←دعا برای خانواده شهدا
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
====[[دعا]] برای [[خانواده]] [[شهدا]]==== | ====[[دعا]] برای [[خانواده]] [[شهدا]]==== | ||
وقتی پیامبر از [[احد]] برمیگشت، [[کبشه | وقتی پیامبر از [[احد]] برمیگشت، [[کبشه دختر رافع بن معاویه]]، مادر [[سعد بن معاذ]]، نزد ایشان شتافت. در این هنگام، سعد، عنان افسار اسب پیامبر را به دست داشت. او گفت: ای [[رسول خدا]]! مادرم به سوی ما میآید. پیامبر فرمود: {{متن حدیث|مَرْحَباً بِهَا}}؛ «آفرین بر او». چون کبشه رسید، پیامبر [[تعزیت]] فرزندش [[عمرو بن معاذ]] را به او گفت. کبشه پاسخ داد: ای رسول خدا! چون تو را به [[سلامت]] یافتم، هیچ مصیبتی بر من سخت نباشد. آنگاه پیامبر به امّ [[معبد]] فرمود: «شاد باش و [[قوم]] خود را شاد کن که کشتگان شما در بهشت با هم [[سیر]] کنند و [[شفاعت]] ایشان در [[حق]] شما پذیرفته است». کبشه عرض کرد: «[[راضی]] شدیم و در حق ایشان [[گریه]] کردن روا نداریم. اکنون در حق بازماندگان ایشان [[دعای خیر]] فرما». [[پیامبر خدا]] چنین [[دعا]] کرد: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ أَذْهِبْ حُزْنَ قُلُوبِهِمْ وَ اجْبُرْ مُصِيبَتَهُمْ}}؛ «خدایا! [[غم]] و [[غصه]] را از [[دل]] آنان بیرون ببر و [[مصیبت]] آنان را جبران فرما»<ref>حسین حیدری کاشانی، دعا در میدان جنگ، ص۷۷، به نقل از: محمدتقی سپهر، ناسخ التواریخ، ج۱، ص۳۸۹.</ref>.<ref>[[مهدی غلامی|غلامی، مهدی]]، [[سیره و اخلاق نظامی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره و اخلاق نظامی پیامبر اعظم]]، ص ۳۴.</ref> | ||
====[[نفرین]] برای [[دشمنان]]==== | ====[[نفرین]] برای [[دشمنان]]==== |