←منابع
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = فقر | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} ==سیره فردی معصومان در فقرزدایی== حضرات معصومان در جبهه مقابله با فقر و دفاع از حقوق مالی فراموششدۀ اقشار آسیبپذیر جامعه، الگوی رفتاری جامع و کار...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
#'''اصل عدم [[حرص]]''': [[امام صادق]]{{ع}} مبلغ هزار و هفتصد دینار به «عذافر» داد و فرمود: این وجه را در [[تجارت]] به کار ببند و بدان که انگیزهام از این کار حرصِ به [[مال]] نیست، بلکه [[دوست]] میدارم [[خدا]] ببیند که میخواهم از فضل او بهرهمند شوم<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۷۷.</ref>. | #'''اصل عدم [[حرص]]''': [[امام صادق]]{{ع}} مبلغ هزار و هفتصد دینار به «عذافر» داد و فرمود: این وجه را در [[تجارت]] به کار ببند و بدان که انگیزهام از این کار حرصِ به [[مال]] نیست، بلکه [[دوست]] میدارم [[خدا]] ببیند که میخواهم از فضل او بهرهمند شوم<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۷۷.</ref>. | ||
#'''اصل [[سرمایهگذاری]]''': این اصل همچون اصل پیشین از ذیل [[روایت]] [[محمد بن عذافر]] [[استنباط]] میشود؛ زیرا عذافر میگوید: آن [[سرمایه]] را به کار بستم و مبلغ صد دینار [[سود]] بردم؛ سپس به [[محضر امام]] رفتم و عرض کردم در تجارت با آن مال صد دینار سود بردم. حضرت فرمود: آن سود را جزء سرمایهام قرار بده<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۷۷.</ref>.<ref>[[محمد حسین علی اکبری|علی اکبری، محمد حسین]]، [[سیره معصومان در فقرزدایی (کتاب)|سیره معصومان در فقرزدایی]]، ص ۱۴۳.</ref> | #'''اصل [[سرمایهگذاری]]''': این اصل همچون اصل پیشین از ذیل [[روایت]] [[محمد بن عذافر]] [[استنباط]] میشود؛ زیرا عذافر میگوید: آن [[سرمایه]] را به کار بستم و مبلغ صد دینار [[سود]] بردم؛ سپس به [[محضر امام]] رفتم و عرض کردم در تجارت با آن مال صد دینار سود بردم. حضرت فرمود: آن سود را جزء سرمایهام قرار بده<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۷۷.</ref>.<ref>[[محمد حسین علی اکبری|علی اکبری، محمد حسین]]، [[سیره معصومان در فقرزدایی (کتاب)|سیره معصومان در فقرزدایی]]، ص ۱۴۳.</ref> | ||
==[[سیره فردی]] در [[کسب درآمد]] از منابع عمومی== | |||
از جمله منابع درآمدی عمومی [[معصومین]]{{عم}} «[[فیئ]] و [[انفال]]»، «[[جزیه]] و [[خراج]]» و همچنین «[[خمس]] و [[زکات]]» بوده است که جز دو منبع اخیر که گرفتن آنها منوط به [[تشکیل حکومت]] و [[بسط ید]] بوده است و چنین شرایطی تنها برای [[پیامبر]] و [[امیر مؤمنان]]{{ع}} فراهم آمده است، تنها بهرهمندی از آنها به حضرات آنان اختصاص داشته است در فصل سوم این تحقیق درباره آن بحث و بررسی میکنیم. | |||
خمس و زکات هم که از دیگر منابع درآمدی عمومی [[معصومان]] است، کسب درآمد از آن محدود به برخی از حضرات معصومان{{عم}} بوده است و در مقاطعی از ادوار [[زندگی]] آنان بر آن دستی داشتهاند که در این [[مقام]] به بحث از آن میپردازیم. | |||
===استفاده از خمس=== | |||
بر اساس گزارشهای [[تاریخی]] [[زمان]] [[وجوب خمس]] بعد از [[نزول]] آیۀ مربوطه<ref>{{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ}} «و بدانید که آنچه غنیمت گرفتهاید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و... است» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref> و در پایان [[جنگ بدر]] بوده و در غزوۀ [[بنیقینقاع]] از [[مسلمانان]] دریافت و عملیاتی شده است<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۴۸۱.</ref> که به لحاظ وقوع دو غزوۀ یادشده در [[سال دوم هجرت]]<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۲، صص۱۹ و۴۸.</ref> زمان [[قطعی]] [[وجوب]] آن و اولین دریافتی خمس از مسلمانان سال دوم از [[هجرت]] بوده است<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۱۶۵.</ref>. البته بر پایۀ برخی از گزارشها، سران مسلمانان قبل از آن، یعنی از آغاز هجرت مطابق [[سنت جاهلی]] و پیشین خود [[غنایم]] بهدستآمده از [[مشرکان]] را نزد [[رسول خدا]] میبردهاند و از آن حضرت میخواستهاند نخست متاع برگزیده و یکچهارم<ref>یکچهارم مختص رئیس قبیله از غنایم در عصر جاهلی که به آن مِرباع گفته میشده است (علی اکبری، سیاستهای مالی امام علی{{ع}}، ص۳۲).</ref> مخصوص خود را بردارد و سپس باقیمانده آن را به آنان واگذارد<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی التفسیر القرآن، ج۹، ص۳۹۲.</ref>. پس با استناد به این گزارشها میتوان گفت که [[رسول خدا]] از این منبع [[مالی]] برخوردار بوده است. اما [[امیر مؤمنان]] و دیگر حضرات [[معصومان]]{{عم}} چنانکه گفته آمد<ref>ر.ک: همین نوشتار فصل اول، «بحث منابع مالیاتی».</ref> تا [[زمان امام باقر]]{{ع}} کسب درآمدی از این منبع درآمدی نداشتهاند؛ بلکه پس از فراهمشدن شرایط آن به وسیلۀ [[امام باقر]]{{ع}}، بهتدریج در [[عصر امام صادق]]{{ع}}، [[شیعیان]] [[خمس]] [[اموال]] خود را مستقیم یا غیرمستقیم (به وسیله [[وکیلان]] آن حضرت) به [[امام]] میرساندند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۴۵.</ref>. مراجعۀ [[مردم]] برای [[پرداخت خمس]] و [[وجوه شرعی]] به آن حضرت بهگونهای افزایش داشته است که گویا [[منصور عباسی]] [[احساس]] خطر کرد آن حضرت را به گرفتن [[خراج]] از پیروانش متهم نمود حتی آن [[بزرگوار]] را [[تهدید]] کرد و گفت: «نمیگذارم احدی از [[اهل شام]] و [[حجاز]] نزد شما بیایند؛ زیرا آنان برای شما مایه [[فساد]] میباشند»<ref>ابن ابیجمهور احسائی، عوالی اللآلی، ج۱، ص۳۶۲.</ref>. | |||
در [[عصر امام کاظم]]{{ع}} نیز دریافت خمس و دیگر وجوه شرعی توسط آن حضرت رواج داشته است مگر اینکه گاهی بهطورمستقیم و توسط مردم تقدیم آن حضرت میشده است؛ مانند خمس [[داوود بن زُربی]] که میگوید: مالی را [[خدمت]] [[امام کاظم]] تقدیم کردم؛ ولی آن حضرت بخشی از آن را دریافت داشت و بخش دیگر آن را برگرداند. وقتی علت عدم دریافت تمام آن را جویا شدم، فرمود: مطمئن باش بخش باقیمانده آن را [[صاحب امر]] پس از من از تو خواهد خواست. وقتی خبر [[رحلت]] آن امام بزرگوار منتشرگردید، فرزند برومندش [[علی بن موسی الرضا]]{{ع}} از پی من فرستاد و بخش باقیماندۀ اموال را از من مطالبه کرد و من هم تقدیم آن حضرت کردم<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۱۳.</ref>. | |||
گاهی هم بهطورغیرمستقیم و با وساطت وکیلان آن حضرت تقدیم آن [[امام همام]] میگردید؛ زیرا آن بزرگوار را وکیلانی همچون [[نصر بن قابوس لخمی]]، [[عبدالله بن جندب]]<ref>محمد بن علی اردبیلی، جامع الرواه، ج۲، ص۲۹۰؛ عبدالله مامقانی، تنقیح المقال، ج۳، ص۲۶۹؛ شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال (رجال الکشی)، ص۱۷۹، ص۳۵۵؛ سیدمهدی بحرالعلوم، الفوائد الرجالیه، ج۳، ص۲۷۸.</ref>، [[زیاد قندی]]، [[حمزة بن بزیع]] و [[عثمان بن عیسی رواسی]] بوده است که برای دریافت و جمعآوری [[اموال]] [[خمس]] به مناطق مختلفی اعزام میشدهاند و دریافتی خود را از [[مردم]] نزد آن حضرت میآوردهاند که از نمونههای آن است هفتاد هزار دینار دریافتی زیاد قندی و حمزة بن بزیع و سی هزار دینار از وجوه دریافتی عثمان بن عیسی رواسی که هنگام [[شهادت موسی بن جعفر]]{{ع}} نزد آنان باقی مانده بوده و [[منتظر]] [[تشرف]] به محضر امامِ بعدی و تقدیم اموال باقیمانده به آن حضرت بودهاند<ref>ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج۹، ص۱۳۹.</ref>. از دیگر موارد چنین پرداختهایی، پرداخت مبلغ سی هزار دینار و پنجاه هزار درهم و همچنین مقداری [[لباس]] از [[وجوهات شرعی]] [[شیعیان]] [[نیشابور]]، برای آن حضرت است که به دست [[وکیلان]] [[امام]]{{ع}} به آن [[بزرگوار]] تحویل گردید<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل أبیطالب، ج۴، ص۲۹۱.</ref>. | |||
البته گاهی هم شرایط [[سیاسی]] ایجاب میکرد شیعیان خمس و دیگر [[وجوه شرعی]] خود را پنهانی نزد امام خود بفرستند؛ چنانکه [[علی بن یقطین]] لباسهای فراوانی از جمله پیراهنی را که [[هارون]] به وی داده بود، همراه مقدار [[مالی]] - که هر ساله آن را بابت خمس نزد [[موسی بن جعفر]]{{ع}} میفرستاد - مخفیانه تقدیم آن حضرت کرد؛ از همین رو آورنده اموال نزد هارون از «علی بن یقطین» [[بدگویی]] کرد و گفت: این [[مرد]] [[معتقد به امامت]] موسی بن جعفر{{ع}} است و هر ساله خمس [[مال]] خود را نزد او میفرستد<ref>{{متن حدیث|وَ يَحْمِلُ إِلَيْهِ خُمُسَ مَالِهِ فِي كُلِّ سَنَةٍ}} (شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۲۶؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج۱، ص۲۱۴).</ref>. | |||
همچنین به گزارش [[شیخ صدوق]]، «[[یحیی برمکی]]» از «[[جعفر بن محمد بن اشعث]]» نزد [[هارون عباسی]] بدگویی میکند و میگوید: هر [[مالی]] از هر کجا به جعفر برسد، [[خمس]] آن را برای [[موسی بن جعفر]]{{ع}} میفرستد و بیتردید بیست هزار دیناری را که دستور دادید به او بدهند نیز چنین کرده است<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۷۱.</ref>. | |||
گاهی هم رابطۀ میان [[امام]] و [[مردم]] برای فرستادن [[اموال]] و [[وجوه شرعی]] به گونهای سخت و خطیر بود که ناگزیر از قطع آن میشدند؛ چنانکه [[امام کاظم]]{{ع}} به [[وکیل]] خود خالد بن نجیع فرمود: «رابطه خود را با آنانکه ارتباط داشتهای قطع کن و آنچه از اموال وجوه شرعی نزد تو میباشد برایم ارسال کن و از کسی چیزی نپذیر تا نامهام به دست تو برسد»<ref>محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۲۸۵.</ref>. | |||
گاهی هم شرایط [[سیاسی]] ایجاب میکرد [[شیعیان]] خمس اموال خود را به نام [[هدیه]] به محضر آن [[امام همام]] بفرستند؛ چنانکه امام کاظم{{ع}} در مناظرۀ خود با [[هارون]] به آن اشاره کرده و فرموده است: پیشینیان شما خمسی را که در [[کتاب خدا]] به آن تصریح شده است از ما باز داشتند. [[صدقه]] هم که جایگزین خمس است بر ما [[حرام]] گشته است و در این میان امور ما به سختیگراییده است و ما را بر پذیرش هدیه ناگزیر کرده است<ref>شیخ مفید، اختصاص، ص۵۵.</ref>. | |||
[[علی بن موسی الرضا]]{{ع}} نیز همانند پدر بزرگوارش موسی بن جعفر{{ع}} بر [[لزوم]] [[پرداخت خمس]] و تحویل و ارسال آن توسط وکلایی همچون [[یونس بن عبدالرحمن]]<ref>محمد بن علی اردبیلی، جامع الرواه، ج۲، ص۳۵۶؛ ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج۲۰، ص۱۹۸.</ref>، [[محمد بن سنان]]<ref>ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۶، ص۱۶۰.</ref>، [[نصر بن قابوس لخمی]]<ref>محمد بن علی اردبیلی، جامع الرواه، ج۲، ص۲۹۰؛ عبدالله مامقانی، تنقیح المقال، ج۳، ص۲۶۹.</ref>، [[عبدالله بن جندب]]<ref>شیخ طوسی، رجال شیخ طوسی، صص۱۷۹و۳۵۵؛ سیدمهدی بحرالعلوم، الفوائد الرجالیه، ج۳، ص۲۷۸.</ref> و [[صفوان بن یحیی]]<ref>محمد بن علی اردبیلی، جامع الرواه، ج۱، ص۴۱۳؛ ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج۹، ص۱۳۰.</ref> به امام اهتمام داشت؛ چنانکه به گزارش [[محمد بن فضیل]] در [[تفسیر]] آیۀ<ref>{{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ}} «و بدانید که آنچه غنیمت گرفتهاید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و... است» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref> حاکی از [[وجوب]] پرداخت آن، [[امام]] محل پرداخت و [[مصرف]] آن را یادآور شده است: «[[خمس]] از آن [[خدا]] و [[رسول]] او است و همان نیز برای ماست»<ref>{{متن حدیث|قَالَ: الْخُمُسُ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ هُوَ لَنَا}} (محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۶۲).</ref>؛ همچنین هنگام [[طلب]] [[حلیت]] آن توسط برخی از شیعیانِ [[خراسان]] به آنان پاسخ منفی و قاطعی داد و خطاب به آنان فرمود: «چه درخواست مکرآمیزی! به زبان با ما اظهار [[دوستی]] میکنید و حقی را که خدا برای ما مقرر کرده است از ما دریغ میدارید؟ هرگز هیچ کدام از شما را در حلیت خمس مجاز نمیکنیم»<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۴۸.</ref>. | |||
همچنین آن حضرت در جواب [[نامه]] یکی از [[بازرگانان]] فارس که از جانب برخی از ارادتمندان به امام نوشته بود و در آن [[اجازه]] [[مصرف خمس]] را درخواست کرده بود، فرمود: «هیچ [[مالی]] [[حلال]] نمیشود مگر از راهی که خدا آن را حلال کرده است. خمس کمک [[دین]] ما، [[خاندان]] ما، [[دوستان]] ما، وسیله [[بذل و بخشش]] ما و [[حفظ]] آبروی ماست از دست کسی که از او [[بیم]] داریم، آن را از ما دریغ ندارید و خود را از دعای ما [[محروم]] نسازید تا آنجا که میتوانید؛ زیرا [[پرداخت خمس]] کلید روزی شماست و مایه پاکشدن [[گناهان]] شما و ذخیرهای است که برای [[روز]] [[بینوایی]] خود [[پسانداز]] میکنید»<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۴۷-۵۴۸.</ref>. | |||
تأکید آن حضرت بر پرداخت خمس با اشاره به [[برکات]] و آثار مهم و تأثیرگذار آن در [[زندگی]] این سرا و [[جهان آخرت]]، [[شیعیان]] را بر آن داشت تا [[وجوه شرعی]] خود از جمله خمس را از راههای دور و نزدیک تقدیم امام خود دارند؛ چنانکه [[محمد بن اسماعیل بن بزیع]] دینارهایی را به عنوان [[زکات]] و [[صله]] نزد آن حضرت فرستاد و [[امام]] هم دریافت آنها را اعلام فرمود<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۱۷۴.</ref>. البته بر اساس گزارشهای مذکورِ در این [[مقام]] از بحث [[خمس]]، دریافتی آن حضرت از [[شیعیان]] و ارادتمندان به آن حضرت منظور است و بهرهمندی از [[خمس غنایم]] و دیگر [[اموال عمومی]] نهتنها معمول نبود، بلکه ممنوع بوده است؛ چنانکه [[شیخ صدوق]] در گزارشی مینویسد: وقتی به [[مأمون]] خبر دادند مردی از صوفیان [[دزدی]] کرده است، دستور داد او را بیاورند. دید مردی است ژندهپوش و آثار [[سجده]] بر پیشانی او هویدا است؛ ازاینرو گفت: خیلی عجیب است! این آثار [[نیکو]] و عمل [[زشتی]] که به تو نسبت میدهند، آیا باورکردنی است؟ مرد سارق در پاسخ او گفت: البته درخور من نیست؛ ولی از سرِ [[ناچاری]] و در شرایطی به چنین عملی دست زدم که مرا از خمس و غنیمتی که [[حق]] من است، ممنوع کردهای<ref>{{متن حدیث|قَالَ فَعَلْتُ ذَلِكَ اضْطِرَاراً لَا اخْتِيَاراً حِينَ مَنَعْتَنِي حَقِّي مِنَ الْخُمُسِ وَ الْفَيْءِ}} (شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۳۷).</ref>. | |||
[[امام جواد]]{{ع}} هم بر [[کسب درآمد]] از منبع درآمدی خمس اهتمام داشتند؛ ازاینرو برای جمعآوری خمس و دیگر [[اموال]] شیعیان، با اعزام نمایندگانی همچون «[[صفوان بن یحیی]]»، «[[زکریا بن آدم]]»، «[[علی بن مهزیار اهوازی]]»، «[[سعد بن اشعری قمی]]» و «[[ابراهیم بن احمد همدانی]]»<ref>شیخ طوسی، التهذیب، ج۴، ص۱۲۳.</ref> از این منبع درآمدی برخوردار بودند و با دستیابی به چنین اموالی به [[توانمندی]] خود در [[انفاق]] بر [[فقرا]] و [[مستمندان]] افزودند<ref>محمد بن علی اردبیلی، جامع الرواه، ج۱، ص۴۱۳؛ ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج۹، ص۱۳۰.</ref>. برای این منظور بر پرداخت آن به شیعیان سفارش اکید میفرمود و آنان را از ترک آن برحذر میداشت؛ چنانکه در بخشی از [[نامه]] خود به علی بن مهزیار اهوازی نوشته است: «اکنون که برخی از شیعیان ما در آنچه بر آنان [[واجب]] شده است، کوتاهی میکنند و [[دوست]] داشتم از [[گناه]] [[پاک]] شوند، میباید [[خمس]] موارد خاصی از اموالشان را که در [[نامه]] ذکر شده است به وکلای ما بپردازند. پس هر کس چیزی از این دست از [[اموال]] را دارد، باید به [[نماینده]] ما حتی اگر راه او دور باشد، برساند»<ref>شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۴۲-۱۴۱.</ref>. | |||
البته آن حضرت ضمن تأکید بر [[پرداخت خمس]] در فرض ابتلای پرداختکننده به [[تنگدستی]] و [[مشقت]]، از [[بخشش]] سهم خود دریغ نداشته است؛ چنانکه [[علی بن مهزیار اهوازی]] میگوید: «در نامهای از [[امام جواد]]{{ع}} خواندم که مردی از آن حضرت خواستار [[اجازه تصرف]] در خمس شده است و آن [[بزرگوار]] با خط خودش مکتوب فرموده است: هر آنکه پرداخت چیزی از [[حق]] من موجب تنگدستی و نیاز شدید او میشود، سهم خودم را بر او [[حلال]] کردم»<ref>شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۴۳.</ref>. | |||
در دوران [[امام هادی]]{{ع}} به لحاظ [[حصر]] ایجادشده برای حضرت از سوی [[حکومت]]، پیگیری امر خمس و [[وجوهات شرعیه]] دشوار بود؛ ولی وکلای [[مالی]] از طریق [[مکاتبات]] خود با [[امام]] به [[تبلیغ]] و [[تبیین احکام]] خمس در حوزۀ [[وکالت]] خود میپرداختند و [[مردم]] را به [[وظایف]] آنان در موضوع خمس و پرداخت آن آشنا میکردند؛ چنانکه بر اساس گزارشی [[ابراهیم بن محمد همدانی]] میگوید: | |||
به امام هادی{{ع}} نوشتم [[علی بن مهزیار]] نامه پدر شما را برای من خواند که آنچه بر باغداران بعد از کسر مخارج واجب است، نصف سدس است و کسی که عایدی مزرعه و باغش مخارجش را [[کفاف]] ندهد، نَه نصف سدس بر او واجب است و نه چیز دیگری؛ اما مردمی که نزد ما هستند در این باره [[اختلاف]] دارند و میگویند بر مزارع بعد از کسر مخارج (مخارج [[زراعت]] و [[خراج]]، نه مخارج خود زارع و خانوادهاش) خمس واجب است. امام در جواب نوشت پس از کسر هزینههای وی و [[خانواده]] و [[مالیات]] [[سلطان]]، خمس آن واجب است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۴۷.</ref>. | |||
همچنین آن حضرت در پاسخ [[پرسش]] [[محمد بن شجاع نیشابوری]] از [[خمس]] مردی که صد کرّ گندم از مزرعۀ خود به دست آورده است و یکدهم آن را از وی [[مالیات]] گرفتهاند و سی کرّ از آن هم [[هزینه]] [[آبادی]] مزرعه شده است و تنها شصت کر از آن برایش باقی مانده است، نوشت: «پس از کمکردن همه هزینههای آن، خمس ما بر مازاد آن تعلق میگیرد»<ref>شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۶؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۹، ص۵۰۰.</ref>. آن حضرت افزون بر اهتمام به آشنایی [[مردم]] با مسائل خمس و [[وجوهات]]، بر جمعآوری و دریافت آن نیز تأکید داشت؛ از همین رو نمایندگانی را برای این منظور [[منصوب]] میکرد که از جملۀ آنان [[ابوعلی بن راشد]] بوده که در معرفی او به پیروانش در [[بغداد]] [[مدائن]] و دیگر مناطق اطراف آن فرمود: «من ابوعلی بن راشد را به جای حسین عبد ربه و هر آن کس پیش از او [[نماینده]] من بوده است، گماردم. او نزد من همان جایگاه آنان را دارد و همه اختیاراتی که نمایندههای پیشین داشتند برای او نیز ثابت است تا سهم من (خمس) را از شما دریافت کند»<ref>شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال (رجال الکشی)، ص۵۱۴.</ref>. | |||
اهتمام [[امام هادی]]{{ع}} برای جمعآوری و دریافت خمس بهگونهای بوده است که فشار [[سیاسی]] [[خلافت عباسی]] و [[دستگیری]] برخی از [[نمایندگان]] آن حضرت همچون «[[علی بن جعفر همدانی]]»<ref>حبیبالله بن محمد هاشمی خویی، منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج۱۲، ص۳۲۰.</ref> و «محمد بن فرج»<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۰۰.</ref> کمترین خللی در [[عزم راسخ]] آن حضرت بر جمعآوری [[اموال]] و [[مصرف]] و [[توزیع]] آن در پاسخ به نیازمندیهای ارباب نیاز ایجاد نکرد و [[مراقبت]] از اموال را همچنان به [[یاران]] خود گوشزد میکرد. آن حضرت افزون بر [[نصب]] و معرفی [[وکیل]] برای جمعآوری و دریافت خمس و [[وجوه شرعی]]، همواره مراقب نمایندگان و رسیدن [[اموال]] به مقصد و [[مصرف]] در مورد آن بود؛ ازاینرو هنگام [[ناامنی]] و خطر هشدار میداد و راهکار [[ایمنی]] از دستبرد به آن را به [[وکیلان]] خود گوشزد میکرد تا با [[حراست]] از اموال و مصرف بایستۀ آنها در [[حمایت]] از [[فقیران]] و [[درماندگان]] بخشی از [[مسئولیت]] خود را به آنان ایفا کند. [[محمد بن فرج]] یکی از [[نمایندگان]] آن حضرت در نامهای به [[امام]] نوشت: «کار خود را جمع کرده به سرانجام رسان و مراقب باش. محمد میگوید: من درحالیکه کارهایم را سامان میدادم و نفهمیدم آن حضرت چه برایم مکتوب فرموده، مأموری وارد شد و دستم را بست و آنچه را در اختیارم بود، [[مصادره]] کرد. مرا [[زندان]] کرد و مدت هشت سال در آن ماندم»<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۰۰.</ref>؛ همچنین بر اساس گزارشی «[[محمد بن داوود قمی]]» و «محمد طُلحی» گفتهاند: | |||
ما در شرایطی [[خمس]] [[هدایا]] و [[نذورات]] و جواهرات جمعآوری شدۀ [[قم]] و اطراف آن را برای [[امام هادی]]{{ع}} میبردیم که شخصی از طرف ایشان آمد و گفت برگردید، حالا زمانی نیست که بتوانید خدمت امام برسید. ما نیز از همان بین راه به قم برگشتیم و اموال را نگه داشتیم. پس از گذشت چند [[روز]] از سوی حضرت به ما خبر دادند که چند شتر فرستادهام، آنچه نزد شماست بار شترها کرده، آنها را رها کنید. ما تمام آن اموال را بار شتران کردیم و آنها را رها نمودیم و به [[خدا]] سپردیم. بعد از مدتی خدمت امام رسیدیم ایشان فرمود: اینک آن اموالی را که برای من فرستادید، ملاحظه کنید. نگاه کردیم و دیدیم آنچه بر بار شتران فرستادیم بدون هیچگونه تغییری نزد آن حضرت موجود است<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۵۰، ص۱۸۵.</ref>. | |||
[[امام عسکری]]{{ع}} نیز همچون بسیاری از اجداد طاهرینش احیای امر خمس و بهرهبرداری از این منبع [[مالی]] را به جِدّ تعقیب کرده و [[شیعیان]] را بر پرداخت [[وجوه شرعی]] آنان سفارش میفرمود؛ از جمله در نامهای به برخی از [[شیعیان]] و وکلای خود همچون «[[اسحاق بن اسماعیل نیشابوری]]» نوشت: «ای اسحاق! تو و همه شیعیان ما و تمام کسانی که این [[نامه]] را میخوانند، میباید سهم ما ([[خمس]]) را به [[ابراهیم بن عبده]] بدهند و او نیز میباید آن را به رازی برساند. این نامه را بر [[بلالی]] و محمودی قرائت کن و وقتی به [[بغداد]] رفتی، آن را برای [[دهقان]] نیز بخوان؛ زیرا او کسی است که [[پول]] را از [[دوستان]] ما دریافت میکند»<ref>شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال (رجالالکشی)، ص۵۷۹.</ref>. آن حضرت همچنین در نامهای به [[عبدالله بن حمدویه]] نوشت: «من ابراهیم بن عبده را به سوی شما فرستادم تا [[مردم]] آن [[سرزمین]]، سهم ما (خمس) را به او بپردازند. [[شتاب]] کنید و سهم ما را به او بپردازید که در رهاکردن و تأخیر آن بهانهای نیست»<ref>شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال (رجالالکشی)، ص۵۸۰.</ref>. | |||
پس بر اساس این گزارشها [[امام عسکری]]{{ع}} افزون بر اینکه در پی رساندن [[پیام]] [[لزوم]] [[پرداخت خمس]] به همه شیعیان بوده است، بر پرداخت فوری آن و [[پرهیز]] از [[اهمال]] در اجرای آن تأکید داشته است که این حاکی از تأخیر در پرداخت برخی از گروهها بوده است؛ چنانکه بر پایۀ گزارشی آن حضرت از [[سستی]] شیعیان ناحیه [[نیشابور]] در ادای [[واجبات الهی]] اظهار [[نارضایتی]] نمودند و برای روشنکردن [[افکار]] مردم و ایجاد انگیزه بیشتر بر ادای آن به حکمتی از حکمتهای لزوم ادای [[حقوق اهل بیت]]{{عم}} و عدم تأخیر در پرداخت آن اشاره کرده و فرموده است: «[[وجوب]] پرداخت (خمس) برای آن است که [[همسران]]، [[اموال]]، [[خوردنیها]] و نوشیدنیهای شما برایتان [[حلال]] و منشأ [[برکت]] و فزونی [[سرمایه]] گردد و [[شناخت]] [[اهل]] [[طاعت]] از غیر آنان را نیز موجب شود؛ پس هر کس [[بخل]] بورزد و از پرداخت آن سر باززند، تنها به [[زیان]] خود عمل کرده است»<ref>شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال (رجالالکشی)، ص۵۷۷.</ref>؛ ولی بسیاری از شیعیان هم گاهی با [[تحمل]] [[سختی]] راه دور و پذیرش خطرات، خود را به [[امام]] میرساندند و بهطورمستقیم [[خمس]] و [[وجوه شرعی]] را به آن حضرت تقدیم میکردند؛ چنانکه [[سعد بن عبدالله قمی]] گزارش کرده است: «در حالی از [[قم]] به دیدار [[امام حسن عسکری]]{{ع}} در [[سامرا]] رفتیم که [[احمد بن اسحاق]] کیسهای را بر دوش داشت و در آن تعداد ۱۶۰ کیسه درهم و دینار از [[وجوهات شرعی]] [[شیعیان]] بود که روی آن را به لحاظ رعایت مسائل [[امنیتی]] با عبای [[طبری]] خود پوشانده بود»<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۵۷.</ref>. گاهی شیعیان از راههای دورتری برای [[پرداخت خمس]] و وجوه شرعی خود یا دیگران به [[محضر امام]] میرسیدند؛ چنانکه بر پایۀ گزارشی [[جعفر بن شریف گرگانی]] از [[گرگان]] به خدمت امام{{ع}} در سامرا رسید و به آن حضرت عرض کرد: «شیعیان شما در گرگان به محضر شما [[سلام]] میرساندند و پولهایی را برای شما همراه من فرستادهاند. امام{{ع}} مرسولۀ شیعیان خود را پذیرفت و فرمود: آنها را به مبارکِ [[خادم]] تحویل بده»<ref>علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۴۲۷.</ref>. | |||
در مقابل [[اهمال]] و [[سستی]] برخی در پرداخت خمس و وجوه شرعی، شیعیانی برخوردار از چنان [[ایمان]] و همتی یافت میشدند که [[رنج]] [[سفر]] راههای دورتر و پرمخاطرهتری را به [[جان]] میخریدند و برای پرداخت [[حق]] و [[سهم امام]] خود عازم سامرا میشدند؛ چنانکه شیعیان [[یمن]] برای تحویل [[اموال]] وجوه شرعی خود به سامرا آمدند که حضرت آنان را برای پذیرش آن به [[وکیل]] خود «[[عثمان بن سعید]]» ارجاع داد<ref>شیخ طوسی، الغیبه، ص۳۵۵ و ۳۵۶.</ref>.<ref>[[محمد حسین علی اکبری|علی اکبری، محمد حسین]]، [[سیره معصومان در فقرزدایی (کتاب)|سیره معصومان در فقرزدایی]]، ص ۱۴۵-۱۵۵.</ref> | |||
===بهرهمندی از [[زکات]]=== | |||
واژۀ زکات ۳۲ بار در [[قرآن]] تکرار شده است و افزون بر این در غالب [[آیات]] همراه امر به [[اقامه نماز]] [[فرمان]] بر ادای زکات نیز صادر شده است<ref>صدر حاج سید جوادی، دائره المعارف تشیع، ج۸، ص۴۷۴.</ref>. در بسیاری از [[روایات]] هم بر قرینبودنِ زکات با [[نماز]] تصریح شده است و [[خداوند متعال]] زکات در [[اموال]] را با [[نماز]]<ref>{{متن حدیث|فَرَضَ اللَّهُ الزَّكَاةَ مَعَ الصَّلَاةِ فِي الْأَمْوَالِ}} (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۵۰۹؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۳؛ شیخ طوسی، إستبصار، ج۲، ص۳).</ref> یا همچون [[نماز واجب]] کرده است<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ الزَّكَاةَ كَمَا فَرَضَ الصَّلَاةَ}} (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۴۹۸؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص۳۶۸ و ۳۶۹).</ref> که از آن همه تکرار [[زکات]] در [[قرآن]] و مقارنت آن با نماز در قرآن و [[روایات]]، به اهمیت و نقش اساسی آن بسان تأثیر نماز در [[سلامت]] [[زندگی]] [[انسان]] پی میبریم؛ زیرا اگر به گفتۀ قرآن نماز مانع از [[فحشا]] و منکر است<ref> {{متن قرآن|إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ}} «نماز از کار زشت و کار ناپسند باز میدارد» سوره عنکبوت، آیه ۴۵.</ref>، زکات هم میتواند مانع بسیاری از [[فسادها]] و لغزشهای ناشی از [[فقر]] و نداری گردد و در سلامت زندگی و [[جامعه]] نقش بایستۀ خود را ایفا کند، با توجه به اینکه بر اساس برخی از روایات زکات به منظور تأمین قوت [[فقرا]] و سرمایۀ کفایت زندگی آنان از سوی [[خدا]] [[واجب]] شده است؛ بهگونهایکه با ادای آن دیگر [[فقیری]] باقی نمیمانَد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۵۰۷.</ref> و در پی آن، همه آثار [[سوء]] و پیامدهای ناگوار برخاسته از فقر [[فقیران]] از عرصۀ [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] رخت بر میبندد و با چنین برکاتی است که در [[آیات قرآن]] از دیرباز بر [[وجوب]] آن تصریح شده است و [[خاتم انبیا]]{{صل}} آن را [[سنت]] خود قرار داده<ref>{{متن حدیث|فَرَضَ اللَّهُ الزَّكَاةَ مَعَ الصَّلَاةِ فِي الْأَمْوَالِ وَ سَنَّهَا رَسُولُ اللَّهِ صفِي تِسْعَةِ أَشْيَاءَ}} (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۵۰۹؛ شیخ صدوق، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۳؛ شیخ طوسی، الاستبصار، ج۲، ص۳).</ref> و بر دریافت آن [[مأمور]] گردیده است. [[خدای متعال]] خطاب به آن حضرت فرموده است: «از اموال آنان صدقهای به عنوان زکات بگیر تا به وسیلۀ آن آنها را [[پاکسازی]] و پرورش دهی»<ref>{{متن قرآن|خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا}} «از داراییهای آنان زکاتی بردار که با آن آنها را پاک میداری و پاکیزه میگردانی» سوره توبه، آیه ۱۰۳.</ref>؛ از همین رو [[رسول خدا]] پس از صدور [[حکم]] دریافت [[زکات]] از سوی [[خدا]]، نخست موارد [[وجوب]] زکات نصابها و [[میزان]] دریافتی آن را تعیین فرموده است؛ سپس نمایندگانی را به منظور دریافت آن از ارباب زکات به مناطق مختلف اعزام فرمود که به لحاظ حکومتیبودن این بخش از [[رفتار]] آن [[بزرگوار]] در مبحث [[سیره حکومتی]] [[معصومان]] به بحث اعزام عوامل زکات توسط آن حضرت و دریافت آن به وسیلۀ آنان خواهیم پرداخت. چگونگی [[کسب درآمد]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} از این منبع [[مالی]] نیز از جمله سیره حکومتی آن [[امام همام]] بوده است و بحث از آن نیز در بخش مربوط به خود گفته خواهد آمد. در برخورداری [[امامان]] از این منبع مالی پس از آن حضرت تا [[عصر امام صادق]]{{ع}} به گزارشی دست نیافتیم. «[[ثعلبه بن میمون]]» از دریافت و [[توزیع]] زکات توسط [[امام صادق]]{{ع}} گزارش کرده است و میگوید: «همواره امام صادق{{ع}} برای [[دوستان]] نیازمندش زکات شخصی به نام «شهاب» را مطالبه میکرد؛ زیرا زکات بر خود حضرات آنان [[حرام]] بوده است، نه بر [[اصحاب]] و دوستان و [[غلامان]] نیازمند آنان»<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۶۰؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۶۳.</ref>. | |||
برخی دیگر از [[روایات]] از تحویل [[خمس]] یا زکات به دو تن از [[وکلای امام]] کاظم{{ع}} در [[کوفه]] توسط گروهی از [[نسل]] «[[اشعث بن قیس]]» خبر داده است؛ همچنین «[[محمد بن اسماعیل بن بزیع]]» از فرستادن درهمهایی از خود و دیگران نزد [[علی بن موسی الرضا]]{{ع}} گزارش کرده و در نامهای به حضرت نوشته است این درهمها از فطرۀ [[خانواده]] است و [[امام]] هم با خط [[مبارک]] خود چنین نوشتند که درهمهای ارسالی را دریافت داشتم و قبول کردم<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۱۷۴.</ref>. [[شیخ طوسی]] پس از [[نقل روایت]] با اختلافِ اندکی در عبارت گفته است: «چون در این [[روایت]] نیامده است که آن حضرت آنها را برای خود یا برای غیرش دریافت کرده است، محتمل است آن را برای غیر خود، یعنی مستحقان آن دریافت کرده باشد؛ زیرا آن حضرت [[زکات]] را دریافت مینمود و میان [[نیازمندان]] [[توزیع]] میکرد»<ref>شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۶۱؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۸.</ref>.<ref>[[محمد حسین علی اکبری|علی اکبری، محمد حسین]]، [[سیره معصومان در فقرزدایی (کتاب)|سیره معصومان در فقرزدایی]]، ص ۱۵۶.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |