امام و معرفت مقام الهی او، در هر [[زمان]]، یکی از مسئولیتهای خطیر [[امت اسلامی]] است و این [[تکلیف]] عظیم در ارتباط با [[وظایف]] دیگر، [[شرعی]] از اولویت و اهمیت زیادی برخوردار است. اگرچه مردم در دوران غیبت به [[امام زمان]]{{ع}} دسترسی مستقیم ندارند، ولی [[اراده]] و [[فرمان]] آن حضرت میان همه خلایق جاری است. مردم باید دستوراتش را بشناسند و از فرمانهایش اطاعت کنند. [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}}، اصلاح امور [[امت]] به دست [[مهدی]]{{ع}} را [[وعده]] فرموده است<ref>نعیم بن حماد، کتاب الفتن، ج۱، ص۳۱۰.</ref>.<ref>[[حافظ نجفی|نجفی، حافظ]]، [[ضرورت معرفت به امام (مقاله)|مقاله «ضرورت معرفت به امام»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۲۱ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۲۱]]، ص ۹۴.</ref> | بدین جهت، شناخت امام و معرفت مقام الهی او، در هر [[زمان]]، یکی از مسئولیتهای خطیر [[امت اسلامی]] است و این [[تکلیف]] عظیم در ارتباط با [[وظایف]] دیگر، [[شرعی]] از اولویت و اهمیت زیادی برخوردار است. اگرچه مردم در دوران غیبت به [[امام زمان]]{{ع}} دسترسی مستقیم ندارند، ولی [[اراده]] و [[فرمان]] آن حضرت میان همه خلایق جاری است. مردم باید دستوراتش را بشناسند و از فرمانهایش اطاعت کنند. [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}}، اصلاح امور [[امت]] به دست [[مهدی]]{{ع}} را [[وعده]] فرموده است<ref>نعیم بن حماد، کتاب الفتن، ج۱، ص۳۱۰.</ref>.<ref>[[حافظ نجفی|نجفی، حافظ]]، [[ضرورت معرفت به امام (مقاله)|مقاله «ضرورت معرفت به امام»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۲۱ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۲۱]]، ص ۹۴.</ref> | ||
====ساقط شدن تکلیف [[وجوب]] از افراد [[ناتوان]]==== | ==== ساقط شدن تکلیف [[وجوب]] از افراد [[ناتوان]] ==== | ||
آنچه تاکنون مطرح شد شامل حال افرادی است که امکان شناخت امام برایشان وجود دارد؛ اما کسانی که قادر به آن نیستند، تکلیف وجوب [[شناخت امام زمان]]{{ع}} از عهده آنها تا زمان برداشته شدن عذرشان، ساقط است؛ چنان که [[یعقوب بن شعیب]] گوید: به امام صادق{{ع}} گفتم اگر برای [[امام]] حادثهای رخ دهد (امام [[وفات]] کند)، مردم چکار باید بکنند؟ امام فرمود: سخن [[خداوند]] کجاست؟ (آیا [[قرآن]] نخواندهای؟) خداوند میفرماید: {{متن قرآن|فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ}}<ref>«چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref> امام در ادامه سخنش فرمود: {{متن حدیث|هُمْ فِي عُذْرٍ مَا دَامُوا فِي الطَّلَبِ وَ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ يَنْتَظِرُونَهُمْ فِي عُذْرٍ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْهِمْ أَصْحَابُهُمْ}}؛ آنان مادامی که در حال جستوجو، هستند معذورند و کسانی که [[منتظر]] جستوجوگر هستند، نیز معذورند تا آنان برگردند»<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۷۸.</ref>. | آنچه تاکنون مطرح شد شامل حال افرادی است که امکان شناخت امام برایشان وجود دارد؛ اما کسانی که قادر به آن نیستند، تکلیف وجوب [[شناخت امام زمان]]{{ع}} از عهده آنها تا زمان برداشته شدن عذرشان، ساقط است؛ چنان که [[یعقوب بن شعیب]] گوید: به امام صادق{{ع}} گفتم اگر برای [[امام]] حادثهای رخ دهد (امام [[وفات]] کند)، مردم چکار باید بکنند؟ امام فرمود: سخن [[خداوند]] کجاست؟ (آیا [[قرآن]] نخواندهای؟) خداوند میفرماید: {{متن قرآن|فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ}}<ref>«چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref> امام در ادامه سخنش فرمود: {{متن حدیث|هُمْ فِي عُذْرٍ مَا دَامُوا فِي الطَّلَبِ وَ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ يَنْتَظِرُونَهُمْ فِي عُذْرٍ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْهِمْ أَصْحَابُهُمْ}}؛ آنان مادامی که در حال جستوجو، هستند معذورند و کسانی که [[منتظر]] جستوجوگر هستند، نیز معذورند تا آنان برگردند»<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۷۸.</ref>. | ||
خط ۱۶۲: | خط ۱۶۲: | ||
آری، شخص او از دیدگان [[مردم]] غایب میشود، اما یاد او از [[قلوب]] [[مؤمنان]] غایب نمیشود و او دوازدهمین ما [[امامان]] است [[خداوند]] برای او هر امر [[سختی]] را آسان و هر امر [[دشواری]] را هموار سازد و گنجهای [[زمین]] را برایش آشکار کند و هر دوری را برای وی نزدیک میسازد و توسط او تمامی [[جباران]] عنود را نابود کند<ref>[[حافظ نجفی|نجفی، حافظ]]، [[ضرورت معرفت به امام (مقاله)|مقاله «ضرورت معرفت به امام»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۲۱ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۲۱]]، ص ۹۵.</ref>. | آری، شخص او از دیدگان [[مردم]] غایب میشود، اما یاد او از [[قلوب]] [[مؤمنان]] غایب نمیشود و او دوازدهمین ما [[امامان]] است [[خداوند]] برای او هر امر [[سختی]] را آسان و هر امر [[دشواری]] را هموار سازد و گنجهای [[زمین]] را برایش آشکار کند و هر دوری را برای وی نزدیک میسازد و توسط او تمامی [[جباران]] عنود را نابود کند<ref>[[حافظ نجفی|نجفی، حافظ]]، [[ضرورت معرفت به امام (مقاله)|مقاله «ضرورت معرفت به امام»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۲۱ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۲۱]]، ص ۹۵.</ref>. | ||
===خاتمه و نتیجهگیری=== | === خاتمه و نتیجهگیری === | ||
از آنچه درباره ضرورت معرفت امام بیان شد، ثابت گردید که [[شناخت]] [[ائمه]] اطهار{{عم}}، همانند [[شناخت خداوند]] و [[پیامبر اسلام]]{{صل}}، بسیار دارای اهمیت، و جزء تکالیف دینی است. [[غیبت امام زمان]]{{ع}} نیز مانعی برای شناخت امام به شمار نمیآید؛ زیرا آنان که با [[زمان غیبت]] فاصله دارند، مثل مردم [[زمان]] حاضر، باید همانند خیلی از [[باورهای دینی]] که خارج از حوزه دید [[انسان]] است، ولی جزء باورهای [[قطعی]] محسوب میشود، به موضوع [[امام زمان]]{{ع}} نیز شناخت و [[باور]] داشته باشند. اما کسانی که زمان آغاز [[غیبت امام]] میزیستند، باید برای شناخت امام، [[همت]] میگماشتند؛ زیرا [[امام عسکری]]{{ع}}، [[امام]] پس از خود را معرفی کرد و دیدن امام نیز [[شرط ایمان]] و شناخت امام محسوب نمیشود. اما کسانی که نسبت به [[شناخت امام زمان]]{{ع}} معذورند، از این [[وظیفه]] معاف هستند؛ زیرا تکلیف مالا یطاق در [[شرع]] وجود ندارد<ref>[[حافظ نجفی|نجفی، حافظ]]، [[ضرورت معرفت به امام (مقاله)|مقاله «ضرورت معرفت به امام»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۲۱ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۲۱]]، ص ۹۸.</ref>. | از آنچه درباره ضرورت معرفت امام بیان شد، ثابت گردید که [[شناخت]] [[ائمه]] اطهار{{عم}}، همانند [[شناخت خداوند]] و [[پیامبر اسلام]]{{صل}}، بسیار دارای اهمیت، و جزء تکالیف دینی است. [[غیبت امام زمان]]{{ع}} نیز مانعی برای شناخت امام به شمار نمیآید؛ زیرا آنان که با [[زمان غیبت]] فاصله دارند، مثل مردم [[زمان]] حاضر، باید همانند خیلی از [[باورهای دینی]] که خارج از حوزه دید [[انسان]] است، ولی جزء باورهای [[قطعی]] محسوب میشود، به موضوع [[امام زمان]]{{ع}} نیز شناخت و [[باور]] داشته باشند. اما کسانی که زمان آغاز [[غیبت امام]] میزیستند، باید برای شناخت امام، [[همت]] میگماشتند؛ زیرا [[امام عسکری]]{{ع}}، [[امام]] پس از خود را معرفی کرد و دیدن امام نیز [[شرط ایمان]] و شناخت امام محسوب نمیشود. اما کسانی که نسبت به [[شناخت امام زمان]]{{ع}} معذورند، از این [[وظیفه]] معاف هستند؛ زیرا تکلیف مالا یطاق در [[شرع]] وجود ندارد<ref>[[حافظ نجفی|نجفی، حافظ]]، [[ضرورت معرفت به امام (مقاله)|مقاله «ضرورت معرفت به امام»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۲۱ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۲۱]]، ص ۹۸.</ref>. | ||