←امام علی {{ع}} و مهاجران
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
== [[امام علی]] {{ع}} و مهاجران == | == [[امام علی]] {{ع}} و مهاجران == | ||
[[امام علی]] {{ع}} در جواب [[فتنهها]] و بهانهتراشیهای [[معاویه]] در فرازی، خود را از گروه [[مهاجران]] در [[راه خدا]] میخواند و [[شأن]] و [[منزلت]] [[مهاجران]] را با [[بنیامیه]] که [[اسیران]] آزادشده [[لقب]] یافتند، مقایسه میکند<ref>خاندان امیه که پس از فتح مکه برای نجات خویش اسلام آوردند و پیامبر دستور به آزادی آنها داد، از اینرو به آنها فرزندان اسیران آزادشده میگویند.</ref>. در فرازی دیگر میفرماید: [[آزادشدگان]] و فرزندانشان کجا، دخالت در تعیین [[مهاجران]] نخستین و ترتیب درجات آنها و شناساندن جایگاهشان کجا<ref>{{متن حدیث|وَ مَا لِلطُّلَقَاءِ وَ أَبْنَاءِ الطُّلَقَاءِ وَ التَّمْيِيزَ بَيْنَ الْمُهَاجِرِينَ الْأَوَّلِينَ وَ تَرْتِيبَ دَرَجَاتِهِمْ وَ تَعْرِيفَ طَبَقَاتِهِمْ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۲۸.</ref>. [[امام]] {{ع}} در همین | [[امام علی]] {{ع}} در جواب [[فتنهها]] و بهانهتراشیهای [[معاویه]] در فرازی، خود را از گروه [[مهاجران]] در [[راه خدا]] میخواند و [[شأن]] و [[منزلت]] [[مهاجران]] را با [[بنیامیه]] که [[اسیران]] آزادشده [[لقب]] یافتند، مقایسه میکند<ref>خاندان امیه که پس از فتح مکه برای نجات خویش اسلام آوردند و پیامبر دستور به آزادی آنها داد، از اینرو به آنها فرزندان اسیران آزادشده میگویند.</ref>. در فرازی دیگر میفرماید: [[آزادشدگان]] و فرزندانشان کجا، دخالت در تعیین [[مهاجران]] نخستین و ترتیب درجات آنها و شناساندن جایگاهشان کجا<ref>{{متن حدیث|وَ مَا لِلطُّلَقَاءِ وَ أَبْنَاءِ الطُّلَقَاءِ وَ التَّمْيِيزَ بَيْنَ الْمُهَاجِرِينَ الْأَوَّلِينَ وَ تَرْتِيبَ دَرَجَاتِهِمْ وَ تَعْرِيفَ طَبَقَاتِهِمْ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۲۸.</ref>. [[امام]] {{ع}} در همین نامه از مجاهدتهای [[مهاجران]] و برتریهای [[خاندان]] [[بنیهاشم]] نسبت به [[مهاجران]] یاد میکند. | ||
[[امام]] در فرازی دیگر در ارتباط با نحوه تعیین [[خلیفه]] و شبههای که [[معاویه]] ایجاد کرده بود، با اشاره به گروه [[مهاجران]] و [[انصار]] مینویسد: همانگونه که [[مردم]] با [[ابوبکر]] و [[عمر]] و [[عثمان]] [[بیعت]] کردند به من هم دست [[بیعت]] دادند. اگر این [[قانون]] است، [پس باید برای همه] یکسان باشد، پس حاضران را نسزد که دیگری را به [[خلافت]] گزینند و غایبان نباید او را رد کنند. اگر [[شورا]] [[حجت]] است، قطعاً شورای [[مهاجر]] و [[انصار]] در عالیترین درجه اعتبار شکل گرفت. پس اگر آنان بر [[امامت]] مردی همداستان شدند و او را به [[رهبری]] پذیرفتند، [[خدا]] نیز به این امر [[راضی]] است. پس اگر کسی با [[سرزنش]] و [[بدعت]] از [[فرمان]] او سرپیچد، با هشدار به راه حقش بازگردانند، وگرنه با او بستیزند که راه اهل [[ایمان]] را وانهاده و در چاهی که برکنده درافتاده است<ref>{{متن حدیث|إِنَّهُ بَايَعَنِي الْقَوْمُ الَّذِينَ بَايَعُوا أَبَا بَكْرٍ وَ عُمَرَ وَ عُثْمَانَ عَلَى مَا بَايَعُوهُمْ عَلَيْهِ، فَلَمْ يَكُنْ لِلشَّاهِدِ أَنْ يَخْتَارَ وَ لَا لِلْغَائِبِ أَنْ يَرُدَّ؛ وَ إِنَّمَا الشُّورَى لِلْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ فَإِنِ اجْتَمَعُوا عَلَى رَجُلٍ وَ سَمَّوْهُ إِمَاماً كَانَ ذَلِكَ لِلَّهِ رِضًا، فَإِنْ خَرَجَ عَنْ أَمْرِهِمْ خَارِجٌ بِطَعْنٍ أَوْ بِدْعَةٍ رَدُّوهُ إِلَى مَا خَرَجَ مِنْهُ، فَإِنْ أَبَى قَاتَلُوهُ عَلَى اتِّبَاعِهِ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ وَ وَلَّاهُ اللَّهُ مَا تَوَلَّى}}؛ نهج البلاغه، نامه ۶.</ref>.<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۲]]، ص۷۵۰-۷۵۱.</ref> | [[امام]] در فرازی دیگر در ارتباط با نحوه تعیین [[خلیفه]] و شبههای که [[معاویه]] ایجاد کرده بود، با اشاره به گروه [[مهاجران]] و [[انصار]] مینویسد: همانگونه که [[مردم]] با [[ابوبکر]] و [[عمر]] و [[عثمان]] [[بیعت]] کردند به من هم دست [[بیعت]] دادند. اگر این [[قانون]] است، [پس باید برای همه] یکسان باشد، پس حاضران را نسزد که دیگری را به [[خلافت]] گزینند و غایبان نباید او را رد کنند. اگر [[شورا]] [[حجت]] است، قطعاً شورای [[مهاجر]] و [[انصار]] در عالیترین درجه اعتبار شکل گرفت. پس اگر آنان بر [[امامت]] مردی همداستان شدند و او را به [[رهبری]] پذیرفتند، [[خدا]] نیز به این امر [[راضی]] است. پس اگر کسی با [[سرزنش]] و [[بدعت]] از [[فرمان]] او سرپیچد، با هشدار به راه حقش بازگردانند، وگرنه با او بستیزند که راه اهل [[ایمان]] را وانهاده و در چاهی که برکنده درافتاده است<ref>{{متن حدیث|إِنَّهُ بَايَعَنِي الْقَوْمُ الَّذِينَ بَايَعُوا أَبَا بَكْرٍ وَ عُمَرَ وَ عُثْمَانَ عَلَى مَا بَايَعُوهُمْ عَلَيْهِ، فَلَمْ يَكُنْ لِلشَّاهِدِ أَنْ يَخْتَارَ وَ لَا لِلْغَائِبِ أَنْ يَرُدَّ؛ وَ إِنَّمَا الشُّورَى لِلْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ فَإِنِ اجْتَمَعُوا عَلَى رَجُلٍ وَ سَمَّوْهُ إِمَاماً كَانَ ذَلِكَ لِلَّهِ رِضًا، فَإِنْ خَرَجَ عَنْ أَمْرِهِمْ خَارِجٌ بِطَعْنٍ أَوْ بِدْعَةٍ رَدُّوهُ إِلَى مَا خَرَجَ مِنْهُ، فَإِنْ أَبَى قَاتَلُوهُ عَلَى اتِّبَاعِهِ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ وَ وَلَّاهُ اللَّهُ مَا تَوَلَّى}}؛ نهج البلاغه، نامه ۶.</ref>.<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۲]]، ص۷۵۰-۷۵۱.</ref> |