←بیماری آمنه
خط ۱۴۲: | خط ۱۴۲: | ||
== [[بیماری]] آمنه == | == [[بیماری]] آمنه == | ||
چند [[روز]] بعد، آمنه همراه محمد و [[ام ایمن]]، مدینه را به قصد مکه ترک کرد. او در بین راه، در منطقه «[[ابواء]]» [[بیمار]] شد. بیماری او به قدری شدید بود که [[قدرت]] | چند [[روز]] بعد، آمنه همراه محمد و [[ام ایمن]]، مدینه را به قصد مکه ترک کرد. او در بین راه، در منطقه «[[ابواء]]» [[بیمار]] شد. بیماری او به قدری شدید بود که [[قدرت]] حرکت نداشت. ام ایمن و محمد، به نوبت از او پرستاری میکردند. حال آمنه لحظه به لحظه بدتر میشد. دستان کوچک فرزند را در دست گرفت. [[خیره]] خیره به چهره [[زیبا]] و [[دوست]] داشتنی او نگاه کرد و چنین سرود: {{عربی|ان صح ما ابصرت في المنام فانت مبعوث إلى الانام تبعث في الحل و الحرام من عند ذي الجلال و الإكرام تبعث بالتوحيد و الإسلام دين ابيك البر ابراهام فالله انهاك عن الأصنام أن لا تواليها مع الأقوام}}<ref>حاشیة السیرة الحلبیة، ج۱، ص۵۷؛ خصائص فاطمیه{{س}}، ص۲۰۲. </ref> | ||
فرزندم! اگر آن رؤیایی که من در عالم [[خواب]] دیدم راست باشد، تو برگزیده میشوی به سوی همه [[مردم]]. برگزیده میشوی در منطقه [[حرم]] و حل ([[رسالت]] تو به منطقه خاصی محدود نیست؛ بلکه جهانی است) از طرف [[خداوند]]. برگزیده میشوی به [[توحید]] و [[اسلام]] که همان [[دین]] پدر موحدت، ابراهیم است. فرزندم! خداوند تو را از [[بتپرستی]] [[نهی]] نمود. مبادا همراه دیگران نزدیک [[بت]] شوی. | فرزندم! اگر آن رؤیایی که من در عالم [[خواب]] دیدم راست باشد، تو برگزیده میشوی به سوی همه [[مردم]]. برگزیده میشوی در منطقه [[حرم]] و حل ([[رسالت]] تو به منطقه خاصی محدود نیست؛ بلکه جهانی است) از طرف [[خداوند]]. برگزیده میشوی به [[توحید]] و [[اسلام]] که همان [[دین]] پدر موحدت، ابراهیم است. فرزندم! خداوند تو را از [[بتپرستی]] [[نهی]] نمود. مبادا همراه دیگران نزدیک [[بت]] شوی. |