←مراسم خواستگاری
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
فاطمه به خانه بازگشت و به عبدالله گفت: فرزندم! در میان دختران [[عرب]] هرگز دختری مانند آمنه نیست. من او را پسندیدم و [[خداوند]] این نور تو را غیر از آمنه به کسی دیگر نخواهد داد<ref>بحارالانوار، ج۱۵، ص۹۹.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص۳۱.</ref> | فاطمه به خانه بازگشت و به عبدالله گفت: فرزندم! در میان دختران [[عرب]] هرگز دختری مانند آمنه نیست. من او را پسندیدم و [[خداوند]] این نور تو را غیر از آمنه به کسی دیگر نخواهد داد<ref>بحارالانوار، ج۱۵، ص۹۹.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص۳۱.</ref> | ||
== | == مراسم خواستگاری == | ||
عبدالمطلب همراه عبدالله و عدهای از | عبدالمطلب همراه عبدالله و عدهای از اقوام، برای خواستگاری آمنه به خانه وهب رفت. عبدالمطلب [[خطبه عقد]] را چنین خواند: «[[حمد]] میکنم [[خدا]] را به آنچه به ما بخشیده و ما را از [[همسایگان]] [[خانه]] خود قرار داده است؛ خدایی که [[محبت]] ما را در دلهای [[بندگان]] قرار داده و ما را بر همه [[امتها]] [[شرافت]] داده است». سپس به وهب فرمود: «بدانید که فرزندم دختر شما آمنه را با [[صداق]] معین خواستگاری میکند؛ آیا راضی هستی؟» وهب گفت: «آری! راضی شدیم و پذیرفتیم». پس [[عبدالمطلب]] حاضران را [[گواه]] گرفت و مدت چهار [[روز]] [[ولیمه]] داد<ref>اسدالغابه، ج۱، ص۱۳؛ بحارالانوار، ج۱۵، ص۱۰۳.</ref>. [[ابن هشام]] میگوید: «عبدالمطلب، [[آمنه دختر وهب]] را که از بزرگترین [[زنان]] [[قریش]] در نسب و مقام بود، برای عبدالله برگزید و عروسی در [[منزل]] وهب صورت گرفت»<ref>السیرة النبویة ص۱۰۳.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص۳۳.</ref> | ||
== انتقال [[نور]] محمد به [[آمنه]] == | == انتقال [[نور]] محمد به [[آمنه]] == |